درخواست طلاق زوجه به دلیل سوء رفتار ناشی از ضربوجرح
درتاریخ : 1392/12/11 به شماره : 9209970907201306
موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور
این نمونه رای که در شعبه 12 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: طلاق، شروط ضمن عقد نکاح، ضربوجرح، سوء رفتار زوج
چکیده رای
تحقق وکالت در طلاق زوجه به دلیل سوء رفتار ناشی از ضربوجرح موضوع بند 2 از شرایط عقدنامههای ازدواج و ماده 1119 قانون مدنی مقید و محدود بهدفعات در باب ایراد ضربوجرح یا ایذاء و اذیت نشده بلکه صرف اثبات سوء رفتار (حتی با یکبار ضربوجرح) برای تحقق شرط کفایت میکند.
خلاصه جریان پرونده
پیرو گزارش مورخ 16/6/1392 و گزارش مورخ 7/11/1391 این شعبه در تاریخ 8/8/1390 آقای م.ش. به وکالت از خانم پ.پ. به استناد تصاویر مصدق رونوشت سند ازدواج، شناسنامه و کارت ملی زوجه – دادنامه، نسخه ثانی دادخواست، دادخواستی به خواسته تقاضای اخذ مجوز طلاق به لحاظ تحقق شرط ضمنالعقد مندرج در سند نکاحیه با استناد و استفاده از وکالت تفویضی بهطرفیت آقای ح.ر. تقدیم و چنین توضیح میدهد، موکله برابر سند ازدواج رسمی شماره 21370 مورخ 12/1/78 تنظیمی در دفترخانه ازدواج شماره. . . حوزه ثبت تبریز با خوانده ازدواجکرده متأسفانه لحاظاً به ایذاء و اذیت اینکه زوج موکله را از اوایل آبان ماه سال 89 از خانه مشترک بیرون کرده و موکله از آن تاریخ در خانه پدرش اقامت نموده و از طرف دیگر به لحاظ محکومیت قطعی خوانده به ارتکاب ایراد ضربوجرح عمدی حسب دادنامههای صادره در پروندههای شماره 890833 شعبه 1082 دادگاه عمومی جزائی مجتمع قضایی شهید مدرسی تهران و کلاسه پرونده 900659 شعبه 42 دادگاه تجدیدنظر استان تهران سوء رفتار و معاشرت زوج به حدی که ادامه زندگی را برای موکله غیرقابلتحمل نموده محرز و مبرهن گردیده است استناداً به ماده 1119 قانون مدنی و مستفاد از فراز بند ب و بند 2 شرایط ضمن عقد نکاح و عقد خارج لازم سند نکاحیه که طی آن ضمن عقد نکاح و خارج لازم زوج به زوجه وکالت بلا عزل با حق توکیل غیر داد که در موارد مشروح زیر با رجوع به دادگاه و اخذ مجوز از دادگاه پس از انتخاب نوع طلاق خود را مطلقه نماید ونیز به زوجه وکالت بلا عزل با حق توکیل غیر داد تا در صورت بذل مهریه از طرف او قبول نماید نظر به سوء معاشرت و سوء رفتار زوج برابر احکام صادره قطعی و ایراد ضرب موکله النهایه تحقق شرط ضمن عقد مورداشاره به جهات فوق از ریاست محترم دادگاه استدعای بذل عنایت و رسیدگی در ماهیت امر و با احراز تحقق شرط مذکور مستنداً به دادنامههای اشعاری و سایر مدارک و دلایل و با بذل کلیه و تمامی مهریه ونفقه از طرف موکله تقاضای صدور مجوز طلاق خلعی با استفاده از وکالت تفویضی در سند نکاحیه بامنظور نمودن خسارات قانونی اعم از هزینه دادرسی و حقالوکاله دارد پرونده جهت رسیدگی به شعبه 16 دادگاه خانواده تبریز ارجاع میشود، شعبه مذکور در تاریخ 12/9/1390 با حضور خواهان در معیت وکیلش و در غیاب خوانده تشکیل جلسه میدهد، خواهان و وکیل وی ضمن تکرار مفاد دادخواست تقاضای رسیدگی به شرح خواسته را مینماید و توضیح میدهند که زوجه با بذل کلیه مهریه مندرج در سند نکاحیه ونفقه و حقالزحمه ایام زندگی مشترک و سایر حقوق شرعی و قانونی و حتی جهیزیه تقاضای صدور مجوز طلاق خلعی با استفاده از وکالت تفویضی در سند نکاحیه را دارد، زوجین فاقد فرزند مشترک هستند، دادگاه قرار ارجاع امر به داوری را صادر میکند، آقای م.ط. با تقدیم تصویر وکالتنامه خود را بهعنوان وکیل زوج معرفی میکند و چون زوج در مهلت مقرر قانونی از معرفی داور خویش خودداری نموده است دادگاه طی تصمیم مورخ 12/10/90 از طریق واحد داوری دادگستری تبریز برای ایشان داور تعیین میکند – داوران انتخابی و انتصابی طی نظریههای شماره 590-18/10/90 و590-29/10/90 ضمن انعکاس اظهارات زوجین نظریه خویش را به دادگاه اعلام میکنند، مدیر اداره زندان مرکزی تبریز در پاسخ استعلام دادگاه طی نامه شماره 8/63578/53 اعلام مینماید برابر اعلام مسئولین آمار و رایانه و بایگانی آقای ح.ر. فاقد پیشینه کیفری میباشد – دادگاه در تاریخ 26/11/1390 در وقت فوقالعاده تشکیل جلسه میدهد، و با بررسی پرونده پایان رسیدگی را اعلام و طی دادنامه شماره 1652-26/11/1390 چنین رأی میدهد با توجه به محتویات پرونده نظر به اینکه طبق استعلام انجامیافته از اداره زندان تبریز زوج فاقد پیشینه کیفری میباشد و زوج صرفاً محکومیت یک فقره ایراد ضربوجرح عمدی طبق پرونده کلاسه 890833 شعبه 1082 دادگاه عمومی جزائی تهران دارد که محکومیت موصوف مغایر با شأن زوجه و حیثیت خانوادگی تلقی نمیشود و نیز صرف یکبار ایراد ضربوجرح عمدی نمیتواند دلیلی بر سوء رفتار یا سوء معاشرت زوج به حدی که ادامه زندگی را برای زوجه غیرقابلتحمل سازد، باشد بنابراین دادگاه به لحاظ عدم احراز تخلف زوج از شروط ضمن عقد حکم بر بطلان دعوی خواهان صادر و اعلام مینماید. پس از ابلاغ رأی صادره و تجدیدنظرخواهی خانم پ.پ. با وکالت آقای م.ش. شعبه نهم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی ضمن تعیین وقت رسیدگی و دعوت اصحاب دعوی در تاریخ 21/4/1391 با حضور زوجین و وکلای آنان تشکیل جلسه میدهد- تجدیدنظرخواه اظهار داشت مطالب به شرح دادخواست تقدیمی است در سال 1378 باهم ازدواج کردهایم فاقد فرزند مشترک هستیم زن و شوهر بودهایم حدود بیست ماه (قریب به دو سال است) از هم جدا میباشیم – مطالبه مهریه نکردهام که حدوداً ده سال زندگی مشترک داشتهایم و پنج سال عقد بودهایم و سپس تشکیل زندگی دادهایم علت طرح دعوا وجود اختلافات زندگی بوده ولی تحمل کردیم ولی اختلافات زندگی بزرگ شد مخصوصاً امنیت جانی و روحی نداشتم الآن دو سال است در خانه پدرم هستم خوف آن شب الآن هم وحشت میکنم قبل از آن ایراد ضربوجرح هم مرا زده بود و چشم مصدوم شده بود چشم کبود شده بود – به علت خشونت رفتاری وی موجب درخواست طلاق است به غیر مورد حاضر شکایتی نکردهام ولی محکومیت این دفعه ضمیمه است – زوج آقای ح.ر. در پاسخ اظهار داشت در هر خانه اختلاف طبیعی است اما چرا بزرگش کردهاند جای تعجب است قبلاً طلاجات و ماشین را برد ما دعوا نکردهایم اینها ساختگی است چند هفته بود که خانم ساعت 10/11 میآمد میپرسیدم کجا بودی میگوید به تو ربطی ندارد آیا سر اینها اختلاف لفظی طبیعی نیست، از تبریز به تهران رفته و بدینصورت رفتار شود والدینش از من نمیپرسند دخترمان را چه کردی. من حتی پیش خانوادهاش پا دراز نکردهام من حتی منتظر بودم پدر زنم مصالحه ایجاد کند من برای تحصیلات وی کمک کردهام هم قبل از ازدواج، و هم بعد از ازدواج ولی به نگهبان محل گفته من روانی هستم – حتی ماشین را خریدهام بنامش هرسال به خارج از کشور بردهام مگر برای زن چه میکنند که من نکردهام وی را مضروب نکردهام – ساعت 11 شب واردشدهام بگو مگو کرده درگیری دیگری هم نداشتهایم، بلافاصله زوجه توضیح داد – من اینجا معلم بودم تهران رفتیم من زن خانهدار بودم ولی به من گفت چرا بیرون نمیروی با ماشین در اختیار من نهاد ولی من نمیرفتم که شب برگردم من نمیدانم چه ناراحتی داشتند که دنبال بهانه بودند در تهران با من درگیر و از الفاظ رکیک استفاده میکرد قادر به تکرار نیستم – ضرب و شتم وی و امنیت جانی تأمین نیست دادگاه پس از استماع اظهارات وکلای زوجین و تحقیق از شهود تعرفه شده خواهان پایان رسیدگی را اعلام و طی رأی شماره 529-22/4/91 چنین استدلال میکند: با توجه به محتویات پرونده و اینکه محکومیت قطعی استنادی (00031-27/1/1390شعبه 1082 دادگاه عمومی جزائی تهران در حدی نیست که سوء رفتار مستوجب طلاق را فراهم نماید و نیز شهادت شهود در حدی که مفید اثبات سوء رفتار زوج باشد نیست فلذا با ردّ تجدیدنظرخواهی مستنداً به ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی رأی تجدیدنظر خواسته را تأیید مینماید. این رأی در تاریخ 7/5/1391 ابلاغ و آقای م.ش. به وکالت از خانم پ.پ. در تاریخ 25/5/1391 نسبت به آن اعتراض و تقاضای فرجامخواهی میکند پرونده جهت رسیدگی پس از تبادل لوایح به دیوانعالی کشور ارسال که به این شعبه ارجاع میگردد. هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل است پس از قرائت گزارش آقای حیدرعلی حیدری عضو ممیّز و اوراق پرونده مشاوره نموده به شرح زیر مبادرت به صدور رأی نموده و پرونده جهت رفع نقص به شعبه مربوطه ارسال میکند. ((رأی شعبه)) بر دادنامه فرجامخواسته ایراد وارد است: زیرا حسب مندرجات پرونده جهات طرح دعوای خانم پ.پ. با وکالت آقای م.ش. اخذ مجوز طلاق به لحاظ تحقق شرط ضمنالعقد مندرج در سند نکاحیه سوء معاشرت و سوء رفتار همسرش – ایراد ضربوجرح عمدی بهنحویکه زوجه را از خانه مشترک بیرون کرده و مشارٌالیها از آن تاریخ تاکنون به منزل پدرش عزیمت و حدود 2 سال است در آنجا سکونت دارد و برای خلاصی از آن به شرح صورتجلسه مورخ 12/9/1390حاضرشده کلیه مهریه مندرج در سند نکاحیه ونفقه و حقالزحمه ایام مشترک و سایر حقوق شرعی و قانونی خود حتی جهیزیه را در قبال صدور و مجوز طلاق خلعی به زوج بذل نماید – محتویات پرونده و اظهارات زوج نیز حکایت از درگیری و اختلاف بین آنان دارد – با توجه به اظهارات دو نفر شهود تعرفه شده در مرحله تجدیدنظر- اقتضاء داشت دادگاه محترم بدواً پرونده استنادی دادگاه نخستین که در مرحله دادگاه تجدیدنظر تأیید گردیده است مطالبه و خلاصه آن را در پرونده منعکس نماید سپس با تشکیل جلسه و دعوت طرفین اولاً در خصوص نحوه اخراج زوجه از منزل زوج و چگونگی مفارقت زوجین از آنان پرسش و آنگاه در صورت لزوم از طریق کلانتری و مددکاری اجتماعی در خصوص رفتار زوج نسبت به همسرش و نیز از کسان و بستگان طرفین و سایر مطلعین محلی در مورد موضوعات یادشده تحقیق نماید و چنانچه انجام تحقیقات بیشتری ضرورت داشته باشد نیز انجام و آنگاه مبادرت به صدور رأی نماید لهذا بنا به جهات فوق به استناد بند الف ماده 401 قانون آیین دادرسی مدنی مصوب سال 1379 رأی فرجامخواسته نقض و پرونده برای رسیدگی مجدد به شعبه محترم نهم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی ارجاع میگردد. پس از اعاده پرونده شعبه نهم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی در تاریخ 7/2/1392 با حضور زوجین و وکیل تجدیدنظرخواه تشکیل جلسه میدهد و اظهارات آنان را در صورتمجلس منعکس مینماید و آنگاه پرونده استنادی را مطالبه و خلاصه در پرونده درج مینماید و سپس پایان رسیدگی را اعلام و طی رأی شماره 346-18/3/1392 با این استدلال که نظر به جامع اوراق پرونده بهویژه اظهارات و اذعان زوجه در جلسه مورخ 7/2/1392 این دادگاه مبنی بر عدم نیت مراجعت به منزل پس از طرح موضوع تعویض قفل منزل و در پاسخ به این سؤال که آیا قصد مراجعت به منزل را داشتید و از طرفی محکومیت زوج به اتهام ضربوجرح در حدی نیست که موضوع عسر و حرج ادعایی زوجه را تحقق بخشد علیهذا با ردّ تجدیدنظرخواهی مستنداً به ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی رأی معترضٌعنه را تأیید مینماید این رأی در تاریخ 28/3/92 ابلاغ و خانم پ.پ. با وکالت آقای م.ش. نسبت به آن اعتراض و تقاضای فرجامخواهی میکند پرونده مجدداً جهت رسیدگی پس از جری تشریفات به دیوان عالی کشور ارسال که به این شعبه ارجاع میشود هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل است پس از قرائت گزارش آقای حیدرعلی حیدری عضو ممیّز و اوراق پرونده مشاوره نموده و به شرح ذیل مبادرت به صدور رأی نموده و پرونده را مجدداً جهت رفع نقص و تکمیل تحقیقات به شعبه مربوطه ارسال میکند: ((رأی شعبـه)) در خصوص اعتراض فرجامخواه خانم پ.پ. با وکالت آقای م.ش. نسبت به رأی شماره 346-18/3/1392 با توجه به مندرجات پرونده و اعتراضات وکیل فرجامخواه و ملاحظه مفاد دادنامه شماره 885-7/11/1391 این شعبه پرونده همچنان دارای نقص تحقیقاتی است دادگاه محترم تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی به استناد بند الف ماده 401 قانون آیین دادرسی مدنی مصوب سال 1379 تکلیف داشته است بدواً تمامی موارد نقص که مشخصاً توسط این شعبه بهصورت یکجا و مشروح ذکر و بیان گردیده انجام و سپس اقدام به انشاء رأی مینمود و چون شعبه نهم دادگاه محترم تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی به وظیفه قانونی خویش عملنکرده است به استناد بند الف ماده 401 و بند ب ماده 405 و بند 3 از ماده 371 قانون آیین دادرسی مدنی – دادنامه فرجامخواسته نقض و پرونده جهت اقدام قانونی و اتخاذ تصمیم شایسته به شعبه محترم نهم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی ارجاع میدهد. پس از اعاده مجدد پرونده شعبه نهم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی با تعیین وقت رسیدگی و دعوت اصحاب دعوی در تاریخ 19/8/1392 با حضور تجدیدنظرخواه و وکیل وی و وکیل تجدیدنظر خوانده بنام آقای م.ط. تشکیل جلسه میدهد تجدیدنظرخواه اظهار داشت سه سال است که جدا از هم هستیم در پیش پدر و مادرم زندگی میکنیم مدت 8 سال باهم زندگی کردیم و فرزند مشترکی هم نداریم در مورد سوء رفتار زوج غیر از یک فقره محکومیت پیوستی من جهت حفظ آبروی خانواده به هیچکس درد خود را نگفتهام در پاسخ سؤال دادگاه که درصورتیکه تحقیقات محلی انجام گیرد آیا نحوه رفتار شوهرتان مورد تعرفه خواهد گرفت مشارٌالیها پاسخ داد فکر نمیکنم چندان مؤثر باشد زیرا سه سال است که من از منزل رفتهام و در تبریز نیز در سال 82 مستأجر بودهام که فکر نمیکنم که کسی یادش بیاید دادگاه از وکیل تجدیدنظر خوانده سؤال میکند که در چه صورتی موکل شما حاضر به طلاق همسرش میباشد مشارٌالیه اظهار کرد حسب اظهار موکل درصورتیکه اموالی را که از بین برده است برگرداند مانند طلاجات و ماشین تجدیدنظرخواه مجدداً در پاسخ توضیح داد که من طلائی با خودم نیاوردهام پیش شوهرم میباشد و ماشین را نیز خودم خریده بودم دادگاه ختم رسیدگی را اعلام و طی رأی شماره 991-21/8/1392 چنین رأی میدهد پیرو نقض دادنامه 18/3/92/346 این دادگاه توسط شعبه دوازدهم دیوان محترم عالی کشور به جهت نقص تحقیقات و ارجاع مجدد پرونده به این محکمه با عنایت به محتویات پرونده بهویژه اظهارات طرفین در جلسه رسیدگی این دادگاه در خصوص تجدیدنظرخواهی پ.پ. با وکالت م.ش. بهطرفیت ح.ر. با وکالت م.ط. از حکم بر بطلان دعوای صدور گواهی عدم امکان سازش به جهت سوء معاشرت و محکومیت کیفری زوج به شرح دادنامه 26/11/1390 -1652 شعبه 16دادگاه عمومی حقوقی تبریز نظر به جامع پرونده بهویژه اظهارات زوجه در جلسه اخیر این دادگاه مبنی بر اینکه پیرو ضربوجرح وی توسط زوج از خانواده خود خواسته که وی را به پیش خود ببرند فلذا به خانه پدری مراجعت کرده است و از طرفی در مورد نتیجه بخش بودن تحقیقات محلی اجمالاً اعلام نموده که به لحاظ اینکه مستأجر بودهاند فکر نمیکند کسی از همسایگان یادش بیاید و مفید واقع شود بنابراین انجام تحقیقات محلی مؤثر و کاشف حقیقت نخواهد بود و از طرفی غیر از یک مورد ضربوجرح که منجر به شکایت و محکومیت زوج شده است باوجود ادعای ضربوجرح مکرر دلیلی برای اثبات آن اقامه نشده است و زوجه تصریح کرده که حسب آبروداری شکایتی علیه زوج طرح ننموده است و از طرفی صرف یکبار ضربوجرح مطروحه در پرونده دلیل سوء معاشرت که استمرار از شرایط عرفی آن است نمیتواند باشد علیهذا با ردّ تجدیدنظرخواهی رأی معترضٌعنه مستنداً به ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی تأیید میشود این رأی در تاریخ 4/9/1392 ابلاغ و خانم پ.پ. با وکالت آقای م.ش. در تاریخ 23/9/1392 نسبت به آن اعتراض و تقاضای فرجامخواهی میکند – پرونده جهت رسیدگی پس از جری تشریفات به دیوان عالی کشور ارسال که به این شعبه ارجاع میگردد مشروح مفاد دادخواست فرجامی به هنگام ملاحظه گزارش قرائت خواهد شد.
هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل است پس از قرائت گزارش آقای حیدرعلی حیدری عضو ممیّز و اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رأی میدهد:
رای دیوان
بر دادنامه فرجامخواسته ایراد وارد است زیرا 1- ازجمله نقایص رأی منقوض صادره به شمارههای 529-22/4/1391 و 346-18/3/1392 شعبه نهم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی تحقیق در مورد وضعیت زوج چگونگی سوء رفتار وی با زوجه و نحوه اخراج و چگونگی و مدت مفارقت آنان از کسان و بستگان زوجین و سایر مطلعین توسط کلانتری محل و مددکار اجتماعی بوده که علیرغم تأکید نسبت به آن و ارسال پرونده طی دو مرحله دادگاه محترم نتیجه تحقیقات موردنظر این شعبه را انجام نداده و وکیل فرجامخواه در لایحه فرجامخواهی به نحو مشروح و مفصل نسبت به این موضوع توضیح و آمادگی موکل خویش را جهت انجام تحقیقات اعلام داشته است دادگاه محترم صرفاً با دعوت فرجامخواه و وکیل وی و همچنین وکیل فرجامخوانده اکتفاء نموده و دادنامه اخیر را صادر نموده است. 2- همانطوری که در دادنامه قبلی این شعبه آمده سوء رفتار و سوء معاشرت زوج منتهی به ایراد ضربوجرح زوجه شده و زوج طی دادنامههای قطعی محکوم به آن گردیده است برابر ماده 1119 قانون مدنی دفعات یا تعداد ایذاء و اذیت معین نشده است و این ادعا که صرفاً محکومیت یک فقره ایراد ضرب و عمدی طبق پرونده کلاسه 890833 شعبه 1082 دادگاه عمومی جزائی تهران مغایر با شأن زوجه و حیثیت خانوادگی تلقی نمیشود و صرف یکبار ایراد ضربوجرح عمدی نمیتواند دلیلی بر سوء رفتار یا سوء معاشرت زوج بر ادامه زندگی باشد توجیه قانونی ندارد – بهعبارتدیگر ماده 1119 قانون مدنی مقید و محدود بهدفعات در باب ایراد ضربوجرح یا ایذاء و اذیت نشده بلکه صرف اثبات سوء رفتار برای تحقق شرط کفایت داشته و طرفین مأخوذ و مقید به شرایط ضمنالعقد میباشند 3- حسب مندرجات پرونده زوجه اظهار داشته که معلم بوده و زوجین در طول ده سال زندگی مشترک که پنج سال آن بهصورت عقد گذشته تابهحال فاقد فرزند مشترک میباشند و اکنون قریب سه سال است که دور و جدا از هم زندگی میکنند با توجه شرایط حاکم بر اوضاعواحوال امکان تداوم وصلت و ادامه زندگی مشترک وجود ندارد – زوجه حاضرشده که تمامی مهریه مندرج در سند نکاحیه و نفقه و حقالزحمه ایام زندگی مشترک و سایر حقوق شرعی و قانونی خود حتی جهیزیه را در قبال صدور مجوز طلاق خلعی به زوج بذل نماید 4- محتویات پرونده و اظهارات زوج به شرح صورتجلسه دادگاه حکایت از درگیری بین آنان دارد – مؤدای شهادت 2 نفر از شهود تعرفه شده در مرحله تجدیدنظر مؤید این موضوع است بالاخره دادگاههای بدوی و تجدیدنظر مشخص نکردند زوجه بعد از چند بار ایراد ضربوجرح حق استفاده از شرایط ضمنالعقد را خواهد داشت با توجه به اینکه در بند ب و بند 2 شرایط ضمنالعقد نکاح و عقد خارج لازم احراز سوء معاشرت مقید بهشرط دیگری نشده است و تکرار عرفی آن یقیناً به تناسب شخصیت طرفین آن بستگی دارد فلذا استدلال شعبه نهم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی قابلپذیرش نیست فلذا رأی شماره 991- مورخ 21/8/92 صادره از شعبه نهم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی به استناد بند ج ماده 401 قانون آیین دادرسی مدنی رأی فرجامخواسته نقض و پرونده برای رسیدگی به شعبه همعرض ارجاع میگردد.
رئیس شعبه 12 دیوانعالی کشورـ مستشار
طیبی ـ حیدری
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.