درتاریخ : 1393/02/16 به شماره : 9309970908400056
موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور
این نمونه رای که در شعبه 24 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد:
چکیده رای
دادگاه در صورتی که بر مبنای علم حاصل از امارات و قرائن رای دهد باید دلایل و مستندات حصول علم خود را بیان نماید.
خلاصه جریان پرونده
شاکی آقای م.الف.، متولد 1375 و م.الف. ولی م. علیه آقای ح.م. دایر بر آدمربایی و لواط ایقابی و ایراد ضرب و جرح به این شرح که شاکی با دوستانش به اسامی الف.م. و م.ن. به منزل پدربزرگ دوستش میرفتند در برگشت آقای م. ما را دید و گفت بیا کارت دارم من نرفتم در حضور دوستانم دستم را کشید و مرا به داخل خانهای در جوار منزل خودش برد و به دوستانم فحش داد و مرا تهدید کرد آنها رفتند و جلوتر ایستادند مرا برد داخل منزل خواست شلوارم پایین بکشد من مقاومت کردم مرا میزد بالاخره موفق شد با من لواط کند داخل کرد زیاد درد داشتم گریه میکردم آقای م.الف. ولی م. نیز شاکی و درخواست رسیدگی دارد. متهم پس از تفهیم شکایت شاکی میگوید: من اصلاً ایشان را ندیدهام و از صبح تا حال بنده در منزل مهمان نداشتم شاکی مشخصات منزل متهم را بیان کرده مأمورین بررسی نمودهاند اعلام کردهاند که مشخصات با وضع منزل مطابقت دارد متهم هم میگوید شاکی به منزل ما نیامده من او را نبردهام و تاکنون هم ندیدهام که به منزل ما بیاید ولی همکلاسی برادرم میباشد شاید از او شنیده باشد متهم منکر اتهامات لواط و ایراد ضرب و جرح میشود. پزشک قانونی پس از معاینه شاکی اعلام میدارد در تاریخ 28/5/91 ساعت 12 ظهر معاینه شد هیچگونه آثاری از تجاوز مشهود نبوده است. روز حادثه 26/5/91 بوده است. دادسرای دادگاه بخش ن قرار عدم صلاحیت خود به شایستگی دادگاه کیفری استان صادر مینماید پرونده به شعبه هفتم دادگاه کیفری مازندران ارجاع میشود. این شعبه در تاریخ 6/6/91 تشکیل و به متهم اتهام لواط به عنف تفهیم مینماید وی منکر میشود مدعی است آن روز من مهمان داشتم از منزل بیرون نیامدم همچنین منکر ایراد ضرب و جرح میباشد آقای م.الف. ولی م. نیز شکایت خود را تکرار میکند. در تاریخ 11/6/91 دادگاه مجدداً تشکیل میشود. ابتداء شاکی م.الف. شکایت خود را تکرار مینماید م. بنا به دستور قضایی در تحقیقات خود از شهود و دوستان شاکی اعلام کرده است. آقایان الف.ن. و م.ن. گفتهاند پس از اینکه ح.م. کتککاری و بردن به زور و.م. را به داخل منزل از محل فرار کرده پس از پنج الی ده دقیقه م.الف. با وضع آشفته و لباسهای پاره پاره و صورت خونین به آنها پیوسته و از محل خارج شدهاند و به علت ترس از متهم در دادگاه حاضر نمیشوند (صفحه 36). در تاریخ 30/10/91 دادگاه مجدداً با حضور هیئت حاکمه و شاکی به همراه وکیل خود و متهم ح.م. به همراه وکیل تسخیری خود و نماینده دادستان تشکیل میشود. ابتداء نماینده دادستان درخواست مجازات قانونی متهم را مینماید سپس مجنیعلیه م.الف. شکایت خود را تکرار مینماید مدعی است متهم دخول کرد. سپس وکیل وی مدعی میشود که متهم به موکلش تجاوز جنسی لواط و آدمربایی و ضرب و جرح نموده است. دادگاه قرار منع نقص به جهت صدور کیفرخواست در خصوص اتهام آدمربایی صادر مینماید. در تحقیقات دادرسی بخش ن از پزشک معالج تحقیق اظهار داشته که: در معاینه مقعد علایم پارگی و زخم و خونریزی نداشت ناچار به ذهنم رسید مقعد را بو کنم سه بار بو کردم بوی منی استشمام نمودم بعد دستمال کاغذی داخل مقعد کردم درآوردم آن هم بوی منی میداد که گذاشتم در پلاستیک فریزر و بستم به خاله م. دادم. در بدن هم خراش و خونمردگی در اثر گلاویز شدن در ناحیه بدن و صورت و گردن کاملاً مشهود بود. پزشک دکتر الف. – شاهد م.ن. میگوید: م. به خانه کشید ما فرار کردیم پس از چند دقیقه که م. برگشت دیدیم بالای ابرویش زخمی است شلوارش پاره است با او تا در خانه مادربزرگش رفتیم او رفت به خانه مادربزرگش وی نگفت با او چکار کرده است تا به حال نمیدانم چکار کرده است. آقای الف.م. میگوید دیدیم که م. با م. صحبت میکند و آدمربایی را ندیدم متهم منکر آدمربایی میباشد (صفحه 89). پس از صدور کیفرخواست در خصوص اتهام آدمربایی پرونده به دادگاه کیفری اعاده میگردد. این شعبه در تاریخ 17/10/92 با حضور هیئت حاکمه و نماینده دادستان و متهم به همراه وکیلش و شاکی و فرزندش تشکیل میگردد وکیل شاکی لایحه تقدیم نموده است. ابتداء نماینده دادستان مجازات قانونی متهم را میخواهد و از کیفرخواست دفاع میکند. آنگاه شاکی شکایت خود را تکرار مینماید به متهم اتهام لواط ایقابی به عنف و آدمربایی و ایراد ضرب و جرح تفهیم میشود، میگوید: من این آقا را بردم داخل خانهام. آن روز مهمان داشتم نبردم ایشان را (یعنی چه؟) منکر اتهامات میگردد و میگوید: من لواط نکردم ولی شاکی مشهور به مفعول بودن است. سپس وکیل وی به دفاع میپردازد مدعی است که منزل شاکی در مرکز شهر ن است و در مجاورت مسجد شهر و ارتکاب عمل هم در ماه مبارک رمضان بنا به ادعای شاکی بوده که در نزدیکی اذان و غروب بوده مردم قاعدتاً به مسجد میروند مغازه قنادی و … هم آنجا وجود دارد اگر به زور شاکی میبرد چرا سر و صدا نکرده قاعده با سروصدا همراه بوده است. لذا شاهدی وجود ندارد دو نفر نابالغ شهادتشان زیر سئوال است آن هم دوستان شاکی گواهی پزشکی دال بر لواط نیست به اضافه اینکه موکل مدعی است آن روز مهمان خانوادگی داشته است به نظر میرسد قاعده دراء حاکم است از متهم آخرین دفاع اخذ میشود که منکر میباشد میگوید حرفی ندارم دادگاه مبادرت به صدور رأی مینماید. و در خصوص اتهام لواط ایقابی متهم را تبرئه مینماید ولیکن لواط تفخیذی را احراز و همچنین آدمربایی را و لذا متهم را در خصوص تفخیذ به صد ضربه شلاق حد تفخیذ و در خصوص آدمربایی به پانزده سال حبس محکوم مینماید و در مورد ایراد ضرب و جرح پرونده جهت صدور کیفرخواست به دادگاه بخش اعاده میکند. این رأی مورد اعتراض آقای ح.د. به وکالت از متهم آقای ح.م. جهت رسیدگی به دیوانعالیکشور ارسال که به این شعبه ارجاع میگردد. این شعبه پس از بررسی به شرح آتی رأی صادر مینماید.
رای دیوان
در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای ح.م. با وکالت آقای ح.د. نسبت به رأی مذکور در خصوص اتهام آدمربایی با توجه به اینکه موضوع در شهر آن هم در محلی که مسجد وجود دارد و مردم روزهدار در نزدیکی غروب به نماز میروند چگونه میشود که مجنیعلیه هیچگونه استمدادی نمیکند یا دوستان همراه او از کسی استمداد نمیکند، لذا در این خصوص ایراد معترض وارد است و در مورد اتهام لواط تفخیذی دادگاه محترم دلالیل حصول علم خود را بیان نکردهاند وفق ماده 211 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 دادگاه باید دلایل و مستندات حصول علم خود را بیان نماید همچنین مستندات حصول علم خود را در مورد اتهام آدمربایی و اینکه چگونه ربایش است که در منظر عمومی در ماه مبارک رمضان در کنار مسجد دمدمه غروب آفتاب که قاعدتاً روزهداران به مسجد میروند دادگاه در این موارد تحقیقات کافی را ندارد به صرف اظهارات دوستان مجنیعلیه که سن آنها شاید به حد بلوغ هم نرسیده که اگر اثبات شود بالغ نبودهاند استناد به شهادت آنان شرعاً جایز نیست ولی قرینه میتواند باشد به هر حال در خصوص تفخیذ اگر دادگاه محترم به اظهارات دکتر الف.ب. استناد نموده باشد که اظهارات ایشان لواط ایقابی را میرساند چون میگوید سه بار بو کشیدم و بار چهارم دستمال کاغذی را داخل مقعد نمودم درآوردم دیدم بوی منی میدهد که نشانه دخول آلت و ریختن منی در درون مقعد میباشد نه تفخیذ، لذا به استناد بند 2 از قسمت ب ماده 265 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری به لحاظ نقص تحقیقات رأی تجدیدنظرخواسته نقض جهت رسیدگی مجدد به دادگاه صادرکننده رأی معترضعنه ارجاع میگردد تا پس از تحقیق کافی و رفع نواقص مجدداً مبادرت به صدور رأی مینماید.
رئیس شعبه بیست و چهارم دیوانعالیکشور ـ مستشار
لشکری ـ شوشتری
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.