صلاحیت رسیدگی دادگاه کیفری استان به جرائم توأمان ورود به عنف به منزل و ایراد ضرب و جرح با چاقو
درتاریخ : 1391/07/26 به شماره : 9109970906400366
موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور
این نمونه رای که در شعبه 4 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: ایراد ضرب و جرح با چاقو، حل اختلاف در صلاحیت، قرار عدم صلاحیت، ورود به عنف به منزلایراد ضرب و جرح با چاقو، ورود به عنف به منزل، حل اختلاف در صلاحیت، قرار عدم صلاحیت
چکیده رای
در خصوص اتهامات ورود به عنف به منزل وایراد ضرب و جرح با چاقو و دندان دادگاه کیفری استان صالح به رسیدگی است.
خلاصه جریان پرونده
محتویات پرونده واصله حاکی از اینست که حسب گزارش مورخ 20/1/91 پاسگاه انتظامی بخش که به دادسرای عمومی و انقلاب ارسال گردیده است اعلام میگردد که در پی یک فقره درگیری و رابطه نامشروع مربوط بخانم ز.ش. و ع.د. و درگیری ما بین ع.ب. و ع.د. ، مأمورین به محل مراجعه و طرفین را به پاسگاه دلالت نموده و پس از تنظیم صورتجلسه اولیه بلافاصله با مقام قضائی هماهنگی به عمل آمد که مقرر نمودند اظهارات طرفین اخذ و ع.ب. و ع.د. شب را تحت نظر باشند و ز.ش. به نحوی که قابل دسترسی باشد آزاد و پرونده در تاریخ 20/1/91 به دادسرا ارسال گردد واظهارات طرفین اخذ و ز.ش. اظهار داشت که سه ماه است که با ع.د. آشنا شده و نامبرده چند بار نیز به منزل آنها آمده و امشب نیز در داخل حیاط منزل مشغول صحبت بودیم که دامادمان سر رسید و با هم درگیر شدند . ع.د. نیز اظهار داشت که سه ماه از مدت آشنائی وی با ز.ش. میگذرد و چون چند روز از او خبر نداشته به منزل آنها رفته تا جویای حالش شود که داماد آنها سر رسید و با هم درگیر شدیم و قصد داشت با چاقو به من حمله کند که چاقوی او را گرفته و آنرا شکسته و از دستش فرار نموده است . ع.ب. نیز اظهار داشته وقتی وارد خانه مادر خانم خود شده دیده که ع.د. با خواهر خانم وی در زیر درختان مشغول صحبت میباشد که با او درگیر شده و چاقوئی در دست داشته که ع.د. آنرا گرفت و شکست و با آن وی را مجروح نمود که مأمورین به محل آمده و ما را به پاسگاه منتقل نمودند .پرونده امر پس از وصول به دادسرای عمومی و انقلاب در تاریخ 20/1/91 جهت رسیدگی به شعبه اول بازپرسی دادسرای مذکور ارجاع شده و بازپرسی مذکور پس از انجام تحقیق از ع.ب. و غ.گ. (مادر ز.ش.) بهعنوان شاکی و نیز از ص.ش. بهعنوان گواه و سپس از ع.د. بهعنوان متهم به ورود به عنف به منزل شاکی بنام غ.گ. (مادر ز.ش.) و نیز ایراد ضرب و جرح با چاقو و به واسطه گازگرفتگی با دندان به ع.ب. تحقیق و تفهیم اتهام میگردد .همچنین از ز.ش. نیز بهعنوان متهم در محضر بازپرسی تحقیق شده و از ع.د. بهعنوان تجاوز به خویش اعلام شکایت مینماید. بازپرس شعبه اول دادسرای عمومی و انقلاب پس از یک سلسله تحقیقات نهایتاً بهموجب تصمیم شماره 9109975861200090 – 30/2/91 اجمالاً در مورد اتهام ع.د. مبنی بر ورود به عنف به منزل شاکی (خانم غ.گ.) و ایراد ضرب و جرح عمدی و گازگرفتگی با دندان نسبت به ع.ب. مبادرت بهصدور قرار مجرمیت نموده و در خصوص شکایت ز.ش. علیه ع.د. دائر بر زنای به عنف با توجه باینکه طبق ماده 83 قانون مجازات اسلامی و تبصره ماده 4 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب رسیدگی به اتهام مذکور در صلاحیت دادگاه کیفری استان میباشد لذا مقرر میدارد که پس از موافقت دادسرا با قرار مذکور، بدل پرونده جهت رسیدگی به دادگاه کیفری استان ارسال شود. قرارهای مذکور مورد موافقت دادسرای ذیربط قرار گرفته و پرونده امر با صدور کیفر[خواست] در مورد اتهام ع.د. مبنی بر ورود به عنف به منزل شاکی (غ.گ.) و ایراد ضرب و جرح عمدی با چاقو و گازگرفتگی با دندان نسبت به ع.ب. به دادگاه عمومی جزائی ارسال میگردد. پرونده مذکور در تاریخ 31/2/91 جهت رسیدگی در شعبه 101 دادگاه عمومی جزائی مطرح میشود. شعبه 101 دادگاه عمومی جزائی پس از دعوت طرفین و تشکیل جلسه دادرسی و استماع اظهارات آنان مطابق دادنامه شماره 9109975859900146 – 11/3/91 آقای ع. د. را بهلحاظ ارتکاب بزه ورود به عنف به منزل شاکیه و موضوع شکایت خانم غ.گ. و ایراد ضرب و جرخ عمدی با چاقو و گازگرفتن با دندان و موضوع شکایت آقای ع.ب. به استناد ماده 694 قانون مجازات اسلامی و تبصره ماده 614 قانون مزبور، از جهت ورود به عنف به تحمل یکسال حبس تعزیری و در مورد ایراد جرح با چاقو از حیث جنبه عمومی جرم به تحمل 91 روز حبس تعزیری و در مورد جنبه خصوصی جرم به پرداخت دیه صدمات وارده در حق آقای ع.ب. محکوم مینماید. دادنامه مرقوم مورد تجدیدنظرخواهی وکیل ع.د. (محکومعلیه) قرار گرفته و پرونده در شعبه 6 دادگاه تجدیدنظر استان مطرح رسیدگی قرار میگیرد. شعبه 6 دادگاه تجدیدنظر استان در وقت فوقالعاده طی دادنامه شماره 9109975844800414 – 19 /4/91 در مورد تجدیدنظر خواهی آقای ع.د. از دادنامه شماره 900146 – 11/3/91 خلاصتاً ایراد وکیل تجدیدنظرخواه مذکور بر صلاحیت شعبه 101 دادگاه جزائی را با توجه به اینکه تجدیدنظرخواه متهم به زنای به عنف با ز.ش. بوده و پروندهای در شعبه اول دادگاه کیفری استان تحت کلاسه 910011 تشکیل گردیده است وارد اعلام میدارد چون مطابق رأی وحدت رویه 709- 1/11/87 دادگاه کیفری استان مکلف به رسیدگی به اتهامات دیگر متهم نیز که در صلاحیت دادگاه عمومی است به تبع اتهامی که در صلاحیت کیفری استان میباشد، خواهد بود، بنابراین با نقض دادنامه تجدیدنظرخواسته، پرونده را به دادگاه صالح (شعبه اول کیفری استان ) ارسال میدارد. شعبه اول دادگاه کیفری استان بهموجب تصمیم شماره 9110395844500012 – 10/5/91 که در وقت فوقالعاده اتخاذ نموده است بهلحاظ اینکه به اتهام ع.د. دائر بر زنای به عنف و محصن حسب دادنامه شماره 9109975844500025 – 30/3/91 موضوع پرونده کلاسه 910011 آن شعبه قبل از دادنامه اصداری از سوی شعبه 6 دادگاه تجدیدنظر استان رسیدگی و حکم صادر گردیده و اساساً موجبات رسیدگی توأمان به سایر اتهامات مطروحه مشارالیه در آن شعبه منتفی است و در حال حاضر نامبرده پرونده در جریان رسیدگی در آن مرجع (کیفری استان) ندارد لذا پرونده را جهت هرگونه تصمیم مقتضی به نظر ریاست کل دادگستری استان میرساند تا در صورت موافقت پرونده به شعبه 6 دادگاه تجدیدنظر استان ارسال و در غیر اینصورت پرونده جهت دستور بعدی به نظر آن دادگاه (کیفری استان) برسد. ریاست کل دادگستری استان رسیدگی به پرونده را به شعبه 6 دادگاه تجدیدنظر استان ارجاع مینمایند. شعبه 6 دادگاه تجدیدنظر استان مجدداً بهموجب تصمیم شماره 9110295844800013 -15/5/91 که در وقت فوقالعاده اتخاذ گردیده است، بهلحاظ اینکه ارسال مجدد پرونده به آن دادگاه (تجدیدنظر) از سوی شعبه اول دادگاه کیفری استان منطبق با موازین قانونی نیست، زیرا آن دادگاه (تجدیدنظر) عقیده بر صلاحیت کیفری استان (شعبه اول) داشته است و رأی بدوی را نقض و پرونده را به دادگاه صالح ارسال داشته است و چنانچه دادگاه کیفری استان نیز خود را صالح به رسیدگی نداند، مطابق ماده 58 قانون آیین دادرسی کیفری و مواد 28 و26 و 27 قانون آیین دادرسی مدنی میبایستی پرونده را بهمرجع صالح ارسال نماید و ارسال مجدد پرونده به آن دادگاه (تجدیدنظر) صحیح نمیباشد چون آن دادگاه (تجدیدنظر) در حال حاضر مجوزی برای ورود مجدد نیز ندارد و صدور رأی در موضوع زنای به عنف و محصن از سوی شعبه اول کیفری استان مانع از رسیدگی مجدد آن دادگاه به موضوع ورود به عنف و جرح با چاقو نیست و سلب صلاحیت نمینماید لذا پرونده را به شعبه اول دادگاه کیفری استان اعاده مینماید. شعبه اول دادگاه کیفری استان در وقت فوقالعاده بهموجب تصمیم مورخ 16/5/91 بهلحاظ اینکه به اتهام ع.د. دائر بر زنای به عنف و محصن حسب دادنامه شماره 9109975844500020-30/3/91 موضوع پرونده کلاسه 910011 آن شعبه (کیفری استان) قبل از دادنامه اصداری از سوی شعبه 6 دادگاه تجدیدنظر استان رسیدگی و حکم صادر گردیده و اساساً موجبات رسیدگی توأمان به سایر اتهامات مطروحه مشارالیه در آن شعبه (کیفری استان) منتفی میباشد و در حال حاضر نامبرده پرونده در جریان رسیدگی در آن مرجع ندارد لذا به استناد تبصره یک ماده 20 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب و مواد 26 و 27 و 28 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی، قرار عدم صلاحیت در خصوص اتهام متهم یاد شده دائر بر ورود به عنف و ایراد جرح با چاقو به شایستگی شعبه 6 دادگاه تجدیدنظر استان صادر نموده و پرونده را به منظور حل اختلاف در صلاحیت به دیوان عالی کشور ارسال داشته و رسیدگی به موضوع به این شعبه ارجاع میگردد.
رای دیوان
در خصوص اختلاف حادث فیمابین شعبه 6 دادگاه تجدیدنظر استان و شعبه اول دادگاه کیفری استان مذکور در باب صلاحیت رسیدگی به اتهام آقای ع.د. مبنی بر ورود به عنف به منزل خانم غ.گ. و ایراد ضرب و جرح با چاقو و دندان نسبت بآقای ع.ن. به کیفیت منعکس در پرونده امر، با التفات به اینکه بهموجب صراحت ماده 54 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری، اگر شخصی مرتکب چند جرم در جاهای مختلف بشود در دادگاهی رسیدگی خواهد شد که مهمترین جرم در حوزه آن واقع شده باشد و بر اساس مقررات ماده 183 قانون مزبور نیز، به اتهامات متعدد متهم باید توأماً و یکجا رسیدگی شود لیکن اگر رسیدگی به تمام آنها موجب تعویق باشد دادگاه نسبت به اتهاماتی که مهیا برای صدور حکم است، تفهیم میگیرد و توجهاً به اینکه در مانحنفیه رسیدگی به احد از جرائم ارتکابی متهم یاد شده در صلاحیت دادگاه کیفری استان بوده است، لذا مرجع مذکور صالح و مأخوذه به رسیدگی به سایر اتهامات مشارالیه نیز میباشد و اقدام دادسرای عمومی و انقلاب در تفکیک نحوه رسیدگی به اتهامات متعدد متهم یاد شده، مخالف با مقررات قانونی مارالذکر بوده و نافی و سالب صلاحیت ایجادشده برای دادگاه کیفری یادشده به هنگام رسیدگی و صدور قرار مجرمیت توسط بازپرسی و متعاقباً اصدار کیفرخواست از ناحیه دادسرای فوقالذکر نمیباشد و تمسک شعبه اول دادگاه کیفری استان در نفی صلاحیت از خویش در رسیدگی به اتهامات صدرالاشعار متهم موصوف به جهت منتفی بودن موجبات رسیدگی توأمان، بهلحاظ صدور حکم در مورد اتهام مهم مشارالیه، با عنایت به مراتب مرقوم و حکومت مقررات مادتین یاد شده و به ویژه ملاک رأی وحدت رویه شماره 709 – 1/11/87 هیئت عمومی دیوان عالی کشور، از توجیه قانونی برخوردار نیست علیهذا با پذیرش استدلال شعبه 6 دادگاه تجدیدنظر استان و تأیید تصمیم شماره 9109975844800414-19/4/91 مرجع مذکور در اعلام صلاحیت دادگاه کیفری استان و ضمن نقض قرار عدم صلاحیت مورخ 16/5/91 اصداری از شعبه اول دادگاه کیفری استان ، با اعلام صلاحیت آن دادگاه در رسیدگی به موضوع مبادرت به حل اختلاف میگردد و مقرر میدارد دفتر پرونده امر به منظور اقدام قانونی و رسیدگی بهمرجع صالحه فوق ارسال شود.
رئیس شعبه 4 دیوان عالی کشور – مستشار
قاسم پناو – جنتی
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.