درتاریخ : 1393/05/11 به شماره : 9309970908400230
موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور
این نمونه رای که در شعبه 24 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد:
چکیده رای
در صورت فوت یکی از اولیایدم، رسیدگی به اتهام قصاص مستلزم ارائه گواهی حصر وراثت اولیایدم فوت شده به دادگاه است.
خلاصه جریان پرونده
گزارش مرجع انتظامی بخش ر. حاکی است در تاریخ 9/9/89 آقای ح.ش. از طریق تلفن با این مرجع تماس میگیرد که جسد خانم جوانی در انباری شخص ناشناس افتاده است. مأمورین به محل اعزام و با جسد خانمی حدوداً 27 ساله احتمالاً به نام ر. مواجه میشوند که به وسیله شئ نوک تیز احتمالاً چاقو از ناحیه گردن به صورت عمقی بریده شدهاست و آثار ضربات در اعضای بدن از حمله دستان وی مشهود بود. در فاصله 100 متری محل یک دستگاه اتومبیل پارک شده سوئیچ خودرو کنار پای جسد کشف میگردد. یک لنگه کفش مردانه هم در همان محل مشاهده میشود. برابر اظهارات ح.ش. خودرو سوئیچ و کفش متعلق به برادرش به نام ع.ش. میباشد که ظهر دیروز رفته و آثاری از وی نیست. در بازدید از ماشین متهم ح.ش. مقداری لکه خون مشاهده و احتمال اینکه مال انسان باشد متصور است. از ح.ب. راننده آژانس به عنوان متهم تحقیق میشود، میگوید: مقتوله را میبردم ولی پولی نمیگرفتم و گاهی هم چون اعتیاد داشت کمک میکردم ولی رابطه نامشروع نداشتم. برادران ش. به خانه وی خیلی رفت و آمد داشتند و شنیدم که وی فساد اخلاقی داشته. شوهر مقتوله به نام ع.ع. در تحقیقات به عمل آمده میگوید: مدت 9 سال است با مقتوله ازدواج کردهام و دو فرزند مشترک دو پسر 7 و 3 ساله دارم. همسرم مدت یک سال بود که اعتیاد به مواد مخدر پیدا کرده بود (شیشه و کراک). از وقتی که سرایدار منزل ح.ش. شدیم همسرم اعتیاد پیدا کرد. فقط میدانم که همسرم پول اعتیادش را از ح. و برادرش س. و راننده آژانس به نام ح.ب. تهیه میکرد و آنها به وی کمک میکردند و مواد مخدر را از ب. تهیه میکرد. خودم (الف.ع. شوهر مقتوله) حدود 8 سال است که اعتیاد به مواد مخدر (تریاک و کراک) دارم. سه ماه پیش به اتهام سرقت منزل متهم (ح.) به زندان رفتم و در سال گذشته 15 روز به اصرار ح. (متهم) با معرفی برادر س. سرایدار باغ وی شدیم. چون دیدم ح. (متهم) حرکات مشکوک دارد و همسرم را فریب داده. به وی پیشنهاد داد که پانصد هزار تومان بگیر چون شوهرت معتاد است با من زندگی کن. اگر این کار را نکردی از ویلا و سرایداری تو را اخراج میکنم. این حرف را همسرم به من گفت و من از سرایداری خارج شدم. چون موضوع سرقت منزل ح. (متهم پیش آمد من روانه زندان شدم و همسرم ناچار با این افراد بوده که آنها برایش در یک سوله یک اتاقک تهیه کردند و وی را طعمه قرار دادند و پول مواد همسرم را میدادند و با وی رابطه داشتهاند. افرادی که با همسرم رابطه داشتهاند عبارتند از: ح. (متهم)، راننده آژانس (ح.ب.). خانم ط.ع. (همسر قاتل س.) در تحقیقات میگوید: ساعت حدوداً 8 و 45 دقیقه صبح 8/9/1389 به اتفاق شوهرم به باشگاه رفتیم. ایشان مرا پیاده کرد و رفت و من بعد از باشگاه حدوداً ساعت 12 ظهر به منزل برگشتم و به شوهرم زنگ زدم، گفتم: که برای ناهار به منزل میآیی؟ گفت: بله! و ایشان نان خرید و به منزل آمد. هنوز ناهار آماده نبود. گفت من میروم بیرون کار دارم بعداً برمیگردم که دیگر نیامد. ساعت حدوداً 5 بعد از ظهر دخترم م. به من گفت مامان من به بابا زنگ زدم گفتم مرا باشگاه میبری؟ گفت باشه میآیم دنبالت که بعد از آن زنگ زده بود و گفته بود نمیتوانم بیایم خودت برو. حدود ساعت 5/6 الی 7 شب بود که به شوهرم زنگ زدم. گوشی او در دسترس نبود و تا ساعت 10 شب مدام زنگ زدم که آن وقت گوشی خاموش بود. حدود ساعت 5/12 شب به برادر شوهرم (ح.) زنگ زدم و گفتم ع. نیامده و گوشی او خاموش است. شما خبر ندارید؟ گفت: من تهران هستم و خبر ندارم. ولی گفت: حدوداً ساعت 5/11 صبح بود که ع. به من زنگ زد و سراغ شماره افغانی (ع.) که سند موتورسیکلتش به نام شوهرم است را گرفته بود. تا ساعت 5/1 الی 2 با هم تماس داشتیم ولی اطلاعی از شوهرم به دست نیامد تا اینکه صبح شد و برادر شوهرم دنبالم آمد و با هم به کلانتری ب. رفتیم و موضوع را اطلاع دادیم و سپس به کلانتری ر. رفتم و پیگیری کردم، ولی هیچ خبری نشد. با هم فکر کردیم گفتیم که چون روز قبل شماره تلفن افغانی را میخواسته شاید نزد ایشان رفته باشد، لذا با هم با اتومبیل برادر شوهرم به راه افتادیم و به مهرآباد رفتیم. ابتدا نزد صاحب خانه آقای الف.ع. رفتیم. چون شوهرم با خانم آقای ع. ارتباط داشت و ایشان گفت من اتومبیل شوهرت را دیدم که برایم بوق زد، ولی نفهمیدم که کدام سمت رفت و چون کارگر افغانی قبلاً در محل وقوع قتل بودند به آن سمت رفتیم و دیدم درب ورودی نیمه باز است. خودم داخل رفتم و دیدم کفش شوهرم آنجاست آن را برداشتم و دیدم زنی خونآلود کف اتاق است و بیرون آمدم و سپس اتومبیل شوهرم را در آن نزدیکی دیدم و به آنجا رفتم و از همسایهها سؤال کردم و ایشان گفتند که اتومبیل متعلق به شوهرم از دیروز ساعت حدود ظهر اینجاست. من از ارتباط شوهرم با خانم ر.پ. خبر نداشتم و دیروز از برادر شوهرم متوجه شدم. مقارن ساعت 11 مورخ 10/9/1389 حسب اعلام مرکز پیام مبنی بر کشف جسدی واقع در آدرس جاده … بلافاصله واحد گشت به محل اعزام و مشاهده گردید جسد مردی حدود 37 الی 40 ساله و فعلاً مجهولالهویه ملبس به پیراهن آبی، شلوار لی مشکی رنگ، فاقد کفش که بر روی جسد آثار بریدگی با جسم برنده تیز از ناحیه گردن و قطعی دست از ناحیه ساعد راست مشاهده گردید. بلافاصله مراتب با ریاست محترم دادگاه ر. جهت تعیین تکلیف هماهنگ و صحنه جرم تا رسیدن عوامل پزشکی قانونی و عوامل دایره تشخیص هویت حفظ گردید. صورتجلسه تحقیقات 10/9/1389 در برگ 31 پرونده مشعر بر این است که: مقارن ساعت 11 و 30 دقیقه مورخ 10/9/1389 در خلال رسیدگی به پرونده قتل مرحومه ر.پ. و مفقود شدن آقای س.ش. که خودروی و یک جفت کفش وی توسط خانوادهاش مورد شناسایی قرار گرفت، یوم جاری مجدداً توسط کلانتری ر. اعلام که جسد آقای س.ش. رؤیت و کشف گردید که بلافاصله مأموران انتظامی به آدرس اعلامی اعزام که مورد صحت داشته است. بالاخره به شرح برگ 40 پرونده متهم لب به اعتراف میگشاید و اظهارداشته که: ساعت 5/11 صبح برادرم (مرحوم) به من زنگ زد و گفت من به سمت سوله مورد نظر (محل قتل) میروم و ساعت 5 بعدازظهر در حین رفتن به منزل بودم یادم افتاد که برادرم صبح به من تلفن زده بود، لذا من هم به سمت سوله رفتم و اتومبیل را پشت اتومبیل برادرم پارک کردم و به سوله رفتم. اتاقک داخل سوله خیلی تاریک بود، دیدم برادرم و ر.پ. نشستهاند و فضای اتاق دود بسیار بود. متوجه شدم که مواد مخدر استعمال کردهاند. پس از مراجعه و حضور من نیز به استعمال مواد مخدر ادامه داده، ابتدا ایشان را نصیحت کردم، ولی سرپیچی کردند. برادرم چاقو به همراه داشته فکر کردم قصد حمله به من را دارد و لذا یک تیغه چاقو در اتاقک بود ابتدا چند ضربه چاقو به برادرم و سپس به خانم پ. زدم. برادرم فرار کرد دنبال او رفتم و او را سوار اتومبیل کردم تا به بیمارستان ببرم در مسیر رفت به سمت دماوند متوجه شدم که برادرم جان ندارد و فوت کردهاست، لذا به سمت خاکی (جاده فرعی) رفتم او را انداختم زمین و خودم به تنهایی مرتکب جنایت شدهام. متهم در مورد صدمات وارده به پزشکی قانونی معرفی میگردد که پزشکی قانونی اعلام داشته: «2 عدد خراشیدگی در مراحل آخر التیام در قسمت فوقانی داخلی ساق راست و انگشت سوم دست چپ، جراحت در مراحل آخر التیام قسمت میانی انگشت شصت دست چپ مشهود که طی یک هفته اخیر ایجاد شدهاست. با توجه به تشکیل نسج التیامی در ناحیه جراحات اظهارنظر دقیق علمی در خصوص آلت جرم میسر نمیباشد، لیکن به نظر میرسد جراحت بند 2 بریدگی باشد. و در اثر اصابت جسم برنده حادث گردیده باشد و ضایعات بند 1 احتمالاً در اثر اصابت جسم سخت یا برخورد با جسم سخت حادث شدهاند به نظر میرسد جراحت بند 2 عمقی نبوده و در حد حارصه است. صورتجلسه بازسازی صحنه قتل در برگ 69 پرونده مضبوط است. گزارش معاینه جسد ر.پ. در صفحه 71 حاکی است: در معاینه ظاهری سر و صورت آثار ساییدگیهای کوچک پراکنده در صورت مشهود است. در گردن اثر یک بریدگی عمیق به شکل افقی مشهود است که از سمت چپ گردن و زیر گوش چپ شروع شده که در این ناحیه اثر یک بریدگی به طول 2 سانتیمتر که به سمت پایین و خارج امتداد داشت مشهود بود. بریدگی به شکل افقی به سمت راست گردن امتداد یافته و از وسط گردن گذشته و تا پایین گوش امتداد دارد به طوری که نای و عضلات و عروق و اعصاب گردن را تا نزدیکی مهرههای گردنی بریده است. در قدام تنه اثر دو بریدگی دوکی شکل مشهود است که اولی به طول 3 سانتیمتر و پهنای 2 سانتیمتر با فاصله 6 سانتیمتر از خط وسط و بلافاصله 14 سانتیمتر از استخوان ترقوه چپ و دومی به طول 3 سانتیمتر و پهنای 5/1 سانتیمتر که از خط وسط 3 سانتیمتر و از ترقوه راست 5/25 سانتیمتر فاصله داشت در اندام فوقانی اثر سه بریدگی در اندام فوقانی چپ مشهود بود که دو عدد در ساعد و یک عدد در بازوی چپ بود و بریدگی شماره 3 به طول 5/4 و پهنای 5/1 سانتیمتر که از آرنج 5 سانتیمتر فاصله داشت و بریدگی شماره 4 به طول 4 سانتیمتر و پهنای 5/1 سانتیمتر که روی آرنج چپ قرار داشت و تا حد عضلات پیش رفته بودند و بریدگی شماره 5 به طول 6 سانتیمتر و پهنای 2 سانتیمتر که از مچ دست چپ 3 سانتیمتر فاصله داشت. اثر بریدگی سطحی به طول 1 سانتیمتر در پشت بند ابتدایی انگشت دوم دس چپ مشهود بود و اثر چند بریدگی کوچک در دست راست در نواحی عضله کف دست، بریدگی شماره 1 دندههای 8 و 9 و 10 و 11 چپ را شکسته بود و بریدگی شماره 2 سمت راست پایین دندهها را پاره کرده بود. علت فوت بریدگی عناصر حیاتی گردن توسط جسم برنده و نوک تیز و اصابت جسم برنده به ناحیه تنه اعلام میگردد. گزارش معاینه جسد س.ش. نیز حاکی است: در زیر چانه بریدگی شماره 1 به صورت عمود بر محور طولی بدن در سمت راست خط وسط بدن به ابعاد 5/0 ×7/1 سانتیمتر مشهود بود. در ناحیه گردن بریدگی شماره دو نامنظم و عمیق در ناحیه قدامی فوقانی گردن که از زیر زاویه فک تحتانی چپ تا زاویه فک تحتانی راست ادامه داشت و در سمت راست دو شاخه شده بود و در انتهای آن حالت دم موشی پیدا کرده بود این جراحت به صورت عمقی بود و عناصر حیاتی زیر آن دچار بریدگی، خونمردگی و تخریب شده بود به طوری که حنجره از بالای غضروف تیروئید دچار بریدگی شده بود بریدگی شماره 3 به ابعاد 7/0 × 3 سانتیمتر به صورت عرضی در سمت راست خط وسط گردن و بریدگی شماره 4 به فاصله حدود یک سانتیمتری زیر بریدگی شماره 3 به ابعاد 3/0 × 2/1 سانتیمتر و بریدگی شماره 5 به فاصله 5/0 در یک سانتیمتر مشهود است که بریدگیهای شماره 3 و 4 عمقی بوده و به عضلات عمقی گردن نفوذ کرده بود، ولی بریدگی شماره 5 نسبتاً سطحی بود. در قدام تنه 3 عدد بریدگی در سمت چپ و 2 عدد بریدگی در سمت راست قفسه سینه و یک عدد بریدگی در ناحیه فوقانی قدامی چپ شکم به شرح زیر مشهود بود …» سوابق کیفری متهم اخذ که فاقد پیشینه کیفری است صورتجلسه تحقیقات غیرمحسوس مورخ 6 بهمن 1389 حاکی است: اهالی بیان داشته س.ش. (مقتول) اکثر اوقات خصوصاً شبها و غروبها به منزل متوفیه ر.پ. تردد داشته و حتی خانم ر. را سوار ماشین خود میکرد و از روستا خارج میشدند و چندین بار خانم ر.پ. را داخل اتومبیل س.ش. دیدهاند (صفحه 126).. بالاخره دادسرا در برگ 184 پرونده مبادرت به تنظیم کیفرخواست علیه متهم نموده و پرونده را به محاکم کیفری استان تهران ارسال میدارد. با ارجاع پرونده به این شعبه متصدی وقت شعبه نواقصی را مطرح و پرونده را جهت نقص عودت مینماید. صورتجلسه تحقیقات محلی حکایت از آن دارد که در خصوص وضعیت اخلاق و رفتار ح.ش. به محل وقوع جرم مراجعه طی تحقیقات از اهالی متفقاً بیان داشتهاند: متهم از زمان تردد در ملک خود مورد خاصی نداشته است. مفاد گواهی شماره 21960/31/1 مورخ 12/9/1390 پزشکی قانونی منطقه مرکزی تهران اعلام میدارد که: به استناد کمیسیون روانی مورخ 1/9/1390 و مدارک ارائه شده نامبرده سوابقی از ابتلا به علایم خلقی دارد، ولی اختلال عمده روانی (به گونهای که موجب سلب مسئولیت اعمال گردد) ندارد. سابقهای نیز مبنی بر آن به دست نیامد. سرانجام جانشین بازپرس دستور عودت پرونده را به این دادگاه صادر و با عدم رفع نواقص در خصوص پیاده کردن بازسازی صحنه قتل بر روی کاغذ، پرونده اعاده میگردد. با وصول پرونده و اعلام وکالت وکیل تعیین متهم مبادرت به تعیین وقت رسیدگی و دعوت از طرفین گردید. جلسه رسیدگی برای مورخ 27/9/1391 تعیین و جلسه دادگاه در وقت مقرره به لحاظ اینکه احد از اولیایدم مرحومه ر.پ. به نام ح.پ. (پدر مقتوله) به رحمت ایزادی پیوسته و گواهی حصر وراثت نامبرده ارائه نشده بود تجدید و با وجود اقدامات متعدد دادگاه ورثه و اخذ گواهی حصر وارثت مرحوم ح.پ. صادر گردیده بود، انجام این امر (اخذ گواهی حصروراثت مرحوم ح.پ.) میسر نگردید. سرانجام با تصمیم اعضای دادگاه و جهت جلوگیری از اطاله دادرسی دستور تعیین وقت رسیدگی و دعوت از طرفین صادر گردید جلسه رسیدگی برای مورخ 2/2/1393 تعیین در وقت مقرره جلسه دادگاه با رعایت مقررات قانونی تشکیل گردید و بدواً نماینده محترم دادستان به قرائت مفاد کیفرخواست پرداخت. سپس آقای الف.ع. ولی قهری صغار مقتوله (ح.ع. و ر.ع.) درخواست خود را دایر بر قصاص مطرح و اظهار داشت: حاضر به تودیع دیه ورثه مرحوم ح.پ. هستم. آنگاه خانم م.ش. فرزند مقتول (فرزند مرحوم س.) نیز تقاضای خود را دایر بر قصاص مطرح و اظهار داشت: حاضر به تودیع سهم خانم ف.م. (مادر متهم) میباشم. آنگاه متهم به دفاع از خود پرداخت. متهم ضمن پذیرش ارتکاب هر دو فقره قتل اظهار داشت: برادرم اعتیاد به شیشه داشت، او را بستری کردم. مرحوم نیز اعتیاد داشت،وی نیز بستری شد. برادرم در سوله بود. زنگ زد گفت: بیا کارت دارم. من به سوله رفتم، درب را باز کردم دیدم اتاقک کوچک پر از دود است و مشغول کشیدن مواد هستند. به آنها اعتراض کردم. به برادرم گفتم تو زن داری، این خانم شوهر دارد. برادرم فحاشی کرد. گفت: حق دخالت نداری. برادرم چاقو کشید و چاقو را روی صورتم آورد. مرحومه هم موهای مرا میکشید. برادرم چاقو کشید و دستم را زخمی کرد. اعتقاد دینی من میگفت اینها باید ادب شوند، با من درگیر شده بودند. در اتاق همه چیز شامل چاقو، دستمالهای مصرف شده و غذاهای مصرف شده بود. چاقو را برای دفاع از خودم برداشتم. دو ضربه چاقو به برادرم زدم. میخواستم دفاع کنم. تاریک بود. چاقو را چرخاندم که نزدیک نیایند. چاقو را که به برادرم زدم از اتاق خارج شد. با خانم هم درگیر شدم که با چاقو به گردنش زدم. هنگام برگشت در پلیس راه جاجرود چاقو را روی پل پایین انداختم. وکیل متهم آقای ی. اظهار داشت: برای دفاع از موکل لایحه ارائه میدهم. لایحه اخذ و پیوست میگردد. دادگاه ختم جلسه را اعلام مینماید و مبادرت به صدور رأی میکند و با استدلالی که مینماید و با رد ادعای متهم مبنی مهدورالدم بودن مقتولین متهم ح.ش. را به دوبار قصاص محکوم میکند و اولیایدم مرحومه ر.پ. را مکلف به پرداخت فاضل دیه به جانی مینماید. این رأی مورد تجدیدنظرخواهی آقای م.ی. به وکالت از آقای ح.ش. واقع جهت رسیدگی به دیوانعالیکشور ارسال و به این شعبه ارجاع میگردد و این شعبه پس از بررسی به شرح آتی رأی صادر مینماید:
رای دیوان
نظر به محتویات پرونده و کیفیات منعکس در آن درخصوص تجدیدنظرخواهی آقای م.ی. به وکالت از آقای ح.ش. نسبت به رأی مذکور با توجه به اینکه ولیدم مقتوله به نام ح.پ. بعد از مقتوله فوت کرده ورثه به جانشینی وی شکات پرونده میباشند، لذا وجود گواهی حصر وراثت ح.پ. برای پیگیری پرونده ضروری است و با وضع موجود به استناد بند 2 از قسمت (ب) ماده 265 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری رأی تجدیدنظرخواسته نقض میگردد تا پس از رفع نقص مذکور و رسیدگی مجدد با حضور ورثه مرحوم ح.پ. و متهم به همراه وکیل وی دادگاه مبادرت به صدور رأی مینماید.
مستشار شعبه 24 دیوانعالیکشور ـ عضو معاون
شوشتری ـ احتشامی
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.