فرجام‌خواهی در مهلت تجدیدنظرخواهی

درتاریخ : 1392/06/19 به شماره : 9209970907200585

موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور

این نمونه رای که در شعبه 12 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: فرجام‌خواهی، مهلت تجدیدنظر، فرجام‌خواهی در مهلت تجدیدنظر

چکیده رای

دادخواست فرجامی که در مهلت قانونی تجدیدنظرخواهی تقدیم شده است تجدیدنظرخواهی تلقی شده و برای ارسال به شعبه تجدیدنظر به دادگاه بدوی مسترد می‌شود.

خلاصه جریان پرونده

در تاریخ 21/6/1390 خانم پ.م. به استناد تصاویر مصدق سند ازدواج شماره 13694 ـ 12/4/1385 دفتر ازدواج شماره سه کرمان و شناسنامه و کارت ملی، دادخواستی به خواسته صدورحکم طلاق به علت عسر و حرج به لحاظ عدم تفاهم اخلاقی، کتک‌کاری، سوء رفتار، ترک انفاق و تهمت و افتراء‌ ناروا و عدم تعادل روحی به طرفیت آقای ع.الف. تقدیم و توضیح می‌دهد در سال 1369 به موجب سند ازدواج با خوانده نکاح دایم نموده‌ام و یک فرزند مشترک داریم، خوانده سوء‌رفتار دارد، کتک‌کاری می‌کند، تهمت می‌زند و نفقه نمی‌دهد لذا به لحاظ عسر و حرج با تقدیم دادخواست تقاضای رسیدگی و صدور حکم می‌شود، شعبه نهم دادگاه عمومی حقوقی کرمان به موضوع رسیدگی و در تاریخ 13/10/1390 با حضور خواهان و در غیاب خوانده ( و وکیل خوانده ) تشکیل جلسه می‌دهد و توضیح می‌دهد وکیل خوانده، دادخواستی به خواسته الزام خوانده به تمکین مطرح نموده که به شماره 90/9/1146 ثبت و پیوست پرونده اصلی شده است، خواهان (‌زوجه ) توضیح می‌دهد مدت پنج سال است که با خوانده ازدواج نمودم، در این مدت مرا خیلی کتک‌کاری نموده، حاضرم به پزشکی قانونی بروم، خیلی شکاک است، نمی‌گذارد من به جایی بروم و مدت یک سال است که در منزل مادرم هستم، توجهی به من و فرزندم ندارد، حاضر نیستم مهریه‌ام را گذشت کنم و شاهد دارم، دادگاه طی تصمیم پیوست قرار رسیدگی به هر دو پرونده را توأمان صادر نموده و قرار استماع گواهی گواهان و ارجاع امر به داوری را صادر می‌کند، در تاریخ 13/10/1390 آقای ع.الف. با وکالت آقای م.ن. به استناد پرونده کلاسه 900700 شعبه نهم با تقدیم مستنداتی از قبیل تصویر مصدق سند ازدواج و اظهارنامه دادخواستی به خواسته صدور حکم مبنی بر تمکین عام و خاص به طرفیت خانم پ.م. تقدیم که برای رسیدگی به شعبه نهم دادگاه عمومی حقوقی کرمان ارجاع می‌گردد. خواهان در تاریخ 27/10/1390 داور خود را معرفی می‌کند، آقای م.ن. با تقدیم وکالت‌نامه، خود را وکیل خوانده در این پرونده معرفی می‌کند، دادگاه در تاریخ 24/2/1391 با حضور خواهان اصلی و وکیل خواهان تقابل (خوانده دعوی اصلی) تشکیل جلسه می‌دهد، خواهان ضمن تکرار خواسته خود اظهار می‌دارد چندین بار مرا زده، دوباره به منزل او برگشتم ولی شوهرم درست بشو نیست، آخر شکایت کردم او به شلاق و دیه محکوم شده است، مهریه‌ام را نمی‌بخشم، نسبت به آن و همچنین نفقه مجزا اقدام کردم، همین الآن حاضرم فرزندم را تحویل شوهرم بدهم، وکیل زوج اظهار می‌دارد خواهان (زوجه) تمکین عام و خاص نسبت به‌شوهرش ندارد که دادخواست تقدیم شده و یک بار اختلاف موجب عسر و حرج زوجه نمی‌شود و موکل حاضر به طلاق زوجه نیست، دادگاه از برادر خواهان (زوجه ) در برگ مجزا تحقیق می‌کند، نامبرده سوء رفتار زوج نسبت به زوجه را گواهی داده و گفته است مدتی خواهرم در منزل مادرم می‌باشد، حسب تصویر مصدق رأی شماره 2400910 ـ 8/10/1389 به عنوان (( قرار دادگاه )) آقای ع.الف. به اتهام ایراد ضرب عمدی به پرداخت چهار و نیم هزارم دیه کامله بابت کبودی بازوی چپ و ساعد چپ و ران راست در حق خانم پ.م. در مورد بزه توهین به مبلغ… (به علت این‌که زیر تمبر واقع شده خوانا نیست) و از بابت اتهام ترک انفاق به‌تحمل نود و یک روز حبس در حق زوجه محکوم شده است و طی رأی شماره 1297 ـ 23/12/1389 شعبه سوم دادگاه تجدیدنظر استان کرمان با توجه به عدم سابقه کیفری متهم دادگاه 91 روز حبس را به پرداخت مبلغ پنج میلیون ریال تخفیف می‌دهد، لازم به ذکر است رأی دادگاه بدوی غیابی اعلام شده بود، دادگاه در تاریخ 5/6/1391 در مورد دعوای تمکین با حضور زوجه و وکیل زوج تشکیل جلسه می‌دهد و در ورقه مجزا از آقایان م. و ر.م. تحقیق می‌کند، نامبرده اظهار داشته زوج تعادل روحی ندارد و کتک‌کاری او را نسبت به زوجه دیده‌اند، داور زوج و داور انتصابی زوجه به ترتیب در تاریخ‌های 25/6/91 و 3/8/1391 نظرات خود را تقدیم می‌کنند، دادگاه زوجه را برای أخذ توضیح در مورد نوع طلاق دعوت به دادرسی می‌کند، در تاریخ 10/10/1391 زوجه در دادگاه حضور یافته و توضیح می‌دهد یک عدد سکه بهار آزادی از مهریه را به زوج بذل و قبول بذل می‌نمایم مجدداً‌ خانم ز.س. به عنوان داور (‌ع.الف.) نظر خود را در تاریخ 13/10/1391 تقدیم دادگاه می‌کند، ( ص 51 پرونده ) دادگاه در پرونده به خواسته تمکین در تاریخ 22/7/1391 آن را ملاحظه و اعلام می‌دارد: سرنوشت پرونده طلاق معلوم نیست و خبری از آن در دست نیست و خواهان را برای أخذ توضیح دعوت می‌کند، وکیل زوجه طی لایحة بدون تاریخ اعلام می‌کند دعوای تقابل به دادگاه تقدیم شده و موکل حاضر به طلاق نیست، ( ص 18 پرونده ) دادگاه پایان رسیدگی را اعلام و طی رأی شماره 1194 ـ 17/10/1391 با شرح دعوای زوجه و انعکاس اظهارات آنان و دادنامه شماره 910/89 شعبه 109 محاکم کیفری و تحقق بند ب و شق 2 از شرایط ضمن عقد دعوای خواهان ( زوجه) را با احراز رابطه زوجیت محرز دانسته و با توجه به نظرات داوران به تجویز ماده واحده قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق و مواد 1119 ـ 1120 ـ 1130 ـ 1133 قانون مدنی گواهی عدم امکان سازش را صادر و به زوجه اجازه می‌دهد ظرف سه ماه از تاریخ ابلاغ دادنامه قطعی به یکی از دفاتر رسمی طلاق مراجعه و نسبت به ثبت طلاق اقدام نماید و زوجه یک عدد سکه بهار آزادی را بذل نموده و طلاق بائن از نوع خلعی می‌باشد و عده آن سه طهر می‌باشد و موضوع پرونده کلاسه 900699 نظر به انتفاء موضوع تمکین و مستنداً‌ بند 7 ماده 84 قانون آیین دادرسی مدنی قرار رد دعوای خواهان (زوج) را صادر و اعلام می‌دارد. گر چه دادنامه دادگاه نخستین به ( فرجام‌خواه ) ابلاغ نشده ولی با توجه به تاریخ صدور رأی (17/10/1391) و تاریخ ثبت دادخواست فرجامی (5/11/1391) اعتراض آقای ع.الف. با وکالت آقای م.ن. وکیل پایه یک دادگستری در مهلت بیست روزه تجدیدنظرخواهی می‌باشد.

رای دیوان

نظر به تاریخ صدور رأی شماره 1194 ـ 17/10/1391 شعبه نهم دادگاه عمومی حقوقی کرمان و اعتراض آقای ع.الف. با وکالت آقای م.ن. وکیل پایه یک دادگستری به عنوان فرجام‌خواهی از رأی مذکور که در تاریخ 5/11/1391 با دستور آقای رییس دادگاه نخستین به دیوان‌عالی کشور ارسال شده است هر چند رأی مذکور به وکیل فرجام‌خواه ابلاغ نشده است ولی به استناد ماده 336 قانون آیین دادرسی مدنی مصوب سال 1379 اعتراض یاد شده در مهلت قانونی تجدیدنظرخواهی بوده است لذا قبل از رسیدگی دادگاه تجدیدنظر استان کرمان در خصوص دعوای مطروحه و اعتراض به عمل آمده به آن، طرح دعوی در دیوان‌عالی کشور توجیه قانونی ندارد و به همین اعتبار پرونده به دادگاه نخستین اعاده می‌گردد.
رییس شعبه 12 دیوان‌عالی کشور ـ مستشار
طیبی ـ اسلامی

توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.