تکلیف دادگاه تجدیدنظر در فرض وجود دعاوی مرتبط
درتاریخ : 1392/12/11 به شماره : 9209970906801645
موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور
این نمونه رای که در شعبه 8 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: تجدیدنظرخواهی، دعاوی مرتبط، قرار توقف دادرسی، رسیدگی توأمان
چکیده رای
چنانچه میان دو دعوا در دادگاه تجدیدنظر ارتباط کامل وجود داشته باشد، دادگاه رسیدگیکننده به دعوای مؤخر مخیر است که رسیدگی را متوقف کند تا پس از نهایی شدن رأی پرونده مقدم و با لحاظ آن رأی دهد و یا آنکه اقدام لازم جهت رسیدگی همزمان به پروندهها را انجام دهد.
خلاصه جریان پرونده
خانم ص.ص. در تاریخ 17/11/88 دادخواستی با وکالت آقای ی.ر. بهطرفیت آقایان ه.، م.، ح.، ص.، الف. و خانمها و. ح. و ز.ب. به خواسته صدور حکم بر اثبات زوجیت دائم خواهان با مرحوم م.ح. تقدیم نموده که شعبه سوم دادگاه عمومی مرند تحت پرونده شماره 2196/88 عهدهدار رسیدگی شده است. وکیل خواهان در دادخواست تقدیمی توضیح داده که موکلش بهموجب سند عادی مورخ 2/6/60 با مرحوم م.ح. ازدواج دائم نموده و وراث آن مرحوم برابر گواهی حصر وراثت پیوست شخص خواهان و خواندگان میباشند. حتی خواهان از مرحوم م.ح. صاحب فرزندی بنام ه.ح. میباشد و شهود امضاء کننده ذیل استشهادیه تقدیمی حاضر به ادای شهادت جهت اثبات رابطه زوجیت خواهان با مورث خواندگان میباشند. فلذا تقاضای رسیدگی و صدور حکم به اثبات رابطه زوجیت دائم دارد. آقای ع.ف. از سوی م.ح. و معالواسطه از سوی م.الف. و م.ح. و و.ح. و م.ح. اعلام وکالت مینماید. آقای ت.و. نیز از سوی نامبردگان اعلام وکالت نموده است. اولین جلسه رسیدگی دادگاه به تاریخ 18/1/89 با حضور طرفین تشکیل میگردد. وکیل خواهان مطالب خود را به شرح دادخواست تقدیمی اعلام و اضافه مینماید که خواهان برابر مستند عادی تقدیمی که اصل آن مفقود شده با مورث خواندگان ازدواج نموده و حتی پس از ازدواج با آن مرحوم از وی صاحب اولاد نیز شده است که همان خوانده ردیف اول (ه.ح.) میباشد که همین امر قرینهای است بر دائمی بودن ازدواج و در مستند تقدیمی نیز شرط نفقه و مهریه شده است و مدتی برای ازدواج تعیین نشده تا بتوان آن را ازدواج موقت تلقی نمود. تعیین نفقه نیز دلیل و قرینهای است بر دائمی بودن ازدواج. شهود برای اثبات ادعا معرفی میشوند. لازم به ذکر است که اصل رابطه زوجیت بین خواهان با آن مرحوم محرز و مسلم است و در مقام تردید بر موقت یا دائم بودن طبق شرع اسلام، اصل بر دائمی بودن ازدواج میباشد مگر اینکه موقت بودن آن اثبات گردد. یکی از خواندگان بنام ه.ح. اظهار میدارد بنده فرزند مرحوم م. بوده و مادرم ص.ص. (خواهان) میباشد و به نظرم عقد آنها دائمی بوده است. یکی دیگر از خواندگان بنام خانم ز.ب. میگوید حرفی ندارم و از موضوع بیاطلاع هستم. وکیل خواندگان اظهار میدارد خواسته خواهان موردقبول خواندگان نیست و مورث خواندگان بهصورت دائمی با خواهان ازدواجنکرده و دلیلی از سوی خواهان جهت اثبات رابطه زوجیت دائم ارائه نشده است و سند عادی مورد استناد کاملاً جعلی است و اصالت آن موردقبول موکلین نیست این نوشته بیشتر به استشهادیه شباهت دارد و اصل آن ارائه نشده است. پرونده شماره 88/404 در خصوص نفی زوجیت مطرح رسیدگی است. دادگاه مقرر میدارد پرونده اخیر مطالبه شود و وکیل خواهان در جلسه رسیدگی مورخ 11/12/89 اعلام میدارد که این پرونده در مرکز استان مطرح رسیدگی و برای بعد از عید 90 وقت رسیدگی تعیینشده است. دادگاه ختم دادرسی را اعلام و با توجه به محتویات پرونده و اظهارات طرفین و اینکه خواهان اظهار نموده من با مرحوم م.ح. ازدواج دائمی نموده و خواستار صدور حکم به اثبات زوجیت دائمی میباشم و در این پرونده مورد پروندهای به شماره 404/3/88 (نفی زوجیت) داشتهاند که بعد از صدور رأی بدوی به مرکز استان ارسال و دادگاه تجدیدنظر استان رأی بر نفی زوجیت طرفین صادر نموده و رأی صادره هم قطعی شده و پرونده مختوم بها است فلذا طی دادنامه شماره 759 مورخ 2/6/90 حکم به ردّ دعوی خواهان صادر مینماید. پس از ابلاغ این رأی به وکیل خانم ص.ص.، نامبرده مبادرت به تجدیدنظرخواهی نموده و در لایحه خود توضیح میدهد که دادگاه بدوی با استناد به پرونده 404/3/88 حکم به ردّ دعوی صادر نموده درحالیکه هنوز رأی صادره به اینجانب ابلاغ نشده است و با فرض صحت این ادعا دادگاه میبایست قرار ردّ دعوی صادر مینمود ضمن اینکه رأی استنادی قابل فرجامخواهی بوده است. شعبه سیزدهم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی، تجدیدنظرخواهی خانم ص.ص. با وکالت آقای ی.ر. نسبت به دادنامه شماره 759 مورخ 2/6/90 شعبه سوم دادگاه عمومی مرند را وارد ندانسته و توضیح داده که صرفنظر از اینکه موضوع با رسیدگی قبلی به دعوی احد از خواندگان بدوی یعنی خانم و.ح. بهطرفیت تجدیدنظرخواه در ارتباط با تجدیدنظر خواندگان فوق واجد اعتبار امر مختوم بها نمیباشد لیکن نظر به محتویات پرونده فوق به شماره 3/88/404 و تردید آقای ه.ح. در مورد نوع عقد و اعلام عدم اطلاع خانم ز.ب. از موضوع طی دادنامه شماره 9 مورخ 19/1/91 رأی تجدیدنظر خواسته را تأیید نموده است. این دادنامه در تاریخ 13/2/91 به وکیل خانم ص.ص. ابلاغ گردیده و شخص وی ظرف مهلت مقرر قانونی اعتراض و دادخواست فرجامی خود را نسبت به دادنامه اخیر تقدیم نموده که پس از ثبت و تبادل لوایح جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع شده است گزارش پرونده و لایحه فرجامی هنگام شور قرائت میشود. لازم به توضیح است که دادنامه استنادی در مورد صدور حکم به نفی زوجیت موضوع خواسته خانم و.ح. به مرحله قطعیت رسیده و طی دادنامه شماره 329 مورخ 8/3/91 این شعبه به علت نقص تحقیقات نقض گردیده و قابل استناد نبوده است.
هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای مسعود کریمپور نطنزی عضو ممیّز و ملاحظه اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رأی میدهد:
رای دیوان
در خصوص فرجامخواهی خانم ص.ص. نسبت به دادنامه شماره 9-91 مورخ 19/1/91 شعبه سیزدهم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی که در جهت تأیید رأی بدوی انشاء گردیده و بهموجب دادنامه بدوی دعوی فرجامخواه به خواسته اثبات رابطه زوجیت فیمابین ایشان و مرحوم م.ح. محکوم به ردّ اعلامشده است با توجه به محتویات پرونده نظر به اینکه محتویات پرونده کلاسه 404/88 شعبه سوم دادگاه حقوقی مرند که پیوست پرونده حاضر بوده دلالت دارد که مقدم بر دعوی فرجامخواه یعنی در تاریخ 30/2/88 خ. و.ح. احد از فرجامخواندگان حاضر دادخواستی بهطرفیت خانم ص.ص. به خواسته صدور حکم بر نفی رابطه زوجیت دائم فیمابین خانم ص.ص. و مرحوم م.ح. تقدیم نموده که در شعبه سوم دادگاه حقوقی مرند مورد رسیدگی قرارگرفته و سرانجام بهموجب دادنامه شماره 1854-2/10/88 دعوی خواهان غیرثابت تشخیص و حکم به ردّ دعوی صادر گردیده و متعاقب تجدیدنظرخواهان نسبت به دادنامه مزبور شعبه یازدهم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی به موضوع رسیدگی و سرانجام طی دادنامه شماره 143-2/3/90 اعتراض مطروحه را وارد تشخیص و ضمن نقض دادنامه معترضٌعنه حکم بر نفی رابطه زوجیت فیمابین خانم ص.ص. و مرحوم م.ح. صادر نموده است و دادنامه اخیرالذکر در تاریخ 8/8/90 مورد فرجامخواهی خانم ص.ص. (خوانده بدوی) قرارگرفته و پس از وصول پرونده به دیوان عالی کشور و ارجاع آن به این شعبه، هیأت شعبه به موضوع رسیدگی و طی دادنامه شماره 329-91 مورخ 8/3/91 و با استدلال منعکس در آن دادنامه فرجامخواسته را به علل و جهات منعکس در آن به علت نقص تحقیقات و رسیدگی واجد ایراد قانونی تشخیص و ضمن نقض آن رسیدگی مجدد را به همان شعبه صادرکننده رأی منقوض ارجاع نموده که پس از اعاده پرونده، در تاریخ 20/4/91 به شعبه یازدهم دادگاه تجدیدنظر استان ارجاع گردیده که هنوز مورد رسیدگی و صدور حکم قرار نگرفته است و نظر به اینکه در پرونده حاضر مرجع محترم تجدیدنظر باملاحظه پرونده مذکور و انعکاس خلاصه مفید آن در صورتمجلس مورخ 21/12/90، ظاهراً به لحاظ پیوست نبودن پرونده فرجامی فرجامخواه در این پرونده، از فرجامخواهی فرجامخواه نسبت به دادنامه صادره از مرجع تجدیدنظر بیاطلاع بوده و به همین جهت متعاقب ملاحظه فوقالذکر، اقدام به صدور دادنامه فرجامخواسته حاضر نموده است و نظر به اینکه بین دعوی اولیه خانم و.ح. به خواسته صدور حکم بر نفی رابطه زوجیت دائم فیمابین خانم ص.ص. و مرحوم م.ح. و دعوی لاحق خانم ص.ص. به خواسته اثبات زوجیت دائم فیمابین ایشان و مرحوم م.ح. ارتباط کامل وجود داشته و اتخاذ تصمیم و صدور رأی نهایی در هر یک از این دو دعوی مرتبط با یکدیگر در مقدرات دعوی دیگر مؤثر خواهد بود لذا به لحاظ عدم صدور رأی نهایی در دعوی اولیه مطروحه از ناحیه خانم و.ح. و ادامه جریان رسیدگی در این دعوی و تأثیر رأی نهایی صادره در این دعوی در مقدرات دعوی لاحق مطروحه از ناحیه خانم ص.ص. ضرورت قانونی داشته که بهمنظور جلوگیری از صدور آراء متهافت مرجع محترم تجدیدنظر در پرونده حاضر رسیدگی به دعوی تجدیدنظر مطروحه را تا حصول نتیجه و صدور رأی نهایی در پرونده مربوط به دعوی اولیه مطروحه از ناحیه و.ح. متوقف و پس از صدور رأی نهایی در این پرونده متعاقباً با لحاظ رأی مذکور نسبت به صدور رأی مقتضی در پرونده حاضر اقدام نماید بنابراین در وضعیت موجود به لحاظ اینکه دعوی اولیه مطروحه از ناحیه خانم و.ح. هنوز در شعبه یازدهم دادگاه تجدیدنظر استان مطرح رسیدگی بوده و صدور رأی نهایی در این پرونده در مقدرات دعوی مؤخر مطروحه از ناحیه خانم ص.ص. در پرونده حاضر مؤثر خواهد بود لذا بهمنظور جلوگیری از صدور آراء متهافت در خصوص مورد دادنامه فرجامخواسته قابلیت ابرام را نداشته مستنداً به بند 5 ماده 371 قانون آیین دادرسی مدنی ضمن نقض دادنامه فرجامخواسته پرونده به دادگاه محترم صادرکننده را منقوض اعاده میگردد تا به تشخیص خود یا پس از خاتمه رسیدگی نسبت به دعوی خانم و.ح. در پرونده پیوست پرونده حاضر در شعبه یازدهم دادگاه تجدیدنظر استان و صدور رأی نهایی در این پرونده متعاقباً نسبت به صدور رأی مقتضی در خصوص دعوی تجدیدنظر مطروحه در پرونده حاضر اقدام نماید یا اینکه به لحاظ ضرورت رسیدگی توأمان به هر دو پرونده مربوط به دعاوی خانم و.ح. و خانم ص.ص. در یک دادگاه در مورد ارجاع پرونده حاضر به شعبه یازدهم دادگاه تجدیدنظر استان جهت رسیدگی توأمان این پرونده با پرونده مربوط به تجدیدنظرخواهی خانم و.ح. که در آن شعبه مطرح رسیدگی بوده اقدام لازم معمول دارد مقرر میدارد پرونده پس از ثبت نتیجه و کسر از موجودی به مرجع ذیربط اعاده گردد.
رئیس شعبه 8 دیوانعالی کشور ـ مستشار ـ عضو معاون
عباسیان ـ ناصح ـ کریمپور نطنزی
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.