علم قاضی
درتاریخ : 1391/10/19 به شماره : 9109970908600422
موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور
این نمونه رای که در شعبه 30 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: ادله اثبات جرم، ارزش اثباتی، زنای غیر محصن، طریق حصول علم، علم قاضی، نظریه پزشکی قانونیادله اثبات جرم، علم قاضی، زنای غیر محصن، ارزش اثباتی، طریق حصول علم، نظریه پزشکی قانونی
چکیده رای
در جرم زنای غیر محصن مواردی مانند گواهی پزشکی قانونی مبنی بر باکره نبودن و پرینت مکالمات تلفنی برای اثبات علم به جرم کفایت میکند و میتوان بر این مبنا حکم به صدور مجازات حدی داد.
خلاصه جریان پرونده
حسب محتویات پرونده آقای ش.الف. با مراجعه به کلانتری … الف اعلام نموده که خواهرش به نام ب.الف. در مورخه 3/5/90 به دلیل درگیری لفظی با وی از منزل خارج و مراجعه نکرده است و کارت ملی و گوشی موبایل خود به شماره … را با خودش برده است و علت درگیری خود با خواهرش را صحبت با یک مزاحم تلفنی اعلام کرده و شماره تلفن فرد مزاحم را … اعلام کرده است پس از انعکاس موضوع به دادستان الف موضوع برای رسیدگی به بازپرس شعبه اول دادسرای عمومی و انقلاب الف ارجاع شده است. در مورخه 12/5/90 آقای ج.الف. با حضور در آگاهی اعلام نموده که فردی به هویت نامعلوم با شماره تلفن وی تماس گرفته و گفته است دخترت به نام ب.الف. با من است و در شهر ت در مسافرخانه هستیم بیایید اینجا دخترتان را تحویل دهم و با دخترم صحبت کردم اظهارات وی را تأیید کرده است که با عزیمت به شهر ت دخترم را که در جاده رها کرده بود برداشتیم و به الف آوردیم با توجه به اظهارات دخترم از فردی که دخترم را برده است شاکی هستیم. خانم ب.الف. در تحقیقات به عمل آمده از وی در نیروی انتظامی اظهار داشته بنده از حدود شش ماه قبل تلفنی با آقای الف.م. صحبت میکردم پس از اینکه خانوادهام موضوع را فهمیدند من به او اطلاع دادم او گفت من تو را خواهم گرفت با او قرار گذاشتیم با خودروی نیسان که شمارهاش را نمیدانم آمد و من هم به ترمینال رفتم و با هم به شهر ت رفتیم و از شهر ت به یک روستا نزدیکی شهر ترفتیم که اسم روستا را نمیدانم در روستا مرا به یک ساختمان نیمهکاره برد و تا دیروز 12/5/90 من در آن خانه بودم شبها به خانه میآمد و روزها درب اطاق را از بیرون میبست گوشی تلفن مرا گرفته و خاموش میکرد و روز آخر به خودم داد که با خانوادهام تماس گرفتم و مرا در نزدیکی فرودگاه رها کرد در این مدت چندین بار با هم نزدیکی کردهایم من دختر نیستم. در تحقیق به عمل آمده از ب.الف. در بازپرسی وی اظهار داشته از الف.م. شکایت دارم من را گول زد به شهر ت برد و الان مرا رها کرده است در مورد نحوه آشنایی خود با نامبرده گفته است که نیسان وانت دارد بار میآورد بیرون دیدم آشنا شدم 35 سال سن دارد. سپس اظهارات خود در کلانتری را بازگو کرده است و ادامه داده گواهینامهاش را دیدهام اسمش الف.م. است وقتی خانوادهام فهمیدند که من با او ارتباط دارم با من دعوا کردند من جریان را به الف. گفتم گفت بیا فرار کنیم من هم رفتم این بلا سرم آمد و مرا رها کرد من حاضرم با او ازدواج کنم ولی او را نمیدانم. به دستور بازپرسی پرینت مکالمات شاکیه با متهم اخذ شده و محل سکونت متهم بخش … اعلام شده است و نیز شاکیه به پزشکی قانونی معرفی گردیده و پزشکی قانونی پس از معاینه اعلام نموده که بکارت نامبرده (شاکیه) دارای پارگی میباشد از نوع جدید است و مربوط به کمتر از یک ماه اخیر است. سپس بازپرس شعبه فوقالذکر با توجه استعلام به عمل آمده از مخابرات که محل سکونت متهم را بخش … اعلام نموده قرار عدم صلاحیت به شایستگی دادگاه بخش … صادر نموده و قرار صادره مورد موافقت دادستان الف قرار گرفته است. پس از ارسال پرونده رئیس دادگاه بخش … دستور استعلام محل مکالمات متهم با شاکیه را صادر کرده و اداره مخابرات شهرستان الف آخرین موقعیت مکانی مشترک را توابع شهر ت اعلام نموده است. ضمناً آقای م.ف. وکیل دادگستری از [طرف] الف.م. اعلام وکالت نموده است. شاکیه در دادگاه بخش … اظهار داشته الف.م. به طریقی به شماره تلفن من به شماره … دسترسی پیدا کرد و حدود 4 یا 5 ماه تلفنی با بنده صحبت میکرد و بعد جریان رفتن با او را به شرح فوقالذکر شرح داده است و گفته است جلوی ترمینال الف بنده را سوار کرد و به همراه دوستش به نام ر. بود جلوی ترمینال شلوغ بود و مسافر زیاد بود کسی به ما شک نکند آنجا قرار گذاشتیم و نرسیده به روستا دوستش را پیاده کرد و در روستا به منزلی مرا برد اولین لحظه خواست تجاوز کند مانع شدم و گفتم بعد از عروسی این کار بایستی انجام گیرد ولی وی زیر تمام حرفهای خود زد و دست و پای بنده را بست و به عنف به بنده تجاوز کرد در آن لحظه دختر باکره بودم و مدت ده روز آنجا بودم در این مدت مثل زن و شوهر با همدیگر بودیم و بعد از آن نامبرده در خیابان ساعت 5 صبح در مرا پیاده کرد و گفت با پدرم تماس بگیرم تا مرا ببرند و من هم تماس گرفتم و پدر مرا به منزلمان در الف برد و به علت اینکه گوشی وی را گرفته بود و درب را قفل میکرد نتوانسته با کسی تماس بگیرد. در دادگاه بخش متهم الف.م. پس از قرائت گزارش مأمورین اظهار داشته بنده وی را ندیدهام و نمیشناسم بنده نه این کاره هستم و نه دنبال این کارها میروم سؤال شده با توجه به تماسهای متعدد شما ادعای عدم شناخت او را چگونه تبیین میکنید پاسخ داده است نامبرده از روستای … خیابان … سوار بر پراید به رانندگی اینجانب شد حدود اواسط تابستان بود که زمان بارگیری یونجههای که به شهر ت میرفتم خودروی مذکور متعلق به دامادمان بود به نام م.ش. فکرکردم نامبرده همولایتی ماست و در … پیاده خواهد شد که به محض نشستن شروع به گریه کرد پرسیدم چرا گریه میکنی؟ که حسب ادعای وی اسم دو نفر به نامهای ح. و ح. هر دو ر. داد که اظهار میکرد اینجا را نمیشناسد و دو نفر مذکور او را به روستا آوردهاند که اصرار میکرد به مقصدش برسانم، بنده نمیدانستم وی اهل کجاست فکر کردم مقصد وی شهر ت است و به محض رسیدن در شهر ت در پارک … نگه داشتم که گفت اهل شهرستان است نمیتواند برود من به دروغ او را گول زدم و از ماشین پیاده کردم از تلفن عمومی با تلفن 110 تماس گرفتم و گفتم این خانم مشکوک است وی را از آنجا ببرند و شماره تلفن خود را آنجا به وی دادم به این دلیل که او را گول بزنم تا پیاده شود که در این لحظه خانم الف. اظهار داشته اگر من با وی ارتباط نداشتم، چطور نقشه منزل وی را میدانم و متهم اظهار داشت نقشه منزل مرا ح. و ح.ر که خود خانم ادعا کرده به او دادهاند. سپس دادگاه اتهام زنا با خانم الف. را به متهم الف.م. تفهیم نموده که متهم اظهار داشته عرایض همان است که گفتم وکیل متهم نیز اظهار داشته که موکل به کلی منکر برقراری هرگونه رابطه نامشروع و زنا میباشد. دادگاه از متهم پرسیده آیا نقشه ترسیمی منزل شما توسط شاکیه را قبول دارید پاسخ داده است بلی قبول دارم ح. و ح. هر دو ر. نقشه را به او دادهاند و در آخرین دفاع نیز مطلب خاصی نگفته است سپس دادگاه با اعلام ختم رسیدگی درخصوص اتهام الف.م. مبنی بر زنا موضوع شکایت خانم ب.الف. به استناد مواد 88 و 100 و 105 قانون مجازات اسلامی به تحمل 100 تازیانه حدی محکوم نموده است با اعتراض وکیل محکومٌعلیه پرونده در شعبه سوم دادگاه تجدیدنظر استان مطرح و مرجع اخیرالذکر به این استدلال که شکایت شاکیه زنا به عنف بوده و رسیدگی به آن اتهام با توجه به تبصره یک ماده 20 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب و ماده 249 قانون آیین دادرسی کیفری در صلاحیت دادگاه کیفری استان میباشد، لذا با نقض دادنامه قرار عدم صلاحیت به شایستگی دادگاههای کیفری استان صادر نموده است. سپس پرونده به شعبه دوم دادگاه تجدیدنظر (کیفری استان) ارجاع و در دادگاه کیفری استان شاکیه اظهارات قبلی خود در مورد دوستی با متهم و قصد ازدواج با وی و تجاوز به وی در روستای … را مطرح و وکیل شاکیه نیز اظهار داشته موکله به قصد ازدواج با متهم فرار نموده و ایشان او را به آن روستا برده و با ارعاب و تهدید به وی تجاوز کرده است متهم نیز همان مطالب قبلی که در دادگاه بخش گفته بود را تکرار کرده و منکر تجاوز به شاکیه شده است وکیل متهم نیز با توجه به انکار موکل وی و فقد دلیل خواهان برائت وی شده است و متهم نیز در آخرین دفاع تجاوز به عنف با شاکیه را قبول نکرده و نماینده دادستان نیز تقاضای صدورحکم شایسته را نموده است. سپس دادگاه با اعلام ختم رسیدگی درخصوص اتهام الف.م. فرزند ق. دایر به تجاوز زنا به عنف نسبت به شاکیه خانم ب.الف. ز.ب. با توجه به محتویات پرونده و اظهارات شاکیه و انکار متهم بهلحاظ فقدان ادله اثباتی بنا به اصل کلی برائت و ماده 177 قانون آیین دادرسی کیفری حکم به برائت نامبرده از اتهام انتسابی صادر نموده است اما با توجه به اظهارات شاکیه و اظهارات بلاوجه متهم و وکیل ایشان و ملاحظه پرینت مکالمات تلفنی طرفین و گواهی پزشکی قانونی و سایر قراین و امارات موجود در پرونده با حصول علم به عمل متهم در حد زنای غیر محصن مستنداً به مواد 105 و 100 قانون مجازات اسلامی مشارٌالیه را به تحمل یک صد تازیانه به عنوان حد شرعی محکوم مینماید. پس از صدور رأی و ابلاغ دادنامه وکلای طرفین با تقدیم لوایحی نسبت به حکم صادره اعتراض نمودهاند وکیل شاکیه از جهت اینکه اتهام متهم زنای به عنف بوده و محکومیت متهم به زنای غیر محصن فاقد وجاهت قانونی است به حکم محکومیت صادره اعتراض نموده و وکیل محکومٌعلیه نیز به لحاظ فقدان هرگونه دلیل و بینه قانونی و شرعی با تأکید بر قاعده درء خواهان نقض دادنامه گردیدهاست لوایح وکلای معترضین هنگام شور قرائت خواهد شد.
رای دیوان
درخصوص تجدیدنظرخواهی آقای الف.م. با وکالت آقای م.ف. و تجدیدنظرخواهی خانم ب.الف. با وکالت آقای ر.ط. نسبت به آن قسمت از دادنامه به شماره فوقالذکر صادره از شعبه دوم دادگاه کیفری استان که راجع به محکومیت آقای الف.م. به تحمل یک صد ضربه تازیانه حدی به اتهام انتسابی به وی میباشد با توجه به اینکه اعتراض مؤثری که موجبات نقض دادنامه صادره را از جهت مذکور ایجاب نماید از سوی وکلای تجدیدنظرخواهان به عمل نیامده و حصول علم نیز برای هیأت دادگاه به نحوه متعارف بوده از حیث رعایت قواعد دادرسی ایرادی بر دادنامه صادره مترتب نیست. لذا با رد اعتراضات به عمل آمده مستنداً به بند الف ماده 265 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری دادنامه تجدیدنظرخواسته را در قسمت مورد تجدیدنظرخواهی ابرام مینماید.
رئیس شعبه 30 دیوانعالی کشور ـ عضو معاون
کریمپورـ اکبری
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.