مصادیق عسر و حرج زوجه
درتاریخ : 1392/02/18 به شماره : 9209970908300071
موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور
این نمونه رای که در شعبه 23 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: طلاق، عسر و حرج، نفقه، مهریه
چکیده رای
عدم پرداخت مهریه از مصادیق عسر و حرج نبوده و در تجویز طلاق بیارتباط است. عدم پرداخت نفقه زمانی در اثبات عسر و حرج قابل استناد است که زوج از دادن نفقه استنکاف نموده و الزام وی به تأدیه آن ممکن نباشد.
خلاصه جریان پرونده
خانم س.س. دادخواستی به طرفیت آقای س.الف. به خواسته صدور حکم طلاق به لحاظ وقوع در عسر و حرج کامل تقدیم دادگستری گلپایگان نموده و در دادخواست و نیز جلسات دادگاه توضیح داده است که طبق سند رسمی نکاحیه که رونوشت آن پیوست است در 16/6/86 با خوانده ازدواج کردم و همسرم پس از گذشت سه ماه از ازدواج و زندگی مشترک، مرا از منزل بیرون نموده است، دعوی فسخ نکاح به علت تدلیس در امر ازدواج علیه بنده مطرح که ادعایش رد شده و بعد هم مطابق احکام صادره به پرداخت مهریهام به طور اقساط و نیز پرداخت نفقه محکوم گردیده ولی ریالی بابت نفقه و مهریه که تقسیط شده، پرداخت نکرده است؛ لذا ادامه زندگی با وی مرا در عسر و حرج قرار داده و تقاضای صدور حکم طلاق دارم، شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی گلپایگان عهدهدار رسیدگی به پرونده میشود، آقای م.الف. وکیل دادگستری به عنوان وکیل زوج (خوانده) معرفی و طی لایحهای اعلام میدارد موکل بنده شدیداً به همسرش علاقه دارد و حاضر به طلاق او نیست، متأسفانه خواهان به دلایل واهی زندگی را ترک و حاضر به تمکین از همسرش نمیباشد و حق حبس خود را بهانهای برای عدم تمکین خود قرار داده است. درخصوص محکومیت موکل به پرداخت نفقه اولاً حکم غیابی است و موکل واخواهی نموده و حکم قطعی نشده است و ثانیاً چنانچه خواهان طبق حکم مستحق دریافت نفقه باشد، بدون شک نفقه ایشان پرداخت خواهد شد و همچنین موکل در حد توان مالی مهریه پرداخت خواهد نمود و عدم پرداخت مهریه از موجبات عسر و حرج نبوده … و رد دعوی را تقاضا دارد. دادگاه پس از استماع اظهارات خواهان و ملاحظه مدافعات وکیل خوانده موضوع را به داوری ارجاع و پس از اعلام نظر داوران پارهای اقدامات دیگر از جمله استعلام از اجرای احکام درخصوص اجرای حکم پرداخت نفقه و مطالبه پروندههای راجعبه محکومیت زوج به نفقه و مهریه و بررسی محتویات پروندههای مذکور، سرانجام ختم رسیدگی را اعلام و به شرح دادنامه شماره 00807ـ5/10/89 عنایتاً به دادنامههای صادره راجعبه محکومیت زوج به پرداخت نفقه و مهریه و عدم اقدام نامبرده به پرداخت نفقه و مهریهای با حکم دادگاه محکوم گردیده است … ، تداوم زندگی مشترک زوجین باعث عسر و حرج شدید زوجه، عنوان و به خواهان (زوجه) اجازه میدهد تا با مراجعه به یکی از دفاتر رسمی طلاق نسبت به اجرای صیغه طلاق از نوع خلع (بائن غیرمدخوله) اقدام نماید، زوج نسبت به این حکم تجدیدنظرخواهی میکند و وکیل وی در لایحه اعتراضیه اعلام میدارد موکل بنده در حال حاضر به پرداخت نفقه محکوم نشده است حکم صادره راجعبه محکومیت وی در این باره غیابی بوده و پس از صدور اجرائیه و اطلاع موکل وی، واخواهی نموده و اکنون در حال رسیدگی است؛ لذا استناد دادگاه بدوی به حکم صادره و پرونده اجرایی دادنامهای که هنوز قطعیت نیافته است، فاقد وجاهت قانونی و شرعی میباشد و از طرفی دعوی فسخ نکاح و رد آن و نیز محکومیت به پرداخت مهریه از موجبات عسر و حرج نیست … نقض رأی بدوی تقاضا میکند، رسیدگی در مرحله تجدیدنظر به شعبه ششم دادگاه تجدیدنظر اصفهان محول میگردد و این دادگاه به موجب دادنامه شماره 00966 ـ 19/7/90 با حذف عبارت «به خواهان اجازه داده» و الحاق عبارت (حکم به طلاق صادر و اعلام) رأی تجدیدنظرخواسته را اصلاح و آن را تأیید میکند، آقای س.الف. با وکالت آقای م.الف. از این رأی نیز فرجامخواهی میکند و در لایحه فرجامی مطالب قبلی را تکرار مینماید، پرونده پس از انجام مقررات راجعبه تبادل لوایح به دیوانعالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع میگردد که به هنگام شور مشروح لایحه اعتراضیه وکیل فرجامخواه و لایحه جوابیه فرجامخوانده قرائت خواهد شد.
رای دیوان
دادنامه فرجامخواسته مآلاً دارای ایراد و خدشه میباشد؛ زیرا دلایلی که زوجه برای تجویز طلاقش عنوان نموده است عدم پرداخت نفقه و مهریه از ناحیه زوج با وجود محکومیت او به پرداخت آنها است و دادگاه هم با احراز مراتب آن را عامل عسر و حرج زوجه عنوان و درخواست طلاق را موجه و حکم به طلاق صادر نموده است حال آنکه عدم پرداخت مهریه در تجویز طلاق بیارتباط بوده و عدم پرداخت نفقه همزمانی قابل استناد که زوج از دادن نفقه استنکاف و الزام وی به تأدیه آن ممکن نباشد و در مانحنفیه با توجه به مفاد دادنامه صادره و مدافعات وکیل زوج اوراق پرونده حکایت روشنی ندارد که در تاریخ تقدیم دادخواست و یا حتی تاریخ صدور حکم طلاق از ناحیه دادگاه بدوی زوج محکومیت قطعی یافته باشد بلکه حکم به محکومیت وی دراینباره غیابی و با واخواهی در جریان رسیدگی بوده است، مضافاً دادگاه نوع طلاق را خلعی اعلام و مشخص نکرده است که آنچه زوجه در قبال طلاق بذل کرده چه چیز میباشد و آیا زوج به مابذل راضی بوده یا خیر و در صورت راضی نبودن قبول بذل به چه طریقی انجام پذیرد را نیز مشخص نکرده است، بنا به مراتب در وضعیت حاضر رأی فرجامخواسته قابلیت تأیید را نداشته و نقض میگردد و رسیدگی مجدد به همان شعبه صادرکننده رأی منقوض محول میشود.
رئیس شعبه 23 دیوانعالی کشور ـ عضو معاون
انصاری ـ احمدی
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.