دلالت اخذ شناسنامه برای طفل بر نسب
درتاریخ : 1392/08/29 به شماره : 9209970909900311
موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور
این نمونه رای که در شعبه 26 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: نسب، نفی نسب، اقرار
چکیده رای
گرفتن شناسنامه برای طفل از سوی پدر اقرار ضمنی به نسب محسوب میشود و در صورت عدم وجود دلیل برخلاف آن دعوای نفی نسب طفل مذکور پذیرفته نمیشود.
خلاصه جریان پرونده
فرجامخواهان به تاریخ 3/5/1391 با وکالت آقای ح.ق. دادخواستی بهطرفیت س.الف. و س.ص. به خواسته صدور حکم به ابطال عقد نکاح مورخ 5/12/81 مابین خوانده ردیف اوّل و مورث موکلین و حذف نام خواندگان از سند سجلی و انحصار وراثت مرحوم ع.ص. به شرح دادخواست تقدیم رئیس دادگستری دامغان نموده و رسیدگی به شعبه اوّل دادگاه عمومی ارجاع میگردد وکیل فرجامخواهان خواسته آنها را چنین توضیح داده مورث ایشان مرحوم ع.ص. طبق سند نکاحیه مورخ 5/12/1381 با خوانده اوّل بهطور رسمی ازدواج مینماید در تاریخ 2/4/82 یعنی کمتر از 4 ماه خوانده ردیف دوّم متولد میگردد که طبق سند ازدواج و سند تولّد طفل خوانده ردیف اوّل در زمان نکاح باردار و حامله بوده و طبق ماده 1153 ق.م. عده وی تا زمان حمل است که این امر مانع ازدواج زوجه با مورث موکلین بوده است که متأسفانه زوجه این موضوع به پدر موکلین و زوج خود اعلام نکرده و سبب انعقاد عقد باطلشده است طفل متولدشده وفق ماده 1158 قانون مدنی متعلق به پدر موکلین نمیباشد علاوه بر احراز تاریخهای مذکور طبق اسناد موجود و سایر دلایل ازجمله اقرار خوانده ردیف اوّل نیز این موضوع را اثبات مینماید لذا ازدواج صورت گرفته شرعاً و قانوناً صحیح نبوده و باطل میباشد ازاینرو وفق مواد 1051، 1150، 1153، 1158 ق.م. تقاضای صدور حکم به ابطال نکاح مذکور و حذف نام خواندگان از سند سجلی و گواهی حصر وراثت مرحوم ع.ص. را مستدعی و اداره ثبتاحوال شهرستان دامغان را بهعنوان خوانده سوّم اضافه نموده است اداره ثبتاحوال طی نامهای اعلام داشته شناسنامه خانم س.ص. طبق مواد 15 و 16 تنظیم گردیده و آقای ع.ص. و خانم س.الف. پس از امضاء سند ثبت به دریافت شناسنامه اقدام نمودهاند و در صورت صدور حکم در خصوص ابطال سند نکاحیه اقدام قانونی خواهد شد (ص 18) اقرارنامهای از خانم س.الف. پیوست میباشد که اعلام داشته این بچه مال من است به حاجآقا مربوط نیست و من خودم سرپرستی بچه دست خودم است هر جا رفتم با خود میبرم این بچه را ع.ص. نیست (ص 33) در جلسه مورخ 15/7/1391 وکیل خواهانها اعلام داشته مورث موکلین در تاریخ 5/12/1381 در زمانی که با خوانده ردیف اوّل 56 سال اختلاف سنی داشت و نامبرده که متولد 1306 بود و در تاریخ نکاح 75 ساله بود تنها چند ماه پس از انجام عقد با تولّد طفلی روبرو شد که در آن نقشی نداشت و خوانده ردیف اوّل برای حل این موضوع و جلوگیری از بحران احتمالی ازنظر اجتماعی و مابین فرزندان زوج این موضوع را پذیرفت که طفل متعلق به زوج نمیباشد و ازنظر اسناد و مدارک دلیلی وجود ندارد که قبل از ازدواج رسمی شاید نکاح موقتی بوده است و از طرفی شرایط سنی مورث موکلین اقتضاء رابطه دیگر جز نکاح دائم را نداشته لذا براساس موجود و همچنین در صورت نیاز جهت آزمایش دی.ان.ای آمادهاند که از خوانده ردیف دوّم و پدر مرحومشان در صورت صلاحدید با نبش قبر آزمایش صورت پذیرد تا این واقعیت بیشتر آشکار گردد شعبه اوّل دادگاه عمومی حقوقی شهرستان دامغان طی دادنامه شماره 300678 مورخ 19/7/91 در خصوص دعوی آقای ع. و خانم ب.ص. با وکالت آقای ح.ق. بهطـرفیت ب.ص. و اداره ثـبتاحـوال شهـرستان دامـغـان به خواسته صدور حکم بر ابطال عقد نکاح مورخ 5/12/1381 مابین خوانده ردیف اوّل و مورث موکلین و حذف نام خواندگان از سند سجلی و انحصار وراثت مرحوم ع.ص. و خلاصه دعوی این است نظر به اینکه طفل در کمتر از چهار ماه پس از اجرای عقد متولدشده است و چون کمتر از شش ماه از تاریخ ازدواج بوده طفل متعلق به مرحوم نبوده است و متعلق بهشخص دیگری است و ازآنجاییکه خانم س. در زمان عقد حامله بوده و در صورت حمل از زوج قبلی خروج از عده با وضع حمل است لذا ازدواج در زمان بارداری بوده و درنتیجه عقد باطل بوده است خوانده ردیف اوّل و دوّم در جلسه حاضر نشده و لایحهای هم ارسال نکردهاند ثبتاحوال طی لایحهای از اقدام خود دفاع نموده است دادگاه نظر به اینکه دلیل کافی بر بطلان نکاح منعقده از سوی خواهان ارائه نشده و صرف تولّد قبل از چهار ماه به لحاظ اینکه احتمال دارد طرفین قبل از نکاح رسمی ازدواج موقت یا نکاح دائم غیررسمی نموده باشند و طفل متولدشده نیز متعلق به همین پدر بوده باشد مخصوصاً اینکه اگر طفل متعلق به مرحوم نبود در زمان حیات خود اقدام به نفی ولد مینمود و عدم اقدام در این خصوص مطابق اصل صحت قراردادها و قاعده فراش عقد نکاح منعقده صحیح و ولد متعلق به زوج میشود لذا هیچ وجهی برای صدور حکم بر بطلان عقد نکاح وجود نداشته و به استناد ماده 197 ق.آ.د.م. و اصاله الصحه و قاعده فراش حکم بر بیحقی خواهانها در خصوص خواسته حکم بر ابطال نکاح صادر و در خصوص دعوی دیگر آنان قید بر حذف نام نام بردگان از سند سجلی و انحصار وراثت با توجه بهحکم بر بیحقی صادره موجبی برای این ادعا باقی نمیماند ثانیاً دعوای حذف نام فرزند از سند سجلی و انحصار وراثت فرع بر دعوی نفی ولد است و بدون صدور حکم مقتضی حکم بر حذف نام قابلیت استماع نداشته و منظور خواهانها از خواسته همان نفی ولد است که مطابق ماده 1162 ق.م. مهلت اقامه دعوای فوق منقضی و این دعوی نیز قابلیت استماع نداشته و مطابق ماده 2 ق.آ.د.م. قرار عدم استماع دعوی صادر مینماید (لازم به توضیح است که قاضی دادگاه از باب سهوالقلم نفی ولد را نفی بلد قید کرده و این بیدقتی از دادگاه بعید است) متعاقب ابلاغ، وکیل خواهان پس از انقضای مهلت تجدیدنظر و در فرجه قانونی فرجامخواهی نموده و اظهار نموده طفل در کمتر از چهار ماه از تاریخ ازدواج به دنیا آمده که مرحوم ع.ص. اطلاعی از آن نداشت و پس از تولّد طفل بهواسطه آنکه این طفل به همسر زوجه آقای ع.ص. نبود و اختلاف به وجود آمد مقرر شد وی از همسر خود متارکه و فرزند را هم خود ایشان نگهداری نماید ازاینرو ضمن اقرار به این موضوع که مرحوم در تولّد طفل نقشی نداشته دادخواست صدور حکم طلاق و حذف نام وی از شناسنامه مرحوم ص. را هم تقدیم دادگاه مینماید و به علّت عدم پیگیری قرار ابطال دادخواست صادر میشود و دعوی موکلین کاملاً مستند به اسناد رسمی و دارای عنصر قانونی در اجابت خواسته ایشان بود و از طرفی خواندگان علیرغم ابلاغ در دادگاه حاضر نشدهاند و هیچگونه دفاعی نکرده و قاضی محترم استدلالهایی برخلاف اسناد ارائهشده نموده و خواسته را ردّ کرده است که میشود به سند رسمی ازدواج و گواهی عادی خوانده ردیف اوّل اشارهکرده و مطالبی را در 5 بند ذکر و در خاتمه درخواست نقض دادنامه را نموده است که بههنگام شور ملاحظه خواهد شد پرونده از طریق دادگاه تجدیدنظر به دیوانعالی کشور ارسال و رسیدگی به این شعبه ارجاع گردیده است.
هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای جعفری عضو ممیّز و دقت در اوراق پرونده و دادنامه شماره 300678ـ 19/7/91 فرجامخواسته مشاوره نموده چنین رأی میدهد:
رای دیوان
اعتراض فرجامخواهان با وکالت آقای ح.ص. به دادنامه فوقالذکر که از شعبه اوّل دادگاه عمومی شهرستان دامغان صادر گردیده است با توجه به رسیدگیهای بهعملآمده وارد نیست و بنا به جهات و استدلال مندرج در دادنامه و اینکه خود مرحوم ع.ص. و خانم س.الف. مبادرت به اخذ شناسنامه برای طفل بهعنوان فرزند مشترک نمودهاند و این امر از سوی مرحوم اقرار به ابوت میباشد، از طرفی حسب محتویات پرونده هیچگاه در مقام نفی ولد نبوده و منحیثالمجموع رأی صادره مغایرتی با موازین شرعی و قانونی ندارد و از حیث رعایت اصول و قواعد دادرسی اشکال عمدهای که رأی فرجامخواسته را فاقد اعتبار قانونی بنماید مشهود نیست علیهذا ضمن ردّ فرجامخواهی دادنامه موصوف ابرام و پرونده به شعبه مربوطه اعاده میگردد.
رئیس شعبه 26 دیوانعالی کشور ـ مستشار
انصاری ـ جعفری
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.