درتاریخ : 1393/04/24 به شماره : 9309970910500126

موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور

این نمونه رای که در شعبه 32 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد:

چکیده رای

در اجرای قسامه در بزه قتل عمد شرط پذیرش سوگند این نیست که حالفان در زمان وقوع قتل بالغ بوده باشند، چه آن‌که در تحمل شهادت شرعی و اداء آن نیز چنین شرطی وجود ندارد.

خلاصه جریان پرونده

 م.الف. فرزند م.، متولد 1362 اهل یاسوج به اتهام قتل عمدی مرحوم الف.ح. در حین منازعه، تحت تعقیب دادسرای عمومی و انقلاب قرارگرفته است. شرح قضیه به‌صورت مبسوط در گزارش مورخ 17/12/1390 منعکس‌شده و نیازی به تکرار آن نیست ( برگ‌های 2890 تا 2906 پرونده ) در پی نقض دادنامه شماره 00021 مورخ 27/2/90 شعبه اول دادگاه کیفری استان مرقوم و ارسال پرونده به شعبه دیگر دادگاه آن استان به لحاظ مظنه لوث شعبه سوم دادگاه کیفری استان حسب ارجاع عهده‌دار رسیدگی شده است. ابتدا به او اولیای دم ابلاغ‌شده پنجاه نفر از اقربای نسبی ذکور خود را برای اقامه قسامه معرفی نمایند بالاخره با تعیین وقت دادرسی و ابلاغ آن به وکیل متهم و اولیای دم در وقت مقرر دادگاه با حضور متهم و وکیل مدافع وی و اولیای دم و وکیل مدافع وی و نماینده دادستان تشکیل جلسه دادگاه با توجه به اینکه موضوع از باب لوث تشخیص داده‌شده ابتدا از متهم خواسته‌شده در مورد بی‌گناهی خود چنانچه دلیلی دارد ارائه نماید ( تا بعد وارد اجرای مراسم قسامه شود ) وی اظهار نموده دفاعیات خود را در قالب لایحه‌ای ارائه می‌نماید (لایحه ضمیمه پرونده شده است)، از وی سؤال شده آیا شما درصحنه حضورداشته‌اید، منکر حضور درصحنه شده اظهار نموده درصحنه درگیری در … به‌عنوان میانجی گر حضورداشته است وقتی در خیابان … اتفاق افتاد انگیزه وی در درگیری میانجیگری بوده الف.ح. دوست وی بوده، افرادی که همراه ح. بوده‌اند با او درگیر شده‌اند، برادرش پیش الف. رفته بود که بگوید درگیری را خاتمه دهید وی تعداد شرکت‌کنندگان در نزاع را ده نفر بیان کرده و اطلاع ندارد چه تعدادی از آنان متواری شده‌اند از وی علت فراری شدن او و برادرش از میان ده نفر را سؤال کرده، پاسخ داده است: «کسی از من نخواست دادگاه بیام و احضاریه‌ای برای من نیامد و زمانی که مرحوم فوت کرده بود ما ترس داشتیم بیاییم و علت فرار ، ترس از زندان رفتن بود» اظهارات شهود مبنی بر حضور وی و ارتکاب قتل به او اعلام‌شده ست، اظهارات آنان را قبول نکرده و علت فرار را ترس ذکر کرده است. در مورد بیهوشی و بستری در منزل از وی سؤال شده، اظهار نموده زمانی که در … حضور پیداکرده به‌عنوان میانجی گر آمده و هرچند دخالت و خصومتی نداشته که بخواهد درگیر شود و دخالت کند و چند نفر از دوستان و آقای ح.که با آن‌ها درگیر بوده با چوب به سر وی زده‌اند و بی‌هوش شده و افراد حاضر درصحنه او را در ماشین الف.الف. گذاشته (پیکان سفیدرنگ) و به منزل الف.الف. برده‌اند که آقای ه.ن. او را به بیمارستان می‌برده که حسب اظهارات ه. ن. ماشین را از او گرفته‌اند و با ماشین الف. به منزل برده‌اند ، اورژانس روبروی منزل ق. بوده که در کوچه باریک جلوی ماشین را گرفته‌اند و ماشین را از او گرفته‌اند و اضافه کرده است «من اسلحه را از آقای ق. نگرفتم» وی رابطه خود با ق. را اینگونه بیان کرده «من کارگر آقای ق. هستم و ایشان پسرخاله مادرم می‌باشد» دادگاه محکومیت قطعی وی مبنی  بر شرکت در نزاع منتهی به قتل را دلیل بر حضور او در صحنه قتل و درگیری دانسته و به او تفهیم کرده، اظهار نموده رأی را قبول ندارد و اظهارات قبلی را تکرار کرده است وکیل مدافع متهم به اظهارات یکی از شهود بنام و.الف. استناد کرده که مرحوم گفته است م. او را کشته است به علاوه صرف حضور در صحنه را دلیل بر لوث ندانسته است. دادگاه به علت عدم اثبات بی‌گناهی متهم دستور اجرای مراسم قسامه را صادر نموده و بالاخره در تاریخ 19/12/92،‌50 نفر حالفان معرفی شده از ناحیه اولیای دم که هویت و نسبت به نسبی آنان با مدعی برای دادگاه محرز شده در جلسه دادگاه حاضر شده‌اند ضمن بیان رابطه نسبی خود با مدعی و سوگند به اسم جلاله و با منشاء علم خود متهم را قاتل عمدی مرحوم الف.ح. معرفی کرده‌اند. دادگاه در خاتمه رسیدگی با توجه به: اوراق پرونده ازجمله شکایت ولی دم، گزارش مأموران انتظامی و متواری بودن متهم به مدت طولانی و اظهارات شرکت‌کنندگان در منازعه منجر به قتل موضوع را وارد در باب لوث دانسته و با عنایت به اظهارات و دفاعیات غیرموجه متهم مبنی بر (اثبات) برائت خویش در جلسه دادگاه و اجرای مراسم قسامه به شرح صورتجلسه مورخ 19/11/1392 بزهکاری م.الف. دایر بر قتل مرحوم الف.ح. با سلاح گرم ساچمه‌زنی را احراز کرده به استناد مواد 11 و 312 و 314 و 336 و 417 و بند الف ماده 290 قانون مجازات الف.ی مصوب 1/2/1392 حکم به محکومیت وی به یک بار قصاص (سلب حیات از طریق آویختن به دار) پس از اذن ولی امر م.ین صادر کرده است. دادنامه به وکلای مدافع محکوم‌علیه ابلاغ شده آقایان دکتر ع.ج. و الف.ک.  منفرداً طی لوایحی به دادنامه صادر شده اعتراض کرده تقاضای تجدیدنظرکرده‌اند آقای  ج. اظهارنظر شعبه 32 بر تحقق لوث را صرفاً نص علم نوعی دادگاه بدوی تلقی کرده و در ادامه یکی از شرایط محقق لوث را عدم تعارض قرائن و امارات موجب لوث دانسته در این رابطه به اظهارات اولیه مرحوم (قبل از فوت) که فرزند ق. را قاتل خود معرفی کرده و اولیاءدم ابتدا علیه الف.الف. اقامه دعوی کرده‌اند و قطع جزم در شکایت خود داشته‌اند و در آن جلسه دادرسی الف.و م.الف. غایب بوده‌اند و با این بیان نتیجه گیری کرده است قرائن معارض‌اند و نسبت به اشخاص دیگر قوی‌تر به نظر می‌رسد علاوه بر آن علم و اطلاع قسم خواندگان از قبل را مستلزم بلوغ و عقل آن‌ها در جریان وقوع قتل دانسته و نسبت به دو نفر از آنان به نامهای ک.ح. فرزند ی. و ح.ح. فرزند م که در سال 1387 به ترتیب 13 و 14 سال سن داشته و صغیر بوده‌اند خدشه وارد کرده و مدعی شده بعضی از آنان براساس حدس و گمان سوگند یاد کرده‌اند ازجمله دو نفر شیاع محلی را مبنای علم خود اعلام کرده‌اند و مواردی از این قبیل را بیان کرده و کیفیت اجرای مراسم قسامه را مورد خدشه قرار داده است. آقای الف.ک.  نیز در لایحه خویش به اظهارات دو نفر در مورد اینکه مقتول کس دیگری را ضارب خود معرفی کرده و شکایت اولیاءدم نمی‌تواند موجب حصول لوث گردد و متهم در آن لحظه مجروح شده و به صورت بیهوش در خودرو قرار داشته و دلیلی بر توجه اتهام به متهم وجود ندارد، اشاره کرده است متعاقباً آقایان دکتر الف.ز. و دکتر م.الف. اعلام وکالت از طرف محکوم‌علیه کرده‌اند و لایحه‌ای به دفتر دادگاه تقدیم کرده‌اند بخش عمده‌ای از مطالب وکلای مذکور تکرار دفاعیات دو نفر وکیل مدافع دیگر در جلسات دادگاه و در لوایح تجدیدنظرخواهی است به علاوه نامبردگان رابطه نسبی بعضی از قسم خورندگان را نسبت به مدعیان (اولیاءدم) مورد خدشه قرار داده‌اند و آن را رابطه نسبی ندانسته است مانند پسرخاله، نوه خاله، و … (( در حالیکه مادر مقتول نیز جز اولیاءدم است و نامبردگان از اقربای نسبی ذکور مشارالیها می‌باشند.» پرونده به دفتر دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع شده است.

 

رای دیوان

از ناحیه وکلای مدافع محکوم‌علیه اعتراض موجه و دلیلی که مبانی رأی دادگاه و کیفیت اجرا قسامه و شرایط حالفان را مخدوش نماید ارائه نشده است ، ایراد این‌که دو نفر از حالفان در زمان وقوع قتل بالغ نبوده‌اند، 13 و 14 ساله بوده‌اند، و لازمه و شرط پذیرش سوگند آنان بلوغ در حین ارتکاب قتل است مستند به دلیل نیست زیرا در تحمل شهادت شرعی و ادا آن نیز چنین وضعیتی پذیرفته‌شده است، با توجه به اینکه در تحقق لوث و اجرای مراسم قسامه و احراز رابطه نسبی حالفان با مدعیان و شرایط و کیفیت سوگند خوردن آنان و مبنای علم آنان به قتل ایراد و اشکالی به نظر نمی‌رسد اعتراض معترضان را مردود اعلام، دادنامه معترض‌عنه را که از حیث انطباق عمل با قانون و رعایت اصول دادرسی بلااشکال است طبق بند الف ماده 265 قانون آئین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب 22/1/1378 مجلس شورای الف.ی آن را ابرام می‌نماید. 5- 25/4/93

رئیس شعبه 32 دیوان عالی کشور – عضو معاون

فرج الهی – ع.الف.

توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.