عدم پرداخت نفقه در دوران اعمال حق حبس و تأثیر آن بر حق طلاق زوجه
درتاریخ : 1392/09/06 به شماره : 9209970908200234
موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور
این نمونه رای که در شعبه 22 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: طلاق، شرط ضمن عقد، وکالت در طلاق، نفقه، حق حبس، تمکین
چکیده رای
دعوای طلاق زوجه به علّت عدم پرداخت نفقه (تخلف زوج از بند یک شروط عقدنامه) ناظر به موردی است که زوجه در خانه شوهرش زندگی و از وی تمکین نموده و با اینحال زوج از پرداخت نفقه او به مدت 6 ماه استنکاف مینماید. بنابراین درصورتیکه زوج در مدتی که زوجه حق حبس خویش را اعمال مینماید از پرداخت نفقه خودداری کند، زوجه حق طلاق به علّت عدم پرداخت نفقه در آن مدت را نخواهد داشت.
خلاصه جریان پرونده
در تاریخ 23/9/91 خانم فرجامخوانده دادخواستی مبنی برتقاضای طلاق بهطرفیت آقای فرجامخواه تسلیم دادگستری تهران نموده که به شعبه 246 دادگاه عمومی تهران ارجاع شده است خواهان بهاختصار توضیح داده است : در تاریخ 5/5/89 با مهریه 555 سکه بهار آزادی با خوانده ازدواج نموده است. و هنوز زندگی را شروع نکردیم با توجه به عدم تفاهم و ناسازگاری و عدم پرداخت نفقه و با توجه به بلاتکلیفی بیش از دو سال تقاضای طلاق دارم. دادگاه با دعوت از طرفین رسیدگی را آغاز نمود. خوانده طی لایحه بیان داشت : سوءتفاهم بین من و همسرم در اثر دخالت مادرش و شوهر مادرش ایجاد شد و من حاضر به طلاق نیستم و ایشان دو ماه بعد از عقد حقوحقوق خود را از دادگاه طلب نموده است و من در دوران عقد بستگی دو بار تقاضای تمکین کردم وی از حق حبس استفاده کرد و من به دلیل تغییر آدرس وی نتوانستم نفقهاش را بپردازم وی نفقهاش را طی حکم شماره 788 – 17/2/89 ص 23 مطالبه کرد و من طی فیش پیوست پرداخت کردم ص 24 اتهام ایذاء و آزار و اذیت کذب محض است. خانم خواهان طی لایحه احکام شماره 380 – 24/7/91 و 728 – 29/6/91 و 1067 – 16/7/91 به ترتیب صادرشده از شعبه 246 دادگاه عمومی تهران در خصوص محکومیت زوج به پرداخت نفقه و شعبه 1150 جزایی تهران در خصوص محکومیت زوج به شش ماه حبس تعزیر و سه میلیون تومان جزای نقدی به علّت تخریب عمدی اتومبیل و اسیدپاشی و رأی شعبه 42 دادگاه تجدیدنظر استان تهران در تأیید رأی کیفری مذکور را تسلیم دادگاه نموده است و بیان داشته است : با چربزبانیهایش و به علّت فقدان پدر به عقد وی درآمدم ولی بعد از عقد ظاهرسازیهایش را دروغ یافتم . اقدام به اخذ مهریه ونفقه با حق حبس کردم وی مرا تهدید کرد که اگر موی سرت سفید شود من طلاقت نمیدهم. سپس مزاحمتها را شروع کرد رنگ ماشین صفر مرا خراب کرد در قفل منزل چسب میریخت شیشه منزل و چراغ راهنمای ماشین را شکست و پیدرپی مزاحمت میکرد که گزارش پلیس 110 موجود است. یکبار با دوستانش در محوطه شهر کرمان با چراغ خاموش حرکت میکرد و قصد ربودن من را داشت وقتی از دانشگاه با ماشین خود میآمدم با آمدن از ورود ممنوع شاخبهشاخ به ماشین من کوبید و پا به فرار گذاشت نگهبان شهرک و چند شاهد بودند که نزد پلیس 110 هم شهادت دادهاند تهدیدهای تلفنی هم ادامه داشت با شکایتی که شد بهشش ماه حبس و سه میلیون ریال جزای نقدی محکوم شد. دادخواستهای تمکین وی به علّت حق حبس ردّ شد مجدداً با ارائه اجارهنامه مسکن مدّعی شد که یک سال است زیر یک سقف زندگی مشترک را آغاز کردیم و به قول وی من از خانه او فرار کردم که با فراست قاضی دعوی وی ردّ شده است وایشان 22 ماه است نفقه نمیدهد و ربع سکه مهریه را هم قطع کرده است و من تحت هیچ شرایطی حاضر به زندگی با وی نیستم تقاضا دارم مرا از دستش نجات بدهید. در جلسه مورخ 26/10/91 طرفین حاضر نشدند و لایحه آنها ملاحظه شد و دادگاه قرار ارجاع امر به داوری صادر کرده است. طرفین داور معرفی نمودند ولی داوران توفیق در ایجاد سازش بین طرفین نداشتهاند. زوجه طی لایحهای اعلام داشته است حاضر است در قبال طلاق 150 عدد سکه بهار آزادی از مهریه ونفقه را به زوج بذل نماید و زوج هم طـی لایحه اعلام نـمود نسبتهایی که به من دادهاند حقیقت ندارد و من نفقه را به زوجه بلافاصله بعد از قطعیت حکم میدهم و به علّت گرفتاری نمیتوانم در دادگاه حاضر شوم در جلسه مورخ 17/2/92 خواهان حاضر شد و خوانده حاضر نشد و خواهان مطالب گذشته را تکرار کرد. دادگاه با معرفی زوجه به پزشکی قانونی برای نسبت عدم بارداری و وصول پاسخ با اعلام ختم رسیدگی طی دادنامه شماره 123 – 30/2/92 با بیان اظهارات طرفین و با این استدلال : زوج بهپرداخت نفقه معوقه و جاریه محکوم شد و با صدور اجراییه اقدام به پرداخت ننمود. سپس در تاریخ 19/2/92 برای جلوگیری از استفاده خواهان از شرایط ضمن عقد اقدام بهپرداخت نفقه تقسیط شده اسفند و فروردین نموده و پیشقسط نفقه معوقه را هم پرداخت نمـوده است. با توجه به تحقق بند 1 از شروط عقدنامه ادعای خواهان ثابت تشخیص و به خواهان اجازه داده شد تا با مراجعه به یکی از دفاتر رسمی طلاق وکالت خود را اعمال نماید. از این رأی توسط زوج تجدیدنظرخواهی شد و پرونده به شعبه 60 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ارجاع شده است. خلاصه ایراد تجدیدنظرخواه این است. جای تعجب است که زوجه پس از سه هفته از عقد با من قطع رابطه نموده است حال چگونه در این مدت کوتاه این همه مسائل از دروغگویی و عدم تعادل روحی و روانی من و کتک زدن و ندادن نفقه اتفاق افتاده است ؟ مگر با بنده زندگی کرده است که زندگی با وی غیرمقدور باشد که دادگاه دربند 3 دادنامه به آن اشاره نموده است و در مورد عدم پرداخت نفقه که مستند حکم قرار گرفت من بعد از اعسار نفقه اسفند و فروردین 92 را پرداخت کردم و پس از بند 1 از شروط عقدنامه که به عدم پرداخت نفقه به مدت 6 ماه وعدم امکان الزام زوج به پرداخت شروط است محقق نشده است. تقاضای نقض رأی بدوی را دارم . پاسخ زوجه به تجدیدنظرخواهی بهاختصار این است : من اظهار نکردم همه این اتفاقات در مدت سه هفته اول ازدواج افتاده بلکه تابه الآن سه سال میباشد و من از 8/12/89 تابهحال نفقه دریافت نکردم و او نفقه را پرداخت کرد. تا از صدور حکم جلوگیری کند. دادگاه تجدیدنظر با اعلام ختم رسیدگی طی دادنامه شماره 828 – 5/5/92 تجدیدنظرخواهی زوج را وارد ندانسته و رأی بدوی را با این اصلاح که (به زوجه نصف مهریه تعلق میگیرد و 150 عدد آن را در قبال بذل نموده است.) تأیید کرده است از این رأی توسط زوج فرجامخواهی شد و پرونده به این شعبه ارجاع گردیده است. ایرادات فرجامخواه و پاسخ فرجامخوانده مفاداً همانند مطالب گذشته میباشد. هیأت این شعبه با ملاحظه پرونده و قرائت گزارش تهیهشده توسط عضو ممیّز و مشاوره چنین رأی میدهد.
رای دیوان
نظر به اینکه دادنامه بدوی به شماره 123 – 30/2/92 پس از بیان ماجرای اظهارات طرفین با این استدلال که خوانده یعنی زوج برای جلوگیری از استفاده خواهان از بند 1 از شرایط ضمن عقد اقدام به پرداخت نفقه اسفند و فروردین و پیشقسط نفقه معوقه نموده است با توجه بند 1 از شروط ضمن عقد خواسته خواهان ثابت تشخیص دادهشده و رأی به طلاق صادر نموده و دادگاه تجدیدنظر هم با اصلاح آن رأی درباره مهریه آن را تأیید نموده است و حالآنکه اولاً محقق و روشن نیست زنی که در حال عقد است و از حق حبس استفاده میکند بتواند به علّت عدم پرداخت نفقه از بند یک از شروط عقدنامه استفاده نماید. زیرا متن بند 1 از شرط عقدنامه ناظر به زنی است که در خانه شوهرش زندگی میکند و از وی تمکین مینماید با اینحال شوهر از دادن به مدت 6 ماه به چنین زنی استنکاف مینماید که مؤید آن قسمت دوّم همین شرط است که زوج باوجود تمکین زوجه وظیفه خود را در خصوص حقوق واجبه زناشویی به مدت 6 ماه که بعد از 4 ماه وفق موازین شرع بروی واجب است با زنش همبستر شود وفا نکند و اجبارش هم ممکن نباشد که در مورد مسئله مورد نزاع چنین نمیباشد. ثانیاً به فرض که شـرط مذکور اطـلاق داشته باشد و زوجه را در هـر شرایطی به پرداخت نفقه شامل گردد ، صراحت شرط این است که زوج نفقه را نپردازد و اجبارش هم ممکن نباشد و حالآنکه در این مورد زوج به هر قصدی که داده نفقه زوجه و پیشقسط را پس از حکم اعسار پرداخت نموده است و قصد قربت هم که شرط در پرداخت نفقه نمیباشد. علیهذا رأی فرجامخواسته نقض و رسیدگی به شعبه دیگر محول میشود.
مستشاران شعبه 22 دیوانعالی کشور
الهی ـ جعفری
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.