درخواست فسخ نکاح به دلیل صرع زوج
درتاریخ : 1392/10/28 به شماره : 9209970909900352
موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور
این نمونه رای که در شعبه 26 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: نکاح، فسخ نکاح، بیماری صرع، شرط ضمن عقد، شرط بنایی، تدلیس، شرط سلامت زوجین
چکیده رای
ابتلای زوج به مرض صرع در صورتی موجب ایجاد حق فسخ نکاح برای زوج است که سلامتی زوج از بیماری مذکور بهصورت صرع در نکاح ذکر شده باشد یا عقد مبنی بر این شرط منعقد شده باشد.
خلاصه جریان پرونده
در این پرونده خانم ز.ک. با وکالت م.ع. بهطرفیت آقای ح.چ. به خواسته فسخ نکاح دادخواست تقدیم دادگاه حقوقی عمومی همدان نموده است در شرح دادخواست بیان داشته مطابق عقدنامه پیوستی خواهان با خوانده در تاریخ 27/1/90 به عقد ازدواج یکدیگر درآمدهاند پس از وصلت و انجام مراحل زناشویی معلوم شده که زوج به مرض غش دچار و قرصهای اعصاب مصرف نموده ولی مادرش پنهانکاری کرده و گفته قرصها مال خون دماغ است با مراجعه به پزشک معالج وی، اعتقاد دارد که زوجه نباید از ایشان باردار شود حالیه بنا بر ایجاد مشکلات از جمله تغییر ناگهانی و روحی و روانی زوج بهنحویکه پدر و مادر وی زوجه را وادار نمودهاند در ساعت 12 شب مورخ 3/2/91 به پدرش زنگ بزند تا او را ازآنجا ببرد که مبادرت به این کارشده و اکنون زوجه در خانه پدری بسر میبرد طی اظهارنامهای درخواست تعیین تکلیف شده توجهی ننموده با توجه به اینکه زندگی برای موکل ( خواهان) خطرآفرین شده و بنا بر اعلام پدر و مادر زوج برای زوجه تأمین جانی وجود ندارد چون پدر و مادر زوج با اغوا کردن به اینکه فرزندشان کمخونی دارد و حساسیت دارد و جلد قرصها را به موکل (زوجه) نشان نمیدادند که ایشان موضوع را بفهمد پس اثبات میشود که این بیماری غش و ناراحتی اعصاب را از اول داشته که پدر و مادرش با این پنهانکاری دست بهنوعی تدلیس زدهاند تا جایی که زوجه نفهمد بیماری شوهرش حاد است استدعای رسیدگی با ارجاع به پزشکی قانونی و استعلام از پزشک معالج زوج درنهایت صدور حکم بر فسخ نکاح میشود خوانده با تقدیم لایحه مراتب مذکور از زبان وکیل خواهان را منکر فقط اعلام داشته دچار افسردگی گردیده بودم و قرص آرامبخش مصرف مینمایم و خواهان از این موضوع اطلاع داشته وکیل خواهان اذعان داشته که بنا بر پیشنهاد اطباء همسرم نباید از اینجانب صاحب فرزند شود این کذب است و پدر و مادرم اقدام به فریبکاری ننمودند و تدلیس در بین نبوده خواهان از وضعیت روحی و روانی و اخلاقی من اطلاع داشته و با میل و رغبت خویش اقدام به عقد ازدواج نموده حاضرم به هر طبیبی که دادگاه تشخیص دهد مراجعه نمایم تا کذب اظهارات وکیل روشن شود که من جنون ندارد نکته حائز اهمیت اینکه در ماده 1122 ق.م مواردی باید در مرد وجود داشته باشد که حق فسخ برای زن فراهم گردد با توجه به اینکه مفاد ماده مندرج در اینجانب مصداق ندارد با استناد به شق اول ماده 1131 ق.م تقاضای رسیدگی و مداقه بیشتر در موضوع و ادعاهای کذب وکیل خواهان و صدور رأی بر ردّ دعوی نامبرده را دارم. دادگاه تشکیل، در دادگاه نیز همین مطالب معروضه از طرفین ذکر گردیده و زوجه ادعا نموده که قبل از ازدواج من از موضوع اطلاعی نداشتم 3 یا چهار شب بعد متوجه شدم ایشان غشی است و به مادرش گفتم او گفت تب و لرز دارد و به بیمارستان میلاد بردند بستری کردند آنژوگرافی کردند میگفتند از موتور به زمین خورده خون در سرش لخته شده 8 ماه با ایشان زندگی کردم و دو ماه بعد از عید هم ایشان غش کرده با آن حال به من حمله کرده و مرا زده و فحاشی ناجوری به پدر و مادرم میداد و خوانده هم میگوید من غشی نیستم و تشنج میکنم و حاضر به فسخ نیستم به پزشکی قانونی معرفی که پزشکی قانونی پاسخ داده حسب مشاوره تخصصی آقای ح.چ. فرزند ن. مبتلابه صرع نسبی میباشد که با مصرف دارو خللی به زندگی زناشویی وارد نمیکند دادگاه مزبور طی دادنامه 000825 مورخ 5/7/91 بیان داشته صرفنظر از اینکه برابر اظهار زوجه مبنی بر اینکه چند شب بعد از عروسی متوجه بیماری زوج شده است و بعدازآن با توجه به فوری بودن فسخ اقدامی نکردهاند نظر به اینکه پزشکی قانونی (شرح مذکور در صورتجلسه) در پاسخ دادگاه اعلام کرده است که زوج دچار بیماری صرع نسبی است و مصرف دارو خللی به زندگی زناشویی وارد نمیکند و بیماریهای که موجب فسخ نکاح برای زوجه است در ماده 1121 و 1122 ق.م ذکرشده و صرع از بیماریهای موجب فسخ نکاح نیست لذا ادعای وکیل خواهان ثابت نیست و حکم به بطلان ادعای وکیل خواهان صادر و اعلام میشود از این دادنامه تقاضای تجدیدنظرخواهی توسط زوج ز.ک. صورت گرفته و بیان داشته نسبت به دادنامه صادره 000825 ـ 5/7/91 از دادگاه شعبه دهم حقوقی همدان که در تاریخ 17/7/91 ابلاغشده درخواست رسیدگی مجدد مینمایم و در لایحه اعتراضیه بیان داشته از اینکه دادگاه بدوی با جمله (خوانده هم با اعلام اینکه به خاطر تشنج کردن، قرص مصرف میکند) در حکم تأیید نموده و پزشکی قانونی نیز موضوع صرع را تأیید نموده است و تا زمان رفتن از منزل ایشان که در تاریخ 3/2/91 بهصورت قطعی نمیدانستم که همسرم صرع دارد و در مورخ 11/5/91 که گواهی پزشک معالج وی به نام دکتر ت. در پاسخ به شعبه اول حقوقی بیجار داده است (تصویر پیوست) اطمینان به مریضی ایشان نداشتم در این فاصله دادخواست فسخ به دادگاه همدان تقدیم شده به موقع هم اقدام شده در خصوص مفاد مادتین 1121 و 1122 ق.م که آیا شامل بیماری غش میشود یا خیر؟ موارد مصرح در مادتین مذکور حصری نیستند بنابراین فردی که حالت تشنج و غش دارد هم از لحاظ خطرناک بودن زندگی با افراد سالم و هم از لحاظ بارداری زن کماکان مشکلاتی را پدید خواهد آورد دادگاه تجدیدنظر ش 6 استان همدان طی دادنامه شماره 000888 ـ 12/9/91 نسبت به دادنامه 0825 ـ 5/7/91 که با اعتراض خانم ز.ک. ارجاع شده بوده بیان داشته صرفنظر از نحوه استدلال و استناد مذکور در دادنامه تجدیدنظر خواسته اعتراض تجدیدنظرخواه با هیچیک از بندهای ذیل ماده 348 ق.آ.د.م. انطباق ندارد و خدشهای به کلیت رأی یادشده وارد نمیکند زیرا تجدیدنظرخواه هیچ دلیلی برای اثبات اینکه ازدواج آنها مشروط به اینکه زوج بیماری صرع نداشته باشد یا نکاح آنها متباین بر این شرط واقعشده ارائه نکرده است و با بندهای ذیل ماده 1122 از قانون مدنی نیز انطباق ندارد و تجدیدنظرخواهی را ردّ و دادنامه تجدیدنظر خواسته را تأیید مینماید وکیل فرجامخواه با تقدیم دادخواست فرجامخواهی نسبت به دادنامه 0000888 اعتراض و فرجامخواهی نموده است بیان داشته سلامت افراد در حقیقت اصل است پسنیاز بهتصریح نیست چون متبایناً عقد بر آن واقعشده است بنابراین زوجه میتواند از خیار تدلیس فسخ نکاح را بخواهد در توضیح، خیار تدلیس باید عرض شود که پدر و مادر زوج طوری عمل نمودهاند که زوجه متوجه حالت (غش) زوج نشود و زوجه به دلیل عدم آشنایی به مسائل حقوقی هیچگونه علمی بهحق فسخ و فوریت آن نداشته است معالوصف بهمحض شک در خصوص موضوع اقدام نموده است تا تاریخ 11/5/91 و رؤیت گواهی پزشکی معالج که در صفحه 26 پرونده (فسخ نکاح) موجود میباشد اطمینان قطعی به غشی بودن شوهرش نداشته پدر و مادر زوج وی را طوری به دکتر میبردند که زوجه متوجه نشود و موجب فریب زوجه میشوند که به استناد ماده 438 ق.م پدر و مادر زوج مرتکب تدلیس شدهاند پس مطابق خیار تدلیس زوجه نظر به فسخ نکاح داشته و دارد زوج در تبادل لوایح خود که مفصل است و مطالب قبلی خود را تکرار نموده استناد به دادنامه شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی بیجار به شماره 00578 نموده که در آن دادنامه نیز پزشک قانونی در گواهی صادره اعلام نموده که بیماری خواهان با مصرف دارو تحت کنترل بوده و از جهت ابتلا وی به بیماری مذکور خطر جانی برای اطرافیان ازجمله خوانده متصور نیست به درخواست دادگاه خوانده (که همان زوجه میباشد) شهودی را که از وضع رفتار خواهان در زندگی مشترک مطلع بودهاند معرفی نموده که شهود مذکور نیز مطالبی در خصوص رفتار غیرمتعارف خواهان و حالت خطرناک وی نسبت به اطرافیان بیان نداشتهاند و درنهایت زوجه را به تمکین زوج محکوم مینماید دادنامهای نیز از شعبه دوم دادگاه تجدیدنظر دادگستری استان همدان (پیوست لایحه متبادله) به شماره 000859 که حکایت از حکم اعسار پرداخت مهریه زوجه بهصورت یکجا دارد و تقسیط مهریه از قرار پرداخت هر چهار ماه یک سکه طلای تمام بهار صادر کرده و پرونده به دفتر محترم دیوانعالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع شده است.
رای دیوان
با توجه به محتویات پرونده در خصوص اعتراض و فرجامخواهی (زوجه) خانم ز.ک. با وکالت آقای م.ع. بهطرفیت زوج فرجامخوانده آقای ح.چ. نسبت به دادنامه شماره 00888 ـ 12/9/91 صادره از شعبه 6 دادگاه تجدیدنظر استان همدان که در تأیید دادنامه 000825 ـ 5/7/91 صادره از شعبه دهم دادگاه عمومی حقوقی همدان میباشد نظر به اینکه سلامتی زوج از مرض صرع نه بهصورت شرط لفظی در صیغه عقد نکاح بوده و نه بهصورت وصف و نه مبتنیاً بر آن بوده لذا تدلیس مجوّز فسخ نکاح محقق نشده است و اعتراض و فرجامخواهی زوجه وارد نیست ضمن ابرام دادنامه فرجامخواسته پرونده با استناد به ماده 396 ق.آ.د.م. به دادگاه صادرکننده رأی اعاده میگردد.
رئیس شعبه 26 دیوانعالی کشور ـ عضو معاون
انصاری -ربانی نژاد
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.