اعلام تعارض آراء صادره از شعب 5 و 6 دیوان عدالت اداری.
این دادنامه به منظور رسیدگی به طرح دعوی آقای محمدرضا قائمی. با خواسته اعلام تعارض آراء صادره از شعب 5 و 6 دیوان عدالت اداری. از سوی هیأت عمومی دیوان عدالت اداری با مشخصات پرونده، گردش کار و رأی زیر صادر شده است:
کلاسه پرونده : 420/86
شاکی : آقای محمدرضا قائمی.
تاریخ رأی: يکشنبه 8 ارديبهشت 1387
شماره دادنامه :
اختیارات تفویض شده از ناحیه حضرت امام رضوان الله تعالی علیه به عنوان قائم مقامی فرماندهی کل بازخرید خدمت شاکی را تصویب کرده که با ملاحظه اختیارات تفویض شده به آقای محتشمی وزیر وقت کشور در تاریخ 22/8/1364 که بدین شرح میباشد «… بدین وسیله به جنابعالی اجازه داده میشود تا با مشورت آقای رئیس جمهور محترم از اختیارات فرماندهی کل قوا در امور نیروهای انتظامی مزبور تا اصلاح مقررات استفاده کرده و نسبت به ترفیع و تشویق افسران و درجه داران و سایر موادی که از اختیارات فرماندهی نیروها است اقدام مقتضی معمول نمایید» موجه نمیباشد زیرا در حکم مزبور به صراحت اشاره شده که با مشورت ریاست جمهوری از اختیارات فرماندهی کل قوا در امور نیروهای انتظامی استفاده کرده در حالی که دلیل و مدرکی که حکایت از مشورت و موافقت قبل از تصویب باشد، ارائه نگردیده و از طرفی اختیارات واگذار شده محدود بوده و تا زمان اصلاح مقررات و چون قانون جدید ارتش در تاریخ 7/7/1366 اصلاح و به تصویب مجلس شورای اسلامی و در تاریخ 7/9/1366 لازم الاجراء گردیده و شهربانی و ژاندارمری جمهوری اسلامی نیز وفق ماده 204 قانون ازنظر امور استخدامی و پرسنلی تابع مقررات این قانون بوده لذا با اصلاح مقررات مهلت استفاده از اختیارات تفویض شده به پایان رسیده و مدرک دیگری که از تفویض اختیار مجدد براساس مقررات جدید شده باشد ارائه نگردیده است. علیهذا نظر به مراتب فوق شکایت شاکی وارد تشخیص و رأی به ابطال حکم بازخرید خدمت شاکی صادر و اعلام میگردد. ب- شعبه پنجم در رسیدگی به پرونده کلاسه 84/1386 موضوع شکایت آقای محمدرضا قائمی به طرفیت نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران به خواسته محاسبه سنوات خدمت (ایام انفکاک در بازنشستگی) به شرح دادنامه شماره 610 مورخ 31/3/1385 چنین رأی صادر نموده است، نظر به اینکه از سوی شاکی دلیل و مدرک کافی که مثبت تخلف مشتکیعنه از قوانین و مقررات مربوطه باشد، ابراز نگردیده و خواسته شاکی قابلیت اجابت ندارد، قرار رد شکایت صادر نموده است. ج- شعبه پنجم در رسیدگی به پرونده کلاسه 73/87 موضوع شکایت آقای نصراله اکبری به طرفیت نیروی انتظامی به خواسته احتساب مدت بازخریدی به شرح دادنامه شماره 797 مورخ 23/7/1373 چنین رأی صادر نموده است. شاکی اعلام نموده از تاریخ 1/9/1366 به استناد ماده واحده مصوب 1358 از خدمت بازخرید شده که در اجرای رأی دیوان عدالت اداری مبنی برلغو بازخرید از تاریخ26/7/1372به خدمت اعاده
شده است تقاضای رسیدگی و پرداخت حقوق و مزایای ایام برکناری و ترفیع درجات معوقه را نموده است با بررسی مندرجات پرونده کلاسه 68/238 دیوان عدالت اداری و توجهاً به توضیحات نماینده نیروی انتظامی در جلسه مورخ 6/7/1373 شعبه پنجم دیوان عدالت اداری نظر به اینکه در اجرای دادنامه شماره 1203 مورخ 8/9/1369 با الغاء حکم بازخریدی از تاریخ 26/7/1372 به خدمت اعاده گردیده بنابراین شاکی استحقاق دریافت حقوق و مزایای ایام برکناری را از تاریخ تقدیم دادخواست اولیه به دیوان عدالت اداری (5/10/1368) تا تاریخ اشتغال مجدد به خدمت را دارا است و سوابق برکناری شاکی از تاریخ 1/9/1366 با پرداخت کسور بازنشستگی جزء سنوات خدمت شاکی منظور خواهد شد، لذا حکم به ورود شکایت شاکی در خصوص موارد فوق صادر و اعلام میگردد. در خصوص درخواست شاکی دایر به اعطاء درجات معوقه نظر به اینکه ترفیع پرسنل نیروهای مسلح تابع شرایط مذکور در ماده 79 قانون آجا و آییننامه اجرائی آن است لذا الزام نیروی انتظامی به عدم رعایت شرایط مذکور فاقد وجاهت قانونی است، لذا حکم به رد شکایت وی در این خصوص صادر میگردد. هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ فوق با حضور رؤسا و مستشاران و دادرسان علیالبدل شعب دیوان تشکیل و پس از بحث و بررسی و انجام مشاوره با اکثریت آراء بـه شرح آتی مبادرت بـه صدور رأی مینماید.
رأی هیأت عمومی
اولاً، دادنامه شماره 610 مورخ 31/3/1385 شعبه پنجم با توجه به اینکه خواسته شاکی احتساب ایام عدم اشتغال به خدمت جزء سابقه بازنشستگی بوده است با دادنامههای شماره 549 مورخ 31/6/1369 و شماره 797 مورخ 23/7/1373 به ترتیب صادره از شعب ششم و پنجم به لحاظ تفاوت موضوع شکایت و خواسته تناقضی ندارد. ثانیاً وجود تناقض بین دادنامههای شماره 549 مورخ 31/6/1369 شعبه ششم و شماره 797 مورخ 23/7/1373 شعبه پنجم محرز به نظر میرسد. هر چند ابلاغ بازخرید خدمت شاکیان در سال به موجب دادنامههای قطعی ابطال شده و نامبردگان به خدمت اعاده گردیدهاند، لیکن نظر به اینکه تعیین تکلیف قطعی وضعیت استخدامی آنان منوط به طرح شکایت و اقامه دعوی در دیوان عدالت اداری بوده است و تاخیر
در آن مستند به فعل شخص شاکی بوده و پرداخت حقوق و مزایای قانونی ایام بلاتکلیفی قبل از طرح شکایت مجوزی نداشته است، بنابراین دادنامه شماره 797 مورخ 23/7/1373 شعبه پنجم دیوان در حدی که متضمن این معنی است، موافق اصول و موازین قانونی تشخیص داده میشود. این رأی به استناد بند 2 ماده 19 و ماده 43 قانون دیوان عدالت اداری برای شعب دیوان و سایر مراجع اداری ذیربط در موارد مشابه لازمالاتباع است./
هیأت عمومی دیوان عدالت اداری
معاون قضائی دیوان عدالت اداری
مقدسیفرد
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.