طرح دعوای نفی ولد از سوی غیر پدر
درتاریخ : 1392/05/27 به شماره : 9209970909900200
موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور
این نمونه رای که در شعبه 26 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: نسب، نفی ولد، ذینفع بودن در دعوی
چکیده رای
طرح دعوای نفی ولد از سوی غیرپدر مسموع نبوده و صرفاً ازسوی پدر، درحین حیات و در مهلت قانونی مندرج در قانون مدنی قابلطرح است.
خلاصه جریان پرونده
برابر اوراق و محتویات پرونده خواهانها 1ـ خانم ز.ح. 2ـ م.س. فرزند ج. 7 ساله با قیمومت خواهان ردیف اول طی دادخواست تقدیمی به ریاست محترم دادگاه عمومی حقوقی تبریز بهطرفیت خواندگان 1 ـ خانم ش.س. 2 ـ م.م. 3 ـ م.ل. همگی ساکن تبریز به خواسته صدور حکم بر نفی فرزند خوانده ردیف اول نسبت به مورث خواهانها، مرحوم ج.س.، تقاضای رسیدگی نموده و خوانده ردیف اول را فرزند مرحوم ج.س. ندانسته و گفته که وی فرزند خواندگان ردیف دوم و سوم بوده و چون همسر اولی مورث خواهانها که خواهر خوانده ردیف دوم بوده بچهدار نمیشده لذا مرحوم ج.س. او را از همان دوران بچگی قبول کرده و حتی اسم او را در شناسنامه خودشان ذکر کردهاند، لذا تقاضای رسیدگی نمودهاند. خوانده ردیف اول و وکیل وی ضمن تکذیب اظهارات خواهان ردیف اول، خوانده اول را فرزند نسبی مرحوم ج. دانسته و م. را شوهر خاله معرفی نموده که مشروح جریان در گزارش قبلی بیان شده است که از تکرار آن خودداری میشود. اجمالاً اینکه شعبه محترم شانزدهم دادگاه عمومی حقوقی تبریز که رسیدگی به دعوای طرفین به آن دادگاه ارجاع شده پس از بررسی و تحقیقات انجامشده و اعلام ختم رسیدگی به موجب دادنامه شماره 0001113 ـ 1/7/89 با توجه به محتویات پرونده و مفاد جریان دادرسی و استماع اظهارات طرفین و اظهارات مطلعین که همگی نازایی همسر سابق مرحوم ج.س. را تأیید کرده و مطلعین تعرفه شده از سوی خوانده ردیف اول مجموعاً بزرگ شدن خوانده ردیف اول در منزل مرحوم ج. شهادت دادهاند و از موضوع انتساب نسب مشارالیها به مورث خواهانها ابراز عدم اطلاع نمودهاند و مستنداً به مواد قانونی مندرج در دادنامه و عدم دفاع مؤثر از ناحیه خواندگان حکم به نفی انتساب فرزندی خانم ش.س. به مرحوم ج.س. صادر نموده و پرونده پس از اعتراض و تجدیدنظرخواهی در شعبه محترم هفدهم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی مورد بررسی قرار گرفته و آن دادگاه نیز در دادنامه شماره 00001025ـ 9/10/89 ضمن منطبق دانستن دادنامه تجدیدنظرخواسته با موازین آن را تأیید نموده است، متعاقباً پرونده با فرجامخواهی از سوی وکیل منتخب خوانده ردیف اول به دیوانعالی کشور ارسال و برای بررسی به شعبه 26 ارجاع شده است و این شعبه بهموجب دادنامه شماره 000090 ـ 21/9/90 با استدلال به اینکه اولاً ـ مرحوم ج.س. در زمان حیات خود اقدام به أخذ شناسنامه و نیز مراسم برگزاری عروسی برای فرجامخواه بهعنوان دختر خود نموده و اسم او در شناسنامه متوفی و همسر سابقش بهعنوان احدی از فرزندان آنان قید شده و در زمان حیات مرحوم هیچ دلیل و مدرک بر نفی ولد از سوی آن مرحوم نسبت به فرجامخواه نشده و ثانیاً ـ نفی ولد از سوی غیر پدر، نسبت به فرزندی فرجامخواه به پدرش خلاف موازین شرعی و فقهی است و وجاهت ندارد و ثالثاً ـ پدر و مادر معرفی شده از سوی خواهان بدوی بهعنوان پدر و مادر خوانده ردیف یک پرونده (فرجامخواه) هیچ مطلبی مبنی بر اینکه فرجامخواه فرزند نسبی آنهاست نگفتهاند و رابعاً ـ بر اساس پاسخ بیمارستان امام خمینی «قدّس سره»، از استعلام دادگاه موضوع تولد فرجامخواه از پدر و مادر مطرح شده از سوی فرجامخوانده برای فرجامخواه منتفی اعلامشده و خامساً ـ برابر اقرار صریح کتبی و محضری برادر و زن برادر مرحوم ج.س. (که در آن) آمده که فرجامخواه برادرزاده آنها میباشد و سادساً ـ در اظهارات شهود تعرفه شده از سـوی طرفین دعـوی، مضاف بر تهافت و ابهام در گواهی، محرز نیست که آنها بینه شرعی موضوع نظریه شماره 12734 ـ 24/8/67 شورای نگهبان باشند لذا با توجه بهمراتب یاد شده و منطبق نبودن دادنامه فرجامخواسته در تأیید دادنامه تجدیدنظرخواسته با موازین آن را نقض نموده و پرونده به شعبه هم عرض جهت رسیدگی ارجاع شده است. متعاقباً پرونده در شعبه محترم شانزدهم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی مورد بررسی قرار گرفته است، بدواً خواهانهای بدوی با تقدیم لـوایح نسبـت به خواسته خود اصرار ورزیده و همچنان خوانده ردیف اول پرونده را فرزند نسبی مرحوم ج.س. نمیدانند و در جلسه مورخه 16/6/90 دادگاه یاد شده، وکیل تجدیدنظرخواه (خوانده ردیف اول پرونده) با تکرار اظهارات قبلی و آمیخته با موارد استدلالی این شعبه، خانم ش.س. را حسب مدارک و دلایل ذکر شده فرزند نسبی مرحوم ج. دانسته و تقاضای بررسی مجدد از اقوام نزدیک طرفین را نموده است و در جلسه مورخه 20/9/90 خانم ش.س. اظهار داشته که آقای ر. و ص. هر دو س. گواهی دادهاند که من فرزند ج. برادر آنها میباشم و در جلسه مورخه 10/11/90 وکیل خانم ش.س. مجدداً مطالب گذشته را در دفاع از موکله خود تکرار نموده است، در تحقیقات انجامشده خانم الف. معروف به م.ل. اظهار داشته م.م. شوهر من و پدر ش.س. میباشد که به علت بچهدار نشدن خواهرم، ص. همسر سابق مرحوم ج. آنها یکی از دو فرزند دوقلوی مرا به نام ش. بردند و ف. ماند و برای او شناسنامه بهنام خودشان گرفتند و با آنها رفت و آمد نداشتیم و بعد خواهرم فوت نمود و ج. اقدام به ازدواج با همسر دوم نمود و فرزندان دیگر من اطلاع دارند و نمیدانم آنها کجا کار میکنند و در بخشی اعلامشده که آقای م. نیز فوت شده است. شعبه محترم شانزدهم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی با بررسی و تحقیقات انجامشده بهموجب دادنامه شماره 00001034 ـ 7/12/91 با توجه به اظهارات خانم م.ل. مادر واقعی تجدیدنظرخواه محترمه و استماع اظهارات تلویحی خود تجدیدنظرخواه و سایر محتویات پرونده دادنامه تجدیدنظرخواسته عاری از خدشه دانسته و با رد تجدیدنظرخواهی آن را تأیید و رأی اصراری صادر نموده است. متعاقباً خانم ش.س. با وکالت آقای ح.ن. در اعتراض به دادنامه فرجامخواسته که در آن دادنامه تجدیدنظرخواسته تأیید و رأی اصرار صادر گردیده با تقدیم دادخواست و بعضاً لایحه و مدارک پیوست بیان نموده، آیا اظهارات تنها خانم م.ل. در مقابل ادله و مدارک ارائه شده شهادت تلقی میگردد با اینکه وی خاله موکله میباشد لذا فرجامخواهی نموده و خانم ز.ح. اصالتاً و با قیمومت از م.س. در رد فرجامخواهی لایحهای تقدیم دادگاه نموده است و پرونده برای فرجامخواهی به دیوانعالی کشور ارسال و برای بررسی به این شعبه ارجاع شده است.
رای دیوان
در خصوص فرجام خواهی خانم ش.س. فرزند ج. با وکالت آقـای ح.ن. بـه طـرفیت خـانم م. و خـانم ز.ح. در اعتـراض به دادنامه شماره 0001034 ـ 7/12/91 صادره از شعبه شانزدهم محترم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی که بهموجب آن رأی شماره 00001113 ـ 1/7/89 شعبه محترم شانزدهم دادگاه عمومی حقوقی تبریز مبنی بر حکم به نفی انتساب فرزندی خانم ش.س.ن. به مرحوم ج. مورث فرجامخواندگان تأیید گردیده است، با امعان نظر مجدد در جامع از اوراق و محتویات پرونده و مضاف بر عدم توجه دادگاه محترم تجدیدنظر به موارد استنادی و استدلال شعبه 26 دیوانعالی کشور در گزارش و دادنامه قبلی، نظر به اینکه در این مرحله از رسیدگی به صورت جد تحقیقات لازم از اقوام و نزدیکان خانم م. که فرجامخواه را فرزند مرحوم ج. ندانسته و مدّعی شده که او فرزند وی یعنی م. خانم (خاله فرجامخواه) میباشد و معلوم نیست فرزندان دیگر م. خانم صحت اظهارات وی را تأیید نمایند و دادگاه فقط بسنده به اظهارات وی نموده و بررسی نشده که آیا بیمارستان و یا افراد مطّلع گواهی و شهادت میدهند که فرجامخواه با فردی به نام ف. به صورت دوقلو از خانم م. متولد شدهاند و مرحوم ج. و همسر مرحومهاش فرجامخواه را از خانه خانم م. برده و دیگر قطع رابطه کردهاند و چرا رفت و آمد قطع شده است لذا به نظر میرسد پرونده نقص تحقیقات جامع محلی داشته و به صرف اظهارات یک زن در خصوص نفی ولد بودن فرجامخواه مضاف بر اینکه این موضوع از اختیارات زوج (پدر) فقط میباشد و پدر در زمان حیات برابر اسناد قانونی قابل استناد فرجامخواه را فرزند نسبی خود دانسته، نمیتوان بسنده نمود لذا با نقض دادنامه فرجامخواسته پرونده را در اجرای بند الف ماده 401 قانون آیین دادرسی مدنی به شعبه محترم شانزدهم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی عودت داده میشود.
رئیس شعبه 26 دیوانعالی کشور ـ مستشار
انصاری ـ افشاری
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.