ابطال بند 2-1 دستورالعمل ماده 14 قانون زمین شهری مصوب 1/9/1374 وزارت مسکن و شهرسازی.
این دادنامه به منظور رسیدگی به طرح دعوی آقای محمد اصلانی. با خواسته ابطال بند 2-1 دستورالعمل ماده 14 قانون زمین شهری مصوب 1/9/1374 وزارت مسکن و شهرسازی. از سوی هیأت عمومی دیوان عدالت اداری با مشخصات پرونده، گردش کار و رأی زیر صادر شده است:
کلاسه پرونده : 447/83
شاکی : آقای محمد اصلانی.
تاریخ رأی: يکشنبه 30 تير 1387
شماره دادنامه :
صادرگردیده فاقد اعتبار میدانند واز صدور پروانه ساختمانی خودداری مینمایند و ضمن ایجادمشکلات عدیده برای شهروندان برای خویش منبع درآمد رسمی و غیر رسمی ایجاد نمودهاند. نظر به اینکه جایگزینی بند 2-1 دستورالعمل ماده 14 به جای بند یک ماده 3 ضوابط و مقررات تفکیک باغات (ابطالی توسط هیأت عمومی دیوان عدالت اداری) بی اعتنایی به دادنامههای شماره 51 الی 44 مورخ 17/8/1386 هیأت عمومی دیوان بی اعتبار دانستن آن تلقی میگردد متقاضی ابطال دستورالعمل ماده 14 قانون زمین شهری مصوب 1/9/1374 بلحاظ خلاف موازین شرع و قانون بودن میباشد. مدیرکل حقوقی وزارت مسکن وشهرسازی در پاسخ طی نامه شماره 58611/230 مورخ 12/10/1383 اعلام داشتهاند، ماده 14 قانون زمین شهری مصوب 1366 مصرح است به اینکه در ماده 14 تبدیل و تغییر کاربری، افراز و تقسیم و تفکیک باغات و اراضی کشاورزی و یا آیش (اراضی موضوع ماده 2 این قانون) با رعایت ضوابط و مقررات وزارت مسکن و شهرسازی و موازین قانون بلا اشکال است. تبصره: نقل و انتقال اینگونه اراضی برای امر کشاورزی با قید مفاد موضوع این ماده در سند بلامانع است. بند 2 دستورالعمل شماره 1363/100 مورخ 1/9/1374 ماده 14 قانون زمین شهری مقرر میدارد، «باغ مسکونی باغاتی که فاقد کاربری مصوب خدمات و فضای سبز عمومی باشند، قابل تبدیل به منطقه باغ مسکونی با ضوابط تفکیک و ساختمان سازی ویژه به شرح زیر هستند. 2-1 حداقل تفکیک افراز و تقسیم 2000 مترمربع با تراکم ساختمانی 20 درصد و حداکثر سطح اشغال 10 درصد. در صورتی که مالک مایل به استفاده از تراکم بیشتر باشد در مقابل افزایش مساحت قطعات تفکیکی اجازه احداث ساختمان با تراکم و طبقات بیشتر به شرح ذیل داده میشود. 2-2 ….» بر این اساس اولاً نظر به اینکه ماده 14 قانون زمین شهری با موازین شرع انور اسلام و قانون اساسی انطباق داشته طبق اصل 94 قانون اساسی به تایید شورای نگهبان رسیده است. ثانیاً به موجب اصل مسلم حقوقی تشخیص همیشه در صلاحیت و اختیارات و وظایف مرجع تشخیص است. ثالثاً قید ضابطه نصاب تفکیک به علت جلوگیری از تجزیه اراضی مشجر و باغات از جهت سلامت محیط زیست اهالی محل و رعایت ضوابط و قواعد و مقررات شهرسازی بوده است و چون بند 2-1 دستورالعمل ماده 14 قانون زمین شهری مصوب 1/9/1374 منبعث از قانون مصوب بوده در نتیجه لازم الاجراء و لازم الرعایه است لذا تقاضای رد شکایت فوق را نموده است. دبیر محترم شورای نگهبان در خصوص
ادعای خلاف شرع بودن مورد شکایت طی نامه شماره 27457/30/87 مورخ 10/4/1387 اعلام داشتهاند، موضوع 2-1 دستورالعمل ماده 14 قانون زمین شهری مصوب 1374 در جلسه مورخ 5/4/1387 فقهای شورای نگهبان مورد بحث و بررسی قرار گرفت و بخشنامه مورد شکایت خلاف موازین شرع شناخته نشد. هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ فوق با حضور رؤسا و مستشاران و دادرسان علیالبدل شعب دیوان تشکیل و پس از بحث و بـررسی و انجام مشاوره با اکثریت آراء بـه شرح آتی مبادرت بـه صدور رأی مینماید.
رأی هیأت عمومی
الف- طبق نظریه شماره 27457/30/87 مورخ 10/4/1387 فقهای محترم شورای نگهبان ردیف یک از شق 2 بند (الف) دستورالعمل ماده 14 قانون زمین شهری مصوب 1374 که حداقل تفکیک، افراز و تقسیم باغ مسکونی را 2000 مترمربع با تراکم ساختمانی 20 درصد و حداکثر سطح اشغال 10 درصد تعیین نموده خلاف موازین شرع شناخته نشده است. ب- به موجب ماده 14 قانون زمین شهری مصوب 22/6/1366 تبدیل و تغییر کاربری، افراز و تقسیم و تفکیک باغات و اراضی کشاورزی و یا آیش (اراضی موضوع ماده 2 قانون مزبور) با رعایت ضوابط و مقررات وزارت مسکن و شهرسازی و سایر مقررات قانون فوقالذکر بلامانع اعلام شده که متضمن تفویض مسئولیت وضع ضوابط و مقررات مربوط به کیفیت تفکیک و افراز و تغییر کاربری باغات و اراضی کشاورزی و آیش به وزارت مسکن و شهرسازی است. نظر به اینکه ضوابط دستورالعمل اجرائی ماده 14 قانون که مورد اعتراض قرار گرفته با استفاده از اذن مقنن و در حدود قانون تهیه و تنظیم شده است، بنابراین مغایرتی با قانون ندارد و خارج از حدود صلاحیت و اختیارات وزارت مسکن و شهرسازی نمیباشد. بنابراین موردی برای ابطال مصوبه مورد اعتراض در اجرای مادتین 41 و 42 قانون دیوان عدالت اداری مصوب 1385 وجود ندارد./
هیأت عمومی دیوان عدالت اداری
معاون قضائی دیوان عدالت اداری
مقدسیفرد
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.