تأثیر سوابق محکومیت کیفری متعدد در تحقق عسر و حرج
درتاریخ : 1392/12/25 به شماره : 9209970908200350
موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور
این نمونه رای که در شعبه 22 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: طلاق، عسر و حرج، محکومیت کیفری
چکیده رای
صرف داشتن سوابق کیفری متعدد درحالیکه بخشی از آن متعلق به قبل ازدواج یا غیر مرتبط با روابط زوجیت (برای مثال مربوط به امور مالی) باشد، موجب تحقق عسر و حرج زوجه نخواهد بود.
خلاصه جریان پرونده
محتویات پرونده محاکماتی واصله حاکی از این است که خانم س.ط. دادخواستی بهطرفیت آقای م.م. به خواسته صدور گواهی عدم امکان سازش و طلاق تقدیم دادگاه عمومی میانه نموده و در شرح دادخواست توضیح میدهد که طبق سند رسمی ازدواج با خوانده ازدواج نموده و حدود یک سال و نیم است که در خانه پدری به سر میبرد و خوانده نیز یک سال است که متواری بوده و مجهولالمکان میباشد و استشهادیه محلی پیوست دادخواست دلیل مجهولالمکان و متواری بودن خوانده میباشد و به شرح ستون خواسته تقاضای صدور حکم نموده و یک برگ استشهادیه محلی که حاکی از تأیید ادعای خواهان میباشد و فتوکپی سند ازدواج رسمی شماره 20708 – 18/10/85 تنظیمی در دفتر ثبت ازدواج شماره. . . میانه که مشعر بر وقوع عقد نکاح دائم فیمابین س.ط. و م.م. میباشد، را پیوست عرضحال تقدیمی مینماید. دادخواست مذکور بدواً از طریق دادگستری میانه جهت انجام مشاوره و تلاش برای ایجاد صلح و سازش بین خواهان و خوانده به اداره بهزیستی میانه ارسال میگردد. روانشناس مرکز اورژانس اجتماعی اداره بهزیستی میانه طی گزارش مورخ 18/10/89 بهعنوان دادگستری میانه اعلام میدارد که جلسه مشاوره بدون حضور آقای م.م. تشکیل گردید و علیرغم تماس با آقای م.، وی در جلسه شرکت نکرد بنا به گفته خانم ط. چون آقای م. به کارهای خلاف قانون ازجمله دزدی و فروش مشروبات الکلی مشغول است حاضر به سازش و ادامه زندگی نمیباشد. پرونده امر پس از وصول به دادگستری میانه در تاریخ 8/10/89 جهت رسیدگی به شعبه چهارم دادگاه عمومی حقوقی شهرستان مذکور ارجاع شده و طرفین دعوت به دادرسی میگردند. خوانده طی لایحهای که در تاریخ 19/12/89 دادگاه مذکور نموده است مطالبی را در دفاع از خویش و اینکه خواهان از تاریخ 21/3/88 بدون دلیل موجه و بدون اجازه وی منزل مشترک را ترک نموده و از بازگشت به منزل مشترک و تمکین خودداری نموده است، اجمالاً درخواست ردّ دعوی خواهان را نموده و فتوکپی هفت فقره دادنامههای صادره از دادگاههای عمومی حقوقی و جزائی میانه و دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی را در باب دعاوی مطروحه خواهان علیه وی و راجع به مطالبه مهریه و جهیزیه و محکومیت خویش به پرداخت مهریه و جهیزیه خواهان و تقسیط مهریه و محکومیت خویش به اتهام سرقت و سپس برائت خویش از اتهام فوق با صدور حکم قطعی از دادگاه تجدیدنظر، با تکذیب دعوی خواهان تقاضای ردّ دعوی مطروحه مشارٌالیها را مینماید. در تاریخ 15/5/90 جلسه دادرسی شعبه 4 دادگاه عمومی حقوقی میانه با حضور خواهان و خوانده تشکیلشده و خواهان اجمالاً اظهار میدارد که چون خوانده در امر خریدوفروش مواد مخدر فعالیت داشته و وی را در منزل محبوس مینماید و خواستار قطع رابطه وی با خانوادهاش شده و وی را موردایراد ضرب قرار میدهد لذا به جهت عسر و حرج تقاضای صدور گواهی عدم امکان سازش مینماید. خوانده نیز با اعلام مخالفت خویش در طلاق زوجه، تقاضای بازگشت خواهان را به زندگی مشترک مینماید. دادگاه در جلسه مزبور در اجرای مقررات ماده واحد قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق، مبادرت به صدور قرار ارجاع امر به داوری مینماید. آقایان ف.ط. (داور زوجه) و ح.م. (داور زوج) طی نظریه مشترک خود اعلام میدارند که زوجین حاضر به صلح سازش و ادامه زندگی مشترک نبوده و خواهان (زوجه) تقاضای وصول مهریه و جهیزیه خود را نموده و خوانده اظهار میدارد که توانایی پرداخت مهریه را نداشته و حاضر به طلاق نیست. دادگاه سوابق م.م. را از اداره تشخیص هویت استعلام نموده و پلیس آگاهی میانه بهموجب نامه مورخ 18/9/90 بهعنوان شعبه 4 دادگاه عمومی حقوقی میانه چهار فقره سوابق م.م. را که شامل ایجاد مزاحمت از طریق استفاده از نوار مبتذل و سرقت و محکومیت به پرداخت مهریه در سنوات 81 و 84 و 89 میباشد را اعلام میدارد. مجدداً طرفین جهت رسیدگی دعوتشده در تاریخ 13/9/90 طرفین در دادگاه حضور یافته و زوجین همان اظهار قبلی خود را تکرار مینماید. سپس زوجه جهت انجام تست بارداری به پزشکی قانونی معرفیشده و اداره پزشکی قانونی میانه طی نامه مورخ 1/10/90 پس از معاینه از خانم س.ط. اعلام میدارد که نتیجه آزمایش تست بارداری بهعملآمده از مشارٌالیها در تاریخ 1/10/90 منفی گزارش میگردد. خوانده نیز از حیث احراز اعتیاد به مواد مخدر به پزشکی قانونی معرفیشده و پزشکی قانونی میانه حسب نامه مورخ 15/11/90 پس از انجام معاینه از م.م. اعلام میدارد که بهموجب نتیجه آزمایش بهعملآمده به تاریخ 15/11/90 تست مرفین نامبرده منفی گزارش میگردد و ایشان در حال حاضر اعتیاد به مواد مخدر ندارد. بالاخره شعبه 4 دادگاه عمومی حقوقی میانه بهموجب دادنامه شماره 9109974156500039 – 29/1/91 در خصوص دادخواست خانم س.ط. بهطرفیت آقای م.م. به خواسته صدور گواهی عدم امکان سازش با توجه به احراز رابطه و علقه زوجیت بین طرفین به دلالت جامع اوراق و محتویات پرونده و مستندات پیوستی و اینکه دادگاه مساعی خویش را جهت اصلاح ذاتالبین معمول داشته و خوانده با رفتار و اعمال خویش منجمله فعالیت در امر خریدوفروش مواد مخدر و ایراد ضربوجرح عمدی و محبوس نمودن خواهان در منزل و قطع رفتوآمد با افراد دیگر حتی با پدر و مادر و سایر اقوام نزدیک و عدم تفاهم اخلاقی حسب اظهارات زوجه در دادگاه، مشارٌالیها را در عسر و حرج شدید قرار داده و حسب تحقیقات انجامشده زوج تابهحال 4 فقره سابقه کیفری دارد بهطوریکه روند ادامه زندگی مشترک با توجه به شرایط بد حاکم برای خواهان با خوانده غیرمقدور گردیده است و مساعی دادگاه و حتی داوران انتخابی در این راستا مؤثر در مقام واقع نشده و منتج به نتیجه نگردیده است و خواهان کماکان الحاح بر طلاق داشته و متقاعد به استدامه و استمرار زندگی مشترک نگردید و از تصمیم خود اعتراض و عدول ننموده و حسب گواهی پزشکی قانونی میانه زوجه غیر حامل بوده است از طرف دیگر خوانده در دفاع از خویش، دلایل موجه و قابل توجیه و محکمهپسند ارائه ننموده است و با توجه به غیر مؤثر دانستن دفاعیات خوانده، و ثابت و وارد بودن دعوی خواهان و به مستفاد از مواد 1130 و 1143 و 1145 و تبصره ذیل ماده 1133 قانون مدنی و ماده واحد قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق و آییننامه اجرائی آن گواهی عدم امکان سازش بین زوجین را بهگونهای که در رأی مزبور توجیه گردیده است صادر نموده و نوع طلاق را بائن اعلام میدارد. دادنامه مذکور مورد تجدیدنظرخواهی آقای م.م. واقعشده و شعبه 13 دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی براساس دادنامه شماره 9109974123301142 – 18/9/91 به لحاظ اینکه عمده استدلال دادگاه بدوی در صدور رأی به چهار فقره سابقه کیفری زوج بوده که با مداقه در سوابق کیفری معلوم میشود دو فقره سابقه مربوط به قبل از ازدواج بوده و یک فقره در دادگاه تجدیدنظر منجر به برائت گردیده و فقره دیگر در خصوص امور مالی بوده است لذا اعتراض تجدیدنظرخواه را موجه تشخیص و با نقض دادنامه بدوی، حکم به ردّ دعوی زوجه صادر مینماید. دادنامه فوقالذکر حسب گزارش مأمور ابلاغ در ظهر آن در تاریخ 17/10/91 به خانم س.ط. ابلاغ قانونی شده و خانم س.ط. بهموجب دادخواستی که در تاریخ 5/11/91 در دفتر شعبه 4 دادگاه عمومی حقوقی میانه به ثبت رسیده است مبادرت به فرجامخواهی از رأی فوقالذکر نموده و مدیر دفتر شعبه مذکور در تاریخ 2/11/91 به ریاست شعبه فوق گزارش میدهد که (.. . در اجرای بند الف ماده 368 قانون آیین دادرسی مدنی، احکام راجع به طلاق که از دادگاههای تجدیدنظر صادر میشوند پس از ابلاغ دادنامه اصداری و انقضاء مهلت فرجامخواهی از دفتر دادگاه تجدیدنظر به دفتر دادگاه بدوی اعاده میشوند ولکن در پرونده حاضر همکاران محترم در دفتر شعبه 13 دادگاه تجدیدنظر پس از صدور رأی و بدون ابلاغ آن به اطراف پرونده، آن را به دفتر اعاده فرمودهاند و پس از ابلاغ دادنامه صادره به طرفین، خانم س.ط. در مورخه بیست و هشتم دیماه 91 (28/10/91) دادخواست فرجامی خویش را به دفتر شعبه چهارم حقوقی میانه ارائه نموده ولکن با توجه به عدم امکان ثبت فرجامی در سیستم ( CMSدادنامه فرجامخواسته مربوط به شعبه 13 تجدیدنظر میباشد) مراتب جهت صدور و دستور قضایی برای ارسال پرونده به مرجع محترم فوقالذکر به حضور عالی ایفا میگردد.)
ریاست شعبه 4 دادگاه عمومی حقوقی میانه نیز در تاریخ 2/11/91 در ذیل گزارش فوق مرقوم میدارد که: (بسمه تعالی دفتر پرونده عیناً به همراه دادخواست فرجامخواهی جهت اقدامات شایسته به مرجع محترم تجدیدنظر (شعبه سیزدهم) اعاده میگردد.)
دفتر شعبه 4 دادگاه عمومی حقوقی میانه در اجرای دستور دادگاه متبوع مرقوم میدارد که: (دادخواست فرجامخواهی در مورخه 28/10/91 به دفتر شعبه واصلشده لکن چون دادنامه فرجامخواسته از شعبه 13 تجدیدنظر اصدار یافته است امکان ثبت فرجامی وجود ندارد لذا ثبت اندیکاتور شده و ضم سابقه گردیده جهت اقدامات بعدی به مرجع فوق ارسال میشود.)
پرونده امر پس از وصول به دفتر شعبه 13 دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی در تاریخ 9/11/91 در دفتر مذکور به ثبت رسیده و دفتر یادشده پس از انجام اقدامات قانونی پرونده را به دیوانعالی کشور ارسال داشته و رسیدگی بدان به شعبه 22 دیوانعالی کشور ارجاع میشود. قضات محترم وقت شعبه 22 دیوان عالی کشور بهموجب تصمیم شماره 9209970908200017 – 31/1/92 به لحاظ اینکه دادخواست فرجامخواهی خانم ط. در خارج از مهلت مقرر قانونی تقدیم دادگاه صادرکننده دادنامه تجدیدنظر خواستهشده لذا به استناد مواد 379 و 383 قانون آیین دادرسی مدنی پرونده را فعلاً غیرقابل اقدام اعلام داشته و جهت رسیدگی برابر مقررات ذیل ماده اخیرالذکر و اتخاذ تصمیم قضایی به دادگاه تجدیدنظر صادرکننده دادنامه فرجامخواسته ارسال میدارد. شعبه 13 دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی طی دادنامه شماره 9209974123300148 – 22/2/92 خلاصتاً به لحاظ اینکه دادنامه به پدر زوجه در تاریخ 17/10/91 ابلاغ گردیده و دادخواست فرجامی به تاریخ 9/11/91 در این شعبه ثبتشده است بنابراین دادخواست مذکور خارج از مهلت بوده و با اجازه حاصله از مواد 379 و 383 قانون آیین دادرسی مدنی قرار ردّ دادخواست فرجامخواه را صادر مینماید. قرار فوقالذکر حسب گزارش مأمور ابلاغ در ذیل آن در تاریخ 12/3/92 به خانم س.ط. ابلاغ قانونی شده و مشارٌالیها بهموجب دادخواستی که در تاریخ 19/3/92 در دفتر شعبه 13 دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی به ثبت رسیده است مبادرت به اعتراض نسبت به آن نموده و دفتر شعبه مزبور پس از انجام اقدامات قانونی، پرونده را به دیوانعالی کشور ارسال داشته و رسیدگی به موضوع به این شعبه ارجاع میشود و مندرجات لوایح فرجامخواه. لایحه جوابیه فرجامخوانده نسبت به فرجامخواهی زوجه از رأی اولیه شعبه 13 دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی به هنگام شور قرائت خواهند گردید.
هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای جنتی عضو ممیّز و اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رأی میدهد:
رای دیوان
اولاً- در خصوص اعتراض (شکایت) خانم س.ط. از قرار شماره 9209974123300148 – 22/2/92 صادره از شعبه 13 دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی که مشعر بر ردّ دادخواست فرجامی مشارٌالیها از دادنامه شماره 9109974123301142 – 18/9/91 آن شعبه میباشد، مآلاً مقبول به نظر میرسد زیرا همانگونه که در گزارش مورخ 2/11/91 آقای مدیر دفتر شعبه 4 دادگاه عمومی حقوقی میانه تصریح گردید است، دادخواست فرجامی فرجامخواه مذکور در تاریخ 28/10/91 و به عبارت آخری در مهلت قانونی فرجامخواهی (11 روز پس از ابلاغ رأی فرجامخواسته) تسلیم دفتر دادگاه یادشده گردیده و مرجع فوق مکلف بوده است که به قید فوریت و به طرق قانونی و مقتضی نسبت به ارسال عرضحال فرجامی به مرجع ذیربط مبادرت مینموده و پذیرش عرضحال فرجامی و عدم اهتمام دفتر مذکور در ارسال پرونده به دفتر دادگاه تجدیدنظر مربوطه نمیتواند موجب زوال حق فرجامخواه باشد علیهذا قرار معترضٌعنه صدرالاشعار نقض میگردد.
ثانیاً- فرجامخواهی خانم س.ط. از دادنامه شماره 910974123301142 – 18/9/91 صادره از شعبه 13 دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی که مشعر بر نقض دادنامه شماره 9109974156500039 – 29/1/91 اصداری از شعبه 4 دادگاه عمومی حقوقی میانه و ردّ دعوی بدوی مطروحه فرجامخواه مذکور به خواسته صدور گواهی عدم امکان سازش میباشد، در خور پذیرش نیست زیرا از ناحیه فرجامخواه در قبال دادنامه معترضٌعنه ایراد و اعتراض موجه و خاصی که از توجیه قانونی برخوردار باشد صورت نپذیرفته و مطالب عنوانشده از جانب مشارٌالیها نیز علاوه بر غیر متکی بودن به دلیل واجد تأثیر در مقام و تکرار مطالبی که در مراحل سابق دادرسی اظهار و اعلامشده و مورد لحاظ مرجع تجدیدنظر مذکور قرارگرفتهاند، با عنایت به جهات موجهه منعکس در دادنامه صدرالاشعار، بهگونهای هم نیستند که خدشه یا خللی براساس رأی فرجامخواسته و مبانی استنباط قضایی و تشخیص دادگاه صادرکننده آنکه مبتنی بر ارزیابی ادله موجود و محتویات پرونده امر و لحاظ سوابق مورد ادعای فرجامخواه و نظریه اداره پزشکی قانونی و غیرموجه بودن ادعای زوجه اصدار یافته است وارد ساخته و مغایرت آن را با موازین قانونی مدلل نمایند علیهذا مستنداً به مادتین 370 و 396 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی، ضمن ردّ فرجامخواهی معموله فرجامخواه، دادنامه فرجامخواسته موصوف ابرام میگردد.
رئیس شعبه 22 دیوانعالی کشور ـ مستشار
جنتی ـ جلیلی تقویان
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.