تکلیف دادگاه در صورت فقدانِ بینهِ شرعی در دعوای نفی ولد
درتاریخ : 1392/06/30 به شماره : 9209970908300315
موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور
این نمونه رای که در شعبه 23 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: نسب، بینه، سوگند، نفی ولد
چکیده رای
با فرض عدم وجود دلیل و بیّنه شرعی در دعوی نفی ولد، دادگاه مکلف به جری مقررات سوگند منکر است.
خلاصه جریان پرونده
آقای ف.ب. و خانم ش.ر. به تاریخ 28/10/1388، به وکالت از آقایان م. و الف. و الف. همگی ز. درخواستی به طرفیت خانمها ف. و ف. و اداره ثبت احوال سنندج به خواسته رسیدگی و صدور حکم بر نفی نسب و تقاضای اصلاح سند سجلی شماره 3545 به لحاظ حذف نام پدر و مادر و مطالبه خسارات به استناد دلایل و منضمات پرونده نموده و دعوی را چنین توضیح دادهاند: خواهانها وراث مرحوم ص.م. میباشند و چون خانم م. فاقد فرزند بوده و تنها ورثه وی خانم خ.ع. (دختر عموی متوفی) بوده که پس از فوت ایشان ورثه وی خواهانهای پرونده میباشند شوهر خانم ص.م. دارای برادری به نام ع. بوده و برادر وی نیز دارای همسری به نام ص.م. هنگامی که فرزند ص. و ع. به نام م. متولد میگردد اشتباهاً در سند سجلی وی نام خانم ص.م. با شماره شناسنامه 160 و م.م. به عنوان پدر و مادر قید میگردد این در حالی میباشد که ایشان هرگز در زندگی دارای فرزندی نبوده و کلیه آشنایان حاضر به ادای شهادت در این خصوص میباشند بعد از فوت خانم م. گواهی انحصار وراثت صادر میگردد، مبنی بر اینکه هنگام فوت تنها یک نفر ورثه که دختر عمویش بوده است را داشته پس از چند سال دختر خانم م.م. که اکنون فوت نموده است اقدام به تقاضای گواهی انحصار وراثت بهصورت غیر قانونی و با گواهی کذب مینماید و استشهادیه ضمیمه پرونده مربوط به یک نفر از شهودی میباشد که هنگام صدور گواهی انحصار وراثت متأخر به دلیل بیسوادی استشهادیه شورا را امضاء نموده است و بعد از آن بهصورت رسمی از شهادت خود صرفنظر نموده و در خاتمه تقاضای استماع شهادت شهود جهت اثبات ادعا و رسیدگی و صدور حکم بر نفی نسب و اصلاح سند سجلی شماره 354 از حیث اصلاح نام پدر و مادر م.م. را با احتساب کلیه خسارات دادرسی نموده است. خواندگان به اسامی ف. و ف.ع. طی لایحهای در خصوص نحوه طرح دعوی که به طرفیت سایر وراث مرحوم م.ع. نیز لازم بوده طرح گردد، ایراد نمودهاند (ص 45) وکیل خواهانها متعاقباً اقدام به طرح دادخواست جلب ثالث به طرفیت ر. و ع. و ن. و ن. و ن. و ب. و ب. و توضیح میدهد نظر به اینکه دعوی مطروحه علاوه بر خواندگان اصلی میبایست به طرفیت ورثه ر.ع. نیز مطرح میگردید لذا به این وسیله جلب خواندگان را به دعوی مطروحه نموده و در ادامه توضیح داده خانم م.م. دختر ع. و ص.م. بوده است اما در سند سجلی وی نام عمو و زن عمویشان به جای نام پدر و مادر قید شده است لذا به واسطه شهادت شهود تقاضای نفی نسب مشارالیه و اصلاح سند سجلی وی را دارد جلسه دادگاه در تاریخ 25/2/89 در وقت مقرر با حضور نماینده اداره ثبت احوال و خانمها ف. و ن.ع. تشکیل و نماینده اداره ثبت احوال دعوی مطروحه را بیاساس خوانده و اعلام میدارد سند سجلی برابر ماده 160 قانون ثبت احوال بدون ایراد تنظیم شده است و چرا باید خواهانها بعد از گذشت چندین سال این ادعا را بنمایند و تقاضای رد دعوی بیاساس خواهانها را نموده است. آقای ب. وکیل خواهانها در اثنای جلسه حاضر و در دفاع از موکلین خود اعلام میدارد دعوی به شرح دادخواست تقدیمی اصلی و جلب ثالث است و جهت اثبات دعوی تقاضای صدور قرار تحقیق محلی و استماع شهادت شهود مینماید. در تاریخ 26/9/90 آقای ف. در برگ 149 اعلام داشته پدر م.م. را نمیشناسم و اطلاعی ندارم دختر چه کسی است ولی دختر م.م. نبوده است و ع.م. نیز اعلام داشته بنده نشنیدهام که م.م. فرزند م.م. باشد و مادرش را نمیشناسم چون م.م. نه پسر داشت و نه دختر (ص150). ع.و. گواهی داده خانم م.م. را میشناسم همسایه و هم سن و سال من میباشد و فرزند ع.م. میباشد و برادرزاده م.م. میباشد و آقای م.م. فرزندی نداشته است. (ص 151). آقای ی.ل. شهادت داده که م.م. نه دختر دارد و نه پسر ولی اینکه م. دختر چه کسی میباشد اطلاعی ندارم (ص 152). آقای ح.ع. گواهی داده م.م. فرزند ع.م. میباشد و خانم م.م. برادرزاده م.م. است و م. فرزندی نداشته است (ص 153). دادگاه با اعلام ختم رسیدگی به شرح دادنامه شماره 0763 ـ 14/10/90 در خصوص دعوی آقایان م. و الف و الف. همگی ز. با وکالت آقای ف.ب. و خانم ش.ر. به طرفیت خانـمها ف.ع. فـرزنـد م.، ن.ع. اداره ثـبت احـوال سـنندج به خواسته نفی نسبت و اصلاح سند سجلی شماره 3545 بهلحاظ حذف نام پدر و مادر و مطالبه خسارات دادرسی و در خصوص دعوی جلب ثالث خواهانها به طرفیت ر.، ع.، ن.، ن.، ن.، ب. همگی ع. به خواسته نفی نسب و اصلاح سند سجلی، ماحصل اظهارات خواهانها این است خانم م.م. فرزند خانم ص.م. با شماره شناسنامه 160 و م.م. نمیباشد و ایشان هرگز در زندگی دارای فرزندی نبودهاند و بر این اساس خواسته خود را مطـرح نمـودهانـد. مشارالـیهم جهـت اثبات ادعـای خـود به شهادت شهود استناد نمودهاند، دادگاه قرار استماع شهادت شهود صادر، لیکن اظهارات شهود تعرفه شده با توجه به اینکه مدت بیش از بیست سال است که از فوت مرحوم م.م. سپری شده است موجبات اقناع وجدان قاضی دادگاه را فراهم نیاورده است لذا به استناد ماده 1257 قانون مدنی حکم به بطلان دعوی مشارالیهم صادر و اعلام نموده است. متعاقب ابلاغ و تجدیدنظرخواهی، شعبه سوم دادگاه تجدیدنظر استان کردستان حسبالارجاع اقدام به رسیدگی و برابر دادنامه 0541 مورخ 26/6/1391 در خصوص تجـدیدنظرخواهی و عمـدۀ اعتراضـات به عمل آمده این مطلب است که دارای شهود میباشند و شهود تعرفه شده به صحت ادعای آنان گواهی دادهاند و دادگاه با مداقه در محتویات پرونده مشاهده مینماید که مرحومه م.م. متولد 1301 میباشد در حالیکه شهود تعرفه شده تاریخ تولد آنان از سالهای 1308 به بعد بوده و اظهارات آنان نمیتواند موجبات قطع و یقین دادگاه در ثبوت ادعای معنونه فراهم آورد علیالخصوص اینکه حصر وراثت صادره به استناد اظهارات شهود بوده که خانم م.م. را ورثه مرحوم م.م. و خانم ص.م. معرفی کرده است بنابراین موجبی برای نقض دادنامه تجدیدنظر خواسته ملاحظه نکرده و ضمن رد تجدیدنظرخواهی به استناد ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی دادنامه تجدیدنظر خواسته را تأیید مینماید وکلای خواهانهای بدوی از دادنامه شماره 0542 مورخ 26/6/91 شعبه سوم دادگاه تجدیدنظر استان کردستان فرجامخواهی نموده و به استناد شهادت شهود که تعداد مسجلین استشهادیه به 38 نفر میرسد و با اینکه 16 نفر در جلسه دادگاه حاضر شده بودند قاضی از پنج نفر استماع گواهی نموده است و عدول از گواهی شهادت توسط آقای ح.الف. و استفتاییه شورای روحانیت در فقه شافعی که موضوع استفاضه را از دلایل اثبات نسب اعلام نموده است پرونده پس از طی تشریفات به دیوانعالی کشور ارسال و رسیدگی به این شعبه ارجاع گردیده است.
رای دیوان
دادنامه فرجامخواسته مآلاً مخدوش و دارای ایراد میباشد، زیرا صرفنظر از اظهارات شهود که عمدتاً به بچهدار نشدن م.م. و ص.م. شهادت دادهاند و صرفنظر از اینکه اوراق پرونده حکایت روشنی از تکذیب ادعای خواهانهای اصلی توسط کلیه خواندگان اصلی و جلب ثالث ندارد، اساساً با فرض عدم وجود دلیل و عدم بینه شرعی مقررات سوگند منکر در خصوص مورد لازمالرعایه بوده که اوراق پرونده حکایت از اجرای قاعده مدعی و منکر حسب مواد 271 قانون آیین دادرسی مدنی و 1325 و 1335 قانون مدنی ندارد علیهذا در وضعیت حاضر رسیدگی به لحاظ ایراد مذکور رسیدگی ناقص و رأی صادره قابلیت تأیید را ندارد و نقض میگردد و رسیدگی مجدد به همان شعبه صادر کننده رأی منقوض محول تا با بررسی همه جوانب امر رأی مقتضی صادر فرمایند.
رییس شعبه 23 دیوانعالی کشور ـ مستشار
انصاری ـ جعفری
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.