تغییر عنوان اتهامی توسط دادگاه تجدیدنظر

تغییر عنوان اتهامی توسط دادگاه تجدیدنظر

درتاریخ : 1391/12/27 به شماره : 9109970906400642

موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور

این نمونه رای که در شعبه 4 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: تجدیدنظرخواهی، دادگاه تجدیدنظر استان، تفهیم اتهام، تغییر عنوان اتهامی، مشارکت در ایراد ضرب وجرح عمدی

چکیده رای

چنانچه شخصی از اتهام مشارکت در ضرب و جرح عمدی در دادگاه بدوی تبرئه شود دادگاه تجدیدنظرنمی‌تواند نسبت به تغییر عنوان اتهامی از مشارکت به مباشرت و محکومیت متهم به حبس بدون تفهیم اتهام و بدون رعایت سایر تشریفات قانونی اقدام کند.

خلاصه جریان پرونده

به طوری که اوراق پرونده محاکماتی مورد مطالبه این شعبه حکایت دارد، آقای م.ق. در مورخه 17/5/89 با تقدیم شکوائیه‌ای عنوان دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان الف و اعلام اینکه «… در ساعت 19:30 مورخ 13/5/89 هنگامی که به صحرای دستگرد می‌رفتم، ناگهان آقایان ع.، س.، ح.، م.، م. و ح. شهرت جملگی ب.، با هماهنگی قبلی در مسیر راهم قرار گرفته و با استعمال الفاظ رکیک و ضمن تهدیداتی با چاقو، قصد انتقام زن برادرم را داشتند و در شرایطی که اساساً اینجانب مداخله‌ای در آن قضیه نداشته، مرا با چوب و مشت و لگد مورد ضرب وجرح قرار داده‌اندکه آثارجراحت بر روی سر و صورت به خصوص نواحی چشم و گونه مشهود می‌باشد. …» اقدام قانونی درخصوص مورد رسیدگی به موضوع، نسبت به موارد اعلامی را درخواست کرده است. متقابلاً و در تاریخ 22/5/89 آقایان ع. و م. شهرت هر دو ب. طی مشروحه‌های جداگا‌نه‌ای به عنوان دادسرای عمومی و انقلاب آن شهرستان، علیه آقای م.ق. به اتهام تهمت و افترا و نشر اکاذیب اعلام جرم نموده‌اند و راجع به چگونگی قضیه اعلام داشته‌اند که          «… مشتکی‌عنه در مورخه 13/5/89 از طرف افراد دیگری مورد ضرب و جرح قرار گرفته است، لیکن و در نهایت تعجب، نام‌برده با تنظیم و تقدیم شکوائیه‌ای اینجانبان را مورد تهمت و افترا قرار می‌دهد و ضرب وجرح را به اینجانبان نسبت می‌دهد که این اقدام از مصادیق تهمت و افتراء محسوب می‌گردد …» الخ. با طرح شکایت مزبور و ارجاع قضایا به شعبه 2 دادیاری، سلسله اقداماتی در زمینه رسیدگی به مورد اعلامی انجام و در این رابطه از طرفین پرونده هم به عنوان شاکی و هم تحت عنوان مشتکی‌عنه تحقیقات لازم معمول و ضمن آن آقای م.ق. با بقاء بر شکایت خود و استناد به گواهی پزشکی قانونی توضیح داده است که «… آقایان م.، ع.، س.، الف و م.ب. به بنده حمله کردند که آقای م.ب. با چوب ضربه‌ای به سرم وارد کرد و الف.ب. چوبی را به زانوی من زد که ناگهان هر دو چشمم تیره شد و دیگر جایی را نمی‌دیدم …» ص 9 و 35. از شهود عینی و مطلعین قضیه، خصوصاً آقایان م.ق.، الف.ق. و ع.ع. تحقیق لازم معمول و نامبردگان ضمن تأیید شکایت شاکی اظهار داشته‌اند که آقایان ب.ها به وسیله چوب و چماق بر سر و صورت م.ق. ضرباتی وارده نموده‌اند که منتهی به مجروح شدن وی گردیده است. (صفحات 18 و 20 و 22) در بررسی‌هایی که توسط احد از مأمورین نیروی انتظامی به عمل آمده است، نام‌برده بر اساس تحقیقات غیر محسوس خود، به شرح برگ صورت‌مجلس مورخه 31/5/1389، چنین گزارش داده است که «… آقای م.ق. که جهت چراندن گوسفندهای خود به آغل فردی به نام ع.ع. و اطراف آغل اعزام می‌گردد، بر اثر خصومت قبلی اشخاصی به اسامی ع.ب. و فرزندانش به ن.، الف.، س.، م.، ح. و م. همگی ب.، به آقای م.ق. حمله‌ور شده و وی را مورد ضرب وجرح قرار می‌دهند …» 24. در معاینات به عمل آمده از آقای م.ق. فرزند ع.، مدیر کل پزشکی قانونی استان الف، به شـــرح نامه شــماره 40470/م/2-18/11/1389 خونریزی زیر ملتحمه چشم چپ و نقص زیبایی ناشی از فرورفتگی گونه چپ و عدم تقارن صورت مجنی‌علیه را مورد تأیید قرار داده است.ص 84 به دنبال اقدامات فوق و صدور قرار مجرمیت شماره 931-89-28/11/1389 و پس از موافقت معاونت دادسرای شهرستان الف با قرار مرقوم و تنظیم کیفر خواست مربوطه و ارسال پرونده به دادگستری آن شهرستان، در نهایت رسیدگی به مورد به شعبه 114 دادگاه عمومی جزایی ارجاع و این دادگاه پس از بررسی‌های لازم حکم قضیه را طی دادنامه شماره 842-90-3/6/1390 صادر و بر اساس آن همگی متهمین به اسامی ح.، س. م.، م.، ح. و ع.ب. از اتهام شرکت در ایراد ضرب وجرح عمدی نسبت به شاکی م.ق. تبرئه نموده است. با تجدیدنظرخواهی از رأی صادره، سابقه امر به شعبه 3 دادگاه تجدیدنظر استان الف ارجاع و این دادگاه به موجب دادنامه شماره 1439-90-19/8/1390، تجدیدنظرخواهی آقای م.ق. با وکالت آقای غ.ش. منحصراً نسبت به آن قسمت از دادنامه شماره 842-90-3/6/1390 که متضمن تبرئه آقای م.ب. از اتهام ایراد ضرب وجرح عمدی بوده، وارد تشخیص و با توجه به شکایت شاکی و شهادت شهود و گواهی پزشکی قانونی و انطباق مورد با موارد 277 و 480 و 614 قانون مجازات اسلامی، ضمن نقض آن بخش از دادنامه مذکور، نام‌برده (م.ب.) را به پرداخت دیه‌های مربوط به یک مورد حارصه گونه چپ و شکستگی منطقه استخوان سمت چپ صورت و ارش خونریزی ملتحمه چشم چپ و نقص زیبایی در حق مجنی‌علیه و از حیث جنبه عمومی جرم نیز به تحمل دو سال حبس تعزیری محکوم و در خصوص تجدیدنظرخواهی تجدیدنظر خواه نسبت به سایر قسمت‌های دادنامه تجدیدنظر خواسته که متضمن تبرئه آقایان ح.، س.، م.، ح. و ع. شهرت همگی ب. از اتهام شرکت در ایراد ضرب و جرح عمومی، با رد تجدیدنظرخواهی، رأی تجدیدنظر خواسته را در این قسمت بلااشکال تشخیص و تأیید نموده است. به دنبال اقدامات فوق و قطعیت حکم آقای م.ب. با وکالت آقای ع.ک.، طی شرحی به دیوان‌عالی کشور اعتراضاتی نسبت به رأی صادره عنوان و رسیدگی مجدد از طریق تجویز اعاده دادرسی را خواستار شده که جهت رسیدگی به این شعبه محول گردیده است. مشروح لایحه سه صفحه‌ای تقدیمی از جانب وکیل محکوم‌علیه در موقع طرح موضوع و صدور رأی، قرائت خواهد شد.

رای دیوان

درخصوص درخواست آقای م.ب. فرزند ع. با وکالت آقای ع.ک. مبنی بر تجویز اعاده دادرسی از دادنامه شماره 1439-90-19/8/1390 شعبه 3 دادگاه تجدیدنظر استان الف، که به موجب آن نام‌برده از بابت بزه ایراد ضرب و جرح عمدی نسبت به آقای م.ق. به استناد مواد 277 و 480 و 614 قانون مجازات اسلامی، به پرداخت دیه‌های متعلقه در حق مجنی‌علیه و از حیث جنبه عمومی قضیه نیز به تحمل دو سال حبس تعزیری محکوم گردیده است. توجهاً به اوراق پرونده و گزارش عضو ممیز شعبه، نظر به اینکه اتهام معنونه در کیفر خواست مورخه 30/11/89 دادسرای عمومی الف نوعاً مشارکت آقایان ب. (1- ع. 2- س. 3- م. 4- م. 5- ح. 6- ح. همگی ب. یا ب.) در ایراد ضرب وجرح عمدی نسبت به مجنی‌علیه بوده، از طرفی دادسرای مذکور برابر کیفر خواست مرقوم از دادگاه صالحه برای شش نفر فوق درخواست تعیین کیفر از بابت اتهام مشارکت در ایراد ضرب و جرح عمدی کرده و نه مباشرت در آن و صرف‌نظر از استدلالی که دادگاه بدوی در توجیه برائت متهمین از اتهام مشارکت در ایراد ضرب وجرح عمدی به عمل آورده است، لکن با توجه به اینکه دادگاه تجدیدنظر استان در مقام رسیدگی به درخواست تجدیدنظر نسبت به آن بخش از دادنامه تجدیدنظر خواسته که متضمن برائت آقای م.ب. از اتهام مشارکت در ایراد ضرب وجرح عمدی است، با نقض آن و تغییر عنوان اتهام به مباشرت در ایراد ضرب وجرح عمدی نسبت به شاکی، نام‌برده را تحت عنوان اتهام جدیدی به تحمل دو سال حبس و پرداخت دیه و ارش محکوم نموده است؛ و چون دادگاه تجدیدنظر با وصف تغییر نوع اتهام به فاصله حداکثر 32 روز از تاریخ صدور دادنامه تجدیدنظر خواسته، بلافاصله و در مورخه 18/8/90 وارد ماهیت شده و بدون رعایت تشریفات قانونی از قبیل دعوت از طرفین، تفهیم اتهام جدید به متهم و بدون استماع مدافعات وی و نیز بدون توجه به سایر اقدامات قانونی مقرر در بند 4 ماده 257 قانون آیین دادرسی کیفری، مبادرت به صدور حکم علیه متهم و محکومیت وی به کیفر غیر متناسبی کرده است، بنا به مراتب، با انطباق مورد با بند 6 از ماده 272 قانون آیین دادرسی کیفری و رأی وحدت رویه شماره 58/25- 1/2/1359 هیأت عمومی دیوان‌عالی کشور، با درخواست متقاضی اعاده دادرسی با هدف رسیدگی در شعبه هم‌عرض دادگاه تجدیدنظر استان الف موافقت می‌شود.

رئیس شعبه 4 دیوان‌عالی کشور ـ عضو معاون

پناو ـ بهرامی

توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.