خواندگان در دعوی حجر

خواندگان در دعوی حجر

درتاریخ : 1392/12/14 به شماره : 9209970224601519

موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور

این نمونه رای که در شعبه 46 دادگاه تجدید نظر استان تهران صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: امور حسبی، حجر، خوانده، دادستان، محجور

چکیده رای

دعوی حجر باید به‌طرفیت دادستان و فرد محجور طرح شود البته با ترک نام دادستان و درج نام فرد محجور کماکان دعوی قابلیت پذیرش دارد اما درصورتی‌که فقط نام دادستان به‌عنوان خوانده درج‌شده باشد دعوا قابلیت پذیرش ندارد. 

رای بدوی

در خصوص دعوی الف.ع. با وکالت الف.و. به‌طرفیت دادگستری بهارستان مبنی بر صدور حکم حجر با این توضیح که خواهان اظهار داشته خوانده شخص جانباز دارای ناراحتی شدید اعصاب روان فاقد عقل معاشرت و تصرفاتش در اموال و حقوق مالی خود غیر عقلایی و اساساً مشارٌالیه غیر رشید می‌باشد دادگاه با عنایت به مستندات ابرازی اظهارات خواهان و نیز نظریه کمیسیون پزشکی مبنی بر اینکه خواهان سوابقی از ابتلا به اختلال روانی از نوع جنون ادواری داشته که شروع بیماری حداقل از سال 1370 بوده که تحت درمان روان‌پزشکی قرارگرفته در حال حاضر در برهه افاقه به سر می‌برد و توانایی اداره امور مالی خود را دارد لیکن عود بیماری منتفی نیست نظر به اینکه خواهان حسب اظهار وکیل جانباز بوده که ناراحتی شدید اعصاب ایشان ممکن است براثر ضایعات شیمیایی و موج انفجار بوده باشد و این به‌منزله جنون و یا سفه نمی‌باشد و اکنون نیز توانایی اداره اموال خود را دارا می‌باشد لذا درمجموع دعوی خواهان را در موقعیت فعلی مقرون به صحت ندانسته مستنداً به ماده 1257 قانون مدنی حکم به ردّ دعوی خواهان صادر و اعلام می‌دارد، رأی صادره حضوری و ظرف 20 روز پس از ابلاغ قابل ‌تجدیدنظر درمحاکم تجدیدنظر استان تهران می‌باشد.
رئیس شعبه 3 دادگستری شهرستان بهارستان ـ عباسی

 

رای دادگاه تجدید نظر

تجدیدنظرخواهی آقای الف.ع. با وکالت آقای الف.و. به‌طرفیت ریاست محترم دادگاه عمومی بهارستان (که در رأی معترضٌ‌عنه دادگستری بهارستان ذکرشده) نسبت به دادنامه شماره 9102109-24/12/91 شعبه سوم دادگستری شهرستان بهارستان دایر بر صدور حکم به ردّ دعوی حجر ازاین‌جهت وارد و مؤثر است که با توجه به وجود نقص موجود در دادخواست نخستین که به صدور دادنامه معترضٌ‌عنه هم تسری پیداکرده اساساً ورود به ماهیت دعوی مزبور فاقد توجیه قانونی *** توضیح مطلب آنکه حتی اگر ذکر دادستان عمومی در ستون خوانده به استناد ماده 1218 قانون مدنی و یا ماده 55 و مواد بعدی از قانون امور حسبی موجه باشد این امر نافی طرح دعوی به‌طرفیت فردی که ادعای محجور بودن وی شده نمی‌باشد بلکه می‌بایست دعوی به‌طرفیت هر دو (دادستان و فرد محجور) طرح شود به‌نحوی‌که حتی با ترک نام دادستان و درج نام فرد محجور کماکان دعوی قابلیت پذیرش دارد بلاعکس درنتیجه رأی صادره قابلیت تأیید و ابرام را نداشته ضمن نقض آن به استناد ماده 348 قانون آیین دادرسی مدنی در خصوص دعوای اولیه به لحاظ عدم رعایت امور شکلی مذکور در فوق به استناد ماده دو قانون مزبور قرار ردّ دعوی صادر و اعلام می‌گردد این رأی قطعی است. 
رئیس شعبه 46 دادگاه تجدیدنظراستان تهران ـ مستشار دادگاه
حمیدی راد ـ عاشورخانی

 

توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.