تنفیذ فسخ نکاح به علت وجود عیب

تنفیذ فسخ نکاح به علت وجود عیب

ماده 1121، 1122، 1123، 1128 و 1131 قانون مدنی مصوب 1307 با اصلاحات بعدی:

ماده ۱۱۲۱ جنون هر یک از زوجین به شرط استقرار، اعم از این که مستمر یا ادواری باشد برای طرف مقابل موجب حق فسخ است.

 ماده ۱۱۲۲ عیوب ذیل در مرد موجب حق فسخ برای زن خواهد بود:

۱- خصا؛

۲- عنن به شرط این که ولو یک بار عمل زناشویی را انجام نداده باشد؛

۳- مقطوع بودن آلت تناسلی به اندازه‌ای که قادر به عمل زناشویی نباشد.

  • ماده 1121، 1122، 1123، 1128 و 1131 قانون مدنی مصوب 1307 با اصلاحات بعدی:

    ماده ۱۱۲۱ جنون هر یک از زوجین به شرط استقرار، اعم از این که مستمر یا ادواری باشد برای طرف مقابل موجب حق فسخ است.

     ماده ۱۱۲۲ عیوب ذیل در مرد موجب حق فسخ برای زن خواهد بود:

    ۱- خصا؛

    ۲- عنن به شرط این که ولو یک بار عمل زناشویی را انجام نداده باشد؛

    ۳- مقطوع بودن آلت تناسلی به اندازه‌ای که قادر به عمل زناشویی نباشد.

     ماده ۱۱۲۳ عیوب ذیل در زن موجب حق فسخ برای مرد خواهد بود:

    ۱- قرن؛

    ۲- جذام؛

    ۳- برص؛

    ۴- افضا؛

    ۵- زمینگیری؛

    ۶- نابینایی از هر دو چشم.

     ماده ۱۱۲۸ هر گاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد متبانیاً بر آن واقع شده باشد.

    ماده ۱۱۳۱ خیار فسخ فوری است و اگر طرفی که حق فسخ دارد بعد از اطلاع به علت فسخ، نکاح را فسخ نکند خیار او ساقط می‌شود به شرط این که علم به حق فسخ و فوریت آن داشته باشد. تشخیص مدتی که برای امکان استفاده از خیار لازم بوده به نظر عرف و عادت است.

    انحلال و صحت نکاح به طور کلی در قانون مدنی مصوب 1307 با اصلاحات بعدی:

     باب دوم – در انحلال عقد نکاح

     ماده ۱۱۲۰ عقد نکاح به فسخ یا به طلاق یا به بذل مدت در عقد انقطاع منحل می‌شود.

     فصل اول – در مورد امکان فسخ نکاح

     ماده ۱۱۲۱ جنون هر یک از زوجین به شرط استقرار، اعم از این که مستمر یا ادواری باشد برای طرف مقابل موجب حق فسخ است.

     ماده ۱۱۲۲ عیوب ذیل در مرد موجب حق فسخ برای زن خواهد بود:

    ۱- خصا؛

    ۲- عنن به شرط این که ولو یک بار عمل زناشویی را انجام نداده باشد؛

    ۳- مقطوع بودن آلت تناسلی به اندازه‌ای که قادر به عمل زناشویی نباشد.

     ماده ۱۱۲۳ عیوب ذیل در زن موجب حق فسخ برای مرد خواهد بود:

    ۱- قرن؛

    ۲- جذام؛

    ۳- برص؛

    ۴- افضا؛

    ۵- زمینگیری؛

    ۶- نابینایی از هر دو چشم.

     ماده ۱۱۲۴ عیوب زن در صورتی موجب حق فسخ برای مرد است که عیب مزبور در حال عقد وجود داشته است.

     ماده ۱۱۲۵ جنون و عنن در مرد هر گاه بعد از عقد هم حادث شود موجب حق فسخ برای زن خواهد بود.

     ماده ۱۱۲۶ هر یک از زوجین که قبل از عقد عالم به امراض مذکوره در طرف دیگر بوده بعد از عقد حق فسخ نخواهد داشت.

     ماده ۱۱۲۷ هر گاه شوهر بعد از عقد مبتلا به یکی از امراض مقاربتی گردد زن حق خواهد داشت که از نزدیکی با او امتناع نماید و امتناع به علت مزبور مانع حق نفقه نخواهد بود.

     ماده ۱۱۲۸ هر گاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد متبانیاً بر آن واقع شده باشد.

     ماده ۱۱۲۹ در صورت استنکاف شوهر از دادن نفقه و عدم امکان اجرای حکم محکمه و الزام او به دادن نفقه، زن می‌تواند برای طلاق به حاکم رجوع کند و حاکم شوهر را اجبار به طلاق می‌نماید. همچنین است در صورت عجز شوهر از دادن نفقه.

     ماده ۱۱۳۰ در صورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجه باشد، وی می‌تواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق کند. چنان چه عسر و حرج مذکور در محکمه ثابت شود، دادگاه می‌تواند زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورتی که اجبار میسر نباشد زوجه به اذن حاکم شرع طلاق داده می‌شود.

    تبصره: عسر و حرج موضوع این ماده عبارت است از به وجود آمدن وضعیتی که ادامه‌ی زندگی را برای زوجه با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد و موارد ذیل در صورت احراز توسط دادگاه صالح از مصادیق عسر و حرج محسوب می‌گردد:

    ۱- ترک زندگی خانوادگی توسط زوج حداقل به مدت شش ماه متوالی و یا نه ماه متناوب در مدت یک سال بدون عذر موجه.

    ۲- اعتیاد زوج به یکی از انواع مواد مخدر و یا ابتلا وی به مشروبات الکلی که به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و امتناع یا عدم امکان الزام وی به ترک آن در مدتی که به تشخیص پزشک برای ترک اعتیاد لازم بوده است.

    ۳- محکومیت قطعی زوج به حبس پنج سال یا بیشتر.

    ۴- ضرب وشتم یا هرگونه سوءرفتار مستمر زوج که عرفاً با توجه به وضعیت زوجه قابل تحمل نباشد.

    ۵- ابتلای زوج به بیماری‌های صعب‌العلاج روانی یا ساری یا هر عارضه‌ی صعب‌العلاج دیگری که زندگی مشترک را مختل نماید.

    موارد مندرج در این ماده مانع از آن نیست که دادگاه در سایر مواردی که عسر و حرج زن در دادگاه احراز شود، حکم طلاق صادر نماید.

     ماده ۱۱۳۱ خیار فسخ فوری است و اگر طرفی که حق فسخ دارد بعد از اطلاع به علت فسخ، نکاح را فسخ نکند خیار او ساقط می‌شود به شرط این که علم به حق فسخ و فوریت آن داشته باشد. تشخیص مدتی که برای امکان استفاده از خیار لازم بوده به نظر عرف و عادت است.

     ماده ۱۱۳۲ در فسخ نکاح رعایت ترتیباتی که برای طلاق مقرر است شرط نیست.

    فصل چهارم – شرایط صحت نکاح

     ماده ۱۰۶۲ نکاح واقع می‌شود به ایجاب و قبول به الفاظی که صریحاً دلالت بر قصد ازدواج نماید.

     ماده ۱۰۶۳ ایجاب و قبول ممکن است از طرف خود مرد و زن صادر شود یا از طرف اشخاصی که قانوناً حق عقد دارند.

     ماده ۱۰۶۴ عاقد باید عاقل و بالغ و قاصد باشد.

     ماده ۱۰۶۵ توالی عرفی ایجاب و قبول شرط صحت عقد است.

     ماده ۱۰۶۶ هر گاه یکی از متعاقدین یا هر دو لال باشند عقد به اشاره از طرف لال نیز واقع می‌شود مشروط بر این که به طور وضوح حاکی از انشای عقد باشد.

     ماده ۱۰۶۷ تعیین زن و شوهر به نحوی که برای هیچ یک از طرفین در شخص طرف دیگر شبهه نباشد شرط صحت نکاح است.

     ماده ۱۰۶۸ تعلیق در عقد موجب بطلان است.

     ماده ۱۰۶۹ شرط خیار فسخ نسبت به عقد نکاح باطل است ولی در نکاح دائم شرط خیار نسبت به صداق جایز است مشروط بر این که مدت آن معین باشد و بعد از فسخ مثل آن است که اصلاً مهر ذکر نشده است.

     ماده ۱۰۷۰ رضای زوجین شرط نفوذ عقد است و هر گاه مکره بعد از زوال کره، عقد را اجازه کند نافذ است مگر این که اکراه به درجه‌ای بوده که عاقد فاقد قصد باشد.