تعدد مادی شرکت در منازعه و قتل در حین منازعه
درتاریخ : 1391/11/18 به شماره : 9109970907101119
موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور
این نمونه رای که در شعبه 11 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: تعدد جرم، تعدد معنوی، قتل عمدی، منازعه
چکیده رای
قتل در حین منازعه فعل واحد محسوب میشود.
خلاصه جریان پرونده
حسب گزارش پاسگاه انتظامی در تاریخ 15/1/91 به دنبال اعلام یک مورد درگیری در ، مأمورین به محل رفته، ملاحظه میکنند تعدادی خودرو در محل متوقف و مصدوم که هویت او در آن موقع مشخص نبوده، به بیمارستان منتقل و ضارب و ضاربین هم حضور نداشتهاند. ولی تعدادی از رانندگان اظهار داشته که یکنفر از ضاربین به طرف رودخانه م رفته و فرد دیگر نیز با گوسفندانش سمت روستا رفته است؛ که مأمورین به طرف روستا عزیمت و در مدخل روستا، شخصی به نام ب.ق. را که به دنبال گوسفندان خود بوده، ملاحظه میکنند که روی پیشانی وی لکههای خون و زیرگلویش نیز خراش وجود دارد که نامبرده را دستگیر، از وی تحقیق که مشارالیه اظهار میدارد: دوستم به نام و.ر. با مصدوم درگیر و او را با چاقو مجروح کرد و فرار نمود. در محل درگیری مقداری خون روی زمین ریخته شده و یکعدد چوب هم در محل وجود داشت. هویت مصدوم به نام الف.ر. اعلام گردیده است. ب.ق. در بازجویی اظهار داشته: من به اتفاق و.ر، جهت چرانیدن گوسفندان به صحرا رفتیم. نزدیک سهراهی م، دو نفر به اسامی الف. و ر. که ساکنین م بودند، با یکدستگاه وانت پیکان آمدند. الف.ر. با و.ر. درگیر شدند. من رفتم آنها را جدا کنم. من، ر. را گرفته بودم که و. دو نفر آنها را با چاقو زد و گوسفندان خود را به من سپرد و فرار کرد. از ع.ر. تحقیق، نامبرده اظهار داشت: با برادرم از سمت م، به طرف شهر ه میرفتم. رانندگی خودرو وانت، به عهده برادرم بود. گوسفندان آنها راه را بسته بودند. برادرم پیاده شد و گفت گوسفندان را کنار بزنید که دو نفری به وی حمله کردند و او را از ناحیه بازو دست چپ مجروح کردند. در تاریخ 15/1/91 و.ر. خود را به پلیس معرفی، نامبرده از ناحیه انگشت شست دست راست و سمت چپ در سمت راست زخمی بود. در بازجویی اظهار داشته: ما برای چرانیدن گوسفندان به صحرا رفته بودیم که یکدستگاه وانت پیکان آمد. الف. که از قبل میشناختم. از ماشین پایین آمد. او با من مشاجره کرد. با یکدیگر گلاویز شدیم. برادرش هم از ماشین پایین آمد. یک چوب در دست داشتم که الف. یک سر آن را گرفت. هر کار کردم نتوانستم چوب را از دستش خارج کنم. چند ضربه به پای او زدم. مردم ما را از هم جدا کردند. الف. به طرف ماشین رفت یک آچار چهارچرخ برداشت و به سمت من آمد. ر. چوب را از دستم گرفت. الف. مرا از کمر گرفته بود. ر. با چوب محکم به سرم زد که حالم بد شد. به ب. گفتم او را بگیر، که او هم با ر. درگیر شد و تمام صورتم خونی شد. چاقو را از غلاف بیرون کشیدم و از خودم دفاع کردم و ناچار با چاقو به او زدم. او اضافه کرده که ندیدم ب. چاقو داشته باشد. پزشکی قانونی در معاینه از الف.ر.، 25 ساله ضمن برشمردن جراحات وارده بر بدن وی، علت مرگ را بریدگی قفسه سینه و عوارض آن (خونریزی و آسیب ریه ذکر کرده است.) و.ر. نزد آقای جانشین بازپرس ، همین اظهارات را تکرار و اقرار به زدن چاقو به الف.ر. کرده است. اولیاءدم از و.ر. شکایت کرده و تقاضای قصاص او را نمودهاند. از صحنه قتل فیلم و عکس تهیه شده و متهم و.ر. در آخرین دفاع گفته: الف. مرا گرفته بود و ع. مرا میزد. نمیدانم ع. چطور چاقو خورد. فقط یادم میآید که چوب به سرم خورد. ع. با چوب، مرا زد. آقای جانشین بازپرس، از ع.ر. و ب.ق. به عنوان شرکت در منازعه منتهی به قتل نیز تحقیق و پس از تکمیل پرونده، قرار مجرمیت و.ر. را دائر به شرکت در منازعه دستهجمعی و قتل عمدی مرحوم الف.ر. و ایراد جرح با چاقو به ع.ر.، 2- ع.ر. دائر به شرکت در منازعه منتهی به قتل مرحوم الف.ر. و ایراد ضرب و جرح به و.ر.، 3- ب.ق. را به اتهام شرکت در منازعه منتهی به قتل، صادر که پرونده با کیفرخواست به دادگاه کیفری استان شهر ه ارسال شده است. متهم وکیل خود را تعیین، در جلسه دادگاه، اولیاءدم تقاضای قصاص و.ر. و مجازات ب.ق. را به لحاظ شرکت در نزاع نموده. و.ر. در قبال تفهیم اتهام، اظهار داشته: قتلعمدی را قبول ندارم. اصلاً اینها آمدند، مرا زدند. من دیگر چیزی نفهمیدم. آنها با من درگیر شد و ع. آچار به دست به من حمله کرد و به سر من زد که من چیزی نفهمیدم. او در دادگاه اقرار کرده که چاقو داشته که برای ذبح گوسفند از آن استفاده میکرده. من در درگیری، چاقو را از غلاف بیرون آوردم. و در انتها اقرار کرده که، فقط با آنها درگیر بوده و نفهمیده چکار کرده است. سپس وکلای متهم از موکل خود، دفاع، سپس دادگاه از ع.ر. تحقیق که او هم جریان درگیری را شرح داده و اعلام داشته که و.ر. با چاقو، برادرش را زده است و به همین علت نمیتوانستم ساکت بمانم. ولی یادم نیست که و.ر. را زده باشم. دادگاه از ب.ق. تحقیق که نامبرده هم، جریان درگیری را توضیح و اضافه کرده که، الف. رفت و از داخل ماشین آچار چرخ آورد و با آچار به سر و. زد که سرش شکست و به همین علت و.ر. چاقو درآورد، به الف. زد. نمیدانم چند ضربه زد. دادگاه از متهمین آخرین دفاع اخذ، دادگاه با اعلام ختم دادرسی، با توجه به محتویات پرونده و دلائل ابرازی و اقرار اولیه متهم، و.ر. را از جهت مباشرت در قتل عمدی مرحوم الف.ر. به قصاص و از جهت شرکت در منازعه به لحاظ اینکه قتل و شرکت در منازعه فعل واحد بوده، تبرئه کرده و در مورد ایراد جرح به ع.ر.، به پرداخت دیه صدمات وارده و شش ماه حبس محکوم کرده و ع.ر. را از بزه انتسابی، تبرئه کرده و ب.ق. را ازجهت شرکت در نزاع به یک سال حبس محکوم کرده است. آقای م.ب. به وکالت از و.ر. به رأی صادره اعتراض کرده و نیز ب.ق. هم از رأی صادره درخواست تجدیدنظر کرده که لوایح آنها به هنگام شور قرائت میشود.هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای صاحبالزمانی عضو ممیز و اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای حبیبی دادیار دیوانعالی کشور اجمالاً مبنی بر «تأیید دادنامه در قسمتی که مورد اعتراض قرار گرفته است.» مشاوره نموده، چنین رأی میدهد:
رای دیوان
درخصوص درخواست 1- و.ر. با وکالت آقای م.ب.، 2- ب.ق. دائر به تجدیدنظر از دادنامه 00069-27/4/91 دادگاه کیفری استان ه. با عنایت به محتویات پرونده و استدلال دادگاه صادرکننده رأی، اعتراض موجه نیست و موارد اعلامی با هیچیک از شقوق مادّه 240 قانون آیین دادرسی کیفری انطباق ندارد. لذا رأی صادره در قسمتی که مورد درخواست تجدیدنظر قرار گرفته، عیناً تأیید و ابرام میگردد.
رئیس شعبه 11 دیوانعالی کشور ـ عضو معاون
صاحبالزمانی ـ حکیمینژاد
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.