درتاریخ : 1393/05/19 به شماره : 9309970906400124

موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور

این نمونه رای که در شعبه 4 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد:

چکیده رای

در بزه زنا یک‌بار اعتراف نزد بازپرس «اقرار عندالحاکم» قلمداد نمی‌شود و براساس آن نمی‌توان حکم به محکومیت متهم صادرنمود.

خلاصه جریان پرونده

باتوجه به محتویّات پرونده و صفحات 1 الی 4 پرونده خانمها: 1- م.ب. فرزند ن. متولد 1363 2- پ.ب. فرزند س. متولد 1374 و 3- الف.ب. فرزند ع. متولد 1373 به دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان ل. با تقدیم شکوائیه علیه ص.ب. و س.ب. مدعی شده‌اند در مورخ 25/10/1391 از روستای م. جهت دریافت یارانه به بانک در روستای م.الف. مراجعه نموده در حین برگشت مشتکی‌عنهما با یک دستگاه سواری جلو ما ایستاده و از ما درخواست رساندن به خانه‌مان را نمودند. اینجانبان با توجه به اینکه با مشتکی‌عنهما اهل یک روستا بوده و همسایه می‌باشیم و دارای نسبت فامیلی بوده و بر حسب اعتماد سوار خودروی آنها شدیم. بعد از حرکت ما را به سمت روستای ب. برده و هر چه داد و فریاد زدیم و با آنها درگیر شدیم، توجهی ننموده تا اینکه به ک. رسیده و در یک جاده فرعی قصد پیاده کردن ما را نموده و متهم ردیف دوّم با چاقو اینجانبه شاکی ردیف اوّل که همراه با فرزند … بودیم را با تهدید به قتل نمودن با یک چاقو و درهای ماشین را از روی من بست و متهم ردیف اوّل نیز با تهدید با یک قبضه اسلحه دو لول شاکیان ردیف دوم و سوم را پیاده نموده به قصد تجاوز یک چادر بردند که با ممانعت ما از این کار خودداری کردند و بعد از سوار کردن ما در نزدیکی روستا م. ما را پیاده نمودند. لذا با توجه به فعل مجرمانه مشتکی‌عنهما و هتک حرمت صورت گرفته و از بین بردن آبرو خانواده‌های ما در بین مردم، از آن مقام به استناد ماده 621 و 608 قانون مجازات اسلامی تقاضای رسیدگی و ارجاع به آگاهی و بررسی و اشد مجازات مشتکی‌عنهما مورد استدعاست. آقای ع.ح. وکیل پایه یک دادگستری در صفحه 12 پرونده با تنظیم وکالتنامه از سوی آقایان: 1- ص.ب. فرزند م. 2- س.ب. فرزند الف. وارد رسیدگی به پرونده در مرحله مقدماتی و بازجویی شده‌است. در اوراق ردیف 15 و 16 در مرجع انتظامی از س.ب. فرزند الف. متولد 1368 دارای پیشینه کیفری و مجرد بازجوئی شده‌است. جواب: بنده قبلاً به‌دلیل فرار از خدمت روانه زندان شدم. سوال: حسب محتویات پرونده و شکایت شکات و گزارش مرجع انتظامی متهم هستی به آدم ربایی و هتک حرمت و تهدید خانم م.ب. و غیره چه می‌گوئید؟ جواب: بنده منزلمان خواب بودم، ساعت 11 صبح همان تاریخ 25/10/91 از خواب بیدار شدم و البته یک روز پیش از 25/10/91 که خانم م.ب. و پ.ب. و الف.ب. به تلفن همراه بنده زنگ زدند و با بنده صحبت کردند و حتی می‌گفتند که به ما زنگ بزن، کارت داریم و من می‌گفتم که تلفنم شارژ ندارد و بعد که از خواب بیدار شدم، آمدم جلوی مغازه ج.ب. کنار جاده آمدم و همان لحظه به دوستم به‌نام ص.ب. فرزند م. زنگ زدم و گفتم من دارم می‌روم پیش مغازه‌ها و تو هم بیا و البته یک روز قبل که به من زنگ زد، آقای ص.ب. هم با من بود، از موضوع کاملاً اطلاع داشت. ص. پیش من آمد. با خودرو پژو خودش نزد من آمد. البته ما هم دو نفری به آنها زنگ زدیم و حتی به ص. گفتم: خانم‌ها دوباره با هم زنگ زدن. ص.گفت ولشان کن و البته آن زن با دخترها داخل بانک بودند و زمانی‌که ما پیش هم بودیم، دوباره دخترها به گوشی ص. زنگ زدند و ص. به من گفت که چکار کنم؟ با هم با خودرو جلوی بانک رفتیم و البته یک پاترول هم در همان حوالی که خانم‌ها بودند داشت بطور مشکوک گشت می‌زد و خود خانم‌ها آمدند و سوار شدند و به سمت ل. حرکت کردیم و در نزدیکی‌های زمینهای کشاورزی آقای الف. به داخل جاده فرعی رفتیم و حتی خانم‌ها توی خودرو با هم بحث می‌کردند و پچ‌پچ می‌کردند و اصلاً هیچ داد و بیدادی نکردند و حتی نگفتند که ما را کجا می‌برید و اصلاً کسی آنها را تهدید نکرد و نه چاقوئی و نه اسلحه و حتی چادر مسافرتی که گفتند هم نداشتیم و با خودرو با سرعت کم در مسیر جاده چرخانیدیم و سپس بازگشتیم به داخل جاده اصلی به طرف روستا م. و پس از روستا م. برگشتیم و در چهارراه پشت منزل ش.ب. آنها را پیاده کردیم و سپس با هم به جلوی مغازه ج.ب. رفتیم و همانجا ایستادیم و با هم صحبت کردیم. حتی به آنها گفتیم که جایی تعریف نکنید، ولی ما کاری با شما نکردیم که آبرویمان برود و در ضمن ما هیچ‌گونه آدم‌ربایی نکردیم و تهدیدی انجام ندادیم و حاضریم با خانم‌ها مواجه حضوری شویم و شکایت آنها کذب می‌باشد و خودشان به ما چندین نوبت زنگ زدند و خودشان مشکل اخلاقی دارند. ولی آن روز برابر قرآن خدا، با میل و رضایت خودشان سوار شدند و زمانی‌که سوار شدند ما هیچ‌یک از خودرو پیاده نشدیم که خودشان با صحت و سلامت درب خودرو را باز کردند و سوار شدند و هیچ‌گونه زور و اجباری نبوده و قصد و نیّت خودمان این بود که برویم شهرستان ل. و هیچ قصد و نیتی در خصوص رابطه نامشروع با این خانم‌ها نداشتیم، فقط می‌خواستیم یک دوری با هم بزنیم و البته قبلاً هم با هم تماس تلفنی داشتیم و بیشتر از این حرفی نداریم. از آقای ص.م. فرزند م. متولد 1367 متأهل، مقیم روستای م. نیز در اوراق ردیف 17 و 18 بازجویی شده که همین مطالب س. را او نیز تکرار کرده‌است. سوال: آیا زمانی‌که آنها را به جاده بردید آنها را از خودرو پیاده کردید؟ چه کسی از خودرو پیاده شد؟ جواب: اصلاً آنها را پیاده نکردیم و هیچ کدام از ما پیاده نشد و کلاً سر و ته قضیه به سی دقیقه طول نکشید. فقط یک دوری با هم در جاده زدیم و برگشتیم و هیچ‌گونه عمل خلافی با آنها انجام ندادیم و هیچ‌گونه دشمنی با آنها نداشتیم. فقط خودشان زنگ زدند و با میل و رغبت سوار خودرو شدند و ما هیچ‌گونه آدم‌ربایی انجام ندادیم و این خانم‌ها خودشان فساد اخلاقی دارند و اشتباه کردیم. در محضر آقای بازپرس از خانم پ.ب. فرزند س. متولد 10/7/1374 محصل… تحقیق شده، اظهارداشته در تاریخ 25/10/91 روز دوشنبه من و خانم م. و الف. به بانک رفتیم که یارانه‌ها را بگیریم و آقایان متهم جلوی ما ایستادند و ما را سوار خودرو کردند و قرار بود ما را به منزل خودمان ببرند و ما سوار شدیم و بعد درب‌ها را قفل کردند و بعد ما را از جاده قدیم به کنار ر. بردند و س. پیاده شد و چادر مسافرتی را برپا کرد و ص. از صندوق عقب درآورد و س. با چاقو خانم م. را تهدید کرد و بالای سر وی ایستاد و بعد ص. با اسلحه ما دو تا خانم را با اسلحه تهدید کرد و به داخل چادر بردند و بعد درب خودرو را قفل کردند و بعد دو نفری داخل چادر آمدند و بعد ص. به نزد من آمد و با من نزدیکی کرد و بعد از قُبل با من عمل نزدیکی کرده و س. هم نزد خانم الف. رفت و با او هم نزدیکی کرد و بعد که کارشان تمام شد، ما را به روستا برگرداندند. سوال: در تاریخ 25/10/91 چه طوری سه نفری از منزل خارج شدید؟ جواب: درآن روز ساعت 2 بعدازظهر من و الف. که الف. به منزل من آمد و بعد ما دو نفری به بانک رفتیم که یارانه را بگیریم و بعد خانم م. ما را در بانک دید و سه نفری از بانک خارج که به روستای خودمان برویم. سوال: شما که به طرف روستای خودتان حرکت کردید، خودرو متهمان چگونه شما را سوار کردند؟ جواب: ما سه نفری که از بانک خارج شدیم، متهمان با خودرو خود از روستای برآفتاب به طرف پایین می‌آمدند که خودشان توقف کردند و بعد ص. شیشه خودرو را پائین کشید و گفت: بیائید سوار شوید تا شما را به روستا برسانیم و بعد هم س. گفت و ما سوار خودرو شدیم و ماشین درحال آمدن بود و از بالا که به طرف پائین می‌آمد، کنار ما متوقف شد و جلوی ماشین به طرف جاده اصلی اهواز بود. سوال: چرا وقتی سوار شدید و مسیر را عوض کرد اعتراض ننمودید؟ جواب: ما اعتراض کردیم، ولی فایده نداشت. سوال: چرا با دست متهمان را خفه یا جیغ و داد نکردید یا شیشه خودرو را پائین ندادید یا شیشه را نشکستید و دیگر اقدامات لازم انجام ندادید؟ جواب: آنها مرد بودند، ما را به اطراف ک. بردند و در مکانی خودرو را متوقف و س. چادر مسافرتی را از صندوق درآورد و برپا کرد. بعد س.چاقو داشت و خانم م. را تهدید کرد و ص. اسلحه را از صندوق عقب بیرون آورد و با اسلحه ما دو نفر را به داخل چادر بردند و آقای ص.ب. با من از جلو نزدیکی کرد. سوال: دقیق بیان کنید چه شخصی موجب ازاله بکارت شما شد؟ جواب: آقای س.ب. حدوداً پنج ماه قبل که با هم رفیق بودیم و با هم ارتباط تلفنی داشتیم و من هر شب به منزل برادرم ی.ب. می‌رفتم و می‌خوابیدم، چون برادرم در منزل نبود. یک شب به س. تماس گرفتم و او هم با من تماس گرفت و گفت: می‌خواهم بیایم با تو حرف بزنم و من با خانم م.ب. که زن برادرم بود صحبت کردم که قبول کند که س. به منزل بیاید و صحبت کنیم و ساعت یک شب به داخل منزل آمد و ما با هم به داخل اتاق رفتیم که با هم صحبت کنیم و حتی یک تشک به اتاق بردیم و ما دو نفری داخل اتاق بودیم و بعد با هم صحبت کردیم به زور من را لخت کرد و قرار بود با هم بازی کنیم که یک لحظه به من تجاوز کرد و به من گفت: چیزی به کسی نگو تا با هم عروسی کنیم و و من از آبروی خودم ترسیدم و گفت چیزی به‌کسی نگوئید. در صفحات 26 الی 29 از خانم م.ب. فرزند ن. متولد 1363 در بازپرسی تحقیق شده‌است. شکایت خود را مشروحاً بیان کنید. یک هفته قبل من و الف.ب. فرزند م. و پ.ب. فرزند س. ما سه نفری به طرف بانک رفتیم که یارانه‌های خود را اخذ نمودیم و برای برگشتن به طرف منزل خودمان حرکت کردیم که یک دستگاه پراید متعلق به آقای ص.ب. کنار جاده ایستاده بود و به ما گفت سوار خودرو شوید تا شما را به روستای خودتان ببرم و بعد ما را به طرف روستای ب. بردند و بعد به ک. بردند و بعد ما را مجدداً سر جاده م. پیاده کردند. سوال: ساعت چند از منزل خارج شدید؟ جواب: ساعت 13 از منزل خارج شدیم و تاریخ و روز آن را نمی‌دانم و یک هفته قبل بود. من مستقل زندگی می‌کنم و در آن روز اوّل الف. به منزل من آمد و بعد از پنج دقیقه پ. به منزل من آمد و بعد به من گفتند بیا برویم بانک یارانه‌ها را بگیریم و حدود ساعت 13 به منزل من آمدند. تصمیم گرفتیم برویم یارانه‌ها را بگیریم. سه نفری پیاده به طرف م. روستایی که پاسگاه در آن واقع است و به بانک رفتیم و یارانه‌هایمان را گرفتیم و آن دو نفرهم یارانه را گرفتند. سوال: موبایل خانم‌ها پ. و الف. را اعلام کنید؟ جواب: موبایل ندارند، ولی خط دارند، اما شماره آن را نمی‌دانم. وقتی ما داشتیم به پائین می‌آمدیم از بانک برمی‌گشتیم، خودرو سمت راست متوقف بود و جلوی ماشین به طرف ما بود و ایستاده بود. ص.ب. راننده بود و س.ب.هم صندلی جلو نشسته بود. آقای ص.ب. در ماشین را باز کرد و به ما گفت: بیا سوار شوید تا شما را به روستا ببریم و س. هم گفت بیائید سوار شوید. بعد ماشین دور زد و حرکت کرد و بجای اینکه به طرف روستای ما برود به طرف روستای ب. رفت. ما اعتراض کردیم و جیغ و فریاد زدیم و درب خودرو را قفل کرد و توجهی به ما نکرد و بعد ما را به روستای ب. بردند و دور زدند و به ک. رفتند و بعد خودرو ایستاد و س. من را با چاقو تهدید کرد و آن دو نفر را پیاده کردند و چادر مسافرتی برپا کردند و در ماشین را بر روی من قفل کردند و چهار نفری به داخل چادر رفتند و آقای ص. اسلحه دو لول از داخل صندوق عقب بیرون آورد و آن دو دختر را تهدید کردند و به داخل چادر بردند و نیم ساعت داخل چادر بودند و بعد کارشان که تمام شد از چادر بیرون آمدند و چادر را ص. جمع کردند و ما را به روستای خودمان پیاده کردند. از ص.ب. فرزند م. متولد 1367 دارای عیال و اولاد در محضر بازپرس تحقیق شده‌است؛ سوال: حسب محتویات پرونده و شکایت و گزارشات مرجع انتظامی و اقاریر خودتان مشارکت آدم‌ربایی به شما تفهیم می‌شود. از خود دفاع کنید؟ جواب: قبول ندارم، من دو ماه با این خانم‌ها در ارتباط هستم و م. با من تماس می‌گرفت و در تاریخ 25/10/91 آقای س.ب. با من تماس گرفت و من به نزد او آمدم و به من گفت که م. زنگ می‌زند، چکار کنیم و بعد هم قبول کردیم که با هم بیرون برویم. تا اینکه موقع ظهر بود که م. گفت اوّل من خانم الف. و پ. را به بانک می‌فرستم و بعد خودم هم به دنبال آنها می روم و وقتی از بانک خارج شدیم بیایید و با هم سوار شویم و به بیرون برویم و بعد ما به م. رفتیم و سه نفر را سوار کردیم و به‌طرف ب. رفتیم و زیر تونل اول توقف کردیم و آقای س.ب. چادر مسافرتی برپا کرد. اوّل س. با پ. به داخل چادر رفت و ده دقیقه با هم بودند و بعد پ. بیرون آمد و الف. به داخل چادر رفت و بعد از ده دقیقه که بیرون آمدند و من با پ. به داخل چادر رفتیم. سوال: آیا پرده بکارت خانم الف.ب. را شما ازاله نمودید و آیا با وی دخول کرده‌اید؟ جواب: خیر! من با الف. دخول نکردم و رابطه جنسی با هم نداشتیم. سوال: آیا با خانم پ.ب. دخول داشته‌اید؟ جواب: دو ماه قبل منزل م.ب. من با خانم پ.ب. نزدیکی کردم و از دُبر بطور کامل دخول کردم و همراه س.ب. به منزل م.ب. رفته بودیم. سوال: آیا شما زن دارید و با این وصف که به راحتی خانم شما در دسترس بود و هر وقت می‌خواستید می‌توانستید با وی نزدیکی کنید با خانم پ.ب. نزدیکی نموده‌اید؟ جواب: من با خانم خودم هر وقت اراده کنم می‌توانم با وی نزدیکی کنم و حتی همان وقتی که با خانم پ.ب. نزدیکی کردم، خانمم نزد من بود و در منزل حضور داشت و همان شب به منزل خودم رفتم و منزل من و منزل پ. در یک روستا می‌باشد. از س.ب. فرزند الف. متولد 1368، سوال: شکایت شکات جهت شما قرائت می‌شود چه می‌گوئید؟ جواب: خانم‌ها پ. و م. و الف. این سه نفر با من در ارتباط بودند و خانم م.ب. این دو خانم را به من معرفی می‌کرد و پول از من می‌گرفت و حتی دو مرتبه من به منزل م.ب. رفتم و خانم پ.ب. که خواهر شوهرش می‌باشد در منزل وی بود و من شب یک ساعت یا دو ساعت در منزل او می‌ماندم و دو مرتبه با خانم پ. در منزل م. من نزدیکی کردم و بطور کامل به وی دخول کردم و از دُبر و مقعد من نزدیکی کردم تا اینکه در تاریخ 25/‌10/‌91 خانم م.ب. با شماره … و یا … با من تماس گرفت که با موبایل من به شماره … تماس گرفت و به من گفت: ساعت یک با هم به بیرون برویم و بعد خانم م. به من گفت: من اول پ. و الف. را به طرف بانک می‌فرستم و بعد هم خودم می‌آیم و از آنجا سوار ماشین می‌شویم و می‌رویم. ما هم جلوی بانک منتظر شدیم و آمدند و سه نفر را سوار کردیم و به‌طرف ب. رفتیم و بعد به طرف ک. رفتیم و زیر تونل اولی ماشین را متوقف کردیم و از ماشین پیاده شدیم و من چادر مسافرتی را برپا کردم و اول من پ. را داخل چادر بردم و ده دقیقه با او بودم و او را برهنه نکردم و عمل دخول هم انجام نشد و بعد بیرون رفت و الف. به داخل چادر آمد و از دُبر و مقعد با او نزدیکی کردم و عمل دخول کاملاً انجام شد و بعد ما بیرون آمدیم و بعد ص.پ. را به داخل چادر برد و با آن هم نزدیکی کرد و م. داخل ماشین بود و بعد چادر را جمع کردیم و سوار ماشین شدیم و پشت منزل ش.ب. آنها را پیاده کردیم. سوال: در تاریخ 25/10/91 آقای ص.ب. را چگونه پیدا کردید؟ جواب: ماشین متعلق به آقای ص.ب. است و خانم‌ها با آقای ص.ب. در ارتباط می‌باشند و در تاریخ 25/10/91 من با ص. تماس گرفتم و او به نزد من آمد و جلو مغازه‌ها من را سوار کرد و موضوع را به او گفتم و او هم قبول کرد و بعد با هم به جلو بانک رفتیم و آنها را سوار کردیم. م. دلال ما بود و این دخترها را برای ما جور می‌کرد و پول می‌گرفت. دو مرتبه با خانم پ.ب. نزدیکی کردم و دو مرتبه هم منزل خانم م.ب. بوده است و شب‌ها به منزل او می‌رفتم و در این دو مرتبه هم پول به م. می‌دادم و یک مرتبه دوازده‌هزار تومان و یک مرتبه ده‌هزار تومان؛ من از قُبل با پ. نزدیکی نکردم، نمی‌دانم چه کسی پرده خانم پ. را ازاله کرده‌است و با خانم الف. هم یک مرتبه در چادر مسافرتی در تاریخ 25/10/91 نزدیکی کردم. سوال: حسب محتویات پرونده و شکایت شکات و تحقیقات انجام شده و اقاریر خودتان اتهام شما مبنی بر مشارکت در آدم‌ربایی قرائت و تفهیم شد. از خود دفاع کنید. جواب: قبول ندارم. خودشان با ما تماس می‌گرفتند و ما هم به بیرون رفتیم. قرار بازداشت موقت آقایان ص.ب. و س.ب. مبنی بر مشارکت در آدم‌ربایی صادرشده‌است. در ص 39 آقای پ. وکیل پایه یک دادگستری با تنظیم وکالتنامه از سوی پ.ب. فرزند س. و الف.ب. فرزند م. وارد دادرسی شده‌است. در گواهی پزشکی قانونی شماره 11129/ م/ 21 – 5/11/1391 درباره الف.ب. فرزند ع. معاینه شده: مدعی است از حدود 7 ماه قبل با دوست پسرش چندین بار روابط جنسی داشته است و آخرین بار آن در تاریخ 25/10/91 بوده است. در تاریخ 5/11/91 معاینه به عمل آمد پرده بکارت از نوع حلقوی قابل ارتجاع و متسع‌تر از حد طبیعی و مدخوله می‌باشد. لازم به ذکر است در چنین پرده‌هایی امکان دخول بدون پارگی و خونریزی وجود دارد. در مورد تاریخ ازاله بکارت با توجه به قابل اتساع بودن پرده امکان اظهارنظر دقیق مقدور نیست، ولی در صورت دخول می‌تواند مربوط به حداقل بیشتر از سه هفته گذشته باشد. در معاینه از دبر آثاری از دخول یا فشار جسم سخت مشهود نیست. در ص 48 پرونده طی گواهی شماره 11123/ م/ 21 – 5/11/91 درباره خانم پ.ب. فرزند س. هم مشابه خانم الف. پزشکی قانونی گواهی صادر نموده‌است. در ص 54 از طرف آقای بازپرس لردگان بشرح زیر قرار مجرمیت صادر شده‌است: در خصوص شکایت خانم ها:1- پ.ب. فرزند س. 2- الف.ب. فرزند م. آقایان ص.ب. فرزند م. و س.ب. فرزند الف. مبنی بر تجاوز به عنف، نظربه‌اینکه این مرجع صالح به رسیدگی نمی‌باشد و لذا مستنداً به ماده 3 تبصره 3 و مواد 4 و 20 قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب قرار عدم صلاحیت به شایستگی و صلاحیت دادگاه محترم کیفری استان صادر و اعلام می‌گردد و قرار صادره پس از موافقت دادستان محترم ظرف ده روز پس از ابلاغ، قابل اعتراض است. دادستان عمومی و انقلاب ل. : با قرار صادره موافقم. پرونده به دادگاه کیفری استان ارجاع گردیده‌است. در جلسه فوق‌العاده دادگاه کیفری استان از خانم الف.ب. فرزند ع. به‌عنوان شاکی تحقیق شده، مشارٌالیها مطابق اظهارات قبلی گفته سه نفری سوار ماشین ص. و س. شده‌اند تا آنها را به‌ منزلشان برسانند که س.ب. ما را تهدید کردند و ص.ب. از صندوق عقب خودرو یک تفنگ دو لول برداشت. بعد همزمان س. مرا به داخل چادر برد و ص. هم پ. را به چادر آورد و بعد س. برای بار دوم از جلو با من نزدیکی کرد و زنا کرد. ص. کاری با من انجام نداد. سوال: شما که می‌گوئید به اجبار با شما زنا انجام شده بود (داخل خانه) چرا در 25/10/91 سوار ماشین آنها شدید که شما را برسانند؟ جواب: آنها گولمان زدند و گفتند شما را به روستای خودتان می‌رسانیم. سوال: در تحقیقات 4/11/91 گفته اید ص.ب. داخل خانه شما از ناحیه مقعد با شما زنا کرده‌است امروز به نحو دیگری موضوع را بیان می‌نمایید؟ جواب: ص. داخل منزل پدری با من زنا نکرد و صحت ندارد. سوال: چرا راجع به تجاوز ادعا شده داخل خانه پدری شکایت نکردید؟ جواب: س. می‌گفت می‌خواهم بیایم خواستگاری و ادعا کرد مجرد است. سوال: دادگاه خطاب به خانم الف.ب. فرزند ع.: با توجه به نحوه‌ی روایت واقعه و مدافعات متهمین والتفات به سابقه ارتباط و عزیمت در معیت متهمین به محل، متهمید به ارتکاب زنای به نحو مسالمت‌آمیز با س.ب.؛ آیا اتهام انتسابی را می‌پذیرید یا خیر؟ هرگونه دفاعی دارید اقامه کنید. بنده رضایتی به انجام زنا نداشتم و گول خوردم. س. باید بیاید و با من ازدواج کند. من اتهام خودم را قبول ندارم. دادگاه کیفری استان درباره خانم الف.ب. متهم به ارتکاب زنای به نحو مسالمت‌آمیز با س.ب. قرار اخذ وثیقه به‌مبلغ دویست میلیون ریال صادر نموده‌است. در صفحات 77 الی 79 در جلسه فوق‌العاده دادگاه کیفری استان از پ.ب. فرزند س. 17 ساله به‌عنوان شاکی تحقیق شده‌است. اظهارداشته: ماه‌ها قبل س. که فردی مجرد بود با من طرح دوستی ریخت و ادعا می‌کرد خواستگار من است و اولین بار یک شب برای صحبت راجع به ازدواج به داخل خانه م.ب. (زن برادرم ی.) رفتیم. در حین صحبت او مرا تحریک و لخت کرد و از جلو با من زنا نمود. من رضایتی نداشتم، اما او قول ازدواج داد. دفعه بعد دوباره با من قرار ازدواج گذاشت و گفت بیا صحبت کنیم. داخل خانه م.ب. قرار گذاشتیم. این بار س. و ص. به خانه آمدند س.ب. ابتداء با من صحبت کرد و برای بار دوم نیز با من زنا نمود و قول داد که حتماً به خواستگاری من می‌آید. بعد از س.ب.، ص.ب. داخل خانه م. به سراغ من آمد و با من زنا کرد و گفت اگر یک وقت س. نیامد تو را بگیرد، من خودم همسرم را طلاق می‌دهم و تو را به عنوان همسر اختیار می‌کنم، امّا بعد هیچ‌کدام برای خواستگاری نیامدند. در مورد 25/10/1391 بطور اتفاقی ما را جلوی بانک دیدند و گفتند بیایید شما را برسانیم و در مسیر با چاقو ما را تهدید کردند و چادر برپا نمودند. بعد ص.ب. آنجا داخل چادر با من زنا کرد و س. هم با الف. زنا انجام داد و م. داخل ماشین نشسته بود بعد هم ما را سوار کردند و سر چهارراه روستا پیاده کردند. حدود پنج ماه ارتباط تلفنی با س. داشتم. قرار بود خانواده‌اش را به خواستگاری بیاورد که نیاورد. خانواده‌ام گفتند باید بروی شکایت کنی و با ص.ب. هم تلفنی ارتباط داشتم. قرار بود اگر س. نیاید ص. بیاید. سوال: حسب محتویات پرونده و نحوه ارتباطی که با س. و ص. داشته‌اید متهمید به ارتکاب زنا با آقایان س. و ص.ب. آیا اتهامات را می‌پذیری یا خیر؟ چه دفاعی دارید؟ جواب: قبول دارم که به آنها زنا داده‌ام، امّا رضایت نداشتم. قرار بود یکی از آنها بیاید مرا بگیرد و به خواستگاری من بیاید که خانواده‌ام چون آنها نیامدند، گفتند باید بروی شکایت کنی. درباره خانم پ.ب. فرزند س. متهم به ارتکاب زنا به نحو مسالمت‌آمیز با آقایان ص. و س.ب. قرار اخذ وثیقه به‌مبلغ دویست میلیون ریال صادر گردیده. در صفحات 99 و 100 در جلسه فوق‌العاده دادگاه کیفری استان از ص.ب. دارای عیال و اولاد تحقیق شده. سوال: با توجه به محتویات پرونده و اظهارات خودتان متهمید به دو فقره ارتکاب زنا با خانم پ.ب. داخل منزل م.ب. و داخل چادر مسافرتی با این وصف که متأهل هستی و امکان دسترسی و تمتع جنسی از همسر خود داشته و زنا اتهامی واجد وصف زنای مرد محصن می‌باشد، اتهامات را قبول دارید؟ چه دفاعی دارید؟ جواب: خیر قبول ندارم. بنده تاکنون به هیچیک از این دو خانم حتی دست نزده‌ام. صرفاً با م.ب. تماس تلفنی داشته‌ام. هرگز به خانه وی نرفته‌ام. آن روز هم س. با آن سه خانم قرار گذاشت. بعد با پژو جلوی بانک رفتیم و آن سه خانم را سوار کرده و سمت جاده ب. رفتیم، گشتی زدیم، بعد هم به خیر و خوشی خانم‌ها را سر چهارراه روستا پیاده کردیم. هیچگونه ارتباط جنسی فی‌مابین ما برقرار نشده. آنچه سابقاً راجع به رفتن به منزل م.ب. و زنا با پ.ب. و همچنین زنا با پ. در چادر گفته‌ام همه دروغ بود. در آگاهی ما را شکنجه کردند. ما فکر کردیم چند ضربه شلاق می‌خوریم و رهایمان می‌کنند. نمی‌دانستیم اینطور گرفتار می‌شویم. من هیچیک از اعترافات قبلی را قبول ندارم. سوال: راجع به عزیمت به منزل م.ب. در معیت س.ب. چه توضیحی دارید؟ جواب: روح بنده خبر ندارد و اگر قبلاً مطلبی گفته‌ام، همه دروغ است. از س.ب. 23 ساله مجرد در اوراق 103 و 104 تحقیق شده‌است. مشارٌالیه نیز منکر هرگونه زنا با خانم‌ها الف. و پ. شده و چون م.ب. با ما تماس گرفت که آنها را با ماشین به گردش ببریم، این امر انجام شده و در این گردش اصلاً موضوعات ارتباط جنسی، برپایی چادر و رفتن به خانه م.ب. صحت ندارد و دروغ است. جلسه رسیدگی در وقت مقرر شعبه دادگاه کیفری استان مورخ چهارشنبه 11/2/92 با حضور شکات پ.ب. فرزند س. 2- الف.ب. فرزند ع. در معیّت وکیل تعیینی آنها آقای پ. و متهمان ص.ب. فرزند م. که تحت مراقبت مأمورین زندان به دادگاه اعزام شده‌است و س.ب. فرزند الف. در معیّت وکیل تعیینی آنها آقای ع..م. تشکیل است. دادگاه با توجه به موضوع خاص عفاف پرونده (در رعایت حرمت محکمه و نظم و ادب و نزاکت تذکر لازم را می‌دهد) و قرار غیرعلنی بودن رسیدگی صادر و اعلام می‌کند. خطاب به پ.ب.17 ساله: شکایت خود را اعلام نمائید. جواب: از دو متهم ص. و س.ب. به سبب تعرض جنسی و ارتکاب زنا به عنف و اجبار داخل منزل برادرم و شوهر خانم م.ب. و همچنین داخل چادر مسافرتی شکایت دارم. بنده در هر سه مقطع تجاوزی که اتفاق افتاد، هیچگونه تمایلی نداشتم و راضی نبودم. خطاب به خانم الف.ب. فرزند ع. 18 ساله: شکایت خود را اعلام نمائید. جواب: اظهارمی‌نماید از س. و ص. به جهت تجاوز جنسی شکایت دارم. چندین ماه قبل س. به داخل خانه پدری من آمد و از ناحیه جلو با من زنا کرد که رضایت نداشتم. آخرین بار در 25/10/91 هم که ما را به داخل چادر مسافرتی بردند، ص. به من دست نگذاشت و س. از ناحیه جلو با من و برخلاف رضایتم زنا کرد. دادگاه در این لحظه به وکیل مدافع شکات(آقای پ.): در تکمیل شکایت موکلین چنانچه مطلبی دارید بیان نمائید. وکیل شکات اظهارداشت: مدافعات خود را در ده برگ لایحه تنظیم که بدواً آن‌را قرائت و سپس تقدیم دادگاه می‌کنم. پس از خوانده شدن لایحه اصل آن تقدیم محکمه گردید. دادگاه در این لحظه خطاب به متهم ردیف اوّل ص.ب. با تفهیم ماده و تبصره 129 قانون آئین دادرسی کیفری: مواظب اظهارات خود باشید. دادگاه خطاب به متهم: حسب محتویات پرونده شکایت شکات خانم‌ها الف. و پ.ب. و اظهارات خانم م.ب. نزد دادگاه و اعترافات خودتان نزد بازپرس محترم دادسرا ل. متهمید به‌ دو فقره تجاوز جنسی(ارتکاب زنا) با خانم پ.ب. داخل منزل م.ب. و در چادر مسافرتی، آیا اتهام انتسابی را می‌پذیرید یا خیر؟ هرگونه دفاعی دارید بیان نمائید. ضمناً اتهام زنای شما با توجه به تأهل و امکان دسترسی و تمتع جنسی از همسرتان تحت عنوان زنای مرد محصن نیز به شما تفهیم می‌گردد. دفاع نمائید. متهم در پاسخ اظهارداشت: خیر! قبول ندارم. بنده هیچ‌گونه ارتباط جنسی با شکات نداشته‌ام و صرفاً تماس تلفنی با هر سه خانم الف. و م. و پ. داشتم. اعترافات قبلی من تحت فشار مأمورین و شکنجه ایشان بوده، مجبور شدم این مطالب را بگویم. دادگاه در این لحظه خطاب به متهم ردیف دوم س.ب. با تفهیم ماده و تبصره 129 قانون آئین دادرسی کیفری: مواظب اظهارات خود باشید و حسب محتویات پرونده و شکایت خانم الف.ب. و پ.ب. و اعترافات خود نزد بازپرس دادسرای ل. متهمید به ارتکاب زنای به عنف و اجبار با خانم‌ها شاکیه. آیا اتهامات انتسابی را می‌پذیرید یا خیر؟ هرگونه دفاعی دارید اقامه نمائید. اظهارمی‌نماید: خیر! قبول ندارم. بنده صرفاً رابطه تلفنی با شکات داشتم و هیچ‌گونه ارتباطی جنسی با ایشان در کار نبوده. شکات تحت القاء و تحریک والدین خود اقدام به شکایت کرده‌اند. آنچه سابقاً نزد بازپرس محترم دادسرا شهرستان ل.گفتم تحت فشار و شکنجه مأمورین بوده و صحت نداشته وگرنه ما در مورخ 25/10/91 صرفاً با ماشین دوری زدیم و اصلاً برپایی چادر صحت نداشت. دادگاه در این لحظه خطاب به وکیل تعیینی و مدافع متهمان آقای ع.م.: در دفاع از حقوق موکلین چنانچه مطلبی دارید در جایگاه قرار گرفته بیان نمائید. آقای ع.م. اظهارمی‌نماید: مدافعات خود را در پنج برگ لایحه تنظیم کرده‌اند که آن‌را قرائت و سپس اصل آن را به دادگاه ارائه می‌کنم. لایحه وکیل پس از قرائت از سوی او ضمیمه پرونده شد. دادگاه خطاب به پ.ب. فرزند س.: شرح اتهام شما دایر بر ارتکاب زنای به‌نحو مسالمت‌آمیز با آقایان ص. و س.ب. داخل منزل م.ب. و همچنین داخل چادر مسافرتی به‌شما تفهیم می‌شود. آیا اتهام انتسابی را می‌پذیرید یا خیر؟ هرگونه دفاعی دارید اقامه نمائید. جواب: اگرچه به این دو نفر زنا داده‌ام، اما به‌هیچ وجه به ارتکاب زنا راضی نبودم و تمایلی نداشتم، لذا اتهام را نمی‌پذیرم. دفعه اوّل داخل منزل م. کنیم، او به زور زنا کرد. دادگاه خطاب به خانم الف.ب. فرزند ع.: شرح اتهام شما دایر بر ارتکاب زنا به‌نحو مسالمت‌آمیز با آقای س.ب. به شما تفهیم، آیا اتهام انتسابی را می‌پذیرید یا خیر؟ هرگونه دفاعی دارید بیان نمایید. جواب: خیر! قبول ندارم. در دو فقره زنا، یکی داخل خانه پدری و دیگری داخل چادر مسافرتی، بنده رضایت نداشتم. به زور با من زنا شد. وکیل مدافع دو متهم نیز اظهارمی‌نماید: مدافعات در لایحه تقدیمی ذکر شده‌است و دادگاه خطاب به متهمین: شرح اتهامات شما به شرح پیش‌گفت مجدداً تفهیم، هرگونه صحبتی دارید به عنوان آخرین دفاع بیان کنید. متهم ص.ب. بیان می‌کند: حرف آخرم این‌ است که شکات دارند دروغ می‌گویند و وادار به طرح شکایت کذب شده‌اند. س.ب. نیز به عنوان آخرین دفاع بیان می‌کند: اینها دروغ گفتند. چطور در خانه پدری الف. به او تجاوز کرده‌ام در حالی که منزل عموی وی دیوار به دیوار آنان است؟ متهمه پ.ب. به عنوان آخرین دفاع اظهارمی‌کند: من اصلاً رضایتی به ارتباط جنسی نداشتم. متهم الف.ب. نیز می‌گوید: حرف دیگری ندارم. وکلای مدافع متهمین نیز به‌عنوان آخرین دفاع از حقوق موکلین مطلب علیحده‌ای ندارند. دادگاه در این لحظه ضمن اعلام ختم جلسه خطاب به حاضرین: ذیل اظهارات خود را گواهی نمایید. حاضرین با امضاء ذیل صورتجلسه، دادگاه را ترک نمودند. دادگاه رسیدگی اعلام و پس از مشاوره با استعانت از ذات اقدس حضرت حق(جل و علا) و تکیه بر شرف و وجدان، ضمن ختم دادرسی بشرح آتی طی دادنامه شماره 9209973814500034 مورخ 11/ 2/ 1392 چنین رأی می‌دهد: «درخصوص شکایت خانم‌ها:1- پ.ب. فرزند س. 2- الف.ب. فرزند ع. با وکالت پ. علیه آقایان:1- ص.ب. فرزند م.34 ساله، متأهل 2- س.ب. فرزند الف. 23 ساله، مجرد هر دو با وکالت آقای م. مبنی بر چند فقره تجاوز جنسی (ارتکاب زنا به عنف و اکراه) در یک‌سال اخیر در منزل پدری خانه م.ب. فرزند ن. و همچنین در مورخ 25/10/1391 اطراف روستای ب.؛ دادگاه صرف‌نظر از انکار مصرّانه موضوع «عنف و اجبار» توسط متهمین در کلیه مراحل تشکیل پرونده و فرایند دادرسی اعم از تحقیقات مقدماتی و رسیدگی و نزد همه بازجویان (اعم از انتظامی و قضایی) و تکذیب مجدّانه ارتکاب زنا و هرگونه ارتباط نامشروع و غیراخلاقی در جلسات محاکماتی، با توجه به اظهارات مقرون به واقع خانم م.ب. در مورخ 14/12/1391 نزد اعضاء دادگاه راجع به سابقه‌ی ارتباط دوستانه و مسالمت‌آمیز طرفین و چگونگی خلوت اختیاری آنان در منزل مشارٌالیها در اواخر شب و همچنین موضوع همراهی اخیر شکات با طوع و رغبت در مورخ 25/10/1391 با متهمین و برقراری ارتباط جنسی عاشقانه و تفاهم‌آمیز داخل چادر مسافرتی (و التفات به روایت عجیب و شکننده و متناقض و تأمل‌برانگیز مدعیان از وقایع و نحوه‌ی توصیف تعرض جنسی به خود از حیث زمان و مکان و اینکه علیرغم ادعای تعرض جنسی به خویش در هر مقطع به همراهی با- به اصطلاح- متجاوزین اشتیاق نشان داده‌اند) اتهام ارتکابی زنا به عنف و اجبار با ارکان متشکله‌ی قانونی(مستوجب حّد قتل) و ایضاً اتهام ارتکاب زنای مرد محصن(نسبت به ص.ب.) را متکی به حجت و ادلّه‌ی لازم شرعی و قانونی ارزیابی نمی‌نماید. همچنانکه یک‌بار اعتراف نزد بازپرس نیز اقرار عندالحاکم قلمداد نمی‌شود. لذا مستنداً به اصل 37 قانون اساسی دایر بر برائت مشتکی‌عنهما صادر و اعلام می‌گردد. همچنین راجع به اتهام خانم‌ها پ.ب. و الف.ب. دایر بر ارتکاب زنا به‌نحو مسالمت‌آمیز با دو متهم پیش‌گفت از‌آنجاییکه مشارٌالیها در کلیه مراحل مصرّانه مدعی فقدان تمایل و رضایت در زنای خویش بوده و «یقین» نزد اعضا محکمه برخلاف مدعای ایشان وجود ندارد، در نتیجه با تبعیت از تصریح مقنّن در ماده 67 قانون مجازات اسلامی، ادّعا به برائت آنان اظهار عقیده می‌شود. لکن رفتار ارتکابی هر چهار نفر متهم مصداق بارز بزه ارتباط نامشروع و انجام اعمال منافی عفت مادون زنا به نحو متعدد تشخیص و با استناد به مواد 19 و 637 قانون مجازات اسلامی متهم ص.ب. فرزند م. را علاوه بر تحمل نود و نه ضربه شلاق تعزیری به عنوان تتمیم و تکمیل مجازات و به لحاظ هوسرانی متمادی علیرغم تأهل، به اقامت اجباری سه ساله در شهرستان ت. و متهم س.ب. را علاوه بر نود و نه ضربه شلاق تعزیری، به اقامت اجباری بیست ماهه در شهرستان ز. محکوم می‌نماید. متهمین پ.ب. و الف.ب. نیز هرکدام به تحمل پنجاه ضربه شلاق تعزیری در محل اجرای احکام دادسرای عمومی و انقلاب ش. محکومند. رأی صادره حضوری و ظرف مدت بیست روز قابل تجدیدنظرخواهی در دیوان‌عالی‌کشور می‌باشد.» دادنامه در تاریخ 24/2/1392 به آقای م. وکیل تعیینی آقایان: ص.ب. و س.ب. ابلاغ و لایحه تجدیدنظرخواهی وکیل متهمان در تاریخ 1/3/1392 در مهلت مقرر به دفتر دادگاه کیفری استان تقدیم شده‌است. همچنین دادنامه در تاریخ 1/3/1392 به آقای پ. وکیل تعیینی خانم‌ها پ.ب. و الف.ب. ابلاغ و لایحه تجدیدنظرخواهی وکیل متهمان مذکور در تاریخ 18/3/92 به‌ دفتر دادگاه کیفری استان تقدیم، با پرونده به دیوان‌عالی‌کشور ارسال جهت رسیدگی به شعبه چهارم دیوان‌عالی‌کشور ارجاع شده. گزارش پرونده از سوی عضو ممیز شعبه تنظیم و لوایح تجدیدنظرخواهی وکلای متهمان در هنگام شور در جلسه هیئت شعبه قرائت خواهد شد.

رای دیوان

تجدیدنظرخواهی آقای م. وکیل تعیینی آقایان: 1- ص.ب. فرزند م. 2- س.ب. فرزند الف. نسبت به دادنامه شماره 9209973814500034 مورخ 11/2/1392 شعبه 5 دادگاه کیفری استان که با توجه به محتویات پرونده و گزارش مرجع انتظامی و شکایت خانم‌ها: 1- پ.ب. 17 ساله و 2- الف.ب. 18 ساله علیه متهمان به ارتکاب زنای به‌عنف و اکراه و درباره ص.ب. که متأهل بوده، به‌علاوه زنای محصن، دادگاه کیفری استان به‌موضوع رسیدگی و بشرح مندرج در دادنامه تجدیدنظرخواسته چون دلایل اثباتی بر تحقق ارتکاب زنای به عنف و اجبار با ارکان متشکله قانونی(مستوجب حدّ قتل) و ایضاً اتهام ارتکاب زنای مرد محصن(نسبت به ص.ب.) متکی به حجت و ادّله لازم شرعی و قانونی در پرونده ارائه نگردیده، همچنان‌که یک بار اعتراف نزد بازپرس نیز اقرار عندالحاکم قلمداد نمی‌شود، بنابه‌مراتب مستنداً به اصل 37 قانون اساسی، رأی بر برائت مشتکی‌عنهما از اتهامات مذکور صادر و اعلام گردید. لکن رفتار ارتکابی هر چهار نفر متهم مصداق بارز بزه ارتباط نامشروع و انجام اعمال منافی‌عفت مادون ‌زنا به‌نحو متعدد تشخیص، با استناد به مواد 637 و 19 قانون مجازات اسلامی، متهم ص.ب. علاوه بر تحمل نود و نه ضربه شلاق تعزیری به عنوان تتمیم و تکمیل مجازات تعزیری به لحاظ هوسرانی متمادی علی‌رغم تأهل، به اقامت اجباری سه ساله در شهرستان ت. و متهم س.ب. را علاوه بر نود و نه ضربه شلاق تعزیری به اقامت اجباری بیست ماهه در شهرستان ز. محکوم می‌نماید. متهمین پ.ب. و الف.ب. نیز به تحمل پنجاه ضربه شلاق تعزیری که در محل اجرای احکام دادسرای ش. اجرا می‌شود، محکوم شده‌اند. تجدیدنظرخواهی آقای م. وکیل مدافع متهمان ص.ب. و س.ب. از محکومیت موکلان خود و همچنین تجدیدنظرخواهی آقای پ. وکیل خانم‌ها: پ.ب. و الف.ب. از حکم برائت متهمان به ارتکاب زنای به‌عنف و اجبار و زنای محصن و نیز محکومیت تعزیری موکلانش، با توجه به محتویات پرونده و معطوفاً به گزارش عضو ممیز شعبه وارد نبوده و موجه نمی‌باشد. زیرا دادنامه معترضٌ‌عنه با توجه به مبانی استدلال و استنباط و تشخیص دادگاه کیفری استان ، موجهاً صادر شده و خدشه‌ای بر دادنامه تجدیدنظرخواسته وارد نیست و اعتراض مؤثری که نقض دادنامه را ایجاب نماید، از سوی وکلای معترضین بعمل نیامده‌است و چون به‌موجب تبصره 1 ماده 23 قانون مجازات اسلامی مصوب 1/2/92 مدت مجازات تکمیلی بیش از دو سال نیست، مگر در مواردی که قانون به نحو دیگری مقرر نماید؛ بنابراین یکسال از اقامت اجباری ص.ب. حذف می‌گردد و اینکه موارد اعلامی در لوایح اعتراضیه وکلای تجدیدنظرخواهان با هیچیک از شقوق و جهات مندرج در ماده 240 قانون آئین دادرسی کیفری انطباق ندارد. لذا ضمن رد درخواست تجدیدنظر وکلای مذکور، مستنداً به بند (الف) ماده 265 همان قانون رأی معترضٌ‌عنه با رعایت اصلاحیه مذکور مطابق قانون صادرشده، بلااشکال تشخیص و ابرام می‌گردد.
رئیس شعبه 4 دیوان‌عالی‌کشور – مستشار
پناو – بهرامی 

 

توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.