اشخاص مجاز به تقاضای اعاده دادرسی
درتاریخ : 1391/12/16 به شماره : 9109970906400609
موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور
این نمونه رای که در شعبه 4 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: اعاده دادرسی، اشخاص مجاز به تقاضای اعاده دادرسی، دادستان
چکیده رای
دادستان عمومی شهرستان صرف نظر از وجاهت یا عدم وجاهت درخواستی که به منظور اعاده دادرسی به دیوان فرستاده است، حق اعاده دادرسی را ندارد.
خلاصه جریان پرونده
به دلالت پرونده محاکماتی واصله کلانتری 14، طی گزارش مورخ 15/7/89 به عنوان دادسرای عمومی و انقلاب اعلام میدارد که طبق اعلام مرکز فوریتهای پلیس 110 مبنی بر یک مورد تصادف جرحی، اکیپ گشت آن واحد به محل تصادف اعزام و مشاهده میگردد که یکدستگاه موتور سیکلت فاقد پلاک به شماره شاسی 81044056 و به شماره موتور 010990828 با عابر پیاده به نام ع.ف. در اطراف جاده برخورد و راکب موتورسیکلت از محل متواری و مصدوم توسط خودرو فوریتهای پزشکی به بیمارستان انتقال داده شده و از مصدوم به نام ع.ف. تحقیق شده و اظهار میدارد که در کنار جاده سمت راست خاکی جاده در حال حرکت بوده که یکدستگاه موتورسیکلت که موفق به شناسائی راکب آن نشده است، از پشت با وی برخورد نموده و او را مصدوم ساخته و در بیمارستان بستری است و از راننده موتورسیکلت شاکی میباشد. واحد شماره گذاری پلیس راهور نیز موتور سیکلت فوق را متعلق به شماره شهربانی 1 و مالک آنرا ح.خ. اعلام داشته و از نقل و انتقال و بدهی احتمالی آن اعلام بیاطلاعی مینماید. پرونده امر در تاریخ 19/7/89 جهت رسیدگی به شعبه 2 دادیاری دادسرای عمومی و انقلاب ارجاع شده و دادیار مزبور پرونده را جهت اخذ نظر افسر کاروان فنی و همچنین اخذ نظریه پزشکی قانونی به کلانتری مربوطه اعاده مینماید. حسب نظریه کارشناس تصادفات پلیس راه ، علت تامه تصادف بیاحتیاطی از سوی راکب موتور سیکلت فاقد پلاک، به علت عدم توجه به جلو اعلام گردیده و به موجب نظریه مورخ 27/7/89 اداره پزشکی قانونی صدمات وارده به آقای ع.ف. (شاکی) نیز تعیین و اعلام میگردد که از جمله آنها شکستگی استخوانهای ساق پای چپ میباشد. در تاریخ 24/11/89 دادیار مذکور بدون تحقیق از متهم مبادرت به صدور و قرار مجرمیت در مورد ح.خ. به لحاظ ارتکاب بزه بیاحتیاطی در امر رانندگی، موجب صدمه بدنی غیر عمدی به شاکی نموده و دادستان عمومی و انقلاب نیز پرونده را با صدور کیفر خواست به دادگاه عمومی ارسال میدارد. پرونده امر جهت رسیدگی به شعبه 104 دادگاه عمومی جزایی ارجاع شده و طرفین دعوت به دادرسی گردیده و متهم نیز از طریق نشر آگهی در روزنامه دعوت به دادرسی میگردد. بالاخره شعبه 104 دادگاه عمومی جزایی به موجب دادنامه غیابی شماره 9009974436000203-31/2/90، ح.خ. را به لحاظ ارتکاب بزه ایراد صدمات بدنی غیر عمدی در اثر بیاحتیاطی در امر رانندگی بنا به جهات مذکور در دادنامه مزبور، از جهت خصوصی به پرداخت دیه صدمات وارده در حق شاکی و از جهت وجهه عمومی جرم، به استناد ماده 719 قانون مجازات اسلامی به تحمل 2 سال حبس محکوم مینماید. متعاقباً آقای ج.ح. خود را به وکالت از آقای ع.ف. (شاکی) معرفی نموده و به موجب لایحه مورخ 9/4/90 تقدیمی به شعبه 104 دادگاه عمومی جزایی اعلام میدارد که گواهیهای پزشکی در مورد جراحات وارده به شاکی تکمیل نمیباشد، لذا مستدعی رسیدگی و قبول واخواهی و استعلام از پزشکی قانونی میشود. آقای ع.ف. توسط دادگاه مذکور جهت معاینه مجدد پزشکی قانونی معرفی شده و پزشکی قانونی به موجب گواهی مورخ 26/5/90 جراحات وارده بر مصدوم را به طور کامل و دقیق تعین و اعلام میدارد. شعبه104 دادگاه عمومی جزایی طبق دادنامه اصلاحی شماره 9009974436000574-13/6/90، پیرو دادنامه قبلی صادره از آن شعبه، با افزودن و الحاق دویست دینار به میزان دیات سابق مبادرت به صدور حکم به اصلاح دادنامه بدوی مینماید. مؤخر بر صدور دادنامه فوقالذکر، آقای ح.خ. مبادرت به واخواهی از دادنامههای اصلی و اصلاحی فوقالاشعار نموده و اجمالاً عنوان مینماید که موتور سیکلتی که تصادف با آن صورت گرفته است متعلق به وی نبوده و طبق بیعنامه عادی در تاریخ 31/1/88 آن را به شخصی به نام ح.ج. فروخته و درهمان موقع به خریدار تحویل داده است، در حالی که تاریخ وقوع تصادف 15/7/88 میباشد و با ابراز یکبرگ فتوکپی مبایعهنامه عادی و استناد به شهادت شهود مستدعی نقض رأی غیابی اصلی و دادنامه اصلاحی میگردد. شعبه 104 دادگاه عمومی جزایی در تاریخ 16/11/90 پس از تحقیق و تفهیم اتهام به واخواه، طرفین را جهت رسیدگی دعوت مینماید و در تاریخ 10/12/90 جلسه دادرسی شعبه مزبور با حضور وکلای طرفین و واخواه و نماینده دادسرا تشکیل شده و شعبه مزبور پس از انعکاس اظهارات آنان و تحقیق از یک نفر گواه به نام ح.ج. اقدام به صدور رأی مینماید. حسب دادنامه شماره 9009974436001250-14/12/90 اصداری از شعبه 104 دادگاه عمومی جزایی ، واخواهی آقای ح.خ. نسبت به دادنامه غیابی شماره 0203-90/104 صادره از آن شعبه وارد تشخیص گردیده و با توجه به جهات موجهه منعکس در دادنامه مزبور، به جهت عدم توجه اتهام به متهم مذکور، ضمن نقض دادنامه فوق مبادرت به صدور حکم بر برائت واخواه مینماید و آقای م. را قابل تعقیب اعلام میدارد. محتویات پرونده ظاهراً انعکاسی از تجدیدنظرخواهی شاکی یا وکیل وی از رأی فوق ندارد. متعاقب صدور دادنامه اخیر الذکر آقای ج.ح. به وکالت از آقای ع.ف. (شاکی) به موجب لایحهای که در تاریخ 27/7/91 به عنوان دادستان عمومی و انقلاب تقدیم داشته است، اجمالاً اعلام میدارد که پس از صدور رأی برائت، ح.خ. اقدام به طرح شکایت علیه شخص ثالث (م.م.) شده و پس از دفاعیات شخص مزبور در دادسرا و ارائه مدارک مشخص گردید که مشخصات موتور سیکلت فروخته شده توسط ح.خ. به متهم اخیرالذکر (م.م.) متفاوت بوده و متهم اول از این طریق از چنگال عدالت گریخته است و به استناد بند 3 ماده 273 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری و بند 5 ماده 272 قانون مذکور، مستدعی اعاده دادرسی جهت تعقیب مجدد کیفری ح.خ. میگردد. با وصول لایحه مذکور دادستان عمومی و انقلاب، به موجب صورتمجلس مورخ 11/8/91 به عنوان ریاست محترم دیوانعالی کشور با انعکاس اجمالی مندرجات پرونده خلاصهًًْ به لحاظ اینکه وسیله نقلیه حادثه آفرین با مشخصات اعلامی از سوی پلیس راهور متعلق به ح.خ. بوده و ارائه قولنامه عادی نیز جهت فرار از مجازات قانونی بوده، در حالیکه رئیس دادگاه نیز اگر به قضیه مداقه کافی مینمودند مشخص میشد که این قولنامه منصرف از وسیله مورد نظر در تصادف بوده، لذا به لحاظ خلاف بین شرع و قانونی در اجرای بند 3 ماده 273-274 قانون آیین دادرسی کیفری و رعایت بند 5 ماده 272 همان قانون، مبادرت به درخواست اعاده دادرسی از دیوانعالی کشور مینماید تا حقوق مصدوم استیفاء گردد و درخواست مزبور جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع میگردد.
رای دیوان
درخواست آقای دادستان عمومی و انقلاب مبنی بر تجویز اعاده دادرسی نسبت به دادنامه شماره 9009974436001250-14/12/90 صادره از شعبه 104 دادگاه عمومی جزایی که متضمن برائت ح.خ. ازاتهام ایراد صدمه بدنی غیر عمدی ناشی از بیاحتیاطی در امر رانندگی به نحو منعکس در درخواست فوق و پرونده امر میباشد، از قابلیت طرح در دیوانعالی کشور برخوردار نیست؛ زیرا قطع نظر از وجاهت یا عدم وجاهت درخواست مذکور به کیفیت مطروحه، با لحاظ مندرجات رأی یادشده و شخصی که آقای دادستان از ناحیه و له وی اقدام به درخواست مارالذکر نموده است، با التفات به اینکه اشخاص و مقاماتی که حق درخواست اعاده دادرسی را دارا میباشند، به موجب شقوق سه گانه مصرح در ماده 273 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری احصاء گردیدهاند و دادستان عمومی و انقلاب شهرستان در زمره اشخاص و مقامات منظور نظر مقنن در ماده مزبور نمیباشد، علیهذا درخواست مطروحه فوق به لحاظ عدم مطابقت با مقررات ماده مرقوم، غیر قابل طرح اعلام میگردد و مقرر میدارد دفتر پرونده امر به مرجع مرسل آن اعاده شود.
رئیس شعبه 4 دیوانعالی کشور ـ مستشار
پناو ـ جنتی
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.