عدم امکان فرجام خواهی نسبت به قرار ابطال دادخواست

عدم امکان فرجام خواهی نسبت به قرار ابطال دادخواست

درتاریخ : 1391/07/23 به شماره : 9109970906801061

موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور

این نمونه رای که در شعبه 8 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: ابطال دادخواست، فرجام خواهی، قرارهای قابل فرجامفرجام خواهی، ابطال دادخواست، قرارهای قابل فرجام

چکیده رای

قرار ابطال دادخواست جزء قرارهای قابل فرجام خواهی   نمی باشد.

خلاصه جریان پرونده

آقای غ.ف. در تاریخ 26/6/89 دادخواستی به طرفیت همسرش خانم الف.ح. به خواسته صدور گواهی عدم امکان سازش تقدیم نموده که شعبه دهم دادگاه عمومی تحت پرونده شماره 1520/89 عهدهدار رسیدگی شده است. خواهان در دادخواست تقدیمی توضیح داده که به موجب سند ازدواج شماره 5254 مورخ 11/2/59 دفتر ازدواج شماره 204 حوزه ثبتی تهران با صداقیه مبلغ سه میلیون ریال خوانده را به عقد دائمی و رسمی خود درآوردهام. زوجه از بدو ازدواج تاکنون مرا مورد آزار و اذیت قرار داده و به تعهدات خود توجهی نکرده و با همکاری بستگانش سعی نمودند با حیله و تقلب دختر 15 ساله را با شرایط 30سالگی به عقد من درآوردند و از زندگی من سوءاستفاده کرده و با سرقت و کلاهبرداری از شرکت آسانسور سازی میلیاردها تومان سوءاستفاده کردند و به حساب های بانک ها در داخل و خارج کشور واریز نمودند. در تاریخ 25/1/89 با گرفتن جلب ساختگی توسط کلانتری 11 مرا به زندان انداختند و حدود شش ماه حبس بودم. مجدداً در تاریخ 1/4/89 مرا به عنوان روانی با دست بند روانه پزشکی قانونی نمودند و هنوز تحت تعقیب قرار دارم. زوجه حدود پنج سال است خانه و کاشانه مرا ویرانه و ترک نموده و اینجانب تنها زندگی مینمایم با تعیین حقوق قانونی وی تقاضای طلاق دارم پرونده بدواً جهت برقراری صلح و سازش بین زوجین به شورای حل اختلاف ارجاع میگردد. زوجه طی لایحهای به شورا اعلام میدارد اینجانب مدت سی سال با ایشان زندگی مشترک داشتم و حاصل این ازدواج چهار فرزند ده و بیست و بیست و شش و بیست و هشت ساله میباشد. همسرم مشکلات عدیدهای طی این مدت بوجود آورده و مدتی نیز در بیمارستان بستری بوده با این وصف به علت فرزندانم راضی به طلاق نیستم. اینکه زوج میگوید پنج سال است جدا از هم زندگی میکنیم صحت ندارد. وی حدود چهار ماه است خودش زندگش مشترک را ترک نموده است. شورا به علت عدم حصول نتیجه پرونده را به دادگاه اعاده مینماید. اولین جلسه رسیدگی دادگاه به تاریخ 17/1/90 با حضور زوجین تشکیل میگردد. خواهان اظهار میدارد مدت 31 سال است که خوانده به عقد دائمی بنده درآمده وحاصل این ازدواج چهار فرزند میباشد که یک فرزند به نام الف. 11 ساله، صغیر است. مدت پنج سال است جدا از زوجه و فرزندانم زندگی میکنم. فعلاً در هتل  در یک اطاق مخروبه زندگی میکنم. خانههای مرا تصرف کرده و در متن لایحه توضیح دادهام. مهریه همسرم سه میلیون ریال بود و هر حقی که به وی تعلق بگیرد حاضرم بپردازم خوانده در مقام دفاع اظهار میدارد راضی به طلاق نیستم. 15ساله بودم که به عقد خواهان درآمدم. مدت پنج سال است که همسرم مرا و فرزندانم را تنها گذاشته و هیچگونه نفقهای نمیپردازد. اگر زوج اصرار به طلاق دارد باید از اول مهرماه 85 نفقه من و فرزند صغیر را بپردازد. مهریه به نرخ روز و اجرتالمثل را میخواهم جهیزیه در اسبابکشی از بین رفته است. از خرداد 89 عملاً از منزل خارج شده است. وقتی هم که با ما بود در یک اطاق جداگانه زندگی میکرد. گاهی بیرون غذا میخورد. دادگاه در این مرحله مبادرت به صدور قرار ارجاع امر به داوری نموده که پس از تعیین داوران و طی تشریفات، نظر آنان که مفاداً حکایت از عدم توفیق در ایجاد صلح و سازش بین زوجین دارد، ارائه میشود. قبل از آن دادگاه با توجه به عدم حضور زوج در جلسه توجیه داوری و عدم معرفی داور در تاریخ 3/5/90 مقرر میدارد تا به زوج اخطار گردد در جلسه دادگاه حاضر والّا قرار ابطال دادخواست صادر خواهد شد. پس از حضور زوج و معرفی داور دادگاه مبادرت به صدور قرار ارجاع امر به کارشناس جهت تعیین اجرتالمثل و نفقه زوجه مینماید ولی نظر به اینکه زوج از تودیع هزینه کارشناسی امتناع نموده طی دادنامه شماره 1755 مورخ 29/10/90 مستنداً به ماده 259 قانون آیین دادرسی مدنی قرار ابطال دادخواست خواهان را صادر مینماید. پس از ابلاغ این قرار به زوج، نامبرده مبادرت به تجدیدنظر خواهی نموده و در لایحه خود توضیح میدهد که زوجه توسط کلانتریها و وابستگانش مرا و فرزندانم را به 7 ماه حبس و 20 ضربه شلاق و 25 روز بستری شدن در بیمارستان  محکوم نموده و شکنجه داده و تمام اموالم را به تصرف درآوردهاند و خسارات زیادی از نظر روحی و روانی وارد نمودهاند. البته توضیحی در مورد علت عدم پرداخت هزینه کارشناسی نمیدهد. شعبه سیزدهم دادگاه تجدیدنظر استان گیلان تجدیدنظر خواهی آقای غ.ف. نسبت به دادنامه شماره 1755 مورخ 29/10/90 شعبه دهم دادگاه عمومی رشت را وارد ندانسته و توضیح میدهد با توجه به قرار مورخ 8/10/90 دادگاه بدوی به منظور تعیین اجرتالمثل و نفقه ایام گذشته و فرزند مشترک، جلب نظر کارشناس ضرورت داشته و تجدیدنظر خواه با وجود ابلاغ قانونی ورقه اخطاریه (صفحه 70) نسبت به تودیع دستمزد کارشناسی اقدام ننموده است فلذا طی دادنامه شماره 121 مورخ 30/2/91 رأی تجدیدنظرخواسته را تأیید مینماید. این دادنامه در تاریخ 20/4/91 به زوج ابلاغ و نامبرده ظرف مهلت مقرر قانونی، اعتراض و دادخواست فرجامی خود را نسبت به دادنامه اخیر تقدیم نموده که پس از ثبت و تبادل لوایح جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع شده است.هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای مسعود کریمپور نطنزی عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رأی     می دهد:

رای دیوان

فرجام خواهی آقای غ.ف. نسبت به دادنامه شماره 121 مورخ 30/2/91 شعبه سیزدهم دادگاه تجدیدنظر استان که در مقام تأیید دادنامه شماره 1755 مورخ 29/10/90 شعبه دهم دادگاه عمومی رشت اصدار گردیده و متضمن قرار ابطال دادخواست فرجام خواه به خواسته صدور گواهی عدم امکان سازش به لحاظ عدم تودیع هزینه کارشناسی است، قابلیت رسیدگی فرجامی را ندارد زیرا مستفاد از تلفیق مواد 332 و 368 قانون آیین دادرسی مدنی دادنامه فرجام خواسته که از دادگاه تجدیدنظر استان در مقام تجدیدنظرخواهی بر تأیید قرار ابطال دادخواست صادره از دادگاه بدوی اصدار یافته از شمول قرارهای قابل فرجام مصرحه در بند ب ماده 368 قانون مذکور خارج است بنابراین فرجام خواهی فرجام خواه قابلیت استماع و پذیرش و رسیدگی در دیوان عالی کشور را نداشته و 

قرار رد آن صادر و اعلام میگردد.

رئیس شعبه 8 دیوان عالی کشور-مستشار- عضو معاون

عبّاسیان – ناصح – کریمپور نطنزی

توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.