احراز قبض عین موهوبه

احراز قبض عین موهوبه

درتاریخ : 1392/12/14 به شماره : 9209970222901433

موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور

این نمونه رای که در شعبه 29 دادگاه تجدید نظر استان تهران صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: هبه، قبض، عرف

چکیده رای

نحوه قبض عین موهوبه به اعتبار منقول و یا غیرمنقول بودن و سایر ویژگی‌ها با توجه به عرف متفاوت بوده و امری شخصی است که در هر مورد متفاوت و احراز آن با مقام قضایی رسیدگی‌کننده است.

رای بدوی

در خصوص دعوی آقای ر.ز. با وکالت آقای ع.ق. و خانم ر.چ. به‌طرفیت آقایان و خانم‌ها 1. د. 2. ف. 3. ب. همگی ز. (فرزندان مرحوم س.) 4. م. ز. 5. ک. 6. م. 7. م. 8. ن. شهرت همگی ز. (ورثه مرحوم م.) 9. ح. 10. م. 11. ف. 12. م. 13. س. همگی ز. (ورثه مرحوم س.ز.) همگی با وکالت مع‌الواسطه و بعضاً بلاواسطه آقای ف.ت. به خواسته الزام خواندگان به تحویل یک قطعه زمین به ابعاد 3 متر عرض و به طول کل مورد سند به مساحت تقریبی 300 مترمربع موضوع‌بند 3 سند عادی مورخ 12/2/71 به این شرح که مرحوم س.ز. (مورث طرفین) 40 روز قبل از وفاتش به‌موجب سند عادی مذکور یک قطعه زمین به شرح موصوف کنار جاده اصلی تهران رودهن را به همراه یک باغ و یک قطعه زمین دیگر به خواهان و برادرش ک.ز. (پسران بجای مانده از فرزند مرحومش الف.) بخشیده است و این واگذاری موردقبول خواندگان قرارگرفته به‌طوری‌که موضوعات بندهای 1 و 2 شامل یک باغ و یک قطعه زمین تحویل‌شده است لکن حاضر به تحویل موضوع‌بند سوم به شرح خواسته نمی‌باشد نظر به اینکه وکیل خواهان در جلسه مورخ 5/6/92 و قبل از ختم دادرسی دعوی خود را مسترد نمود فلذا دادگاه مستنداً به بند ب ماده 107 قانون آیین دادرسی مدنی قرار ردّ دعوی صادر می‌نماید در خصوص دعوی مطروحه از سوی وکیل خواندگان به‌طرفیت آقای ر.ز. به خواسته صدور حکم بر بی‌اعتباری و بطلان سند عادی مورخ 12/2/71 به این شرح که اولاً با توجه به درج کلمه وصیت در قسمتی از سند مذکور چنانچه تلقی وصیت از آن شود موکلینش به‌عنوان سایر ورثه آن را ردّ می‌نمایند ثانیاً چنانچه تلقی هبه باشد چون در زمان حیات 40 روزه واهب بعد از عقد هبه، قبضی از طرف متهب صورت نگرفته است، فلذا عقد هبه بلااثر می‌باشد ضمن اینکه واهب مالک مشاعی ملک بوده و حق واگذاری آن‌ها را نداشته. وکلای خوانده تقابل در پاسخ اظهار داشتند بعد از تنظیم سند عادی واهب به همراه موکلشان بر سرزمین مذکور حاضرشده‌اند و حتی ماشین‌های مکانیکی جهت تسطیح آماده نمودند لکن به جهت بیم مشکلات جانبی از سوی مسئولین مربوطه کار متوقف‌شده است و به‌هرحال قبض موردنظر عرفاً محقق شده است و در تحکیم استدلال مطروحه اظهار داشتند خواندگان در مورد تحویل دو مورد دیگر موضوع هبه نامه نیز هیچ‌گونه مخالفتی در طول این سال‌ها نداشته‌اند علی‌هذا نظر به جمیع مراتب اولاً به‌موجب پاسخ استعلام ثبتی به شماره 883 – 1/5/92 که حکایت از مالکیت رسمی مرحوم س.ز. به‌صورت مشاعی نسبت به 3 سهم از هفت سهم ملک موصوف می‌نماید و اینکه هبه املاک مشاعی که فضولتاً انجام می‌گردد هنگامی بی‌اعتبار است که از سوی سایر مالکین رسمی مورد تعرض قرار گیرد درحالی‌که خواهان‌های تقابل در زمان عقد هبه به‌عنوان مالکین مشاعی شناسایی نشده‌اند ثانیاً حسب بررسی‌های انجام‌شده متن سند عادی موضوع دعوی از سوی احد از خواندگان بنام آقای ف.ز. (عموی خوانده تقابل) نگارش یافته است و از طرفی دو فقره موضوعات بندهای 1 و 2 شامل یک قطعه باغ و یک قطعه زمین بدون هیچ‌گونه اعتراضی در اختیار خوانده تقابل و برادرش گرفته و متعاقباً از سوی آنان به اشخاص ثالث واگذارشده است در طول این سال‌ها هیچ‌گونه واکنشی از سوی سایر ورثه مبنی بر مخالفت با اراده مورث‌شان در هبه این املاک به فرزندان مرحوم الف. مشاهده نشده است ثالثاً نحوه قبض مرهوبه به اعتبار منقول و یا غیرمنقول بودن و سایر ویژگی‌ها با توجه به عرف متفاوت است و در مانحن‌فیه اقداماتی ازجمله حضور طرفین در کنار ملک که هیچ‌گونه آثاری در آنجا وجود نداشته است عرفاً صدق قبض عین مرهوبه می‌نماید فلذا دادگاه دعوی مطروحه از سوی خواهان تقابل را غیرثابت تشخیص و مستنداً به مواد 197 قانون آیین دادرسی مدنی و1257 قانون مدنی حکم بر بطلان دعوی تقابل صادر می‌نماید. رأی صادره حضوری ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل ‌تجدیدنظرخواهی درمحاکم تجدیدنظر استان تهران می‌باشد.
رئیس شعبه 83 دادگاه عمومی حقوقی تهران ـ طباطبایی نژاد

 

رای دادگاه تجدید نظر

در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای ف.ز. و 12 نفر دیگر با وکالت آقای ف.ت. به‌طرفیت آقای ر.ز. با وکالت آقای ع.ق. نسبت به دادنامه شماره 92/447 شعبه 83 دادگاه عمومی حقوقی تهران که به‌موجب آن در رابطه با دعوی تجدیدنظر خوانده مبنی بر الزام تجدیدنظرخواهان به تحویل یک قطعه زمین به ابعاد 3 متر عرض و به طول مورد سند و به مساحت تقریبی 300 متر مربع قرار ردّ دعوا و در مورد دعوی تجدیدنظر خواهان دایر بر صدور حکم بر بی‌اعتباری سند عادی مورخ 12/2/71، حکم به بطلان دعوا صادرشده است نظر به اینکه دادنامه تجدیدنظر خواسته با توجه به محتویات پرونده مطابق مقررات قانونی صادر گردیده است و ادعای تجدیدنظرخواه قابل انطباق با شقوق ماده 348 قانون آیین دادرسی مدنی مصوب سال 1379 نمی‌باشد لذا اعتراض نامبرده غیرموجه تشخیص و به استناد ماده 353 و 358 قانون مذکور ضمن ردّ اعتراض دادنامه تجدیدنظر خواسته تأیید می‌گردد. رأی صادره قطعی است. 
رئیس شعبه 29 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
حسینی ـ احمدی

 

توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.