درتاریخ : 1393/05/06 به شماره : 9309970906400106
موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور
این نمونه رای که در شعبه 4 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد:
چکیده رای
از آنجایی که اذن در جنایت موجب سقوط ضمان ناشی از آن نیست، لذا در بزه زنای مطاوعی، شاکیه (زانیه) مستحق دریافت ارشالبکاره است.
خلاصه جریان پرونده
بهموجب محتویات پرونده و شکایت آقای خ.ش. در مورخ نهم آذر ماه 1390 به کلانتری س. اظهارداشته: در مورخ 8/9/90 ساعت یک بعدازظهر ف.ش. دخترم بدون اجازه خودم منزل را ترک نموده و به شهرستان آمده و از همان تاریخ تاکنون دنبال وی میگشتم وی را پیدا نکردم، تا اینکه آقای ب.ش. به پسر برادرم به نام م.ش. زنگ زد. سپس م.ش. به همکاری پلیس آنها را دستگیر و به کلانتری تحویل و پرونده امر به محضر قاضی کشیک س. ارسال و از متهمان تحقیق شده: به تاریخ 9/9/90 در وقت کشیک (ساعت 22:15) پرونده تحت نظر است؛ 1- خانم ف.ش. به عنوان شاکی حضور دارد، اظهار میدارد: «ب. بچه … است. دو سال مدام با من تماس میگرفت و به گوشی پدرم زنگ میزد. چون خودم گوشی ندارم. وی گفت: تو را میخواهم، پدرم نیز ماجرا را فهمیده بود. حدود یک سال قبل فهمید. پدرم میگفت اگر برای ازدواج باشد اشکالی ندارد. بعد که فهمید قصد ازدواج وجود ندارد، گفت حق نداری با این پسر ارتباط داشته باشی، تا یک هفته پیش با هم ارتباط داشتیم. حدود 4 روز قبل زنگ زد و گفت شناسنامهات را بردار و پول و طلاهایت را بردار و بیا و من هم جمع کردم و روز سه شنبه ساعت 30/12 با ماشین آمده بود و خودش تنها داخل ماشین بود و اصلاً نمیگفت کجا میرویم، اما میگفت دوستت دارم. به حرفش اطمینان پیدا کرده بودم. به شهرستان الف. آمدیم و مرا داخل روستا داخل ماشین ع. که است گذاشت و ع. هم خودش تنها بود. بین راه چند بار تماس گرفت، اما نمیدانم با کی حرف میزد. تا شب جلوی بیمارستان داخل ماشین ایستاده بودیم و خودش (ب.) گفت میروم تاکسی تلفنی رفت و شب حدود ساعت 5/7 آمد و باز هم تنها بود و میگفت به کلانتری رفته بود. من با ماشین ب. رفتم و همان جا ایستاده بودیم و یک دور با ماشین آنجا زد و تا صبح دو تایی داخل ماشین بودیم و ع. رفت و ب. در همان شب با من نزدیکی کرد. اولش راضی نبودم و مقاومت میکردم….» سوال: «آیا ب. با چیزی شما را تهدید کرد؟» جواب: «ب. دوستم بود و دو سال مرا میخواست. تا ساعت 5/12 با هم بودیم داخل ماشین تفریح میکردیم و ناهار ساندویج خوردیم و به پارک درشهرستان الف. رفتیم .تا امروز عصر داخل ماشین با هم بودیم امروز که هوا مجدداً تاریک شد به ع. زنگ زد و گفت کار دارم بیا و بعد مرا داخل ماشین ع. گذاشت و رفت و ع. هم به ح. زنگ زد و گفت بیا. بیرون از ماشین با ح. صحبت میکرد بعد آمد داخل ماشین نشست ح. هم آمد. بعد ب. زنگ زد و گفت بیایید پشت فرمانداری وقتی رفتیم یک مرتبه م. پسرعمویم آمد و یقه مرا گرفت و به ح. گفت اگر کاری نکردهای بمان و ح. و ع. کاری نکردند و اصلاً دست به من نزدند.» در این لحظه نامبرده از اتاق خارج و متهم ب. واردگردید و منفرداً تحقیق میگردد. خطاب به ب.ش. فاقد سابقه، شماره تماس … با تفهیم ماده و تبصره 129 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری سوال: «در خصوص ارتباط خویش با خانم ش. توضیح دهید؟» جواب: «بنده هیچ ارتباطی با این دختر نداشتهام و ندارم و اصلاً ایشان راست نمیگوید. امروز ساعت 5/4 از ش. آمدم مسافرم را پیاده کردم و خانه عمویم رفتم و ع. گفت که برادرم زنگ زده که من دختر را دزدیدهام … من خودم به تنهایی داخل شهر دنبال این دختر بودم. بعد م. به من زنگ زد و گفت کجایی؟ گفتم: خانه عمهام هستم. در همین حین یک شماره به من زنگ زد وقتی جواب دادم همین دختر بود. با شماره کسی زنگ میزد و گفت ج. هستم و من م. را مطلع کردم و جلوی کلانتری سوارش کردم و بعد جلوی فرمانداری ایستادم و آنها را به آن منطقه کشاندم و بعد هم که دستگیر شدند.» سوال: «دیروز کجا بودید؟» جواب: «خانه عمویم. البته دیشب خانه عمویم نبودم و داخل ماشینم بودم و جلو مسجد جامع بودم. دیشب ساعت 2 داخل کلانتری بودم. مسافرانی آورده بودم. بعد جلوی مسجد کنار م. داخل ماشین خوابیدم …» نامبرده از اتاق خارج و متهم دیگر به نام ع.ش. داخل شد. خطاب به وی ماده و تبصره 129 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری تفهیم میگردد: «…. علت دستگیر را بیان کنید.» جواب: «امشب تا ساعت حدود 7 شب خانه خالهام بودم، به خانه آمدم، گوشیام زنگ خورد، تلفن مخابرات بود و این خانم بود و آدرس داد و گفت بیا کنار بیمارستان ر. من اول او را نمیشناختم، وقتی رفتم و او را دیدم او را شناختم. خودش تنها بود. میگفت مرا ببر، اما نگفت کجا ببر! من هم چون فقط ب. را میشناختم به او گفتم شماره آشنایان او را داری؟ گفت فرمانداری تحویل خانوادهاش بده که رفتم و دستگیر شدم.» پرونده به شعبه 101 دادگاه عمومی س. ارجاع گردیده، در تاریخ 10/9/90 در دادگاه شعبه 101 از ف.ش. تحقیق شدهاست، سوال: «شکایت خود را مشروحاً با دلایل بیان نمایید؟» جواب: «من الآن نزدیک دوسال است که با ب. هستم و اظهارداشت ب. مرا دوست دارد و قصد ازدواج با من را دارد و چند روز پیش با من تماس گرفت و گفت کارت دارم بیا! من هم آمدم پهلوی ب. نگذاشت من بروم و من را میگذاشت پهلوی دوستش هر وقت کار داشت به ع. زنگ میزد و آمد پهلوی من و خودش میرفت. ب. با من رابطه هم داشت، تا دیشب آمدیم دم بیمارستان قدیمی زنگ به ع. زد و ع. آمد، من را پهلوی ع. گذاشت و گفت زود برمیگردم، رفت. ع. زنگ زد به ح. من خودم با ح. حرف زدم و ح. سر سه راه آمد و ع. رفت که ب. زنگ زد و گفت بیا دم فرمانداری! پشت سر هم زنگ میزد که آمدیم که پسرعمویم م. از ماشین پیاده شد و موهای من را گرفت و بعد هم مأمورها آمدن ما را به کلانتری آوردند. ع. واقعیت را نمیگوید.» در صفحه بیست از ب.ش. تحقیق شده، با تفهیم تبصره ماده 129 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری، سوال: «مفاد شکایت شاکی برایتان قرائت میشود. چه توضیحی دارید؟» جواب: «من هیچ کاری نکردهام. نبودهام. من خودم با کلانتری همدست بودم تا آنها را گرفتند. قبلاً خانم ش. با شماره پدرش به من زنگ میزد. دیروز که مرا گرفتند با شماره ع.ش. به من زنگ زد. من هیچ رابطهای با این خانم نداشتم. الآن به خاطر ترس از پدر و مادرش از من شکایت کردهاست. کلاً خانوادهاش با خانواده من و با من مشکل دارند و من در شهرستان الف. کار میکنم و روستا هم نمیروم که بخواهم ببینمش.» سوال: «حسب محتویات پرونده و تحقیقات دادسرای عمومی و انقلاب س. و اظهارات شما در دادسرا متهمید به زنای غیرمحصن با عنف با خانم ف.ش. آیا اتهام وارده را قبول دارید یا خیر؟ از خودتان دفاع کنید.» جواب: «خیر! قبول ندارم. کاری نکردهام. فقط تهمت است به خاطر ترس از خانوادهاش و طایفهاش شکایت کرده و خانم شاکی پروندهای در ش. دارد با چند نفر گرفتنش چون با آنها نتوانستند کاری بکند، آمده به من تهمت زده است.» قرار آزادی آقای ب.ش. متهم به ارتکاب زنای بهعنف مقید به معرفی کفیل به وجهالکفاله مبلغ هفتاد میلیون ریال صادر شدهاست. در گواهی پزشکی قانونی واحد غرب ش. به شماره 1/13191/711/4/90 مورخ 12/9/1390 عنوان رئیس محترم کلانتری س.: «از خانم ف.ش. فرزند صاحب عکس الصاقی در تاریخ12/9/1390 ساعت 10/9 معاینه به عمل آمده است:… با توجه به عدم تشکیل بافت التیامی تعیین زمان ازاله بکارت مقدور نمیباشد.» دادگاه شعبه 101 عمومی جزایی س. طی رأی شماره 9009977166200848 مورخ 19/9/90 درخصوص شکایت خانم ف.ش. علیه آقایان 1- ع.ش. 2- ح.ش. 3- ب.ش. مبنی بر ارتکاب زنای غیرمحصنه به عنف صرفنظر از صحت و سقم قضیه، نظربه اینکه رسیدگی به موضوع از صلاحیت این مرجع خارج در صلاحیت دادگاه کیفری استان است، مستنداً به تبصره ماده 4 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب قرار عدم صلاحیت این مرجع به شایستگی و صلاحیت دادگاه کیفری استان صادر و اعلام میشود. پرونده به شعبه دوم دادگاه کیفری استان ارجاع شد. در دادگاه کیفری استان در جلسه فوقالعاده 6/10/90 از خانم ف.ش. تحقیق شده، مشارٌالیها اظهارداشته: «از آقای ب.ش. که عموزادهام است، شکایت دارم. چون به من تجاوز کردهاست که گواهی پزشکی قانونی در پرونده است…» اظهارات شاکی در حضور پدرش ج.ش. اخذ شد. خانم الف.ن. وکیل پایه یک دادگستری با تنظیم وکالتنامه از سوی ب.ش. وارد پرونده شدهاست. جلسه رسیدگی شعبه 2 دادگاه کیفری استان در وقت مقرر 28/8/91 تشکیل شاکی خانم ف.ش. و متهم ب.ش. به همراه وکیل خود خانم الف.ن. در دادگاه حضور دارند با تفهیم ماده و تبصره 129 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری به طرفین مواظب اظهارات خود باشید. خطاب به شاکی: «شکایت خود را بیان کن.» اظهار داشت: «حدود 4 الی 5 سال پیش در عروسی دایی خودم در روستا با ب. آشنا شدم. تا قبل از اینکه دستگیر شویم با هم بودیم. توی فامیلهای محل میرفتیم مینشستیم و با همدیگر رابطه داشتیم در این مدت با همدیگر رابطه و نزدیکی جنسی داشتیم. بعد از یکی دو سال ب. گفت خانوادهام برای ازدواج ناراضی است و فرار کنیم. ماه محرم بود فرار کردیم. آمدیم شهر الف. که پسر عمویم م.ش. ما را دستگیر کردند و تحویل کلانتری دادند. از وی شکایت دارم.» سوال: «مگر خودت راضی نبودی؟» جواب: «اگر راضی هم بودم، ب. آبروی من را جلوی فامیل این طوری برد، از وی شکایت دارم.» دادگاه خطاب به متهم ب.ش.: «حسب شکایت شاکی و نظریه پزشکی قانونی متهمی به ارتکاب زنای ساده چه میگویی؟» اظهار داشت: «شاکی فقط هممحلی من است و هیچ ارتباطی با وی نداشتهام. وقتی که دستگیر شدهاست، پیش ع.ش. و ح.ش. بوده است. من فقط برای رضای خدا چون شماره فامیل وی را خواستند شماره فامیل وی را دادم و زنگ زدند و کلانتری آنها را دستگیر کردند. من اصلاً با این خانم نبودهام و کاری هم به وی نکردهام.» دادگاه قرار بازداشت موقت ب.ش. را صادر نمودهاست. (با توجه به شکایت شاکی اقاریر متهم و گواهی پزشکی قانونی و محتویات پرونده. ضمناً دادگاه با التفات به درخواست شاکی مبنی بر مطالبه ارشالبکاره قرار ارجاع امر به کارشناس رسمی دادگستری جهت تعیین ارشالبکاره صادر و با قید استقراء از بین چند نفر کارشناس رسمی دادگستری آقای ع.خ. به عنوان کارشناس با دستمزد پانصد هزار ریال که شاکی باید پرداخت کند انتخاب شد که دفتر مراتب به شاکی خصوصی و کارشناس جهت پرداخت هزینه کارشناس و اقدام به امر کارشناس ابلاغ نماید.) با توجه به درخواست متهم از زندان مبنی بر فک قرار بازداشت موقت و تخفیف قرار مذکور دادگاه با بررسی درخواست متهم با درخواست وی موافقت و قرار بازداشت موقت 28/8/91 فک و قرار اخذ وثیقه به مبلغ هشتصد میلیون ریال معادل هشتاد میلیون تومان صادر و اعلام شد و کارشناس منتخب نظریه خود را اعلام و میزان ارشالبکاره را بیست میلیون تومان برآورد و اعلام که کارشناس اعتراض نمود و در جلسه 29/11/91 اظهارداشته: «من با شاکی کاری نکردم و رابطهای نداشتم تا کارشناس در خصوص ارشالبکاره نظریه بدهد.» دادگاه آخرین دفاع از متهم اخذ نموده و ختم رسیدگی اعلام و پس از مشاوره اکثریت اعضاء دادگاه کیفری استان به شرح مندرج در دادنامه 9109977120600237 مورخ 5/12/1391 چنین رأی دادهاست:
«در خصوص اتهام آقای ب.ش. فرزند ب. دایر بر زنای ساده از ناحیه قبل با دوشیزه ف.ش. که موجب ازاله بکارت وی گردیده است، با توجه به شکایت شاکی خصوصی گواهی پزشکی قانونی مندرج در صفحه 47 پرونده … و همچنین اقرار و اعتراف صریح متهم در دادگاه سپیدان و سایر قرائن و امارات موجود در پرونده که مجموعاً برای هیئت دادگاه علم یقینی بر وقوع زنا از ناحیه متهم با ف.ش. دارد و مستنداً به مواد 63، 64، 67 و 88 و 105 قانون مجازات اسلامی مجرمیت آقای ب.ش. محرز و مسلم بوده وی را به تحمل یکصد تازیانه به عنوان حد شرعی زنای غیرمحصنه محکوم مینماید و به استناد مواد481 و 495 قانون اخیرالذکر و نظر فقهای مشهور و اینکه اذن در خیانت موجب سقوط ضمان ناشی از آن نمیباشد (صاحب مفتاحالکرامه) و نظر کارشناس تعرفه شده در پرونده هیئت دادگاه متهم فوق را به پرداخت دویست میلیون ریال به عنوان ارشالبکاره در حق خانم ف.ش. محکوم مینماید. رأی صادره حضوری و ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ، قابل تجدیدنظر در دیوانعالیکشور میباشد. امضاء اکثریت اعضاء کیفری استان. نظریه اقلیت: با عنایت به محتویات پرونده خصوصاً اقرار متهم در جلسه دادرسی مورخ 28/8/91 ارتکاب بزه زنا از ناحیه متهم محرز و مسلم است. با محکومیت وی موافقم. اما در مورد پرداخت ارشالبکاره با توجه به غیرعنف بودن زنا (مطاوعه شاکی) عقیده به محکومیت درخصوص مورد وی نداریم. امضاء دو نفر اقلیت دادگاه.»
دادنامه در تاریخ 18/1/1392 به خانم الف.ن. وکیل متهم ب.ش. فرزند ب. ابلاغ و درخواست تجدیدنظرخواهی وکیل متهم در مورخ 3/2/92 در مهلت مقرر به دفتر دادگاه کیفری استان تقدیم با پرونده به دیوانعالیکشور ارسال به شعبه 4 دیوان ارجاع گردیده؛ گزارش پرونده تنظیم و لایحه تجدیدنظرخواهی وکیل متهم در هنگام شور در هیئت شعبه قرائت خواهد شد .
رای دیوان
تجدیدنظرخواهی خانم الف.ن. وکیل پایه یک دادگستری به وکالت تعیینی از آقای ب.ش. نسبت به دادنامه شماره 91099771200600237 مورخ 5/12/1391 صادره از شعبه 2 دادگاه کیفری استان که با توجه به محتویات پرونده و شکایت آقای خ.ش. پدر خانم ف. و همچنین شکایت خانم ف.ش. علیه آقای ب.ش. به ارتکاب زنای به عنف و اکراه از ناحیه قبل با دوشیزه ف. که موجب ازاله بکارت مشارٌالیها گردیده است. شعبه 2 دادگاه کیفری استان به موضوع رسیدگی و به موجب دادنامه شماره 00149–90 مورخ 6/10/1390 آن دادگاه با توجه به اظهارات بیشائبه و مقرون به واقع خانم ف.ش. در پرونده امر و جلسه 6/10/90 دادگاه که اظهارداشته متهمان دستگیر شده ع. و ح.ش. با وی زنا نکردهاند و تنها آقای ب.ش. که خواستگار وی بوده از دو سال قبل تا زمان دستگیری چندین نوبت با وی زنا کرده، وقوع بزه زنای به عنف محرز و محقق نبوده و مستنداً به ماده 177 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری رأی بر برائت نامبردگان در مورد زنای به عنف صادر گردیده و سپس به موجب دادنامه معترضٌعنه با توجه به گواهی پزشکی قانونی صفحه 47 پرونده که حکایت از مدخوله بودن خانم موصوفه فوق دارد و همچنین اقرار و اعتراف متهم ب.ش. در پرونده امر و سایر قرائن و امارات موجود در پرونده که مجموعاً برای هیئت دادگاه علم یقینی بر وقوع زنا از ناحیه متهم با ف.ش. موجود است و مستنداً به مواد 63 و 64 و 67 و 88 و 105 قانون مجازات اسلامی مجرمیت آقای ب.ش. محرز و مسلم بوده، وی را به تحمل یکصد تازیانه به عنوان حد شرعی زنای غیرمحصنه محکوم مینماید و با استناد به مواد 481 و 495 همان قانون و نظر فقهای مشهور و اینکه اذن در جنایت موجب سقوط ضمان ناشی از آن نمیباشد (صاحب مفتاحالکرامه) و نظر کارشناس رسمی دادگستری تعرفه شده در پرونده، اکثریت هیئت دادگاه متهم فوق را به پرداخت دویست میلیون ریال به عنوان ارشالبکاره در حق خانم ف.ش. محکوم مینماید. تجدیدنظرخواهی وکیل متهم نسبت به دادنامه معترضٌعنه با التفات به محتویات پرونده و معطوفاً به گزارش عضو ممیز شعبه وارد نبوده و موجه نمیباشد. زیرا: با عنایت به احراز موضوع اتهام برای دادگاه از طریق علم قضات صادرکننده رأی و وجود زمینههای مناسب برای حصول علم به نحو متعارف و با توجه به مبانی استدلال و تشخیص دادگاه خدشهای بر دادنامه تجدیدنظرخواسته وارد نیست و اعتراض مؤثری که نقض دادنامه را ایجاب نماید از سوی وکیل تجدیدنظرخواه به عمل نیامده است و موارد اعلامی در لایحه اعتراضیه وکیل معترض با هیچیک از شقوق و جهات مندرج در ماده 240 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری انطباق ندارد. با رد تجدیدنظرخواهی به عمل آمده مستنداً به بند الف ماده 265 همان قانون رأی معترضٌعنه که مطابق قانون صادر شدهاست بلااشکال تشخیص و ابرام میگردد. این رأی قطعی است.
رئیس شعبه 4 دیوانعالیکشور ـ مستشار
پناو ـ بهرام
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.