تقاضای طلاق توسط زوجه به دلیل محکومیت کیفری زوج

تقاضای طلاق توسط زوجه به دلیل محکومیت کیفری زوج

درتاریخ : 1392/08/27 به شماره : 9209970908200217

موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور

این نمونه رای که در شعبه 22 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: طلاق، تحقق شروط ضمن عقد نکاح، محکومیت کیفری، شئون خانوادگی

چکیده رای

چنانچه زوج و زوجه هر دو به دلیل ارتکاب یک جرم (نگهداری مشروبات الکلی) محکوم شوند و زوجه به استناد محکومیت مذکور و با ادعای تحقق شرایط ضمن عقد نکاح (ارتکاب اعمال خلاف شئون خانوادگی توسط زوج) تقاضای طلاق کند، دعوای وی به این جهت پذیرفته نمی‌شود و زوج جرمی که خلاف شئون زوجه باشد مرتکب نشده بلکه شئون هر دو یکسان است.

خلاصه جریان پرونده

در تاریخ 22/12/91 خانم فرجام‌خوانده دادخواستی به‌طرفیت آقای فرجام‌خواه به خواسته صدور حکم طلاق به‌استناد مدارک پیوست تقدیم دادگستری تهران نموده و به خلاصه توضیح داده که در تاریخ 28/2/1375 با خوانده ازدواج نموده و دارای سه فرزند مشترک می‌باشند و مدتی است با اختلافات لاینحل وضعیتی حادث‌شده که ادامه زندگی مشترک مقدور نمی‌باشد و به دلایل نپرداختن نفقه خود و فرزندانم، توهین و فحاشی، تهدید، تهمت، مفارقت جسمانی، محکومیت قطعی 2 سال زندان به جرم خرید و نگهداری مشروبات الکلی و انطباق بندهای 1و 2 و 7 و 9 شروط عقدنامه و تحقق عسر و حرج تقاضای رسیدگی و صدور حکم برابر خواسته را دارم. رسیدگی به شعبه 267 دادگاه مجتمع قضایی 7 تهران ارجاع شده که دادنامه شماره 912 صادره از شعبه 26 دادگاه تجدیدنظر موضوع اعتراض به دادنامه بدوی شماره 963 – 26/6/86 شعبه 1084 جزایی تهران مبنی بر محکومیت ع.ب. به یک‌سال حبس تعزیری و چهل ضربه شلاق و پرداخت شش میلیون ریال جزای نقدی و غیره بابت اتهام تهیه و توزیع مشروبات الکلی که در مرحله تجدیدنظر مجازات حبس یک سال به شش ماه تقلیل یافته پیوست می‌باشد و جلسه رسیدگی به تاریخ 7/2/92 با حضور طرفین تشکیل و خواهان اظهار داشته شوهرم 2 سابقه کیفری به دلیل خریدوفروش مشروبات الکلی دارد و یک سابقه سال 86 در شعبه 1084 جزایی به‌دلیل فروش 7000 بطری مشروبات مکشوفه محکوم گردیده که در دادگاه تجدیدنظر به شش ماه تقلیل شده است. به‌ علاوه همسرم مرا تهدید به اسیدپاشی و قتل و غیره می‌کند و هم‌اکنون سه سال است که حبس است و البته گهگاهی مرخصی می‌گیرد مرا تهدید می‌کند و بعد از اقامه دعوی طلاق تهدیدات وی بسیار زیاد شده است همسرم به من تهمت ناموسی و افترا می‌زند تهمت دزدی می‌زند که از منزل وسایل برده‌ام وی 2سال است زندانی است و خرجی نپرداخته تقاضای طلاق دارم و قبلاً اقدام به طلاق توافقی کردیم ولی چون همسرم زندان بوده و نتوانست مراجعه کند مختومه شد. مهریه ونفقه و اجرت‌المثل راهم می‌خواهم مگر رضایت به طلاق بدهد که در آن صورت چیزی نمی‌خواهم همه را بذل می‌کنم . خوانده دفاعاً اظهار داشته 2 سال حبس محکوم‌شده‌ام همسرم مرا متهم به اسیدپاشی و تهدید و افتراء نموده به‌علاوه نفقه را کلاً پرداخته‌ام در خانه ارث پدری خودم ساکن بوده‌اند از حساب اینجانب که کارتم نزد همسرم بوده 22 میلیون تومان برداشته است ونفقه داشته است به‌علاوه اینجانب یک آپارتمان 115 متری در بلوار کاوه بهار جنوبی بنامش کرده‌ام یک ماشین هم خریدم ولی بنام همسرم کردم یک آپارتمان ‌هم در کرج 18 میلیون تومان 10 سال قبل خریدم و آن ‌هم بنام همسرم خریدم علّت آن‌هم این بود که 15 سال است در کار خریدوفروش مشروب هستم هر کارکنم احتمال گیر افتادن می‌دادم و لذا اموال را بنام همسرم می‌کردم که در وقت‌گیر کردن به خانواده خودم التماس نکنم البته آپارتمان 115 متری، هنوز تحویل نشده است و آپارتمان کرج اجاره داده‌شده است و اجاره‌اش را همسرم می‌گیرد به‌علاوه یارانه‌ها را می‌گیرد و پژو دست همسرم می‌باشد و استفاده می‌کند. خواهان اظهار داشته کل اموال را که شوهرم بنام من کرده قبول دارم البته ماهی 000/200 تومان در زندان به همسرم می‌دادم، همسرم مواد مخدر را استفاده می‌کند و مشروب می‌خورد. س= چه دلیلی بر ادّعاها دارید. ج= خواهرم و شوهر خواهرم بودند که همسرم در منزل خواهرم به من فحّاشی کرد می‌خواست مرا با قندان بزند. خوانده اظهار داشته من هم چند نفر شاهد دارم که فحّاشی نکرده‌ام، در جلسه‌ای که در منزل خواهر همسرم برگزار شد برای مصالحه و سازش برگزار شد و فحّاشی و غیره در کار نبوده. خواهان می‌گوید شوهرم هرگاه مرخصی می‌گرفت بازهم به فروش مشروب ادامه می‌داد یک‌بار که مرخصی آمد در منزل مشروب بود که گویا همسرم خبر داده بود که مأمورین آمدند کشف کردند و من متهم شدم ولی تبرئه شدم. س= چرا 15 سال فروش مشروب توسط همسرت را گزارش نمی‌کردی و قبول می‌کردی؟ ج= از همسرم می‌ترسیدم خیلی کتک‌خورده‌ام. س= آیا دلیلی بر ایراد ضرب‌وجرح دارید ؟ ج= خیر ندارم. زوج اظهار می‌دارد تمام اموالی که بنامش کرده‌ام به من برگرداند حاضر به طلاق توافقی هستم. زوجه می‌گوید هیچ‌چیزی به او نمی‌دهم همسرم به من اتهام نامشروع زده و دو نفر از مأمورین پلیس را متـهم کرده است. زوج اظـهار می‌دارد افـتراء و اتـهام بنده به همسرم به علّت نگهداری مشروب به حبس محکوم شد ولی به‌علّت رابطه نامشروع محکومیتی نداشته. زوجه اظهار می‌کند به دلیل نگهداری مشروبی که مال شوهرم بود محکوم‌شده‌ام ولی رابطه نامشروعی نداشته‌ام و برای فحّاشی شاهد دارم ولی برای مسائل دیگر شاهد ندارم زوج اظهارمی دارد که من هم شاهد دارم که فحّاشی نکرده‌ام. در پایان جلسه دادگاه قرار ارجاع امر به داوری صادر نموده و با توجه به استناد طرفین به شهادت شهود مقرر داشته جهت استماع شهادت شهود طرفین وقت رسیدگی تعیین و دعوت شوند که با اقدام دفتر دادگاه و ابلاغ اخطاریه‌های خوانده در زندان رجایی شهر و تشکیل جلسه مورخه 31/2/92 با حضور خواهان امّا خوانده حاضر نشده و از ناحیه خوانده وکلای وی خانم‌ها ز.ح. و ز.ط. در جلسه حاضرشده‌اند و خواهان تقاضای استماع شهادت شهود خود را نموده و وکلای خوانده نیز اظهار داشته که موضوع بذل در قبال طلاق را بایستی به موکلشان اطلاع دهند و دادگاه مبادرت به صدور قرار استماع شهادت شهود خواهان را صادر نموده که شاهد بنام ف.ن. 39 ساله خواهر خواهان اظهار داشته آمده بود خانه ما وزنش را تهدید کرد که ترا هم می‌کشم و می‌گذارم پیش برادرت که فوت کرده خاکت می‌کنم به‌راحتی به من گفت که زنم این کار را می‌کند که من نمی‌توانم این حرف‌ها را بزنم. در منزل ما می‌خواست با قندان او را بزند که شوهرم اگر نبود او را می‌کشت.خرجی که خواهرم می‌گرفت فقط اجاره خانه بود که 300 هزار تومان بود و دروغ می‌گوید که از حساب او پولی خارج ‌شده است و خیلی دروغ می‌گوید و به شوهر من تهمت می‌زند و می‌گوید شوهر تو را هم مثل خودم می‌برم زندان.) شاهد دوّم ع.ش. شوهر خواهر خواهان‌است 46 ساله با ادای سوگند ضمن بیان اینکه خوانده با اینجانب فامیل می‌باشد و دارای کارهای خلافی ازجمله فروش مشروبات الکلی است همان مطالب شاهد اوّل را بیان داشته است) و در ارتباط با قرار ارجاع امر به داوری نیز داور زوجه معرفی‌شده و چون از ناحیه زوج که زندانی است داور تعیین نشده از برای وی توسط دادگاه داور تعیین‌شده و داوران نظریه‌های خود را بالاتفاق اعلام نموده‌اند و با اشاره به‌اینکه دسترسی به زوج نمی‌باشد اتخاذ تصمیم را به نظر دادگاه محترم موکول نموده‌اند و خواهان با تقدیم لایحه مورخه 31/2/92 به جریانات صورت گرفته در زندگی مشترکشان اشاره نموده که عمدتاً زندانی شدن زوج به مدت 2 سال و تحمل شرایط سخت زندگی با دارا بودن سه فرزند که گاهی اعتیاد همسرش ونیز شکایات گاه‌وبیگاه او از وی از قبیل شکایت دزدی از خانه‌ای که در آن زندگی مشترک دارند و داشته‌اند موجب گردیده که از این زندگی به ستوه آید و خسته شود تقاضای صدور حکم طلاق را دارد تا اینکه از انحطاط خانواده‌اش جلوگیری کند و فرزندانش آلوده به خلاف نشوند. در این خلال وکلای زوج نیز لایحه‌ای در تاریخ 8/3/92 تقدیم و استعفای خود را از وکالت برای زوج اعلام نموده‌اند و آقای ع.ب. (زوج) نیز لایحه‌ای تقدیم و طی آن بیان داشته هم‌اکنون در حبس بسر می‌برم و کل اموال و دارایی بنده از طرف همسرم به یغما رفته است و چون سند بنام وی انتقال دادم و نمی‌توانم ادعایی در دادگاه مبنی بر استرداد آن‌ها بنمایم هم‌اکنون بعد از شکایت نامبرده 2 مرتبه به مرخصی آمدم که همسرم با تعویض کلید منزل خودم بنده را از ورود به منزلم جلوگیری کرده و در مورخه 13/3/92 به مرخصی آمدم که متوجه شدم بدون اجازه بنده اثاثیه و اسباب و لوازم بنده را تخلیه نموده و به منزل جدیدی که به نامبرده داده‌ام انتقال داده است و با توجه به اینکه هنوز همسر قانونی بنده می‌باشد مشخص نیست در زمانی که بنده به مرخصی می‌آیم کجا می‌ماند و زندگی می‌کند و شهادت ع.ش. و همسرش که هردو از اقوام درجه‌یک خواهان می‌باشند دروغ محض می‌باشد و بنده هیچ‌کدام آن‌ها را قبول ندارم و بهتر این بود که از نیروی انتظامی درخواست استعلام و پرس‌وجو در محل زندگی من می‌نمود. خوانده همچنین گفته‌های دیگر خود را تکرار کرده و در پایان آورده است که چون در تاریخ 10/7/92 حبسم به اتمام می‌رسد تقاضا دارم تا آزادی بنده پرونده‌ام را مسکوت نگهدارید.) ضمناً اینکه از اداره زندان رجائی شهر، نامه مورخه 5/2/92 به دادگاه ارسال‌شده که اعلام می‌دارد در پاسخ ‌نامه دادگاه مورخه 23/12/91 به استحضار می‌رساند که ع.ب. در مورخه 4/2/92 به مرخصی اعزام گردیده و تاکنون به زندان مراجعت ننموده است. سرانجام دادگاه با بررسی محتویات پـرونده ختم رسیدگی را اعلام و بـرابـر دادنامه شماره 358– 26/3/92 پس از ذکر مقدمه‌ای به خلاصه پیرامون آنچه که در جلسات و لوایح طرفین مطرح و گفتگو گردیده است چنین نتیجه گرفته که ارتکاب جرم فروش مشروبات الکلی از ناحیه زوج منافی با شئونات زندگی خانوادگی زوجه است و سایر قرائن و امارات موجود وکالت زوجه از زوج در طلاق به لحاظ احراز شروط 2و 9 سند نکاحیه محقق شده است فلذا دعوی خواهان را وارد دانسته و در اجرای ماده 26 و 27 قانون حمایت خانواده مصوب 91 و ماده‌واحده قانونی اصلاح…. و ماده 1119 قانون مدنی و تحقق شروط ضمن عقد به زوجه اجازه می‌دهد نسبت به اجرای صیغه طلاق به نمایندگی از محکمه دریکی از دفاتر ثبت طلاق و سپس ثبت آن اقدام و اسناد و دفاتر مربوطه را اصالتاً از جانب خود و وکالتاً از سوی شوهرش امضاء نماید. نوع طلاق به لحاظ بذل کل مهریه از ناحیه زوجه خلعی و نوبت اوّل می‌باشد و حضانت فرزندان م. با زوج و س. با زوجه می‌باشد و س. از مدار حضانت خارج است زوجین حق ملاقات با فرزندان را به‌طور توافقی دارند. زوجه باید سه طهر عده نگه دارد. احراز شرایط صحت طلاق با مجری و سردفتر مربوطه می‌باشد. مدت اعتبار اجرای این رأی شش ماه پس از قطعیت آن است که آقای ع.ب. در تاریخ 23/5/92 نسبت به دادنامه فوق‌الذکر تجدیدنظرخواهی نموده و طی لایحه پیوست در قسمتی از آن آورده است که خانم بنده هم دو سابقه خریدوفروش مشروبات الکلی داشته که دادگاه محترم از دادگاه مربوطه استعلام ننموده و استدعای استعلام از پرونده‌های کیفری مشارٌالیها نموده که دو فقره پرونده می‌باشد که در شعبه 1088 تهران مطرح بوده‌اند بدون اینکه از مفاد حکم صادره سخن گفته باشد و سایر مطالب وی همان‌ها است که قبلاً عنوان کرده بوده که تجدیدنظر خوانده نیز لایحه‌ای تقدیم و بیان می‌دارد که وی دو سال است که در زندان می‌باشد و اینکه از راه حرام خرج من و سه فرزندم را تأمین می‌کند و در خصوص پرونده‌هایی که مطرح نموده مربوط به اجناسی بوده که از شوهرم بوده است و چون در زندان بود بنام اینجانب به ثبت رسیده که جریمه آن را پرداخته‌ام و پرونده‌ها مختومه شده و ارتباطی به زندگی مشترک نداشته است و ادّعای نامبرده بی‌اساس است و سایر مطالب مشارٌالیها همان‌ها است که قبلاً بیان‌شده است و دادگاه به‌موجب دلایل مذکور رأی به طلاق داده است تقاضای تأیید آن را نموده است. رسیدگی به شعبه یازدهم دادگاه تجدیدنظر استان تهران ارجاع شده و این دادگاه در تاریخ 5/6/92 پرونده را تحت نظر قرار داده و با تدقیق در محتویات آن ختم رسیدگی را اعلام و با استعانت از خداوند متعال برابر دادنامه شماره 912 – 5/6/92 بابیان اینکه ایراد تجدیدنظرخواه در حدی نیست که موجب حصول علم به وجود اشتباه در حکم گردد مبادرت به تأیید دادنامه تجدیدنظر خواسته می‌نماید.این دادنامه در مهلت مقرر قانونی مورد اعتراض فرجامی آقای ب. قرارگرفته و اعتراضش آن است که مهریه زوجه را با واگذاری یک دستگاه آپارتمان در کرج: شهرک اندیشه فاز 2 خیابان …… واگذار نموده‌ام و به‌غیراز آن 2 باب آپارتمان و یک دستگاه اتومبیل بنام ایشان منتقل نموده‌ام و نامبرده از نبود بنده سوءاستفاده نموده و کلیه زندگی مرا جابه‌جا نموده و اخیراً با این طرح علیه من برآمده و آراء صادره برخلاف حقیقت صادرشده است بدین‌وسیله درخواست فرجام‌خواهی از رأی صادره را دارم. با انجام تبادل لوایح و حصول لایحه جوابیه فرجام‌خوانده که ادّعای مهریه بودن املاک و اموال ذکرشده را دروغ و کذب محض خوانده است و اعلام می‌دارد. بلکه اینجانبه کلاً مهریه خود را بذل کرده‌ام و ادّعای نامبرده دروغ و خلاف واقع است تقاضای ابرام دادنامه فرجام‌خواسته را می‌نمایم تفصیل لوایح طرفین به هنگام شور قرائت خواهد شد. پرونده به دیوان‌عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع گردیده است. اینک هیأت شعبه در تاریخ فوق تشکیل است و پس از بررسی محتویات پرونده و قرائت گزارش آقای نائینی و انجام مشاوره چنین رأی می‌دهد.

رای دیوان

نظریه اقلیت= دادنامه فرجام‌خواسته مخدوش است زیرا: دادگاه بدوی بر اساس تحقق بند 2 و 9 از شروط عقدنامه و بابیان اینکه زوجه مهریه‌اش را به زوج بخشیده است مبادرت به‌صدور رأی به طلاق زوجه صادر نموده است و حال آنکه در تحقق بند 2 از شروط عقدنامه مستند به شهادت شهودی است که صرف‌نظر از عدم اجرا از شرایط شاهد درباره آن‌ها بیان آن‌ها در خصوص تحقق بند 2 از شروط عقدنامه و سوء رفتار زوج نسبت به زوجه در زندگی مشترک نبوده است بنابراین تحقق این شرط محرز نمی‌باشد و امّا در خصوص تحقق بند 9 از شروط ضمن عقد نیز محرز نمی‌باشد زیرا زوجه خود اقرار دارد که درباره نگهداری مشروبات الکلی محکومیت یافته است اگرچه سعی دارد که آن را به زوج نسبت دهد. ولی محکومیت وی محرز می‌نماید که خود زوجه نیز با زوج در این راه همراه است. پس زوج جرمی که خلاف شئون زوجه باشد مرتکب نشده بلکه شئون هر دو یکسان است و امّا درباره بذل مهریه توسط زوجه به زوج هم رأی بدوی صحیح نمی‌باشد زیرا زوج به زوجه مهریه را مدیون بوده و زوجه هم قبول دارد زوج خانه‌های مورداشاره را خریده و بنام او نموده است ولی بابت مهریه نبوده است و حال آنکه مفهوم ماده 282 ق.م. حاکی است بدهکار می‌تواند مالی را که به دائن داده است بابت هر بدهکاری‌اش حساب نماید. علی‌هذا با توجه به اینکه دادگاه تجدیدنظر رأی بدوی را که تحقق بند 9 و 2 از شرط ضمن عقد دانسته و تحقیق درباره تحقق شروط ضمن عقد ننموده و درباره پرداخت مهریه هم رسیدگی ننموده است عقیده دارم رأی فرجام‌خواسته نقض و رسیدگی به همان شعبه محول می‌شود.
 مستشار شعبه 22 دیوان‌عالی کشور ـ الهی
رأی= از ناحیه فرجام‌خواه ایراد و اعتراض موجّه و مؤثری به‌عمل نیامده و دادنامه فرجام‌خواسته درمجموع مطابق با موازین شرعی و قانونی صادر گردید و اشکال عمده‌ای بر آن ملحوظ نیست فلذا نتیجتاً ابرام می‌شود.
رئیس شعبه 22 دیوان‌عالی کشور ـ عضو معاون
 غروی نائینی ـ اعتماد

 

توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.