دعوای فسخ نکاح بهدلیل کتمان عیب جسمی
درتاریخ : 1392/07/06 به شماره : 9209970909900256
موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور
این نمونه رای که در شعبه 26 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: نکاح، فسخ نکاح، تدلیس، عیب، فوری بودن خیار، شرط بنایی
چکیده رای
صرف کتمان عیب جسمانی موجب تحقق حق فسخ نکاح بهعلت تدلیس نمیشود بلکه فقدان عیب میبایست صراحتاً یا متبایناً شرط شده و قید فوریت اعمال خیار نیز مراعات گردد.
خلاصه جریان پرونده
خواهان زوج آقای ح.ع. فزند ع. شغل سرباز، با وکالت ش.م. طی دادخواست تقدیمی به ریاست محترم دادگستری شهرستان آبادان پیوست فتوکپی سند ازدواج به طرفیت خوانده همسرش خانم ک.ز. فرزند غ. محل اقامت زوجین آبادان، تقاضای صدور حکم مبنی بر فسخ عقد نکاح به لحاظ تدلیس در ازدواج نموده و وکیل مذکور توضیح داده که موکل بهموجب سند ازدواج پیوست با خوانده در تاریخ 26/9/87 ازدواج کرده است ولی پس از چند روز متوجه سوختگی بهصورت کلی در بدن خوانده شده و اینکه خوانده موکل را از عیب مذکور مطلع ننموده است، علیهذا نظر به اینکه موکل از عیب مذکور اطلاع نداشته و اگر مطلع بوده با وی ازدواج نمیکرد لذا تقاضای صدور حکم مبنی بر فسخ نکاح نموده است و پرونده پس از تشریفات ثبت و ارجاع در شعبه ششم دادگاه حقوقی آبادان مطرح و در جلسه اولیه دادگاه مورخ 18/9/89 که طرفین حضور نداشتهاند فقط وکیل خواهان حضور داشته و اظهار نموده خواسته بهشرح دادخواست تقدیمی است و گفته موکل پس از اجرای صیغه عقد نکاح وقتی همسرش را میبیند متوجه سوختگیهای شدید و آثار زشت آن بر روی بدن میشود و اعتراض میکند که چرا قبل از عقد مطرح نکردی، (زوجه) در جواب میگوید که الان میتوانیم موضوع را حل کنیم و شما دیگر چارهای جز ادامه زندگی نداری. موکل بارها از اینکه این موضوع را از ایشان پنهان کردهاند با خانواده دختر مذاکره و به نتیجهای نرسیدهاند لذا با تقدیم دادخواست تقاضای فسخ نکاح نموده است و در جلسه بعدی دادگاه مورخ 19/9/89 که خوانده و وکیلش حضور یافتهاند، وکیل وی اظهار داشته وکیل خواهان در دادخواست تقدیمی تقاضای فسخ نکاح به لحاظ تدلیس نموده است در صورتی که اولاً سوختگی از عیوب خمسه مجوز فسخ نمیباشد و ثانیاً تدلیس و فریب مربوط به موردی است که طرف مقابل جهل داشته باشد در موضوع پرونده زوجه حاضر است قسم یاد کند که زوج با علم به سوختگی با وی ازدواج نموده است، بهعلاوه تدلیس مجوز فسخ در صورتی محقق میشود که سالم بودن از سوختگی را در ضمن صیغه عقد نکاح شرط کرده باشد و در موضوع پرونده شرطی صورت نگرفته است و بر فرض اینکه تدلیس مجوز فسخ صورت گرفته باشد هم اعمال خیار فسخ فوری است و در موضوع پرونده از تاریخ اطلاع زوج نسبت به سوختگی حدود دو سال گذشته که دادخواست فسخ نکاح داده لذا فوریت رعایت نشده است و علیفرض محقق شدن حق خیار فسخ بهجهت عدم رعایت فوریت ساقط شده است و دادگاه پس از بررسی اوراق و محتویات پرونده ختم رسیدگی را اعلام و در دادنامه شماره 000905-30/10/89 نظر به اینکه وکیل خواهان در متن دادخواست خود اعلام کرده خواهان پس از چند روز از تاریخ عقد متوجه سوختگی شدید در ناحیه سینه و شکم و قسمتی از ران و دو پا گردیده است و در جلسه دادرسی 18/10/89 در متن صورتجلسه اعلام کرده است وقتی خواهان متوجه سوختگیهای شدید و آثار زشت آن بر روی بدن وی میگردد و پس از اعتراض به این موضوع که چرا زوجه این مسئله مهم را مطرح نکرده است، زوجه در جواب میگوید الان میتوانیم موضوع را حل کنیم و شما دیگر چارهای جز ادامه زندگی ندارید و خواهان با خانواده دختر مذاکره نموده و به نتیجه وی نرسیده است. لذا دادگاه با توجه به اظهارات صریح و روشن وکیل خواهان در متن دادخواست و جلسه دادرسی اطلاع خواهان را از عیب مذکور و همچنین آگاهی خواهان را از حق فسخ احراز مینماید و اگر طرفی که حق خیار فسخ دارد بعد از اطلاع آن را فسخ نکند خیار او ساقط میشود و از تاریخ وقوع عقد تا تاریخ دادخواست فسخ حدود دو سال گذشته و حق خیار وی ساقط شده است. لذا به استناد ماده 1131 قانون مدنی حکم بر بطلان دعوی صادر نموده است که از ناحیه زوج آقای ح.ع. با وکالت خانم ش.م. مورد اعتراض و طی دادخواست تجدیدنظر نسبت به دادنامه مذکور تجدیدنظرخواهی نموده است لذا پرونده در شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان خوزستان مطرح و در دادنامه شماره 000456-15/4/90 در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای ح.ع. نسبت به دادنامه 00905-30/10/89 شعبه ششم دادگاه حقوقی آبادان… نظر به اینکه علیرغم تقاضای وکیل خواهان مبنی بر معرفی خوانده به پزشکی قانونی خوانده را به پزشک قانونی معرفی ننموده است تا معلوم شود سوختگی در چه نقاطی از بدن بوده و جزیی است یا کلی و از چه نوع سوختگی میباشد و از طرفی وکیل خوانده دفاع نموده که خواهان با علم و آگاهی از آن اقدام به ازدواج با وی نموده است و به شهادت شهود استناد نموده است لیکن دادگاه شهادت شهود را استماع و أخذ ننموده است و با عجله اقدام به انشای رأی کرده است لذا رأی صادره را بهجهت عدم ورود در ماهیت دعوی قرار تلقی و نقض و پرونده جهت ادامه رسیدگی به دادگاه بدوی اعاده گردیده است متعاقباً شعبه ششم دادگاه عمومی حقوقی شهرستان آبادان بدون هیچگونه اقدامی در دادنامه شماره 00339-10/5/90 عیناً مطالب دادنامه قبلی را تکرار و نوشته دادگاه با توجه به اظهارات صریح و روشن وکیل خواهان در متن دادخواست و در جلسه دادرسی اطلاع خواهان از عیب مذکور در دادخواست و همچنین آگاهی خواهان را از حق فسخ احراز مینماید چون خیار فسخ فوری است و اگر بعد از اطلاع نکاح را فسخ نکند خیار او ساقط میشود و چون خواهان چند روز پس از عقد از عیب مذکور آگاه شده است و به این وضع نیز اعتراض کرده است حق خیار وی ساقط است لذا حکم به بطلان دعوی خواهان صادر و اعلام مینماید که مورد اعتراض وکیل زوجه قرارگرفته بهجهت اینکه دادگاه بدون هیچگونه رسیدگی مجدداً همان رأی بدوی را تأیید کرده است و تقاضای رسیدگی مجدد نموده است لذا مجدداً پرونده در شعبه 5 دادگاه تجدیدنظر استان خوزستان مطرح و پس از تحقیقات مبسوط از طرفین و معرفی زوجه به پزشکی قانونی که در پاسخ نوشته جوشگاه آثار سوختگی از نوع شدید (درجه سه) در سمت راست قفسه صدری و شکم دارد که پوست حالت جمع شدگی دارد و باعث کراهت منظر شده است ولی لکههای سوختگی بر روی پستان راست و ران چپ دارد که سوختگی از نوع متوسط (درجه دو) بوده است و نوشته ضایعات پوستی نامبرده قابل درمان با جراحی پلاستیک و لیزر و دارو درمانی میباشد در دادنامه شماره 0000166-31/1/91 پس از نقل مطالب دادنامه اخیر شماره 339-10/5/90 شعبه ششم دادگاه عمومی حقوقی آبادان اجمالاً مبنی بر سقوط حق خیار فسخ زوج به دلیل عدم رعایت فوریت و اقدام به فسخ بعد از گذشت حدود دو سال نوشته اعضای دادگاه در این مرحله از رسیدگی به منظور انجام تحقیقات بیشتر از زوجین در مورد موضوع و کم و کیف آن طرفین را دعوت و اظهارات زوجین راجع به چگونگی قضیه استماع و أخذ گردید و نظریه پزشکی را نیز بهشرح فوق ذکر نموده و نوشته با توجه به مراتب فوق صرفنظر از اینکه زوجه (خوانده) در اظهاراتش در جلسه دادرسی مورخ 8/12/90 این دادگاه تجدیدنظر بیان نموده که به هنگام خواستگاری زوج از وی مسئله سوختگی مقداری از بدنش را مطرح و به زوج گفته و او را کاملاً در جریان گذاشته و پس از وقوع عقد نیز زوج بدن او را دیده است و گفته مسئله مهمی نیست (البته زوج او را انکار نمود) لکن به فرض سکوت زوجه و عدم اطلاع به زوج هنگام عقد نظر به اینکه عدم آگاهی زوج از وجود آثار سوختگی در نقاطی از بدن زوجه هنگام عقد و اطلاع یافتن بعد از عقد عرفاً موجب تحقق عنوان تدلیس از سوی زوجه در امر ازدواج نیست و بر سکوت زوجه صدق تدلیس و فریب دادن نمیکند و حضرت امام نیز در جلد دوم کتاب تحریرالوسیله به این مطلب اشاره نمودهاند و از طرفی نیز در ضمن عقد فقدان این عیب شرط شده و نه پیش از عقد راجع به عدم وجود چنین عیبی بین زوجین مذاکراتی بوده و عقد متبانیاً بر عدم آن شده تا در صورت تخلف به استناد ماده 1128 قانون مدنی برای زوج حق فسخ ثابت باشد ضمن آنکه طبق نظر پزشکی قانونی مذکور این عیب قابل درمان است بنابراین به نظر این دادگاه تجدیدنظر نه تدلیسی در کار بوده و نه مورد از مصادیق ماده 1128 قانون مدنی است و با استدلال مذکور (نه استدلال مندرج در دادنامه) دادنامه صادره مبنی بر حکم به بطلان دعوای خواهان نتیجتاً و مآلاً صحیح و صائب بوده و اعتراض وکیل زوج وارد نیست، ضمن رد تجدیدنظرخواهی دادنامه تجدیدنظرخواسته را با استدلال فوق نتیجتاً تأیید مینماید رأی صادره قطعی است که از ناحیه زوج آقای ح.ع. مورد اعتراض واقع شده و طی دادخواست و لایحه فرجامی نسبت به دادنامه شماره… شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان خوزستان فرجامخواهی نموده است بدین جهـت پرونـده به دیـوانعالی کشـور ارسال و به ایـن شعبه (26 دیوانعالی کشور) ارجاع گردیده است.
رای دیوان
با توجه به محتویات پرونده و مدارک موجود در خصوص اعتراض و فرجامخواهی زوج آقای ح.ع. به طرفیت فرجامخوانده همسرش خانم ک.ز. نسبت به دادنامه فوق که در تأیید دادنامه شماره 339-10/5/90 شعبه ششم دادگاه عمومی حقوقی آبادان مبنی بر حکم به بطلان دعوی خواهان (زوج) به خواسته فسخ نکاح به لحاظ تدلیس صادر گردیده است، متذکر میگردد اعتراض و فرجامخواهی وارد نمیباشد زیرا با قطعنظر از اظهارات زوجه مبنی بر اینکه موضوع سوختگی بدن را قبل از عقد به زوج اطلاع داده و کتمانی در بین نبوده است چون اولاً- مجرد کتمان سوختگی موجب تحقق تدلیس مجوز فسخ نکاح نمیباشد بلکه از نظر شرعی و قانونی در صورتی تدلیس مجوز فسخ نکاح محقق میشود که عاقد هنگام اجرای صیغه نکاح ضمن عقد نکاح لفظاً سالم بودن بدن زوجه را از سوختگی شرط نماید و یا قبل از عقد سالم بودن بدن زوجه مطرح و عاقد عقد را مبتنیاً بر آن جاری کند یا بهصورت وصف ذکر نماید و در موضوع پرونده هیچ یک از آنها محقق نشده است و ثانیاً در مواردی هم که تدلیس مجوز فسخ نکاح محقق شده باشد، در صورتی میتواند اعمال حق خیار فسخ نکاح نماید که فوراً پس از اطلاع و بلافاصله فسخ نماید و در صورت تأخیر حق خیار فسخ نکاح ساقط میشود و در موضوع پرونده بر فرض اگر بگوییم بهجهت تحقق تدلیس حق خیار فسخ تعلق گرفته است لیکن چون فوریت را رعایت نکرده و بعد از گذشت مدت زیادی (حدود دو سال) دادخواست فسخ نکاح تقدیم نموده است حق خیار فسخ ساقط شده است لذا فرجامخواهی وارد نیست و ضمن ابرام دادنامه فرجامخواسته فوق پرونده طبق ماده 396 قانون آیین دادرسی مدنی دادگاههای عمومی و انقلاب اسلامی جهت اقدام مقتضی به دادگاه اعاده و ارسال میگردد.
رئیس شعبه 26 دیوانعالی کشور – مستشار
انصاری – افشاری
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.