شرط صدور قرار عدم صلاحیت در مرحله واخواهی
درتاریخ : 1392/11/02 به شماره : 9209970907201117
موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور
این نمونه رای که در شعبه 12 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: صلاحیت، مرحله واخواهی، قرار عدم صلاحیت، نقض رأی
چکیده رای
صدور قرار عدم صلاحیت در مرحله واخواهی مستلزم آن است که دادگاه نسبت به فسخ رأی خویش اظهارنظر کند زیرا تا زمانی که رأی غیابی توسط دادگاه صادرکننده رأی فسخ نگردد ورود به ماهیت دعوی توسط دادگاه دیگر توجیه قانونی ندارد.
خلاصه جریان پرونده
در تاریخ 27/7/1390 خانم الف.د. تصویر رونوشت سند ازدواج شماره 1593-17/9/87 ثبتاسناد و املاک بندرعباس و دادنامه 356 و غیره دادخواستی به خواسته عدم امکان سازش جاری نمودن صیغه طلاق به لحاظ عسر و حرج بهطرفیت آقای ر.ب. به نشانی مجهولالمکان تقدیم و توضیح میدهد ـ با عنایت به عسر و حرج همسرم ر.ب. متواری و مجهولالمکان و عنایت به دادنامه صادره از همین دادگاه محترم و محتویات پرونده کلاسه 9009983461300349 دایر بر ترک انفاق و متارکه و گذشت حدود 2 سال و اندی از رفتار سوء مشارٌالیه و عدم هرگونه سازش و امکان مربوط که از بیکسی حقیر سوءاستفاده نموده خاضعانه از محضر دادگاه صدور حکم عدم امکان سازش را حتی بدون مطالبات اعم از مهریه و نفقه و غیره را دارم دادگاه عمومی ارزوئیه با تشکیل جلسه و دعوت خوانده از طریق نشر آگهی و استماع اظهارات شهود قضیه و وصول نظریه پزشکی قانونی مبنی باردار نبودن زوجه ختم رسیدگی را اعلام و طی دادنامه غیابی شماره 1578-29/11/1390 چنین رأی میدهد: با عنایت به محتویات پرونده ازجمله رونوشت سند ازدواج رابطه زوجیت دائم بین طرفین محرز است خواهان طی دادخواست و حضور در جلسه دادرسی دادگاه بیان داشته که خوانده دعوی (همسرش) وی را بیش از هجده ماه است که رها کرده و در این مدت هیچ سراغی از وی نگرفته و نفقه وی را نپرداخته و دچار سختی شده است و تقاضای طلاق نموده که زوج علیرغم ابلاغ قانونی و انتشار آگهی در جلسه دادرسی حاضر نشده و دو نفر گواه اظهارات خواهان را تأیید نمودهاند لذا دادگاه با احراز عسر و حرج خواهان مستنداً به ماده 1130 قانون مدنی رأی بر طلاق در پرونده صادر و اعلام مینماید نوع طلاق خلعی میباشد زوجه (خواهان) کلیه حقوق مالی خود را ازجمله مهریه را در قبال طلاق به خوانده (زوج) بذل نموده و طرفین فرزند مشترک ندارند ـ رعایت شرایط صحت وقوع طلاق در زمان اجرا بر عهده مجری آن خواهد بود توضیح میدهد رأی غیابی است و در تاریخ 27/1/1391 دادگاه به سردفتر طلاق و ازدواج شهرستان سیرجان اعلام میکند رأی صادره در تاریخ 26/1/1391 قطعیت یافته است متعاقباً سردفتر شماره …. ـ …. سیرجان به دادگاه اعلام مینماید حسب دستور طلاق خلع فیمابین آقای ر.ب. و الف. د. طی شماره 6372-2/2/91 در دفتر طلاق … سیرجان ثبت گردیده است در تاریخ 16/6/1391 آقای م.الف. به وکالت از آقای ر.ب. نسبت به رأی غیابی درخواست واخواهی میکند و در دادخواست عنوان میکند همسر موکل در ابتدا با علم و اطلاع از آدرس موکل در شعبه اول حقوقی دادگستری حاجیآباد با موضوع طلاق به درخواست زوجه و با درج آدرس محل اقامت موکل در طی کلاسه 291/89 مطرح مینماید و پسازآنکه متوجه میشود که پرونده با قرار عدم صلاحیت محلی روبرو میشود با سوءنیت اقدام به مطرح نمودن دادخواست مجهولالمکان بودن اقدام مینماید ـ بدواً تقاضـای ایـراد صلاحیت محلی نسـبت به اصل و سپس ایراد شکلی موردتقاضاست آقای ر.الف. با تقدیم وکالتنامهای خود را بهعنوان وکیل زوجه معرفی میکند دادگاه در تاریخ 22/9/1391 با حضور واخواه و وکلای طرفین تشکیل جلسه میدهد و اظهارات آنان را استماع میکند سپس ختم رسیدگی را اعلام و طی رأی شماره 1510-24/10/1391 استدلال میکند با عنایت به محتویات پرونده نظر به اینکه واخوانده محل اقامت واخواه را مجهول اعلام که منجر به انتشار آگهی و متعاقب آن صدور حکم شده و در حال حاضر محل اقامت واخواه (خوانده دعوی اصلی) مشخص و در شهرستان بندرعباس میباشد و به صلاحیت این دادگاه از ناحیه وکیل واخواه موردایراد قرارگرفته لذا با پذیرش ایراد قبل از هرگونه اتخاذ تصمیم در خصوص واخواهی مستنداً به مـاده 11 قانون آیین دادرسـی مدنی قرار عدم صلاحـیت به صلاحیت و شایستگی دادگاه عمومی حقوقی (خانواده) شهرستان بندرعباس صادر و اعلام مینماید پس از ارسال پرونده به شعبه پنجم دادگاه حقوقی در وقت فوقالعاده در تاریخ 20/6/1392 با حضور واخواه و وکیل ایشان تشکیل جلسه میدهد و طی تصمیم بدون شماره چنین استدلال میکند با توجه به اینکه ملاک صلاحیت زمان تقدیم دادخواست میباشد فلذا با توجه به تاریخ دادخواست که سال 1390 بوده و تاریخ اجرای قانون حمایت از خانواده در سال 1392 میباشد ایراد وکیل آقای ر.ب. وارد نیست و از طرفی چون دادگاه محترم ارزوئیه در خصوص رأی صادره هیچگونه اظهارنظر ننموده بدیهی است در صورت عدم صلاحیت رأی میبایست توسط همان شعبه فسخ میگردید و چون فسخ نگردید موجبات رسیدگی را فراهم نیست پرونده را با حفظ بدل جهت اظهارنظر به همان شعبه ارسال میکند که شعبه دادگاه عمومی ارزوئیه به استدلال مندرج در تصمیم مورخ 13/7/92 اقدامی در راستای خواسته شعبه پنجم بندرعباس را متصور ندانست و پرونده عیناً عودت که نهایتاً شعبه پنجم دادگاه بندرعباس بهموجب تصمیم مورخ 17/9/1392 با بیانی کـه تـا زمـانـی رأی صـادره فسـخ نشـود ایـن دادگـاه قـادر به رسیدگی نمیباشد پرونده را جهت حل اختلاف به دیوانعالی کشور ارسال که به این شعبه ارجاع میگردد.
هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای حیدری عضو ممیّز و ملاحظه اوراق پرونده مشاوره نموده چنین اتخاذ تصمیم مینماید:
رای دیوان
حسب دادخواست واخواهی تقدیمی از سوی آقای ر.ب. با وکالت آقای م.الف. نسبت به رأی غیابی شماره 1578 مورخ 29/11/1390 دادگاه عمومی ارزوئیه، مشارٌالیه با ایراد صلاحیت دادگاه مذکور محل اقامت خود را تعیین و به دادگاه اعلام نموده است و دادگاه هم برابر دادنامه 1510 مـورخ24/10/1391 با پذیـرش ایـراد قـرار عـدم صلاحـیت به دادگاه بندرعباس صادر کرده است نظر به اینکه پس از واخواهی از رأی غیابی رسیدگی دادگاه مربوطه همانند دادگاه نخستین میباشد و با توجه به ایراد واخواه به شرح مندرجات پرونده و قرار عدم صلاحیت صادره از سوی دادگاه ارزوئیه این دادگاه مکلف است نسبت به فسخ رأی خویش اظهارنظر کند و دادگاه دیگر (شعبه پنجم دادگاه عمومی بندرعباس) نمیتواند قبل از تعیین تکلیف رأی غیابی توسط صادرکننده رأی به این پرونده وارد و در ماهیت اظهارنظر کند بهعبارتدیگر تا زمانی که رأی غیابی توسط دادگاه صادرکننده رأی فسخ نگردد اظهارنظر ورود به ماهیت دعوی توسط دادگاه دیگر توجیه قانونی ندارد ـ لهذا با این فرض و اینکه اختلاف صلاحیت هنوز تحقق پیدا نکرده پرونده به مرجع مربوطه عودت داده میشود.
رئیس شعبه 12 دیوانعالی کشور ـ مستشار
طیبی ـ حیدری
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.