مطالبه قصاص پدر به خاطر قتل مادر

مطالبه قصاص پدر به خاطر قتل مادر

درتاریخ : 1391/12/05 به شماره : 9109970910600788

موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور

این نمونه رای که در شعبه 33 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: قصاص نفس، اولیاءدم، قتل عمد، مطالبه قصاص پدر، نظریه مشهور فقها

چکیده رای

فرزند می‌تواند قصاص پدر خود را به خاطر قتل مادرش مطالبه نماید.

خلاصه جریان پرونده

آقای ب.م. فرزند م. به اتهام قتل عمدی همسرش مرحومه پ.م. تحت پیگرد قرار گرفته است با این توضیح: بر اساس گزارش نیروی انتظامی و اظهارات و مشاهدات همسایه‌ها و بستگان در مورخ 3/10/90 آقای ب.م. با همسرش خانم م.، در منزل خود درگیر شده و او را با ضربات چاقو از پای درآورده و خودزنی هم کرده است که اورژانس وی را به بیمارستان منتقل می‌نماید. در بازرسی از منزل متهم، یک قبضه سلاح کلاش و یک عدد فشنگ کشف می‌گردد و یک عدد چاقوی خون آلود نیز ضبط می‌شود. متهم که خبرنگار است در اولین تحقیق اظهار داشته: مدت 5 … می‌باشد که با هم اختلاف داریم در مورخ 3/10/90 به اتفاق به دادسرای خانواده در  رفتیم و بازپرس پرونده حکم طلاق ما را امضاء کرده بود و به محضر معرفی کرده بود. به منزل برگشتیم. او با برادرم و زن برادرم تماس گرفت و با ایشان در حال صحبت بود و در حین مکالمه، به من توهین نمود و اعلام داشت من نمی‌توانم ایشان را تحمل کنم… زن صیغه ای به نام ط. دارد… عصبانی شدم تعداد 40 الی 50 تا قرص آرام بخش استفاده کردم و رفتم داخل آشپزخانه نشستم و ایشان همچنان بحث می‌کرد. از داخل وسایلم یک قبضه چاقوی حدوداً 20 سانتی دسته پلاستیکی زرد رنگ برداشتم و با آن دو دست خودم را مجروح کردم پس از آن از عصبانیت چاقو را به سمت گردن همسرم کشیدم و ابتدا ایشان را از ناحیه چپ گردن و پس از آن از ناحیه راست گردن مجروح و چاقو را به سمت او پرت کردم … در این هنگام چاقو را برداشت و چند ضربه به شکم و سینه خودش زد… س: همسر شما از ناحیه کتف چپ نیز دچار جراحت شده است توضیح دهید؟ ج: تا آن جا که یادم می‌آید من ضربه ای به پشت ایشان نزدم… اسلحه ترقه ای و اسباب بازی بوده و تیر جنگی را از زمان خدمت سربازی با خود داشتم. (ص 41) متهم در دادسرا اضافه کرده: دو ضربه به گردن و یک ضربه به شکم همسرم زدم ابراز پشیمانی می‌کنم، در حالت عادی خود نبودم، یک لحظه جنون آنی بهم دست داد. (ص 47) متهم در تحقیقات 17/10/90 بازپرسی اظهار داشته: … سه ضربه گلوی وی وارد کردم یک ضربه به شکم وی و یک ضربه به پشت و چند ضربه به سینه…. (ص 117) فرزند متهم اظهار داشته: اختلاف پدر و مادرم به خاطر همسر دوم پدرم و موضوع دکه بود. مکالمات میان متهم و مقتوله که پیاده شده، حاکی از تهدید مقتوله به قتل توسط متهم می‌باشد. (ص 129-126) خانم ط.الف. همسر صیغه ای متهم از اطلاع مقتوله از داشتن همسر صیغه ای و دوم متهم و اختلاف او با همسر اولش مطالبی را بیان کرده است. کارشناس سلاح، غیر جنگی بودن سلاح کشف شده را تأیید نموده است. ن. و ع.م. 10 ساله و 17 ساله فرزندان مقتوله، خواستار قصاص از پدرش گردیده است. همچنین خانم ی.ن.، مادر مقتوله که مادر شهید نیز هست از وی شکایت و خواستار قصاص متهم شده است. سوابق مربوط به دادخواست طلاق از سوی مقتوله و نیز شکایت وی از متهم به عنوان ایراد ضرب و جرح و تهدید، پیوست پرونده گردیده است. پزشکی قانونی، علت فوت را اصابت ضربات متعدد جسم نوک تیز و برنده به قفسه سینه و بریدگی عناصر حیاتی گردن، تعیین نموده است. پزشکی قانونی همچنین اختلال روانی متهم با علائم جنون را تأیید نکرده است. متهم دربارۀ شکایت مقتوله اظهار داشته: یک سیلی به صورت او زدم چون فحاشی به پدر و مادرم کرد ولی به او توهین نکردم. پزشکی قانونی جراحات متعدد در بدن مقتوله را تأیید کرده است. پرونده با صدور کیفرخواست دربارۀ اتهام ب.م. مبنی بر قتل عمدی، ایراد ضرب و جرح عمدی، فحاشی و تهدید به دادگاه کیفری استان تهران ارسال و به شعبه 113 ارجاع می‌گردد. دادگاه در مورخ 10/7/91 با حضور نماینده دادستان، طرفین، وکلای آنان و ط.الف. به عنوان گواه تشکیل گردیده است. مادر و دو فرزند مقتوله، تقاضای قصاص متهم را نموده و مادر وی اظهار داشته حاضرم نصف دیه و سهم صغیر را نیز بپردازم. در این جلسه متهم اظهار داشته: قبل از زدن چاقو اسپری به حوله زدم و جلوی دهان او گرفتم و او بی حال شد …. پشیمانم، عاشق او بودم، اولیای دم حق دارند گذشت نکنند …. هیچ دفاعی ندارم و قبول دارم. دادگاه با اعلام ختم رسیدگی مبادرت به صدور رأی نموده است. دادگاه در رأی خود متهم ب.م. فرزند م. را به اتهام مباشرت در قتل عمدی مرحومه پ.ن. و ایراد ضرب و جرح عمدی وی، مجرم شناخته و نام برده را با استناد به مواد 205، 207، 231، 232، 284 و 496 قانون مجازات اسلامی و آیۀ شریفه «و لکم فی القصاص حیاة ….» وی را به یک بار قصاص نفس در حق اولیاء دم با پرداخت تفاضل دیه میان زن و مرد مسلمان و پرداخت دیات مقرره به وراث قانونی محکوم و درخصوص اتهام فحاشی به برائت او حکم نموده است. پس از ابلاغ رأی، آقای م.ش. به وکالت از محکومٌ‌علیه نسبت به آن اعتراض و خواستار تجدیدنظر و نقض رأی گردیده است. وکیل یاد شده در لایحه اعتراضی خود به دو نکته اشاره و استدلال کرده است: 1 – با استناد به نظریه تعدادی از فقهای عظام، مطالبه قصاص پدر از سوی فرزندان را جائز ندانسته و به حدیث شریف نبوی (ص) نیز استناد کرده که فرموده اند: لایقاد والد بولده. 2 – با توجه به محتویات پرونده و مدافعات متهم به نظر می‌رسد نام برده در زمان ارتکاب جرم به جنون آنی مبتلا بوده است و برای بررسی این موضوع علی‌رغم درخواست، مسأله به کمیسیون پزشکی قانونی ارجاع نگردید. پرونده در مورخ 1/9/91 به این شعبه ارجاع گردیده است.

رای دیوان

با توجه به محتویات پرونده، تحقیقات انجام شده و اقرار صریح متهم آقای ب.م. در مراحل مختلف تحقیق و در جلسات دادگاه، ارتکاب قتل عمدی مرحومه پ.م.، توسط متهم نام برده محرز است و پزشکی قانونی عدم ابتلاء وی به جنون رافع مسئولیت کیفری را در زمان وقوع جرم تأیید کرده است و نظریه مشهور فقهاء عظام از جمله مقام معظم رهبری مدظله العالی آن است که فرزند می‌تواند قصاص پدر خود را به خاطر قتل مادرش مطالبه نماید (ره توشه قضایی شماره 406 صفحه 86) ضمن آنکه مادر مقتوله هم، خواهان قصاص قاتل می‌باشد و نظر به این که از سوی وکیل محکومٌ‌علیه، اعتراض موجه و مؤثری که موجبات خدشه بر اساس رأی و نقض آن را فراهم نماید به عمل نیامده و رأی دادگاه نیز مطابق قانون و مدارک موجود در پرونده صادر گردیده و در رعایت تشریفات آیین دادرسی هم ایراد مؤثری ملاحظه نمی‌گردد. بنابراین ضمن رد اعتراض نام برده و با استناد به بند « الف» ماده 265 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری، دادنامه تجدیدنظرخواسته عیناً تأیید و ابرام می‌گردد.

رییس شعبه 33 دیوان‌عالی کشور – عضو معاون

نیازی – اعتماد

توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.