ابطال نامه شماره 4/6637/810 مورخ 4/6/1385 مدیرکل حقوقی آموزش و پرورش.
این دادنامه به منظور رسیدگی به طرح دعوی آقای ژوزف باباخان. با خواسته ابطال نامه شماره 4/6637/810 مورخ 4/6/1385 مدیرکل حقوقی آموزش و پرورش. از سوی هیأت عمومی دیوان عدالت اداری با مشخصات پرونده، گردش کار و رأی زیر صادر شده است:
کلاسه پرونده : 909/87
شاکی : آقای ژوزف باباخان.
تاریخ رأی: يکشنبه 23 فروردين 1388
شماره دادنامه :
پرورش موظف است ترتیبی اتخاذ نماید که در سال جاری، ادارات کل آموزش و پرورش استانها آمادگی لازم را برای اجرای …) لذا، قانونگذار چون قائل به تفکیک وظایف و اختیارات (وزارتخانه) از واحدهای تابعه (که بنا به سیاق عبارت، ادارات و سازمانهای استانی است) بوده، در هنگام تنظیم قانون، عنداللزوم، هر دو عبارت (وزارتخانه) و (واحدها یا سازمان وابسته) را ذکر نموده تا هر دو را مکلف به اجرای قانون نموده باشد و در مواردی که منظر نظر قانونگذار، تحدید وظایف یا اختیارات در سطح اداره و سازمان وابسته بوده، آن را نیز صراحتاً در متن قانون انشاء نموده است، کما اینکه در تبصره 3 از ماده 12 قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت مصوب 1381 بدون اشاره به وزارتخانه، چنین آورده شده که، (به سازمان آموزش و پرورش استانها اجازه داده میشود…) قابل امعان نظر است که در ماده واحده قانون تعطیل موسسات و واحدهای آموزشی و تحقیقاتی و فرهنگی که بدون اخذ مجوز قانونی دایر شده و میشود مصوب 1372قانونگذار حسب قانون مذکور، صراحتاً مرجع صالح جهت اقدام و ذینفع در طرح شکایت را، به طور علی الاطلاق (وزارتخانه) احصاء نموده و نه (سازمان یا ادارات وابسته آن) – نتیجه نصوص قانونی موارد فوقالذکر آن است که، مقنن بین عبارات (وزارتخانه) و (سازمانهای وابسته)، علیرغم داشتن شخصیت حقوقی واحد، از حیث تکالیف محوله و وظایف سازمانی، تفاوت قائل شده، چه در غیر این صورت نیازی به تصریح هر دو عبارت نمیبود و این مهم به معنای آن است که (وزارتخانه) دارای عنوان و وظایف قانونی مستقل از (سازمانهای وابسته) میباشد و تنها به صلاحدید خود مقنن است که اجرای وظایف محوله، به یک یا هر دو آنها تفویض میگردد. لذا انجام تکالیف تعیین شده در قانون مارالذکر، در صلاحیت مرجع پیشبینی شده در همان قانون یعنی (وزارتخانه) بوده و در غیر آن مجوز ندارد. بنابراین حکم مقرر در قانون تعطیل موسسات که بطور علی الاطلاق بر اقدام توسط (وزارتخانه) تاکید نموده است، مفید جواز تفویض اختیار (صدور دستور انحلال یا طرح شکایت) به ادارات و سازمانهای وابسته وزارتخانه نبوده و اگر مراد قانونگذار در تصویب قانون پیش گفته، متضمن اقدام و طرح شکایت توسط سازمانهای وابسته نیز بود، با توجه به اصل حکیم بودن قانونگذار، یقیناً حکم آن را نظیر قوانین صدرالذکر در متن قانون تصریح نموده، مورد توجه خود قرار میداد و به جای عبارت (وزارتخانه) عبارتی نظیر (وزارتخانه و سازمانهای وابسته) را قید مینمود. بنابراین واژه (وزارتخانه) مفید و مفهوم (سازمان و
ادارات وابسته) نمیباشد و اطلاق لفظ مذکور چنانچه به معنی تسری آن به (سازمانها) تلقی شود، موافق هدف و حکم صریح مقنن نیست. لذا از آنجا که قانون تعطیل موسسات که مقنن در مقام بیان بوده، اراده حصر داشته و از باب صدور دستور انحلال یا طرح شکایت مبین افاده محدودیت امور مذکور از سوی وزارتخانه است، و از آوردن عبارت (ادارات یا سازمانهای وابسته) صرفنظر نموده است، بنابراین تعمیم و تسری اختیار به سازمانهای وابسته که توسط مدیرکل حقوقی وزارتخانه مذکور صورت گرفته، محمل قانونی نداشته و با وضع قاعده خاص در مقابل قانون خاص مذکور، از حدود اختیارات خود خارج شده و منجر به تقدم و غلبه اختیارات سازمانها بر وزارتخانه شده که با منطوق قانون و آییننامه اجرایی آن مغایرت تأمین اجتماعی دارد. مضافاً، اساساً صدور دستور انحلال خطاب به موسسات غیر مجاز، به معنای رأی لازمالاتباع، مستلزم رسیدگی قضایی و احراز و اثبات تخلف و تحقق و اجتماع عناصر مادی و معنوی جرم میباشد که آن هم از وظایف قوه قضائیه است، با عنایت به اینکه مطابق تبصره 3 قانون تعطیل موسسات، آییننامه اجرایی قانون مذکور میبایست توسط هیأت وزیران به تصویب برسد که در مورخ 18/3/1373 توسط هیأت دولت نیز به تصویب رسیده است و هیأت وزیران در ماده 2 همان آییننامه، در مقام مرجع صالح در تعیین چگونگی اجرای قانون موصوف و به تبعیت از نص صریح قانون و بدون مصلحت اندیشی منحصراً (وزارتخانه) را موظف به انجام تکالیف مقرره نموده است، نامه مدیرکل حقوقی جهت تفویض اختیار، (صدور دستور انحلال یا طرح شکایت) به (سازمانها و ادارات وابسته) متضمن تحقق هدف مقنن نمیباشد، و علی القاعده موضوع شناسایی آموزشگاههای غیر مجاز که میبایست توسط سازمانهای وابسته نیز صورت گرفته، منجر به معرفی آنها به وزارتخانه جهت اجرای قانون مبحوث عنه شود و در حالت کلی، انجام مقدمات اجرای قانون یا تسهیل و تسریع در اجرای قانون موصوف مفید جواز الزام آنان به اینکه سازمانها، خود رأساً اقدام به صدور دستور انحلال یا طرح شکایت نیز نمایند، نمیباشد. لذا از آنجا که نمیتوان بر خلاف قانون، اقدام مدیرکل حقوقی وزارت آموزش و پرورش که اقدام به تفویض اختیار (وزارتخانه) به (سازمانها) را نموده، مفهم وضع آییننامه جدید چگونگی اجرای قانون موصوف، آنهم توسط مرجع غیر صالح (یعنی مدیرکل حقوقی وزارتخانه) میباشد را، مشمول همان قانون دانست و بـا امعان نظر به اینکه قانون تعطیل موسسات به عنوان قانون خاص، همچنان معتبر بوده و تغییر نیز
نیافته است و مـرجع وضع آییننامه اجرایی آن نیـز کماکان هیأت دولت است، خصوصاً باید توجه داشت کـه انتقال وظایف قانونی، از سازمانی به سازمان دیگر و نیز تعیین مرجع صالح جهت انجام این انتقال، خود نیازمند قانون است که وحدت ملاک آن در قانون تشکیل سازمان پژوهش و نوسازی آموزشی ملاحظه میشود که به تجویز ماده 7 آن وزیر آموزش و پرورش به عنوان مرجع صالح میتواند وظایف ادارات آموزش و پرورش را به سازمان مذکور محول نماید، که در مانحن فیه ضمن آنکه اذن قانونگذار در این خصوص مشاهده نمیشود، بلکه فراز اول از نامه مورد اعتراض صراحتاً دلالت بر تفویض اختیار به سازمان وابسته بر اساس مستند صادره توسط وزیر دارد. لذا چون به اتکاء قانون نبوده، معتبر نمیباشد، لذا قواعد نامه مورد اعتراض مبنی بر تعمیم و تسری اختیار (صدور دستور انحلال و طرح شکایت) از وزارتخانه به سازمانهای وابسته، با استناد به قانون عام بحث در اطراف آثار قضائی قانون عام نسبت به قانون خاص خواهد بود که زائد میباشد. لذا به دلیل مخالفت مدلول نامه مذکور با قانون و تجاوز از حدود اختیارات خود که مشتمل بر ادله غیر قانونی بودن آن میباشد لذا به استناد مواد 19 و 42 قانون دیوان عدالت اداری استدعای رسیدگی و ابطال آن را مینمایم. مدیرکل دفتر حقوقی، املاک و حمایت قضایی وزارت آموزش و پرورش در پاسخ به شکایت مذکور طی نامه شماره 3/14797/810 مورخ 21/11/1387 اعلام داشتهاند، 1- نامه مذکور به عنوان یک اظهارنظر حقوقی و در پاسخ به نامه شماره 14/3171/310 مورخ 11/5/1385 دفتر پشتیبانی و توسعه مدارس غیر دولتی صادر شده و به عنوان بخشنامه یا نامه کلی به سایر سازمانهای آموزش و پرورش صادر نگردیده است. لذا استنباط و برداشت شاکی مبنی بر اینکه مفاد نامه به کلیه سازمانها صادر گردیده مبتنی بر برداشت ناصحیح و عدم توجه و دقت به اصل نامه بوده است. بنابراین موضوع مشمول موارد مصرح در ماده 13 قانون دیوان عدالت اداری نمیباشد. 2- با توجه به قانون تعطیل موسسات و واحدهای آموزشی و تحقیقاتی و فرهنگی که بدون مجوز قانونی دائر شده یا میشوند، عبارت وزارتخانه به عنوان لفظ عام و کلی مطرح شده لذا شامل کلیه واحدهای تابعه و سازمانهای وابسته نیز میشود و در مواردی که نیاز به تفکیک وظایف اجرایی بوده قوانین مربوطه آنها را مجزا عنوان نموده است. 3- در نامه مورد اعتراض شاکی انشاء حکم جدید یا قواعد و عباراتی بر خلاف قوانین و مقـررات بیان نگردیده است و صرفاً یـادآوری قانون و اقـدام از طریق سازمانهای آموزش و پرورش
استانها مورد تاکید قرار گرفته است.4- هر چند براساس مستندات مورد اشاره شاکی وظایف و اختیارات وزارتخانه و واحدهای تابعه در برخی نصوص به تفکیک احصاء گردیده است ولی بر اساس ماده 32 قانون آیین دادرسی مدنی اجازه طرح هرگونه دعوا یا دفاع یا تعقیب دعاوی به وزارتخانه داده شده که وزارتخانه نیز براساس مستند امضاء مقام عالی وزارت انجام امور مذکور را به سازمانهای آموزش و پرورش و واحدهای تابعه تفویض نموده است. 5- براساس بند 3 از قسمت (ب) ماده یک قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور و ماده 154 برنامه چهارم از جمله وظایف و اختیارات شورای عالی اداری تفکیک وظایف اجرایی از حوزه ستادی وزارتخانهها و انتقال وظایف اجرایی به واحدهای استانی و شهرستانی میباشد که شورای مذکور نیز براساس مصوبه 168409 مورخ 20/7/1381 در بند 11 قسمت وظایف واحدهای استانی آموزش و پرورش در سطح استان در دادگاهها و مراجع ذیربط را به ادارات کل تفویض نموده است، لذا اقدام این دفتر در صدور نامه مورد اعتراض شاکی قانونی میباشد و لذا رد دادخواست شاکی مورد استدعا است. هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ فوق با حضور رؤسا و مستشاران و دادرسان علیالبدل شعب دیوان تشکیل و پس از بحث و بررسی و انجام مشاوره با اکثریت آراء بـه شرح آتی مبادرت بـه صدور رأی مینماید.
رأی هیأت عمومی
علاوه بر اینکه نامه شماره 4/6637/810 مورخ 4/6/1385 اداره کل حقوقی وزارت آموزش و پرورش متضمن وضع قاعده آمرهای نیست، اساساً مفاد آن مبین متن ماده واحده قانون تعطیل مؤسسات و واحدهای آموزشی و تحقیقاتی و فرهنگی که بدون مجوز قانونی دایر شده و میشود در باب تکلیف سازمانهای وزارت آموزش و پرورش به انحلال و تعطیل مؤسسات و واحدهای آموزشی و تحقیقاتی و فرهنگی بدون مجوز قانونی و انجام سایر مسئولیتهای مقرر در قانون فوقالذکر است. بنابراین مفاد نامه مورد اعتراض مغایرتی با قانون ندارد./
هیأت عمومی دیوان عدالت اداری
معاون قضائی دیوان عدالت اداری
رهبرپور
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.