رای وحدت رویه 528 – 1368/8/2
روزنامه رسمی 13027-30/8/1368
شماره 1102/ هـ 14/8/1368
پرونده وحدت رویه ردیف 68/47 هیئت عمومی دیوان عالی كشور
ریاست معظم دیوان عالی كشور
احتراماً به استحضار می رساند: سرپرست محترم دادگاه های كیفری تهران رونوشت آراء صادره از شعب 135 و 140 دادگاه كیفری 1 تهران و پرونده های مربوطه را ارسال داشته و نوشته اند، دادگاه های كیفری 1 تهران در مورد تجدیدنظرخواهی دادستان از احكام دادگاه های كیفری 2 یا احكام دادگاه های كیفری 1 به قائم مقامی دادگاه كیفری 2 كه قبل از لازم الاجراء شدن قانون تعیین موارد تجدیدنظر احكام دادگاه ها مصوب 1367 صادر گردیده اختلاف نظر دارند و آراء معارضی صادر نموده اند با توجه به كثرت پرونده های مورد ابتلا و بلاتكلیفی دادگاه های كیفری و دادسرای عمومی و سرگردانی ارباب رجوع ایجاب می نماید كه موضوع در هیئت عمومی دیوان عالی كشور و رأی وحدت رویه صادر گردد. پرونده های مزبور ملاحظه شد و خلاصه ی آن ها به شرح زیر است:
1-به حكایت پرونده كیفری 67/291 شعبه 167 دادگاه كیفری 2 تهران آقای محمد علی گیتی فر به اتهام ایجاد مزاحمت و ممانعت از حق نسبت به استفاده شاكی از منافع مورد اجاره تحت تعقیب دادسرای عمومی تهران قرار گرفته و در تاریخ 12/2/67 كیفرخواست صادر و پرونده به دادگاه كیفری 2 ارسال گردیده و دادگاه پس از رسیدگی واحراز بزهكاری متهم به استناد ماده 134 قانون تعزیرات حكم شماره 1165-13/7/67 را صادر كرده و متهم را به تحمل 20 ضربه شلاق و رفع ممانعت از حق و اعاده وضع مغازه به حالت اول طبق نظر كارشناس محكوم نموده است. محكوم علیه شرحی به دادیار اجرای احكام نوشته و از دادسرای ناحیه 2 تهران تقاضا نموده كه در اجرای مادتین 284 و 284 مكرر قانون آیین دادرسی كیفری اقدام شود. دادسرای ناحیه 2 مراتب را به دادگاه صادركننده حكم تذكر داده و تجدیدنظرخواسته ولی دادگاه 167 كیفری 2 تهران حكم مورخ 13/7/67 را بی اشكال دانسته و بالاخره پرونده برای رسیدگی تجدیدنظر بر حسب درخواست دادسرای ناحیه 2 تهران به شعبه 135 دادگاه كیفری 1 تهران ارجاع شده و دادگاه مزبور پس از رسیدگی حكم شماره 611-15/7/68 را به این شرح صادر كرده است.
آنچه مسلم است به موجب بند 3 ماده 351 قانون آیین دادرسی كیفری سابق و ماده 284 قانون اصلاح موادی از قانون آیین دادرسی كیفری مصوب 1361 دادستان ناظر بر حسن اجرای قوانین است و این حق پیوسته از طریق تقاضای تجدیدنظر و یا اعتراض به حكم استمرار داشته و به نظر می رسد كه در ماده 8 قانون تعیین موارد تجدیدنظر احكام دادگاه ها مصوب 1367 همین حق اعمال گردیده و رأی وحدت رویه 526-19/2/68 هیئت عمومی دیوان عالی كشور منصرف از موارد تجدیدنظرخواهی دادستان است به ویژه اینكه در متن رأی مذكور تصریح شده كه محكوم علیه حكم كیفری نمی توان رأساً به استناد قانون مذكور نسبت به احكام سابق الصدور درخواست تجدیدنظر نماید. بدیهی است به دادستان نمی توان اطلاق محكوم علیه حكم كیفری نمود نتیجتاً اعتراض دادسرا موقعیت قانونی داشته و از این حیث پرونده قابل طرح در این دادگاه است و در ماهیت قضیه… با نقض دادنامه فوق الاشعار به علت فقد دلیل كافی حكم بر برائت متهم صادر می شود.
1-به حكایت پرونده كلاسه 64/265 شعبه 140 دادگاه كیفری 1 تهران قائم مقام كیفری 2 كه مخصوص رسیدگی به پرونده های تخلف ساختمانی بوده شكایت شهرداری منطقه 7 تهران از شركت تعاونی رفاه فردا رسیدگی كرده و تخلف شركت را از مقررات شهرسازی و شهرداری محرز دانسته و به استناد تبصره های بند 24 ماده 55 قانون شهرداری حكم شماره 76-18/3/65 را بر تعطیل سطوح تجاری غیرمجاز صادر نموده است. شركت محكوم علیه شرحی به اجرای احكام دادسرای عمومی تهران نوشته و بر حكم مزبور اعتراض كرده و آقای دادیار در تاریخ 25/11/65 اعلام نظر كرده و حكم دادگاه را قانونی ندانسته و با موافقت دادستان به دادگاه صادركننده حكم تذكر داده تا طبق مادتین 284 و 284 مكرر در حكم خود تجدیدنظر نماید ولی دادگاه این درخواست را نپذیرفته و بالاخره پرونده امر به استناد ماده 8 قانون تعیین موارد تجدید نظر احكام دادگاه ها مصوب 1367 برای رسیدگی تجدیدنظر به شعبه 140 دادگاه كیفری 1 تهران ارجاع شده و دادگاه رأی شماره 272-18/7/67 را به این خلاصه صادر نموده است:
دادنامه شماره 76-18/3/65 دادگاه كیفری كه منجر به تعطیل سطوح تجاری غیرمجاز گردیده قبل از لازم الاجراء شدن قانون تعیین موارد تجدیدنظر احكام دادگاه ها مصوب 1367 صادر شده قطعیت یافته است بنابراین طبق ماده 4 قانون مدنی و رأی وحدت رویه 526-19/2/68 هیئت عمومی دیوان عالی كشور مشمول قانون اخیرالتصویب نمی باشد و پرونده به اجرای احكام ارسال می شود.
نظریه- بنابر آنچه ذكر شد شعبه 135 دادگاه كیفری 1 تهران درخواست تجدیدنظر دادستان را نسبت به احكامی كه دادگاه های كیفری 2 قبل از لازم الاجراء شدن قانون تعیین موارد تجدیدنظر احكام دادگاه ها و نحوه رسیدگی به آن ها مصوب 1367 صادر نمودهاند قابل رسیدگی دانسته و طبق ماده 8 قانون مزبور به موضوع رسیدگی و حكم صادر كرده است در صورتی كه شعبه 140 دادگاه كیفری 1 در نظیر مورد احكام سابق الصدور دادگاه های 2 یا دادگاههای كیفری 1 به قائم مقامی كیفری 2 را مشمول قانون موصوف نشناخته و دادخواست تجدیدنظر دادستان را نپذیرفته است لذا موضوع قابل طرح و رسیدگی در هیئت عمومی دیوان عالی كشور برای صدور رأی وحدت رویه قضایی ا ست.
معاون اول قضایی دیوان عالی كشور- فتح الله یاوری
به تاریخ روز سه شنبه 2/8/1368 جلسه هیئت عمومی دیوان عالی كشور به ریاست حضرت آیت الله مرتضی مقتدایی رئیس دیوان عالی كشور و با حضور جناب آقای علی اكبر عابدی نماینده دادستان محترم كل كشور و جنابان آقایان رؤسا و مستشاران شعب حقوقی و كیفری دیوان عالی كشور تشكیل گردید.
پس از طرح موضوع و قرائت گزارش و بررسی اوراق پرونده و استماع عقیده جناب آقای علی اكبر عابدی نماینده دادستان كل كشور مبنی بر:
در پرونده وحدت رویه 68/47 دیوان عالی كشور نظر دادسرای دیوان عالی كشور به شرح زیر است: چون در قانون اصلاحی آئین دادرسی كیفری ماده 284 و 284 مكرر و بخشنامه اجرایی آن مصرح است كه دادستان عمومی و نهایتاً دادستان كل كشور اعتراض محكوم علیه را تایید می كند پرونده قابل طرح در دیوان عالی كشور بوده در قانون تجدیدنظر احكام دادگاه های اخیرالتصویب دادستان حق اعتراض دارد و رأی وحدت رویه 526- مورخ 19/2/68 هم مؤید این است كه محكوم علیه رأساً نمی تواند اعتراض به احكامی نماید كه قبل از لازم الاجراء شدن قانون تجدیدنظر احكام دادگاه ها صادر شده نتیجتاً دادستان حق اعتراض به آراء صادره قبل از قانون جدید را دارد و مرجع رسیدگی كننده نیز طبق قانون جاری ( قانون اخیرالتصویب) می باشد.
مشاوره نموده و اكثریت بدین شرح رأی داده اند.
رأی شماره 528-2/8/1368
رأی وحدت رویه هیئت عمومی دیوان عالی كشور
براساس ماده 284 قانون اصلاح موادی از قانون آیین دارسی كیفری مصوب 1361 دادستان می توانسته است نسبت به احكام دادگاه های كیفری درخواست تجدیدنظر نماید.
ماده 8 قانون تعیین موارد تجدیدنظر احكام دادگاه ها و نحوه رسیدگی به آن ها مصوب مهرماه 1367 نیز صریحاً این حق را در موارد مصرحه در این ماده به دادستان داده است. لذا مورد منصرف از ماده 4 قانون مدنی می باشد و دادستان می تواند به استناد ماده 8 قانون مارالذكر نسبت به احكام سابق الصدور دادگاه های كیفری 1 و كیفری 2 درخواست تجدیدنظر نماید و مرجع تجدیدنظر به شرح مندرج در قانون تعیین موارد تجدید نظر احكام دادگاه ها است.
بنابراین رأی شعبه 135 دادگاه كیفری 1 تهران كه با این نظر مطابقت دارد صحیح و منطبق با موازین قانونی است. این رأی بر طبق ماده 3 از مواد اضافه شده به قانون آیین دادرسی كیفری مصوب سال 1337 برای دادگاه ها در موارد مشابه لازم الاتباع است.