عدم وجود اعتبار امر قضاوت شده در دعوای طلاق ناشی از عسر و حرج
درتاریخ : 1392/09/04 به شماره : 9209970907200872
موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور
این نمونه رای که در شعبه 12 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: طلاق، عسر و حرج، اعتبار امر مختومه، امر حادث
چکیده رای
رسیدگی مجدد به دعوای عسر و حرج زوجه، پس از صدور حکم قطعی دراینباره، به لحاظ اینکه امری حادث است بلامانع به نظر میرسد.
خلاصه جریان پرونده
پیرو گزارش قبلی خانم الف.ط. فرزند ف. با وکالت آقایان م.م. و ع.ب. و بهطرفیت آقای ح.ع. فرزند ع. و به خواسته صدور گواهی عدم امکان سازش به استناد بند ب از شروط ضمن عقد ازدواج تقدیم کرده و توضیح دادهاند موکله بهموجب سند رسمی به شماره ترتیب ٧٠٥٠ مورخ ٢/٧/١٣٦٦ دفتر ثبت ازدواج شماره … حوزه ثبت تهران به عقد ازدواج دائمی خوانده در آمده است خوانده به علّت مشکلات شخصی در تمام طول زندگی مشترک سوء رفتار و سوء معاشرت مستمر با موکل داشته بهطوریکه ادامه زندگی مشترک را برای او غیرممکن کرده است خوانده مرتکب ایراد ضربوجرح عمدی موکله شده که بهموجب دادنامه شماره ١١٨ـ١٤/٢/١٣٨٨ شعبه ١٠٧٢ دادگاه عمومی تهران به پرداخت دیه و جزای نقدی محکومشده که رأی قطعی شده است. مجدداً خوانده موکل را مورد ضربوجرح شدید قرار داده که بهموجب دادنامه ٥٢٥ـ١٦/٨/١٣٨٨ شعبه ١٠٥٢ دادگاه عمومی جزایی تهران به پرداخت دیه در حق موکل و جزای نقدی محکومشده که رأی مـذکور به موجب دادنامه شماره ١٤٥٣ـ١٢/١٠/٨٨ شعبه ٤٦ دادگاه تجدیدنظر تهران تأیید و قطعی شده است خوانده به علّت ورشکستگی اقتصادی اعلام نموده توانایی پرداخت هزینه زندگی (نفقه ) موکل را ندارد تا حدی که درخواست اعسار از پرداخت دیه به میزان ١٤ میلیون ریال را نموده است و به لحاظ اینکه فاقد مسکن مستقل است در منزل مادرش زندگی میکند و به علّت ناتوانی خوانده از اداره زندگی مشترک سالهاست موکل بهاتفاق فرزندانش جدا از خوانده زندگی میکنند و هیچ اهتمامی نسبت به زندگی ایشان ندارد … با توجه به بند ٢ از قسمت ب خوانده محترم با سوء رفتار و سوء معاشرت به حدی که ادامه زندگی را برای زوجه غیرقابلتحمل نموده لذا موکل با استفاده از شرط ضمن عقد فوق و با بذل صد هزار تومان از مهریه درخواست طلاق نوع خلع را دارد گواهان موکل به اسامی … اعلام میشود … شعبه ٢٥٥ دادگاه عمومی حقوقی تهران با تعیین وقت رسیدگی و با توافق وکلای زوجین به منظور مذاکره جهت حلوفصل دعوی جلسه رسیدگی را تجدید نموده و در جلسه ١٩/٤/١٣٩١ وکیل خواهان اظهار داشته خواسته به شرح دادخواست میباشد خوانده اظهار نموده حاضر به طلاق نیستم قبلاً درخواست طلاق وی مطرح و در دیوانعالی کشور ردّ شده است زوجه مدت سه سال است که متواری است و از فرزندان مشترک بیاطلاع هستم و فرزندان را با خود برده است وکیل خواهان اظهار داشته موکل حاضر است که مهر خود را در قبال طلاق به زوج بذل کند و در مورد نفقه معوقه و اجرتالمثل و جهازیه ادعایی ندارد و فرزندان مشترک از مدار حضانت خارج شدهاند دادگاه قرار ارجاع امر به داوری را صادر کرده است و با تعیین وقت رسیدگی به وکیل خواهان اخطار کرده گواهان را در وقت مقرر حاضر نماید. دادگاه در وقت مقرر با حضور زوجین و وکلای آنان تشکیلشده و دادگاه از سه نفر گواهان تعرفه شده از سوی زوجه ، تحقیق کرده است و پس از استماع اظهارات وکلای زوجین زوجه را جهت آزمایش بارداری به پزشکی قانونی معرفی نموده که نتیجه تست بارداری منفی اعلامشده است سپس از طرف زوجه و بنا به درخواست او داور برای وی تعیین کرده است داور تعیینشده برای زوجه به شرح صفحه ٦٠ پرونده و داور زوج به شرح صفحه ٤٦ پرونده نظریه خود را اعلام کردهاند شعبه ٢٥٥ دادگاه خانواده تهران بهموجب رأی شماره ٨٤٦ـ٢٨/٥/١٣٩١ در خصوص دعوی خواهان به شرح فوق با توجه به محتویات پرونده و ملاحظه نظریه داوران و عدم توفیق در رفع اختلاف دعوی خواهان را مقرون به صحت دانسته و گواهی عدم امکان سازش زوجین را جهت اجرای صیغه طلاق خلع (با توجه به بذل کل مهر و اینکه در مورد جهازیه و نفقه معوقه و اجرتالمثل ایّام زوجیت و سایر حقوق مالی زوجه ادعایی ندارد ) با رعایت مقررات شرعی و قانونی در یکی از دفاتر رسمی ثبت طلاق صادر و اعلام نموده مدت اعتبار گواهی سه ماه از تاریخ ابلاغ رأی میباشد. آقای ح.ع. با وکالت آقای ص.الف. نسبت به دادنامه یادشده تجدیدنظرخواهی به عملآورده است که پس از پاسخ وکیل تجدیدنظر خوانده شعبه ٣٠ دادگاه تجدیدنظر استان تهران در وقت فوقالعاده تشکیل و بهموجب رأی شماره ١٥٥٢ـ٢٤/٨/١٣٩١ تجدیدنظرخواهی را وارد و رأی دادگاه را مخدوش و مغایر با موازین شرعی و قانونی دانسته است با این استدلال که ١ـ دعوی زوجه به خواسته طلاق به لحاظ عسر و حرج ناشی از سوء رفتار زوج سابقاً مطرح و محکوم به بطلان اعلامشده است به همین علّت خواهان در دادخواست خود قید کرده خواستهاش حکم طلاق به لحاظ عسر و حرج نیست بلکه اجازه صیغه طلاق و ثبت آن را به استناد ماده ١١١٩ قانون مدنی نموده است. با وصف مذکور در صدور گواهی عدم امکان سازش به ماده ١١٢٩و ١١٣٠ قانون مدنی استناد شده است که خارج از خواسته خواهان و خلاف قانون و مندرجات پرونده است زیرا علاوه بر اینکه زوجه و وکیل وی در این پرونده مدّعی ترک نفقه موضوع ماده ١١٢٩ و عسر و حرج موضوع ماده ١١٣٠ قانون مدنی نشدهاند دلیلی بر انطباق دعوا با مواد مذکور اقامه نشده است ٢ـ هرگاه دادگاه تخلف زوج از شرط ب ضمن عقد را محرز بداند نباید به گواهی عدم امکان سازش اکتفا نماید بلکه باید با استناد به شرط مذکور به زوجه اجازه دهد با مراجعه به یکی از دفاتر رسمی ثبت طلاق و انتخاب نوع طلاق به وکالت از طرف زوج با حق توکیل غـیر نسبت به قبول بذل و اجرای صیغه طلاق و ثبت آن اقدام نماید در رأی تجدیدنظر خواسته از این امر غفلت شده است ٣ـ با اینکه وکیل زوجه در دادخواست بدوی و جلسات دادرسی و لوایح تقدیمی به صراحت و اصرار اعلام کرده که خواسته موکلهاش طلاق به استناد ماده ١١١٩ قانون مدنی ناظر به شرط ب ضمن عقد مندرج در عقدنامه میباشد مشخص نکرده که زوج از کدامیک از بندهای ١٢ گانه شرط مذکور تخلف کرده است ولی با توجه به مجموع اظهارات او منظور او ظاهراً بند ٢ شرط ب میباشد یعنی سوء رفتار مستمر زوج به حدی که ادامه زندگی را برای زوجه غیرقابلتحمل نموده باشد اگر منظور این باشد ادعا بلادلیل بوده با اشکال مواجه است زیرا این امر مطابق بند ٤ تبصره الحاقی به ماده ١١٣٠ قانون مدنی یکی از موجبات عسر و حرج است و حالآنکه عسر و حرج ناشی از سوء رفتار زوج در رأی سابق الصدور ردّ شده است در واقع سوء رفتار مستمر زوج به اثبات نرسیده است 4ـ قرائن و شواهدی که بشود از آن تخلف زوج از شرط ب مندرج در عقدنامه ازجمله بند ٢ شرط مذکور را احراز نمود در پرونده وجود ندارد لذا دادگاه با استدلال فوق رأی تجدیدنظر خواسته را نقض و حکم به بطلان دعوا صادر کرده است. خانم الف.ط. با وکالت آقای م.م. نسبت به دادنامه یادشده فرجامخواهی بهعملآورده است. این شعبه بهموجب رأی شماره 0114ـ9/2/1392 به شرح بین الهلالین زیر رأی فرجامخواسته را نقض کرده است: (فرجامخواهی وارد و پرونده دارای نواقص تحقیقاتی به شرح زیر است: خواسته صراحتاً صدور گواهی عدم امکان سازش از طریق اعمال وکالت مستند به بند ب از شروط ضمن عقد قیدشده و دادگاه بدوی نیز با استناد به ماده ١١١٩ قانون مدنی و مواد دیگر گواهی عدم امکان سازش به لحاظ سوء رفتار زوج و احراز آن حسب گواهی گواهان را صادر کرده است به قید مواد ١١٢٩ و١١٣٠ قانون مدنی زائد بوده و دادگاه تجدیدنظر با وجود اختیارات قانونی میتوانسته نسبت به حذف آن اقدام و رأی مقتضی صادر نماید. برخلاف استدلال دادگاه تجدیدنظر عسر و حرج ناشی از سوء رفتار زوج نسبت به زوجه بهموجب بند ٤ ماده ١١٣٠ قانون مدنی با فرض رسیدگی سابق با توجه به اینکه وقوع عسر و حرج امر حادثی است موضوع را شامل اعتبار امر مختومه نمینماید. ٣ـ با توجه به رسیدگی دادگاه بدوی و انجام تحقیق از گواهان و دلایل متعدد مبنی بر سوء رفتار زوج اگر با وصف بذل کلیه مهریه زوجه که دلیل قوی بر سوء رفتار زوج بهنحویکه ادامه زندگی مشترک برای زوجه را غیرممکن نموده است میباشد برای دادگاه تجدیدنظر اقناع وجدانی ایجاد نکرده است ضرورت داشته دادگاه با تعیین وقت رسیدگی و استماع اظهارات زوجین در مورد سوء رفتار زوج با زوجه و تحقیق از فرزندان مشترک که بیش از هر فرد دیگری از نزدیک در مورد روابط والدین خود اطلاع دارند و نیز انجام تحقیقات از کسان و بستگان زوجین در مورد رفتار زوج با زوجه و شغل و ممر در آمد او از طریق مددکار اجتماعی مجتمع قضایی پس از تکمیل تحقیقات مبادرت به صدور رأی نماید لذا بنا بهمراتب فوق و به استناد بند الف ماده ٤٠١ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی رأی فرجامخواسته را به لحاظ نقص تحقیقات نقض و پرونده را جهت رسیدگی مجدد به شعبه سیام دادگاه محترم تجدیدنظر استان تهـران ارجاع مینماید. ) شعبه 30 دادگاه تجدیدنظر استان تهران پس از نقض رأی آن شعبه به شرح فوق در وقت فوقالعاده تشکیل و دستور داده وقت رسیدگی تعیین و زوجین جهت ادای توضیحات بیشتر دعوت شوند از مددکار اجتماعی نیز خواسته با مراجعه به محل سکونت طرفین از فرزندان مشترک و دیگر مطلعین احتمالی برابر بند 3 رأی دیوان تحقیقات جامعی را معمول و نتیجه را اعلام دارند. مددکار اجتماعی دادگاههای تجدیدنظر استان تهران بهموجب گزارش شماره 92/103/=م مورخ 16/5/92 (صفحات 135 و 136 و 137 پرونده ) به دادگاه تجدیدنظر اعلام نموده با تشکیل جلسه با حضور زوجین و مطلعین معرفیشده توسط آنان از زوجین و مطلعین تحقیق به عمل آمد مطلعین زوجه پدر و برادر ، خاله زوجه بودند که اظهار نمودند از سالهای اول زندگی زوجین زوج سوء رفتار با زوجه داشته و او را مورد ضرب و شتم قرار داده و بارها آثار کبودی ناشی از ضرب و شتم را بر تن زوجه دیده بودند زوجه به دلیل بدرفتاری زوج به حالت قهر به منزل پدری خود میرفت و مجدداً به منزل زوج مراجعت مینمود آخرین بار حدوداً از پنج سال قبل زوجه به منزل پدری خود رفت و از آن موقع زوجین جدا از هم زندگی میکنند و البته به دنبال زندانی شدن زوج ، زوجه بهاتفاق فرزندان مشترک خود زندگی میکند (از 5 سال قبل) مطلعین زوج برادر پسرعمه و دو تن از دوستان زوج بودند که اظهار نمودند زوج از تمکین مالی برخوردار بود و زوجین زندگی خوبی داشتند هرچند گاهی اوقات اختلافاتی در حد معمول بین آنان بروز مینمود لیکن آشتی نموده و به زندگی مشترک ادامه میدادند در سالهای آخر زندگی مشترک زوج دو منزل یکی در خیابان نیروی هوایی و یکی در نیاوران بنام زوجه خریداری نموده و همزمان با آن زوج خود بدهکار بود علیالظاهر به همین دلیل زوج منازل را بنام زوجه خود نمود و زوجه مخالفت نمود و اختلافات زوجین شدت یافت و سپس با همکاری زوجه با طلبکاران که زوج متواری شده بود و محل زندگی خود را از طلبکاران مخفی مینموده ، زوج دستگیر و زندانیشده و به این طریق از 5 سال قبل زوجین جدا از هم زندگی میکنند پس از زندانی شدن زوج ، زوجه بهاتفاق فرزندان مشترک محل زندگی خود را تغییر داد یکی از منازل را به فروش رساند و دیگری را به مستأجر واگذار نمود و برای خود و فرزندانش محل زندگی دیگری تهیه نمود و در این سالها حتی از ملاقات فرزندان با پدر خودداری نموده است و افزودند زوج مدت کوتاهی حدوداً سه ماه زندان بوده و سپس با جلب نظر طلبکاران و پرداخت بخشی از بدهیها از زندان آزادشده و از آن به بعد بهعنوان پیک موتوری بهطور مرتب به کار اشتغال دارد و از این طریق در آمد دارد برادر و پسرعمه زوج اظهار نمودند خود آنان حاضر به حمایت از زوج و تهیه مسکن برای ادامه زندگی مشترک میباشند هرچند که خود زوج نیز با اشتغال جدی به کار در آمد مناسبی از کار خود دارد. در تحقیقی که از آخرین محل زندگی مشترک زوجین بهعملآمده بود از نشانی نیاوران کوی ک. بنبست ق. پلاک … اکثر همسایگان حاضر به همکاری برای تحقیق نشدند و فقط یک همسایه اظهار نمود در سالهای اول سکونت زوجین در آن محل اختلاف خاصی از زندگی زوجین مشاهده نمیشد در یک سال و نیم آخر سکونتشان (از سال 1387 تا 1388) همواره دعوا و درگیری بین زوجین وجود داشت و صدای ناشی از دعوا و درگیریهای زوجین به حدی بود که موجب سلب آسایش از همسایگان شده بود و افزود دعوا و درگیری و جیغ و فحاشی در حین دعوا بهطور مقابل از طرف هر دوی زوجین بود وی اظهار نمود زوج اموالی بنام زوجه خریداری نموده بوده وقتی برای پرداخت بدهیاش اموال خود را از زوجه مطالبه نموده زوجه خودداری نموده و این امر موجب بروز دعوا و مشاجره و درگیری زوجین میگردید و نهایتاً زوجه با اطلاع دادن به طلبکاران زوج و اقدام قانونی از طرف آنان موجب دستگیری زوج شد و پسازآن منزل را به فروش رسانده و از آن محل نقلمکان نمود وی افزود در مدت حضور زوجه رفتارهای خلاف موازین اخلاقی از فرزند مشترک زوجین مشاهده مینمود. فرزند مشترک زوجین (پسر متولد 1376) اظهار نموده پدر و مادرش از زمانی که وی به یاد دارد اختلاف و مشاجره داشتند و پدر فحاشی به مادر مینمود کتککاری میکرد و سالهای آخر این وضعیت شدت یافته بود و به دنبال آن حدوداً از 5 سال قبل پدر و مادرش جدا از هم زندگی میکنند و فرزندان با مادر بسر میبرند از مجموع تحقیقات بهعملآمده نتیجهگیری گردید از سالهای اول شروع زندگی زوجین گاهی اختلاف و مشاجره داشته و مواردی زوج نسبت به زوجه ضرب و شتم نیز مینموده است لیکن علّت اصلی تشدید اختلافات زوجین به دنبال انتقال اموال زوج بنام زوجه و امتناع زوجه از فروش بخشی از آن و پرداخت بدهیهای زوج شده که این امر موجب بروز درگیریهای شـدید بـین زوجین و سپس جدایی زندگی زوجین از هم از سال 1388 شده است زوج نیز که بدهکار بوده با تلاشهایی که نموده و با پرداخت بخشی از بدهیها رضایت طلبکاران را جلب نموده و بهعنوان پیک موتوری به کار مشغول میباشد. شعبه 30 دادگاه تجدیدنظر استان تهران در وقت مقرر با حضور طرفین و وکلای آنان تشکیلشده است لایحه شماره 460ـ21/5/1392 از سوی وکیل تجدیدنظر خوانده تقدیم شده که ضمیمه پرونده گردیده و گزارش واحد مددکاری نیز پیوست پرونده شده است. تجدیدنظرخواه آقای ح.ع. اظهار داشته خانم الف.ط. دارای 54 سال سن و 27 سال سابقه ازدواج با وی را دارم حدود 5 سال است که هیچ اطلاع و خبری از محل سکونت فرزندان مشترک ندارم و مخفیانه همسرم زندگی میکند و حدود 5 میلیارد تومان از دو آپارتمان یکی در نیاوران و دیگری در نیروی هوایی بنام ایشان زدم از موقع بنام زدن آپارتمانها ایشان ناسازگاری را شروع کرد فامیل و اقوام ایشان به خاطر موقعیت پولی که همسرم دارد نمیگذارند زندگی با بنده بکند بنده حضانت و الزام به تمکین همسر و فرزندانم را دارم و هیچ دسترسی و آدرسی به آنان ندارم بنده فردی زحمتکش و کاسب هستم و در شعبه 24 دادگاه تجدیدنظر تهران در سه سال قبل گفتم هر نوع تعهد که نسبت به پیشرفت و بهبود زندگیمان بشود حاضرم بدهم آیا با داشتن سه فرزند بچههایمان باید فرزند طلاق شوند تمامی اموال را بنام ایشان زدم زیرا ایشان را دوست داشتم و دارم حاضر به طلاق نیستم ضمنا ً2 عدد مزدا 324 و پراید و کلیه اموالم و اثاثیه تحویل همسرم شده است با هر تعهدی حاضر به زندگی هستم وکیل زوج اظهار داشته دلیلی برای عسر و حرج زوجه وجود ندارد زیرا پیدایش عسر و حرج نیاز به دلیل و شرایط جدید و یا سوءرفتاری متعاقب طرح دعوای سابق دارد. زوجه اظهار داشته به خاطر سوء رفتار زوج توانایی ادامه زندگی با وی را ندارم درخواست طلاق دارم وکیل زوجه اظهار داشته خواسته صدور حکم طلاق بهواسطه عسر و حرج نمیباشد بلکه صدور گواهی عدم امکان سازش با اذن اعمال وکالت بهواسطه سوء معاشرت زوج و تحقق شرط ضمن عقد است که حتی در جلسه دادرسی نیز بروز کرده است و امکان ادامه زندگی وجود ندارد فرزندان مشترک زوجین سالهاست از پدرشان فراری هستند و هیچ تلاش برای دیدن فرزندان هم از سوی پدر وجود ندارد همانگونه که گواهان گواهی دادهاند سابقه اختلافات و سوء رفتار زوج از ابتدای زندگی وجود داشته و ارتباطی با اختلافات مالی آنان ندارد. زوجه اظهار داشته کلیه حقوق مالی شامل مهریه نفقه و اجرتالمثل و جهیزیه را در قبال طلاق بذل میکنم. شعبه 30 دادگاه تجدیدنظر استان تهران بهموجب رأی شماره 0857ـ23/5/1392 در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای ح.ع. با وکالت آقای ص.الف. نسبت به دادنامه شماره 849ـ28/5/1391 شعبه 255 دادگاه خانواده تهران که بهموجب آن در مورد دعوی مطروحه از ناحیه تجدیدنظر خوانده خانم الف.ط. با وکالت آقای م.م. و بهطرفیت نامبرده و به خواسته صدور گواهی عدم امکان سازش (طلاق خلعی ) صادر گردیده را وارد دانسته با این توضیح که تجدیدنظرخواهی زوج بهموجب دادنامه 1552ـ24/8/1391 این شعبه وارد تشخیص دادهشده و به شرح دادنامه مذکور حکم بر بطلان دعوی صادر و در مرحله فرجامخواهی بهموجب دادنامه شماره 0114ـ9/2/1392 شعبه 12 دیوانعالی کشور رأی فرجامخواسته نقض و جهت رسیدگی مجدد به این شعبه ارسالشده است و دادگاه با تعیین وقت رسیدگی از طرفین در وقت مقرر زوج اظهار داشته که همسرش ناسازگاری را بعد از انتقال دو آپارتمان بنام وی نمودم شروع کرده و 5 سال است که خبری از محل سکونت وی ندارم و حاضر به طلاق نمیباشم در رابطه با سوء رفتار موردنظر دیوانعالی کشور مراتب به واحد مددکاری جهت انجام تحقیقات اعلامشده که واحد مددکاری طی گزارش شماره 92/103/ ت/ م – 16/5/1392 اعلام نموده که در طول زندگی مشترک قهر و آشتیهای متعددی بین زوجین بوده که اقوام و بستگان زوجین آن را تأیید نمودهاند ولی علّت اصلی اختلاف را همانا ناشی از اختلاف زوجین سر آپارتمانی دانستهاند که از طرف زوج بنام زوجه انتقالیافته است لذا با دقت در اوراق پرونده ملاحظه میگردد عسر و حرج مورد ادعای زوجه که ناشی از سوء رفتار زوج عنوانشده صرفنظر از طرح دعوی قبلی که بعد از بطلان دعوی در شعبه 12 دیوانعالی کشور تأیید و ابرام شده و حسب تشخیص همان شعبه واجد شرایط اعتبار امر مختومه نبوده و شکی در آن نیست امّا احراز سوء رفتار زوج که منجر به عسر و حرج زوجه گردیده حسب گزارش واحد مددکاری و تحقیقات بهعملآمده منتسب به فعل زوج نبوده و ترک منزل به مدت 5 سال توسط زوجه بهتنهایی نمیتواند مبنا اثبات عسر و حرج زوجه باشد کما اینکه رویه قضایی نیز در احراز سوء رفتار یکبار ضرب و شتم را مؤثر در مقام نمیداند لذا دادگاه با وارد دانستن اعتراض رأی تجدیدنظر خواسته را نقض و حکم بر ردّ دعوی صادر کرده است. خانم الف.ط. با وکالت آقای م.م. نسبت به دادنامه یادشده فرجامخواهی به عملآورده است که پس از پاسخ وکیل فرجامخوانده پرونده به دیوانعالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع شده است لایحه اعتراضییه به هنگام شور قرائت میشود.
هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای مهدی اسلامی عضو ممیّز و ملاحظه اوراق پرونده در خصوص دادنامه شماره 0857ـ23/5/1392 شعبه 30 دادگاه تجدیدنظر استان تهران مشاوره نموده چنین رأی میدهد:
رای دیوان
فرجامخواهی وارد است زیرا :
1ـ خواسته بهموجب دادخواست صدور گواهی عدم امکان سازش از طریق اعمال وکالت مستند به بند ب از شروط ضمن عقد است دادگاه نخستین علاوه بر استناد به ماده 1130قانون مدنی به ماده 1119 قانون مذکور هم استناد کرده است که صرفنظر از اینکه رسیدگی مجدد به دعوی عسر و حرج زوجه به لحاظ اینکه امری حادث است بلامانع میباشد در مانحنفیه ضرورت داشته با توجه به خواسته خواهان و تصریح آن در حدود خواسته دادگاهها رسیدگی و اظهارنظر میکردهاند که در مرحله تجدیدنظر با حذف ماده 1130 قانون مدنی موضوع قابلیت اصلاح را داشته و دارد.
2ـ بهموجب دادنامههای 118ـ14/2/1388 شعبه 1072 دادگاه عمومی تهران و 525ـ16/8/1388 شعبه 1052 دادگاه عمومی جزایی تهران زوج به اتهام ایراد ضربوجرح به پرداخت دیه محکومشده که دلیل بر استمرار سوء رفتار زوج دارد.
3ـ گواهان در مورد سوء رفتار مستمر زوج گواهی دادهاند و دادگاه نخستین که شهادت شهود را استماع نموده سوء رفتار زوج را احراز کرده است.
4ـ اختلافات زوجین سالهاست ادامه دارد مفارقت طولانیمدت و تشکیل پروندههای عدیده موجب عمیقتر شدن اختلافات شده بهنحویکه با لحاظ سوء رفتار زوج ادامه زندگی مشترک برای زوجه ممکن نبوده و نمیباشد به همین لحاظ زوجه حاضرشده کلیه حقوق مالی خود شامل نفقه اجرتالمثل جهیزیه و مهریه را در قبال طلاق به لحاظ کراهتی که از زوج دارد بذل نماید.
5ـ گزارش مشروح و مفصل مددکار اجتماعی دادگاههای تجدیدنظر استان تهران هرچند حاکی است که تشدید اختلافات زوجین به لحاظ انتقال آپارتمانهای ادعایی زوج است امّا دلایل صریح بر سوء رفتار زوج بهصورت مستمر و از ابتدای زندگی مشترک دارد که دلالت بر تحقق شرط ضمن عقد ازدواج را دارد.
لذا بنا بهمراتب فوق و اینکه محرز و مسلم است که شرط ضمن عقد (سوء رفتار مستمر زوج نسبت به زوجه ) تحققیافته رأی شماره 0857ـ23/5/1392 شعبه 30 دادگاه تجدیدنظر استان تهران برخلاف مندرجات پرونده میباشد لذا به استناد بند ج ماده 401 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امـور مـدنی رأی فـرجامخـواسته را نقـض و رسیدگی مجـدد به پرونده به شعبه همعرض دادگاه یادشده ارجاع میگردد.
رئیس شعبه ١٢ دیوانعالی کشور ـ مستشار
طیبی ـ اسلامی
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.