تقاضای طلاق زوجه به دلیل ایراد ضرب و جرح
درتاریخ : 1392/06/04 به شماره : 9209970908300280
موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور
این نمونه رای که در شعبه 23 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: طلاق، عسر و حرج، سوء رفتار زوج، ضرب و جرح
چکیده رای
ایراد ضرب و جرح در صورتی از مصادیق عسر و حرج محسوب است که همراه با سوءرفتار مستمر زوج باشد به حدی که ادامه زندگی را برای زوجه غیرقابل تحمل نماید.
خلاصه جریان پرونده
در تاریخ 1/2/86 خانم م.ش. دادخواستی به طرفیت آقای م.الف. به خواسته الزام خوانده به طلاق به علت عسر و حرج ناشی از فحاشی و توهین و ضرب و جرح بدنی و عدم پرداخت نفقه در مدت هشت سال زندگی مشترک تقدیم دادگستری استهبان نموده و توضیح داده است که به موجب سند ازدواج شماره 13355 ـ 29/9/80 دفتر 18 استهبان، با خوانده ازدواج کردم و دارای دو فرزند پسر میباشیم و از چند مدت قبل مرتباً به من فحاشی و کتککاری میکند و میگوید تو زن من نیستی و از تو متنفر هستم و باید برای من سخت کار کنی و هیچگونه اهمیتی به من نمیدهد… اینجانبه از دست وی هیچگونه آسایش و امنیت جانی ندارم و هر از چند گاهی دعوی و درگیری پیش میآید، مخارج زندگی را نمیدهد و از خانه مرا بیرون انداخته است لذا به شرح خواسته تقاضای صدور رأی دارم. شعبه اول دادگاه عمومی استهبان عهدهدار رسیدگی به پرونده میشود. بدواً موضوع در شورای حلاختلاف مطرح و چون موفق به صلح و سازش نمیشوند رسیدگی در دادگاه ادامه پیدا میکند. خانم ز.ش. به عنوان وکیل خوانده انتخاب و در پرونده مداخله مینماید. در جلسه مورخ 8/4/89 دادگاه که در وقت مقرر با حضور طرفین و وکیل خوانده تشکیل گردیده است خواهان اظهار میدارد نزدیک به 9 سال است که ازدواج کردیم و حاصل این ازدواج دو فرزند پسر، یکی پنج ساله و دیگری هشت ساله میباشد. شوهرم نفقه نمیدهد و حدود 4 ماه است مرا از منزل بیرون کرده است. به دلیل عسر و حرج و ترک نفقه و ایراد ضرب و جرح تقاضای طلاق دارم. وکیل خوانده خلاصتاً اظهار میدارد ادعای عدم پرداخت نفقه توسط خواهان بلادلیل است چه آنکه موکل به پرداخت نفقه محکومیت ندارد و ادعای عسر و حرج و توهین و ضرب و جرح نیز بدون مستند و دلیل قانونی است، طبق اظهارات موکل خواهان به همراه پدر و مادر خویش در تاریخ 29/1/89 منزل مشترک را ترک نموده است بدون اینکه ضرب و جرحی اتفاق افتد و بعد موکل دادخواست تمکین داده و خواهان در شورای حل اختلاف گفته است حاضر به تمکین نمیباشد که صورتجلسه شده است…، تقاضای رد دعوی خواهان را دارم. خواهان در ادامه بیان میدارد خوانده سوگند خورده میخواهد زندگی کند و در شورا به من اشاره میکرد که نمیخواهم با تو زندگی کنم و به شورا دروغ میگفت و قسم یاد میکرد…، و جلوی پدر و مادرم به من کتک زده و مرا از منزل بیرون کرده است که در این باره تقاضای استماع شهادت شهود دارم. دادگاه پس از استماع اظهارات طرفین به آنان اعلام که ظرف بیست روز داوران خود را به دادگاه معرفی نمایند و با صدور قرار استماع شهادت شهود، به خواهان ابلاغ مینماید که شهود خود را به دادگاه معرفی نماید. زوجه ابتدا پدرش آقای الف.ش. را به عنوان داور تعیین میکند و داور منتخب اعلام میدارد در جهت وظیفه محوله تلاش کرده است ولی سعی و کوشش برای سازش مؤثر واقع نگردیده و زوجه اصرار به طلاق دارد و صراحتاً اعلام مینمایم که طلاق به صلاح طرفین میباشد، و متعاقباً هم زوجه آقای ع.الف. را به عنوان وکیل خود معرفی مینماید. وکیل نامبرده با ارسال لایحهای بر تقاضای طلاق تأکید مینماید. دادگاه در ادامه رسیدگی در مورخ 28/4/89 در وقت مقرر ضمن استماع مجدد اظهارات وکلای طرفین، از شهود خواهان، استماع شهادت مینماید که احد از شهود الف.ش. (پدر خواهان) صراحتاً به نفع خواهان ادای شهادت مینماید و دو شاهد دیگر هم اجمالاً درگیری بین زوجین را تأیید مینمایند. دادگاه پارهای اقدامات قضایی دیگر از جمله معرفی زوجه جهت تست حاملگی و أخذ نظر داور زوج که اعلام داشته است جدا شدن به صلاح زوجین نمیباشد معمول و نهایتاً در تاریخ 14/7/89 در وقت فوقالعاده ختم رسیدگی را اعلام و به شرح دادنامه شماره 100563 ـ 17/7/89 توجهاً به اصرار زوجه به طلاق و اظهارات شهود مبنی بر عدم تأدیه نفقه و ایراد ضرب و جرح عمدی توسط زوج، دعوی زوجه را محمول بر صحت دانسته و عسـر و حرج وی محرز عنوان و به استناد مواد 1129 و 1130 و 1257 قـانون مـدنی حکـم به الزام زوج به طلاق زوجه صادر میکند و درباره حضانت فرزندان و نحوه ملاقات آنان نیز تعیین تکلیف مینماید. آقای م.الف. (زوج) با وکالت آقای ح.ص. و خانم ز.ش. نسبت به رأی صادره تجدیدنظرخواهی میکند و وکلای نامبرده در دادخواست تجدیدنظر و لایحه اعتراضیه حکم صادره و ادعای عسر و حرج از ناحیه زوجه را بلادلیل عنوان و تقاضای نقض دادنامه تجدیدنظر خواسته مینمایند. رسیدگی در مرحله تجدیدنظر به شعبه شانزدهم دادگاه تجدیدنظر استان فارس محول میگردد و این دادگاه به لحاظ عدم رعایت مقررات در أخذ نظر داوران، مجدداً با اعطای نیابت به دادگاه بدوی موضوع را به داوری ارجاع و پس از أخذ مجدد نظر داوران در تاریخ 9/5/91 ختم رسیدگی را اعلام و به موجب دادنامه شماره 1000592 ـ 14/6/91 تجدیدنظرخواهی را وارد ندانسته و مآلاً رأی تجدیدنظر خواسته را تأیید مینماید. آقای م.الف. با وکالت آقای ح.ص. نسبت به رأی دادگاه تجدیدنظر فرجامخواهی به عمل میآورد و پرونده پس از رعایت مقررات راجع به تبادل لوایح به دیوانعالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع میگردد که به هنگام شور مشروح دادخواست فرجامی قرائت خواهد شد.
رای دیوان
دادنامه فرجامخواسته مخدوش و واجد ایراد است زیرا عمده استدلال دادگاه جهت احراز عسر و حرج زوجه و توجیه صدور حکم طلاق، ایراد ضرب و جرح توسط زوج به همسرش و عدم پرداخت نفقه از ناحیه زوج به زوجه میباشد در حالی که ایراد ضرب و جرح در صورتی از مصادیق عسر و حرج محسوب است که همراه با سوءرفتار مستمر زوج بوده به حدی که ادامه زندگی را برای زوجه غیر قابل تحمل نماید که در مانحن فیه راجع به سوءرفتار مستمر زوج رسیدگی لازم به عمل نیامده و غیر از یک مورد درگیری که مورد تأیید شهود بوده مدرک دیگر در مورد ایراد ضرب ارائه نگردیده است و عدم پرداخت نفقه نیز در صورتی مجوز طلاق است که زوج از پرداخت نفقه استنکاف و الزام وی به تأدیه آن ممکن نباشد که در پرونده امر هر چند شهود اجمالاً به عدم پرداخت نفقه شهادت دادهاند ولی اوراق پرونده حکایت روشنی از چگونگی امر و احیاناً محکومیت زوج به پرداخت نفقه و عدم امکان الزام او به پرداخت آن ندارد علیهذا به جهات اشعاری در وضعیت حاضر دادنامه فرجامخواسته قابلیت تأیید را ندارد و نقض میگردد و رسیدگی مجدد به همان دادگاه صادر کننده رأی منقوض محول تا با بررسی همه جانبه رأی مقتضی صادر نمایند.
رییس شعبه 23 دیوانعالی کشور ـ مستشار
انصاری ـ جعفری
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.