ضرورت حضور دادستان یا نماینده وی در جلسه دادگاه
درتاریخ : 1391/12/09 به شماره : 9109970909200729
موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور
این نمونه رای که در شعبه 7 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: دادستان، معاون دادستان، دادیار، جلسه رسیدگی
چکیده رای
حضور دادستان یا معاون او یا یکی ازدادیاران به تعیین دادستان در دادگاه کیفری الزامی است.
خلاصه جریان پرونده
در پی شکایت خانم ه.ن. مبنی بر ایجاد مزاحمت تلفنی و آدمربایی و تهدید و مزاحمت و زنای به عنف به دادسرای عمومی و انقلاب علیه آقای ب.الف. فرزند ح. و دوستش، پزشکی قانونی از وی معاینه به عمل آورد و اعلام کرد دارای پارگی قدیمی پرده بکارت میباشد واژه قدیمی به معنای گذشت بیش از سه هفته میباشد که راجع به ب.الف. دایر بر مزاحمت تلفنی دادسرای عمومی و انقلاب قرار مجرمیت صادر نمود و درخصوص شکایت نامبرده نسبت به ب.الف. فرزند ح. مبنی بر آدمربایی و تهدید و مزاحمت و انجام عمل زنا به عنف با عنایت به تحقیقات معمول و انکار متهم درخصوص موضوع آدمربایی و تهدید و مزاحمت به لحاظ فقدان دلیل، قرار منع تعقیب صادر ولکن درخصوص موضوع شکایت درخصوص عمل شنیع زنا به عنف مستنداً به تبصره 3 ماده 3 و تبصره ماده 14 قانون اصلاحی قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب قرار عدم صلاحیت به شایستگی دادگاه کیفری استان صادر مینماید (ص50 و51) که متعاقب آن پرونده به شعبه دوم دادگاه کیفری استان ارجاع گردید و این شعبه در مورخ 16/12/89 از شاکیه خانم ه.ن. خواست که شکایت خود را مطرح کند و شاکیه اظهار داشت آقای ب.الف. حدود یک سال پیش مورخ 8/10/88 در پی یک ماه دوستیهای قبلی مرا به منزلشان جهت صرف غذای احسان سومین روز شهادت امام حسین (ع) برده وارد منزل که شدم منزل خلوت بوده و فقط یکی از دوستانش در منزل حضور داشت در نهایت ب.الف. لباسهای مرا درآوده و خودش نیز لباسهای خود را درآورده در حالی که دوستش با موبایل فیلمبرداری میکرد با بنده از قبل مرتکب زنای عنف گردید و اینجانبه نیز به جهت تهدیدهای ناموسی از طریق پخش فیلم مجبور شدم از ایشان شکایتی نداشته باشم و موضوع را با کسی در میان نگذاشتم و نظر به اینکه تهدیدات نامبرده و دوستش دایر بر اینکه مجدداً با یکدیگر رابطه داشته باشیم مجبور شدم با اطلاع مادرم شکایت خویش را مطرح نمایم (ص56 و 57) در مورخ 18/12/89 دادگاه متهم ب.الف. پس از تفهیم شکایت شاکیه مبنی بر تجاوز به عنف اظهار داشت قبول ندارم و ادعای شاکیه کذب محض است و شاکیه در پاسخ مشخصات منزلی را که در وی تجاوز شده و مشخصات بدن متهم را ذکر کرد که متهم راجع به مشخصات منزل گفت کسانی که برای غذای نذری به آن منزل آمدند مشخصات آن را میدانند و راجع به مشخصات بدنی مرا نگاه کنند (ص58 تا 60) و متهم به پزشکی قانونی معرفی شده تا مشخصات داده شده بدنی رؤیت شود که پزشکی قانونی مشخصهای را که شاکیه اعلام کرده بود رؤیت ننمود (ص65) و درخصوص شکایت خانم ه.ن. علیه ب.الف. دایر بر ایجاد مزاحمت نیز شعبه 104 دادگاه عمومی جزایی شکایت را وارد و متهم را مجرم شناخته و طی دادنامه شماره 00501-3/12/1389 به مجازات قانونی محکوم نمود (ص84) که با اعتراض به رأی صادره شعبه هشتم دادگاه تجدیدنظر استان آن را تأیید نمود (صفحه90 و 91) و شاکیه در مورخ7/1/91 دادگاه اظهار داشته شکایت اصلی اینجانب علیه ب. بوده نمیدانم به چه علتی در بازپرسی اتهام را متوجه برادر متهم نمودهاند و بر علیه وی حکمی از بابت مزاحمت تلفنی صادر نشده است و اعتراض اینجانب نیز در شعبه هشتم دادگاه تجدیدنظر رد شده است و اینجانب حال شکایت خود را علیه ب.الف. از بابت زنای به عنف مطرح و تقاضای رسیدگی دارم (ص95) و متهم در جلسه مورخ20/1/91 دادگاه در دفاع از خود بیان کرد ادعای شاکیه کذب محض است و هیچگونه آشنائی با این خانم نداشتیم و اولینبار در اداره امنیت اخلاقی او را دیدم و شکایت واهی وی نیز در رابطه با مزاحمت تلفنی چون تلفن متعلق به برادرم ب. بوده او محکوم شده است که دادگاه با اعلام ختم دادرسی درخصوص اتهام ب.الف. فرزند ح. مبنی بر زنای به عنف طی دادنامه شماره 00013-23/1/1391توجهاً به نحوه اظهارات شاکیه پرونده و با عنایت به مدافعات متهم مذکور در انکار بزه اعلامی و عدم کفایت دلیل و قاعده تدرالحدودبالشبهات مستنداً به ماده 177 قانون آیین دادرسی کیفری رأی بر برائت متهم صادر و اعلام میشود که رأی صادره در مورخ 13/2/91به شاکیه ابلاغ و نامبرده درمورخ31/2/1391طی شرحی اعلام داشته که اینجانبه به اتهام مزاحمت تلفنی علیه ایشان شکایت نمودهام ولی به دلیل اینکه سیمکارت متعلق به برادرش بوده برادر ایشان به جای وی محکوم شده است و من در تحقیقات مقدماتی و دادگاه کلیه مشخصات منزل وی را ذکر کردهام اگر مرا به آنجا نبرده بود چگونه مشخصات آن خانه را میدانستم و خانواده اینجانبه دارای آبرو و بدون سابقه کیفری میباشند چطور حاضر میشوم با طرح این مسئله آبروی خانواده خویش را ببرم با توجه به اینکه هنوز شوهر نکردم و مردم مرا باکره میشناسند و حال باید یک عمرخانهنشین باشم عدالتی که به تبرئه او نظر میدهد چگونه جوابگوی یک عمر بدبختی اینجانبه خواهد بود در حالی که حتی با محکومیت جزئی ایشان حداقل التیامی بر زخمهایم میگذاشتم و قسمتی از خسارات روحی و جسمی خود را باز مییافتم و تقاضای تجدیدنظر دارم که پرونده به دیوانعالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع میگردد.
رای دیوان
درخصوص تجدیدنظرخواهی خانم ه.ن. نسبت به دادنامه معترضٌعنه که به موجب آن متهم به نام آقای ب.الف. فرزند ح. از اتهام زنای به عنف مورد شکایت شاکیه برائت حاصل نموده این اشکال بر دادنامه تجدیدنظرخواسته وارد است که در رسیدگی پرونده رعایت تشریفات قانونی در جریان محاکمه به عمل نیامده. زیرا برابر تبصره 2 ماده 20 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب (الحاقی 28/7/81) حضور دادستان یا معاون او یا یکی از دادیاران به تعیین دادستان در دادگاه کیفری الزامی است و دادگاه پس از استماع اظهارات نماینده دادستان که قبل از استماع اظهارات طرفین به عمل میآید مبادرت به صدور حکم مینماید در مانحنفیه جلسه دادگاه بدون حضور دادستان یا نماینده وی تشکیل گردیده و نظر به اینکه استماع اظهارات دادستان یا نماینده مشارٌالیه تکلیف قانونی است. لذا مستنداً به بند ب ماده 265 قانون آیین دادرسی کیفری و در اجرای بند 2 قسمت ب ماده مذکور ضمن نقض دادنامه شماره 13-23/1/91 رسیدگی مجدد به دادگاه صادر کننده رأی ارجاع میگردد.
رییس شعبه 7 دیوانعالی کشور – مستشار
انتظاری – طالبی
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.