حق تحلیف خوانده
درتاریخ : 1392/09/03 به شماره : 9209970907800541
موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور
این نمونه رای که در شعبه 18 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: ادله اثبات دعوا، تحلیف، سوگند، حقالناس، دلیل اثباتی
چکیده رای
در مواردی که موضوع از حقوقالناس است و خواهان دلیلی در اثبات ادعا ندارد دادگاه باید به خواهان تفهیم نماید که حق تحلیف خوانده را از طریق دادگاه دارد.
خلاصه جریان پرونده
برابر اوراق و محتویات پرونده ح.غ. دادخواستی بهطرفیت م.ر. به خواسته محکومیت خوانده به پرداخت مبلغ دویست و بیست میلیون ریال و خسارت تأخیر تأدیه و خسارات دادرسی به دادگستری مشهد تقدیم داشته که به شعبه 10 دادگاه ارجاع شده است. مبنای دعوی عبارت از این است که خواهان مقداری سنگ به خوانده فروخته که تمام ثمن پرداخت نشده است و مبلغ خواسته از ثمن معامله باقیمانده که باید پرداخت شود و خوانده از پرداخت سر باز میزند لذا خواهان اقدام بهطرح دعوی نموده تا از طریق دستگاه قضایی طلب خود را وصول نماید. دادگاه ضمن تعیین وقت و دعوت طرفین و تشکیل جلسه و استماع اظهارات طرفین درنتیجه خواهان برای اثبات ادعای خویش به اطلاعات مطلعین استناد نموده است. م.ج. در مقام ادای شهادت اظهار داشت اینجانب م.ج. عضو هیأتمدیره اتحادیه سنگبران وقت در آن زمان از مطالبه وجهی که عنوان فرمودید هیچگونه اطلاعی ندارم . در مورد نامه استنادی خواهان که ایشان م.ج. هم ذیل آن را امضا نمودهاند از او سؤال شد در جواب گفتند: متن نامه خیلی مسائل دارد که آقای غ. هم مصر بوده به تعهد خودشان در مورد نامه فوق عمل نمایند و اتحادیه را در جریان و صورتجلسه بگذارند ولی متأسفانه بعد از حدود 6 سال چه مواردی بین طرفین اتفاق افتاده ما را بدون اطلاع گذاشتند. .. اطلاعی از وجوه پرداختی ندارم … ع.ب. گواه دوّم خواهان بهنفع ایشان شهادت داده است. آقای م.ج. در پی اخطاریه دادگاه نامهای به دادگاه نوشته و تلویحاً اعلام کرده طلبی در رابطه با معامله سنگ بین طرفین باقی نمانده است یکی دیگر از مطلعین معرفیشده از سوی خواهان در نامه خود به دادگاه نوشت : «… و در نوع طلب ایشان هیچگونه اطلاعی بهعنوان مطـلع نـدارم و چنانچه استناداتی اصـولی و منطقی دارنـد به دادگاه محترم ارسال بدهـند و مکتـوبی اتـحادیه دلـیلی بر بستانکاری ایشان ندارد و نامه صنفی بوده که به ایشان تسلیم کردهایم و بهعنوان ریاست انجمن موضوع را خودشان حل و فسخ نمایند…» ح.م. رئیس اتحادیه در نامهای به دادگاه نوشت: «… به دلیل اینکه اینجانب مستقیماً در جلسات متشکله شرکت نداشتم حکایتی از موضوع ندارم ضمن اینکه نظرات هیأت محترم حل اختلاف آقایان ر. و ج. مورد تأیید اینجانب میباشد. ..» دادگاه پس از طی مرحله رسیدگی و اعلام ختم آن بهموجب دادنامه شماره 0001194 ـ 20/12/91 بر اساس استدلال ذکرشده در آن درنتیجه فقد دلیل کافی حکم به ردّ دعوی خواهان را صادر کرده است. خواهان در مهلت قانونی نسبت به دادنامه مذکور اعتراض کرده و تقاضای فرجام نموده است. دفتر دادگاه پس از انجام تکلیف قانونی خویش پرونده را به دیوانعالی کشور ارسال نموده که به این شعبه ارجاع گردید.
به تاریخ بالا هیأت شعبه تشکیل پس از قرائت گزارش عضو ممیّز و اوراق پرونده مشاوره انجام چنین رأی میدهد:
رای دیوان
با عنایت به مجموع محتویات پرونده و مطالب ابرازی از سوی طرفین ، ادعای خواهان دلیل کافی اثباتی ندارد ولی چون مسئله مطروحه از سوی خواهان حقالناس است لازم بود دادگاه طبق نظر فقهای عظام مخصوصاً امام خمینی (ره) به خواهان تفهیم نماید که حق تحلیف خوانده را از طریق دادگاه دارند و در صورت استفاده از حق خویش برابر مواد مبحث هفتم قانون آیین دادرسی مدنی عمل نموده و اتخاذ تصمیم نمایند. بنابراین فرجامخواهی به علّت نقص در رسیدگی موجه میباشد. بهاستناد بند الف ماده 401 قانون مذکور دادنامه فرجامخواسته نقض و پرونده جهت رفع نقص مرقوم و اتخاذ تصمیم مقتضی به دادگاه صادرکننده رأی منقوض ارجاع میگردد.
رئیس شعبه 18 دیوانعالی کشور ـ مستشار
احمدی ـ شمس
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.