ابطال تصمیمات و بخشنامهها و دستورالعملهای مربوط به وصول حق انشعاب آب.
این دادنامه به منظور رسیدگی به طرح دعوی آقای کمالالدین کیائی. با خواسته ابطال تصمیمات و بخشنامهها و دستورالعملهای مربوط به وصول حق انشعاب آب. از سوی هیأت عمومی دیوان عدالت اداری با مشخصات پرونده، گردش کار و رأی زیر صادر شده است:
کلاسه پرونده : 463/77
شاکی : آقای کمالالدین کیائی.
تاریخ رأی: يکشنبه 26 دی 1378
شماره دادنامه :
شاکی طی دادخواست تقدیمی اعلام داشته است، شرکتهای آب و فاضلاب سراسر کشور به موجب بند (ل) تبصره 19 قانون برنامه پنج ساله دوم توسعه اقتصادی و اجتماعی مصوب 2/9/1373 هنگام واگذاری انشعاب آب تنها مجاز به دریافت حق انشعاب و هزینه نصب بر مبنای نرخهای قانونی شهریور ماه 1373 بوده و از اخذ هرگونه وجهی به این منظور ممنوع گردیدهاند. شرکت آب و فاضلاب لواسان هنگام واگذاری انشعاب آب به اینجانب مبلغ بیست و دو میلیون ریال مطالبه نموده است. وصول این مبالغ بر خلاف تبصره 19 قانون موصوف میباشد لذا صدور حکم بر ابطال کلیه تصمیمات و بخشنامهها و اقداماتی که شرکت آب و فاضلاب به واسطه آن مبادرت به دریافت اینگونه وجوه مینماید مورد تقاضا است.
مدیر دفتر حقوقی شرکت آب و فاضلاب تهران در پاسخ به شکایت مذکور طی نامه شماره 122/33 مورخ 3/5/1377 اعلام داشتهاند. شرکت آب و فاضلاب تهران وفق قانون تشکیل شرکتهای آب و فاضلاب مصوب 11/10/1369 مجلس شورای اسلامی تشکیل و نظر به ماده 3 قانون فوق و تبصره ذیل آن و همچنین مفاد اساسنامه خود به صورت شرکت سهامی خاص و غیر دولتی بوده و مطابق قانون تجارت و به صورت بازرگانی اداره میشود. علیهذا رسیدگی به شکوائیه مذکور به لحاظ غیر دولتی بودن این شرکت قابلیت طرح نداشته وخارج از صلاحیت آن دیوان محترم قرار دارد. همچنین موضوع شکایت شاکی منجز نبوده و قابل رد است.
آنچه مأخذ احتساب تکلیف به اخذ بهای معین بابت حق انشعاب برای هر نوع واحد ساختمانی اعم از مسکونی، تجاری و … قرار میگیرد آئیننامه عملیاتی و شرایط عمومی تعرفههای آب و فاضلاب است که در راستای قانون تشکیل شرکتهای آب و فاضلاب مصوب 11/10/1369 و ایضاً قانون برنامه دوم توسعه اقتصادی و اجتماعی تعرفههای مربوط در وزارت نیرو و شورای اقتصاد به تصویب رسیده و ضمن درج در روزنامههای رسمی کشور از طریق مراجع ذیصلاح نیز ابلاغ گردیده است.
هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ فوق به ریاست حجتالاسلاموالمسلمین درینجفآبادی و با حضور رؤسای شعب بدوی و رؤسا و مستشاران شعب تجدیدنظر دیوان تشکیل و پس از بحث و بررسی و انجام مشاوره با اکثریت آراء بشرح آتی مبادرت بصدور رأی مینماید.
رأی هیأت عمومی
نظر به اینکه شاکی طی لایحه مورخ 26/10/1378 از شکایت خود اعلام انصراف نمودهاند، موجبی برای طرح و رسیدگی و امعان نظر در هیأت عمومی دیوان تشخیص نگردید.
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.