ارزش اثباتی آزمایش DNA در دعوای نفی نسب
درتاریخ : 1392/07/20 به شماره : 9209970906100634
موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور
این نمونه رای که در شعبه 1 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: نسب، نفی نسب، ادله اثبات دعوا، آزمایش DNA
چکیده رای
آزمایش DNA دلیل شرعی و قانونی برای اثبات ادعای نفی نسب نیست.
خلاصه جریان پرونده
اول- برابر مندرجات پرونده بدوی به کلاسه 900924 یا 918-/91 شعبه 263 دادگاه عمومی مجتمع قضایی خانواده دو ونک تهران؛ 1ـ در تاریخ 17/7/1391 آقای ش.س. وکیل پایه یکم از مرکز امور مشاوران حقوقی و وکلای قوه قضاییه به وکالت از آقایان الف.ت. و ع.ت. و ع.ت. با ارائه دادخواستی به طرفیت خانم ی.ت. به خواسته نفی ولد و اثبات فرزندخواندگی مشارالیها نسبت به مرحوم ع.ت. با پیوست کردن وکالتنامه و تصاویر مصدق از تعهدنامه رسمی شماره 9972-21/1/1350 تنظیمی در دفتر اسناد رسمی شماره 5 حوزه رشت گیلان مبنی بر تحویل گرفتن خوانده از شیرخوارگاه آمنه و تعهد به نگهداری او به خرج خود مانند طفل خود و گرفتن شناسنامه با نام فامیلی خود و… و نامه مدیر کل بهزیستی گیلان و دادنامه شماره 166-/90 -19/2/1390 صادره از شعبه 213 دادگاه عمومی خانواده 2 ونک تهران مبنی بر نفی نسب مشارالیها به عنوان فرزند متوفی موصوف موضوع دعوی خانم ح.ت. با وکالت آقای وکیل موصوف که مطابق دادنامه شماره 1555-/90 – 11/5/1390 توسط شعبه 37 دادگاه تجدیدنظر استان تهران با نقض رأی مذکور قرار رد دعوی خواهان بدوی صادر شد و از آزمایش DNAمبنی بر رد نسبت فرزندی مشارالیها با متوفی موصوف، اعلام کرد: مرحوم ع.ت. در تاریخ 21/1/1350 خوانده را از اداره بهزیستی رشت که یک ساله بوده با قید فرزندخواندگی با دادن تعهدنامه رسمی مذکور تحویل گرفته و آن مرحوم در تاریخ 26/3/1386 فوت شد و مدتی پس از آن خوانده اقدام به طرح دعوی خلع ید و مطالبه اجرتالمثل ایام تصرف یک واحد آپارتمان که تنها ماترک آن مرحوم است نمود ولی خوانده وارث متوفی موصوف نبوده بلکه فرزندخوانده بوده و حقی نسبت به ماترک ندارد و دعوی خانم ح.ت. که از موکلین او بوده در این خصوص قبلاً طرح و در شعبه 263 دادگاه عمومی حقوقی با رسیدگی به عمل آمده و انجام آزمایش DNA و استعلام از دفترخانه اسناد رسمی مذکور حکم به فرزندخواندگی نامبرده صادر شد اما برابر رأی تجدیدنظری رأی مذکور نقض و قرار رد دعوی بدوی صادر گردیده با استناد به سوابق مقید درخواست رسیدگی و صدور حکم به خواسته مزبور را دارد .
2- آقای م.م. وکیل پایه یکم دادگستری به وکالت از خوانده وکالتنامه ارائه کرد .
3- در وقت مقرر رسیدگی 3/8/1390 به نحو کاملتر دعوی و خواسته توسط آقای وکیل موصوف خواهانها تکرار شد. آقای م.م. با ارائه لایحه ثبت شده به شماره 1445-3/8/1390 و تصاویر مصدق مستندات اعلام کرد که مرحوم موصوف دو بار ازدواج کرد همسر اول او بانو ه. است که موکله او حاصل همین ازدواج رسمی میباشد و مطابق قاعده فقهی و شرعی و قانونی الولد للـفراش طفل متولد در زمـان زوجیت متعلق به شوهر است و در تعهدنامه مستند دعوی این پرونده مشارالیه اشارهای به فرزندخواندگی موکله او نکرده است و نام مادر موکله در شناسنامه ه. درج شده است و در زمان حیات و در طول زندگی و در وصیتنامهاش مدعی نفی ولد یا فرزندخواندگی موکله او نگردید و همواره نامبرده را فرزند واقعی و صلبی خویش معرفی و رفتار و کردار او نیز مقدمه همین امر است و به استناد فتاوی و…گواهیهای حصر وراثت به شمارههای مقید مشارالیها از ورثه متوفی موصوف است و انجامDNA به درستی انجام نگرفته و برابر پاسخ اداره مدارک مستندی مبنی بر فرزندخواندگی موکله او در آن سازمان وجود ندارد و دادگاه تجدیدنظر دعوی نفی نسب را در پرونده قبلی غیرقابل استماع دانسته است…. درخواست رد دعوی را دارد و مفاد لایحه مذکور به اجمال توسط آقای وکیل موصوف خوانده تکرار شد ( صفحات 1 لغایت 35 ) و تصویر دادنامه شماره 294-/90-15/4/1390 صادره از شعبه محترم دهم دیوانعالی کشور در پرونده مشابه این پرونده را نیز پیوست کرد. لایحه فوق وکیل خواهان بدوی در پاسخ لایحه و مدافعات آقای وکیل خوانده میباشد که ضمیمه پرونده میباشد ( صفحات 36 لغایت 42 ) و آقای وکیل خواهانها برابر لایحه مذکور قرار رد دعوی را قابل فرجامخواهی ندانسته است و دعوی مطروحه موضوع این پرونده را نفی نسب و توسط فرزندان خانم ح.ت. اعلام که اصحاب دعوی تغییر یافتهاند و أخذ شناسنامه توسط متوفی موصوف برای خوانده را از وظایف قانونی نامبرده دانسته است و لایحهای دیگر توسط آقای م.م. ارائه شد که تصویر مصدق از دادنامه شماره 898-/90 -20/7/1390 صادره از شعبه محترم 24 دیوانعالی کشور مبنی بر رد فرجامخواهی آقای ش.س. به وکالت از خانم ح.ت. نسبت به رأی تجدیدنظری 1555-/90-11/5/1390 صادره از شعبه سیام دادگاه تجدیدنظر استان تهران ضمیمه کرده است و آقای ش.س. با ارائه لایحه دیگری به لحاظ تغییر اصحاب دعوی در پرونده فعلی با پرونده قبلی موضوع را مشمول اعتبار امر مختومه ندانسته است… (صفحات 43 لغایت 46) بهموجب دادنامه شماره 1512-/90-25/10/1390 با شرح دعوی و خواسته و جریان دادرسی و درج خلاصه اظهارات طرفین و خلاصه پرونده استنادی و… بهشرح مندرج از جمله DNA با وارد دانستن دعوی به استناد مقررات قانونی مقید رأی بر عدم انتساب خوانده به عنوان فرزند مرحوم ع.ت. صادر و رأی مذکور ظرف مهلت قانونی قابل تجدیدنظرخواهی اعلام گردید (صفحات 47 لغایت 58)
دوم- رأی مذکور مورد تجدیدنظرخواهی آقای م.م. به وکالت از خانم ی.ت. واقع شد که بعد از ارائه لایحه دفاعیه آقای ش.س. به وکالت از تجدیدنظرخواندگان و ارجاع پرونده به شعبه سیام دادگاه تجدیدنظر استان تهران و ثبت به کلاسه 902183 و بعد از ارائه لایحه تجدیدنظرخواندگان و وصول اختلافنظر فی مابین ریاست شعبه و آقای ص. مستشار شعبه مزبور که آقای الف. مستشار محترم دیگر با نظریه مستشار یاد شده مبنی بر لزوم تحقیقات بیشتر (بهشرح صفحات 59 لغایت 105) موافقت نموده و پاسخ استعلام به عمل آمده از اداره ثبت احوال قم مبنی بر سابقه ازدواج مرحوم ع.ت. با خانم ح.ت. به شماره سند ازدواج 822-31/6/1350 دفتر ازدواج 25 قم و اصل و ضمیمه است (صفحه 117)
در وقت مقرر رسیدگی 26/7/1391 وکلای طرفین اظهارات فی مابینشان را در حضور موکلان خود تکرار کردند. پاسخ معرفی تجدیدنظرخواه پس از انجام آزمایشDNA توسط پزشکی قانونی مبنی بر اینکه بین الگوی DNAخواهان (خانم ی.ت.) و مرحوم ع.ت. در بیش از دو محل عدم تجانس ژنتیکی مشاهده شده است لذا نظریه ارائه شده قطعی بوده و مجدداً تأیید میگردد و با توجه به عدم تجانسهای موجود، خواهان نمیتواند با آقایان الف. و ع. و ع. رابطه نسبی داشته باشد (صفحات 128 لغایت 132) و بعد از تقاضای نقض دادنامه معترضعنه با ارائه لایحه دفاعیه توسط آقای وکیل موصوف تجدیدنظرخواهان بهموجب دادنامه شماره 2007-/91- 7/11/1391 با شرح تجدیدنظرخواهی به عمل آمده و با استدلال مندرج از جمله رأی صادره قبلی توسط همان شعبه به شماره دادنامه 1555-11/5/1390 و سند سجلی تجدیدنظرخواه موصوف که متوفی همسر دیگر به نام ه. داشته و خانم ی.ت. حاصل ازدواج مذکور است و سند سجلی مذکور بنا به اقرار مشارالیه پس از مراجعه به ثبت احوال رشت و تقاضای صدور شناسنامه برای طفل مذکور به عنوان فرزند خود و خانم ه. صادر شد و… تا پایان عمر نامبرده را به عنوان فرزند خود دانسته و او را شوهر داده است و برابر گواهی حصر وراثت مورد تقاضای آقای ع.ت.، خانم ی.ت. به عنوان احد از وراث معرفی گردید و برابر دادنامه دیگر به شماره مقید به درخواست آقای ع.ت. تجدیدنظرخواه فرزند مرحوم ع. معرفی شد، در پرونده مطالبه اجرتالمثل مطروحه توسط ح.ت. به عنوان همسر مرحوم موصوف به کلاسه مقید تجدیدنظرخواه به عنوان یکی از وراث و فرزندان مرحوم ع.ت. معرفی شد… و آزمایش DNAنیز دلیل شرعی و قانونی برای اثبات ادعای نفی نسب نبوده و با نقض دادنامه تجدیدنظرخواسته حکم به بطلان دعوی بدوی صادر و ظرف مهلت قانونی قابل فرجامخواهی اعلام شد (صفحات 133 لغایت136)
سوم- رأی مذکور بهشرح ذیل صفحه 139 ، 28/11/1391 به آقای ش.س. به وکالت از تجدیدنظرخواندگان ابلاغ شد. فرجامخواهی آقای وکیل موصوف در تاریخ 9/12/1391 ثبت گردید و پس از وصول پاسخ آقای م.م. بـرابـر لایحه ابرازی به وکالت از فرجامخوانده موصوف پرونده به دیوانعالی کشور ارسال و به کلاسه بالا ثبت و به شعبه اول دیوانعالی کشور ارجاع و لوایح فرجامخواهان پیوست شده است .
رای دیوان
توجهاً به کلیه اوراق پرونده و گزارش عضو ممیز در مورد دعـوی آقایان الف.ت. و ع.ت. و ع.ت. با وکالت آقای ش.س. به طرفیت خانم ی.ت. با وکالت آقای م.م. به خواسته نفی نسب یا نفی ولد خوانده با مرحوم ع.ت. و اعلام فرزندخواندگی و ابطال شناسنامه که مطابق رأی بدوی به شماره مذکور رأی بر نفی ولد یا عدم انتساب خوانده به عنوان فرزند متوفی مرحوم ع.ت. صادر شد اما برابر رأی تجدیدنظری مذکور با نقض رأی بدوی حکم به بطلان دعوی (خواهانهای بدوی) صادر شده است با توجه به اینکه از جمله استدلال مندرج رأی فرجامخواسته مطابق مندرجات سند سجلی تجدیدنظرخواه (خانم ی.ت.) مرحوم ع.ت. فرزند ج.، همسری به نام ه. به شماره شناسنامه و… متولد … صادره از کنسولی وین و تاریخ ازدواج آنان نیز 26/10/1342 بوده و از همسر مزبور دختری در 17/1/1349 متولد شد و نامبرده در 21/1/1350 به اداره ثبت احوال رشت مراجعه و با اقرار به مراتب مذکور درخواست صدور شناسنامه برای وی نمود و دو نفر گواه نیز اظهارات او را تصدیق کردند که تصویر مندرجات سند سجلی مزبور پیوست صفحه 56 است و تصویر دیگری که پیوست صفحه 175 میباشد به ضمیمه دادخواست فرجامخواهی ارائه شده است متوفی موصوف در فرم مربوطه فرجامخواه را به عنوان (دخترم) معرفی کرد لذا ایراد و اعتراض حاوی دلیل و مدرک جدید نیست تا موجب تخدیش رأی فرجامخواسته گردد بنا به مراتب به استناد مقررات ماده 370 قانون آیین دادرسی رأی فرجامخواسته ابرام میگردد .
مستشاران شعبه 1 دیوانعالی کشور
حیدری قاسمی-کیقبادی
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.