رای وحدت رویه 36 – 1365/9/20

رای وحدت رویه 36 – 1365/9/20

ردیف 65/85

رأی شماره 36-هیئت عمومی دیوان عالی كشور

هیئت عمومی محترم دیوان عالی كشور

آقای رئیس شعبه 202 دادگاه كیفری 2 تهران رونوشت آراء صادره از شعب دوم و هفتم دیوان عالی كشور را ارسال نموده و نوشته است شعبه دیوان عالی كشور در موضوعات مشابه آراء معارض صادر نموده ­اند و اقتضاء دارد كه اقدام قانونی لازم به عمل آید پرونده­ های مربوط به آراء مزبور مطالبه شده و پیوست گردیده كه به این شرح می­ باشند:

1- به حكایت پرونده فرجامی كلاسه 18/2-1561 شعبه دوم دیوان عالی كشور آقای علی اكبر نوروزی فرزند حسین به اتهام گران­فروشی لامپ تحت تعقیب دادسرای انقلاب اسلامی تهران قرار گرفته و پس از رسیدگی كیفرخواست مورخ 30/10/64 تنظیم و به استناد ماده 72 قانون امور صنفی پرونده به دادگاه شعبه 11 انقلاب اسلامی تهران ارسال شده و دادگاه در تاریخ 4/5/65 قرار عدم صلاحیت صادر نموده و رسیدگی را در صلاحیت دادگاه كیفری 2 تهران دانسته است شعبه 202 دادگاه كیفری 2 تهران هم رسیدگی را در صلاحیت دادگاه انقلاب تشخیص داده و قرار عدم صلاحیت صادر كرده و بر اثر حدوث اختلاف پرونده به دیوان عالی كشور ارسال و به شعبه دوم دیوان عالی كشور ارجاع شده و شعبه مزبور رأی شماره 702/2-30/7/65 را به این شرح صادر نموده است: با توجه به مندرجات پرونده و اینكه بزه انتسابی با هیچ­یك از بندهای ماده واحده قانون حدود صلاحیت دادسراها و دادگاه های انقلاب منطبق نمی­ باشد با تایید نظر دادگاه انقلاب اسلامی به صلاحیت و شایستگی دادگاه كیفری 202 تهران حل اختلاف می ­شود.

2-به حكایت پرونده فرجامی كلاسه 23-7-1561 شعبه هفتم دیوان عالی كشور اقای محمود شكرچیان فرزند مهدی به اتهام گران­فروشی مورد تعقیب دادسرای انقلاب اسلامی تهران واقع شده و پرونده امر پس از تنظیم كیفرخواست مورخ 3/5/64 به شعبه 11 دادگاه انقلاب اسلامی ویژه امور اقتصادی ارجاع شده و دادگاه مزبور به این استدلال كه گرانفروشی ارزاق عمومی فقط در صلاحیت دادگاه انقلاب است و مورد گران­فروشی در این پرونده جزو ارزاق عمومی نبوده به اعتبار صلاحیت دادگاه عمومی تهران اعلام عدم صلاحیت نموده و پرونده برای رسیدگی به شعبه 202 دادگاه كیفری 2 تهران ارجاع شده و دادگاه مزبور به استناد بند 6 ماده واحده قانون حدود و صلاحیت دادسراها و دادگاه­ های انقلاب خود را صالح ندانسته و بر اثر تحقق اختلاف پرونده به دیوان عالی كشور ارسال و به شعبه هفتم دیوان عالی كشور ارجاع گردیده و رأی شماره 463/7-10/7/65 شعبه مزبور به این شرح است: مستفاد از بند 6 ماده واحده قانون حدود و صلاحیت دادسراها و دادگاه­ های انقلاب اسلامی این است كه قید ارزاق عمومی مخصوص احتكار است و فقط احتكار مقید به ارزاق عمومی می­ شود اما گران­فروشی به اطلاق خود باقی است و مطلق گران­فروشی در صلاحیت دادسراها و دادگاه­ های انقلاب اسلامی می­باشد همان طور كه مشی عملی هم به همین نحو بوده است بنابراین به صلاحیت دادگاه انقلاب اسلامی رأی داده می ­شود و رأی دادگاه عمومی صحیحاً صادر شده است.

نظریه – همان­طور كه ملاحظه می ­شود شعبه دوم دیوان عالی كشور جرم گران­فروشی را مشمول هیچ­یك از بندهای ماده واحده قانون حدود و صلاحیت دادسراها و دادگاه ­های انقلاب اسلامی ندانسته و به صلاحیت دادگاه عمومی رأی داده در صورتی كه شعبه هفتم دیوان عالی كشور جرم گران­فروشی را با بند 6 ماده واحده مزبور مصوب 1362 تطبیق داده و به صلاحیت دادگاه انقلاب اسلامی رأی داده است و چون آراء مزبور معارض می­ باشد لذا بر طبق ماده واحده قانون وحدت رویه قضایی مصوب 1328 درخواست طرح موضوع در هیئت عمومی و اعلام نظر می ­شود.

معاون اول قضایی ریاست دیوان عالی كشور

به تاریخ روز پنجشنبه 20/9/1365 جلسه هیئت عمومی دیوان عالی كشور به ریاست حضرت آیت ­الله سید عبدالكریم موسوی اردبیلی رئیس دیوان عالی كشور و با حضور جناب آقای محمد صدیق متولی نماینده دادستان محترم كل كشور و جنابان آقایان رؤسا و مستشاران و اعضاء معاون شعب حقوقی و كیفری دیوان عالی كشور به شرح ذیل تشكیل گردید و پس از طرح موضوع و قرائت گزارش و بررسی اوراق پرونده و استماع عقیده جناب آقای محمد صدیق متولی نماینده دادستان كل كشور مبنی بر: «با توجه به اینكه بنده 6 از قانون حدود صلاحیت دادسراها و دادگاه ­های انقلاب به طور مطلق و عام تصریح به این دارد كه گران­فروشی در صلاحیت دادسرا و دادگاه انقلاب اسلامی قرار دارد بنابراین رأی شعبه هفتم دیوان عالی كشور موجه و صحیح بوده و مورد تایید است» . مشاوره نموده و اكثریت بدین شرح رأی داده­ اند:

رأی هیئت عمومی دیوان عالی كشور

بند 6 ماده واحده قانون صلاحیت دادسراها و دادگاه­ های انقلاب مصوب اردیبهشت ماه 1362 ناظر به دو جرم مستقل می ­باشد كه عبارت از جرم گران­فروشی و جرم احتكار ارزاق عمومی است و رسیدگی به جرم گران­فروشی علی­ الاطلاق در صلاحیت دادگاه­ های انقلاب است بنابراین رأی شعبه هفتم دیوان عالی كشور كه براساس این نظر صادر گردیده صحیح تشخیص می ­شود. این رأی بر طبق ماده واحده قانون وحدت رویه قضایی مصوب 1328 برای شعب دیوان عالی كشور و دادگاه ­ها در موارد مشابه لازم ­الاتباع است.