اعتبار عقد نکاح مجدد زوجه پس از نقض حکم موت فرضی زوج
درتاریخ : 1392/09/13 به شماره : 9209970906801296
موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور
این نمونه رای که در شعبه 8 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: نکاح، موت فرضی، ازدواج مجدد، بطلان نکاح
چکیده رای
چنانچه زوجه علیرغم اطلاع از زندهبودن زوج ، حکم موت فرضی او را اخذ و مبادرت به ازدواج مجدد کرده باشد ازدواج دوّم وی پس از نقض حکم موت فرضی باطل است.
خلاصه جریان پرونده
محتویات پرونده حاکی است آقای ب.م. بهطرفیت خانم م.م. و ق.ن. دادخواستی به خواسته صدور حکم بر ابطال عقدنامه مورخ 18/12/87 که بین خواندگان با وجود رابطه زوجیت او با خوانده ردیف اول مستقر بوده است و مشارٌالیها با اخذ حکم موت فرضی برای خواهان با خوانده ردیف دوّم عقد زوجیت برقرار نموده است درحالیکه حکم موت فرضی مأخوذه نقض شده که تصویر آراء پرونده 82/94 به شماره 82/1285 صادره از شعبه 12 دادگاه عمومی حقوقی اردبیل که غیابی بوده است و تصویر دادنامه 88/1368 صادره از همان دادگاه (شعبه دهم دادگاه عمومی حقوقی خانواده اردبیل) که در مقام واخواهی او نسبت به رأی غیابی مذکور دادگاه ضمن نقض رأی واخواسته حکم بر بطلان دعوی خواهان پرونده 94/12/82 موضوع خواسته صدور حکم موت فرضی ب.م. صادر نموده است ازجمله مستندات او در دادخواست تقدیمی است ـ تصویر رونوشت عقدنامه شماره 7496 مورخ 5/2/1364 که مفاداً دلالت بر رابطه زوجیت دائم فیمابین اصحاب دعوی پرونده کار دارد نیز ازجمله مستندات خواهان است دادگاه وقت جهت دادرسی تعیین نموده است. وکیل خواندگان آقای هـ .م. اعلام وکالت نموده است که بعداً مشارٌالیه به آقای ر.ش. وکیل پایهیک دادگستری تفویض وکالت توکیلی نموده است در جلسه دادرسی مورخ 15/4/90 وکیل خواهان بر خواسته موکلش به شرح دادخواست تأکید نموده است و به لحاظ وجود رابطه زوجیت فیمابین موکلش و خوانده ردیف اول ضمن درخواست ابطال ازدواج فیمابین خواندگان صدور حکم تمکین خوانده ردیف اول را خواستار شده است وکیل خواهان در جریان دادرسی تصویر دادنامه 6/124 مورخ 11/3/90 صادره از شعبه محترم ششم دیوانعالی کشور که در رابطه با شکایت کیفری موکلش علیه متهمین پرونده خانم م.م. و ق.ن. بـه دادگاه جزایی اردبیل (شعـبه 7 دادگـاه کیفری استان) به اتهام داشتن رابطه نامشروع زنای محصنه نامبردگان تحت پیگـرد قرارگرفته و سرانجام خانم م. م. با تشخیـص دادگـاه به غیر مشروع بودن این رابطه مستنداً به مواد 86 و 88 قانون مجازات اسلامی به یکصد ضربه شلاق بهعنوان حدّ شرعی محکوم و آقای ق.ن. با توجه به مفهوم مخالف ماده 65 قانون مجازات اسلامی حکم بر برائت وی صادر میگردد تجدیدنظرخواهی وکیل متهمه م.م. و وکیل شاکی در شعبه ششم دیوانعالی کشور بهلحاظ نقص تحقیقاتی مستنداً به بند 2 قسمت 2 ماده 265 نقض گردیده و رسیدگی مجدد به شعبه محترم صادرکننده رأی منقوض ارسالشده است که دادگاه در پرونده کار پرونده کیفری مربوطه را جهت ملاحظه مطالبه نموده است در اوراق 51 الی 52 پرونده کار خلاصه پرونده کیفری مذکور نیز درج گردیده است. در جلسه دادرسی مورخ 28/3/91 که خوانده و خواهان حضور داشتهاند دادگاه از خوانده سؤال کرده است شما در عروسی پسرتان در سال 85 خواهان را رؤیت کردید چرا پسازآن اقدام به ازدواجکرده است پاسخ داده است چون هیچ سراغی از من نگرفته است در خصوص شهادت شهود فرزندانم باید بگویم بهدروغ شهادت دادهاند من با خواهان در تهران زندگی نکردهام برای رهایی از بیکسی و اینکه سرپناهی نداشتم ازدواج کردم خواهان گفته است زنم از زندهبودنم اطلاع داشت در عروسی دختران و پسرم حضور داشتم او هم حضور داشت لذا عالماً عامداً با فرد دیگری ازدواجکرده است تقاضای ابطال صیغه نامه را دارم دادگاه به شرح دادنامه 91/455 در تاریخ 31/3/91 با اعلام ختم دادرسی بدین شرح انشاء رأی نموده است «با بررسی اوراق و محتویات پرونده و اینکه حکم فوت فرضی که بهصورت غیابی صادر گردیده بود مطابق دادنامه 8801368 شعبه دهم دادگاه عمومی حقوقی اردبیل ابطال گردیده است (صفحه1) و نظر به اینکه حسب خلاصهنویسی از پرونده کلاسه 900833 شعبه هشتم دادگاه تجدیدنظر استان اردبیل خوانده ردیف اول به حضور و حیات خواهان اذعان نموده و در جلسه مورخ 28/3/91 نیز اظهار داشته خواهان در سال 85 در عروسی پسرش حضور داشته و با این اطلاع در سال 87 با خوانده ردیف دوّم ازدواج نموده و بهانه وی نیز این بوده که گویا شوهر اول او یعنی خواهان سراغی از وی نمیگرفته است که این امر دلیل موجه نمیباشد زیرا موجبات انتفاء عقد ازدواج و شرایط ازدواج ثانوی در شرع انور و قوانین مدون تصریح گردیده است لذا دادگاه با وارد دانستن دعوی خواهان و استصحاب بقای زوجیت سابق فیمابین خواهان و خوانده ردیف اول مستنداً به مواد 1062 و 1102 و 1103 قانون مدنی و ماده 198 قانون آیین دادرسی مدنی حکم بر ابطال صیغه نامه مورخ 18/2/87 و نیز تمکین خوانده ردیف اول از خواهان صادر و اعلام میدارد». از این رأی وکیل م.، ق.ن. تجدیدنظرخواهی نموده است پرونده به شعبه هفتم دادگاه تجدیدنظر استان اردبیل ارجاع گردیده است که هیأت شعبه محترم ادعای عسر و حرج خانم م.م. را در رابطه با ازدواج او با آقای ق.ن. درحالیکه رابطه زوجیت او با تجدیدنظر خوانده مستقر و تداوم داشته است وارد ندانسته با ردّ تجدیدنظرخواهی آنان رأی بدوی را تأیید نموده است اکنون از این رأی وکیل م.م. و ق.ن. فرجامخواهی نموده که هنگام شور لایحه وی با گزارش پرونده قرائت میشود.
هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای عبدالعلی ناصح عضو ممیّز و ملاحظه اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رأی میدهد:
رای دیوان
نظر به اینکه رابطه زوجیت بین خانم م.م. و فرجامخوانده آقای ب.م. از سال 64 بهموجب عقدنامه رسمی پیوست دادخواست مستقر و تداوم داشته است النهایه اقدام باطل خانم م.م.که خود را فاقد همسر به آقای ق.ن. فرجامخواه ردیف اول معرفی کرده است و با او عقد زوجیت دائم در سال 87 برقرار نموده است بطلان آن در دادگاه کیفری استان اردبیل و نیز با توجه به اظهارات اصحاب دعوی در پرونده محرز گردیده است مضافاً به اینکه ادعای انحلال عقد نکاح فیمابین م.م. و ب.م.بهعنوان نکاح دائم سابق در پرونده نشده است و درهرحال به لحاظ منع شرعی و قانونی اقدام مشارٌالیها به ازدواج دائم با فرجامخواه و ردیف اول نامشروع و علاوه بر عذاب اخروی و مجازات قانونی غیرقابلقبول در عرف و شرع و جامعه محسوب میشود و درصورتیکه تفریق جسمانی او با همسرش آقای ب.م. ناشی از بیتوجهی زوج هم بوده باشد این امر توجیهی بر مشروعیت عمل او محسوب نخواهد شد لذا به رأی صادره که بر بطلان زوجیت سال 87 که بین او و آقای ق.ن. برقرارشده است خللی وارد نیست و موجبی جهت نقض رأی نبوده و چون بر نحوه دادرسی در پرونده نیز اشکالی مترتب نمیباشد مستنداً به ماده 370 قانون آیین دادرسی مدنی رأی فرجامخواسته ابرام میگردد.
رئیس شعبه 8 دیوانعالی کشورـ مستشارـ عضو معاون
عباسیان ـ ناصح ـ کریمپور نطنزی
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.