بذل مهریه در طلاق به استناد عسر و حرج
درتاریخ : 1392/09/05 به شماره : 9209970909900320
موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور
این نمونه رای که در شعبه 26 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: طلاق، عسر و حرج، بذل مهریه
چکیده رای
زوجهای که مدّعی عسر و حرج است باید تمام مهریه یا لااقل قسمت عمده آن را در قبال طلاق بذل کند تا اولاً قرینهای بر صحت ادعای عسر و حرج وی بوده و ثانیاً مستلزم عسر و حرج زوج نباشد.
خلاصه جریان پرونده
در این پرونده خانم س.ر.فرزند م..با وکالت آقای م.م. بهطرفیت آقای ع.ر. فرزند م. تقاضای صدور حکم طلاق یکطرفه به علّت عسر و حرج به دادگاه عمومی و حقوقی مشهد تقدیم و اعلام داشته برابر سند نکاحیه پیوست موکله همسر دائمی خوانده که از تاریخ 3/3/84 به عقد دائم مشارٌالیه درآمده است و بیش از سه سال است اقدام به برگزاری مجلس عروسی ننموده است و علیرغم مراتب فوق خوانده تاکنون با موکله نزدیکی ننموده و مشارٌالیها باکره است و ازآنجاییکه عدم نزدیکی زوج طی این مدت از مصادیق بارز عسر و حرج برای زوجه میباشد که پرونده به شعبه 13 دادگاه عمومی حقوقی مجتمع شهید بهشتی مشهد تاریخ 15/6/90 ارجاع گردیده است که خوانده نیز در تاریخ 7/10/90 آقای پرویز اللهیاری را بهعنوان وکیل خود معرفی نموده و لایحه وکیل نیز در همان تاریخ ضم پرونده گردیده است و دادگاه در تاریخ 7/10/90 در وقت مقرر تشکیل و طرفین پرونده همراه وکلای خود حاضر و خواهان اعلام نموده که سه سال در عقد و سه سال هم است که ازدواج کردم و زندگی مشترک را شروع کردم در این مدت 6سال و سه سال زندگی زناشویی هیچ رابطهای گذاشتم (نداشتم) و هنوز باکره میباشم هیچ دخولی از قِبل و دُبر صورت نگرفته است و در قبال طلاق از مهریهام ده سکه بذل میکنم بقیه مهریهام را میخواهم و جهیزیهام دست خودم است و خوانده نیز پاسخ داده که از زمان عقد همسرم اجازه هیچگونه تماسی را نمیداد و میگفت این چند سالی که در عقد هستیم دخول نکن وقتیکه به سر خانه خود رفتیم این عمل انجام شود من از پدر و مادرم خجالت میکشم و هر وقت داخل اتاق میخوابیدیم درب را باز میگذاشت و بعد از 3 سال که مجلس گرفتیم و به منزل خودمان رفتیم بازهم نگذاشت و میگفت میترسم و عضلاتش را جمع میکرد و اجازه هیچگونه دخولی را نمیداد و همیشه بدون دخول کار انجام میدادم وکیل خواهان میگوید ازآنجاییکه عمل زناشویی بدیهیترین نیاز زوجین میباشد در مانحنفیه خوانده علیرغم گذشت 7سال از تاریخ عقد طرفین وقعی بر این کار ننهاده و موکله هماکنون باکره میباشد و وکیل خوانده اظهار میدارد دعوی مطروحه بیاساس و واهی است و کذب میباشد موکل هیچ مشکل جسمی و روحی ندارد مبتلابه عنن نیست قادر به همبستری طبیعی میباشد منتهی بر اساس اظهار وی خواهان حاضر به تمکین خاص نمیباشد و از دخول ممانعت میکند به پزشک متخصص نیز مراجعه و مدارک مراجعه موجود و پزشک زنان نیز دقیقاً به خانم گفته شما دچار استرس و اضطراب و ترس در این مورد میشوید با تزریق آمپول بیحسی این درد رفع میشود ولی خانم حاضر به تزریق آمپول بیحسی نگردیده و موکل آمادگی معرفی به پزشکی قانونی را در خصوص کشف حقیقت و واقعیت امر دارد دادگاه قرار داوری را صادر و بهطرفین ابلاغ و قید نموده زوجین با در دست داشتن مدرک شناسایی عکسدار به پزشکی قانونی معرفی شوند تا پزشکی قانونی با هر اقدام لازم پزشکی و روانی اعلام نمایند که علّت باکره بودن خانم و عدم دخول در طول سه سال زندگی مشترک چه بوده است داور زوجه نیز اعلام داشته زوجین حاضر به توافق و ادامه زندگی نگردیدند و داور زوج اعلام داشته زوج تمایل زیادی به ادامه زندگی داشت امّا همسرشان خانم ر. تمایلی به ادامه زندگی ندارد و مطمئنم که با گذشت زمان مشکلاتشان رفع خواهد شد و پزشکی قانونی اعلام داشته در خصوص آقای ع.ر. بررسی بهعملآمده ازنظر کارکرد آلت تناسلی به هنگام نعوظ ضایعه عضوی در این ناحیه که مانع نعوظ گردد احراز نگردید علیایحال انجام نعوظ فرآیندی است که نیازمند تعامل روحی روانی مناسب زوجین دارد و اختلال در این زمینه از طرف هر یک میتواند عاملی برای عدم مقاربت طبیعی شود و در خصوص خانم س.ر. طبق مشاوره تخصصی ناحیه تناسلی وی طبیعی و باکره گزارششده و علّت عضوی که مانع از دخول باشد وجود نداشته است امّا نزدیکی و دخول علاوه بر طبیعی بودن ازنظر جسمانی نیاز به پذیرش و آمادگی روحی دارد که تأیید وجود یا عدم آن در نزد نامبرده ازنظر پزشکی مقدور نمیباشد و خوانده لایحهای نیز به دادگاه تقدیم و اعلام داشته خواسته خواهان فاقد هرگونه مستند قانونی و شرعی میباشد و به ادعاهای نامبرده قبلاً در پرونده کلاسه 901137/13 که مقید است بهوقت رسیدگی 30/2/91 به خواسته طلاق رسیدگی و بعد از استعلام از پزشکی قانونی و وصول پاسخ مبنی بر اینکه هیچگونه مشکلی از ناحیه اینجانب نمیباشد و از طرفی در پروندههای مطروحه بابت نفقه منجر به ردّ دادخواست وی (زوجه) گردیده و فتوکپی آخرین رأی صادره که از شعبه 16 دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی تقـدیم دادگـاه شده است با ملاحظه به دادنـامه پیوست که به شماره 00033 ـ 15/1/91 میباشد دادگاه تجدیدنظر رأی شماره 340246 ـ 25/10/90 را که به خواسته مبلغ پنج میلیون و یکصد تومان به پرداخت نفقه معوقه از تاریخ عقد (3/3/84 تا 1/5/87 و با خسارات دادرسی زوج محکومشده بود را نقض و بیان نموده نفقه واجبه زوجه عین خوراک ، پوشاک و مسکن است نه وجه نقد یا جنس دیگری مگر با توافق طرفین یا حالت اضطرار که به تشخیص دادگاه بستگی دارد و لذا در اعمال ماده 1085 ق.م. و رأی وحدت رویه (در حدودی که قابلاعمال است) زوج میتواند منزل تهیه کند و نفقه زوجه را طبق رسم عادی بپردازد و خودش هم از منزل مزبور استفاده کند ولی زوجه با بهرهمندی از امکانات زندگی از تمکین خودداری میکند و دلیلی نداریم که برخلاف نص شرعی ، زوج را ملزم به پرداخت وجه نقد کنیم تا زوجه در هر جا خواست زندگی کند چون زوجه دلیلی اقامه نکرده و حتی ادعا نکرده که پس از عقد بلافاصله مطالبه نفقه و به زوج اعلام کرده تا ضمن استفاده از حق حبس خود نفقه هم دریافت نماید و طبق نظر آیت العظمی خویی (ره) در منهاج الصالحین ج 2 ص 287 که فرموده : نفقه زمان بین عقد و زفاف بههمان دلیل قرارداد عرفی ، واجب نیست دادگاه به استناد به ماده 358 ق.آ.د.م. حکم تجدیدنظر خواسته را نقض و حکم برائت زوج و ردّ دعوی زوجه را صادر میکند و دادگاه شعبه 13 عمومی حقوقی (خانواده) مجتمع قضایی شهید بهشتی دادگستری مشهد ضمن تشکیل جلسه و استماع نظرات طرفین که تکرار مطالبی که بیان شد ختم رسیدگی را اعلام و طی دادنامه شماره 01392 ـ 4/7/91 مبادرت به صدور رأی و با بیان مطالب طرفین در رأی صادره و درنهایت چنین نتیجه گرفته : دادگاه زوجین را به پزشکی قانونی معرفی نموده که پزشکی قانونی هم خانم را و هم خوانده (زوج) را سالم و بدون عیب و نقص ازنظر جنسی اعلام کرده اگرچه دادگاه زوجین را به پزشکی قانونی معرفی کرده و پزشکی قانونی اعلام کرده که نه در خواهان ازنظر دخول مانعی وجود دارد و نه خوانده مشکل ازنظر نعوذ دارد امّا برای هر دو اعلام کرده که زوجین علاوه بر نداشتن مشکل نیازمند تعامل روحی روانی مناسب باید باشند و اختلال در این زمینه از طرف هر یک میتواند عاملی برای عدم مقاربت طبیعی شود و نظر به اینکه دادگاه نمیتواند واقعاً احراز کند که کدامیک از طرفین تعامل روحی روانی مناسب ندارند بعد از گذشت حداقل سه سال از زندگی مشترک خانم هنوز باکره است که این امر مخصوصاً برای خانم میتواند از مصادیق بارز عسر و حرج باشد چون خوانده خودش میگوید بدون دخول خودش را ارضاء میکند ولی برای خانم ادامه این زندگی باعث عسر و حرج است و حق دارد از شوهرش تقاضای طلاق نماید و با توجه بهمراتب فوق دعوی خواهان را وارد و به استناد مادهواحده قانون مربوط به مقررات طبق و ماده 1130 ق.م. حکم بر اجبار خواهان به حضور در یکی از دفاتر رسمی طلاق و مطلقه نمودن همسرش به طلاق خلع صادر و اعلام میدارد و راجع به مطالبه خسارت دادرسی و حقالوکاله حکم به ردّ دعوی صادر نموده است پس از ابلاغ رأی به آقای ع.ر. ایشان تقاضای تجدیدنظرخواهی نموده که در تقاضای تجدیدنظرخواهی خود بیان داشته دادنامه معترضٌعنه خلاف شرع ، مغایر قانون و مخالف حقیقت و واقعیت امر اصدار یافته است لذا اینجانب نسبت به دادنامه صادره شماره 01392 ـ 4/7/91 صادره از شعبه 13 دادگاه عمومی حقوقی (خانواده) مشهد که در تاریخ 24/7/91 ابلاغ نشده است درخواست رسیدگی مجدد دارم و به دادنامه صادره معترض میباشم و بیان نموده که به لحاظ رعایت حرمت و ادب و شخصیت برای همسرم و با حمل فشارهای متعدد روحی و فیزیکی ازآنجاییکه همسرم به هنگام رابطه زناشویی با تجمیع عضلات مربوطه مانع دخول میگردید و حاضر نمیشد بهطور طبیعی رابطه زناشویی داشته باشم و مانع دخول میشد و میگفت از دخول میترسم و وحشت دارم هیچگاه حاضر نشدم به عنف و زور و تهدید مبادرت به دخول نمایم و همیشه زجرها و خستگیها و عصبیتها را شخصاً تحمل نمودم تا او ناراحت نشود و میگفتم مدتی که سپری شود به حالت طبیعی بر خواهد گشت غافل از اینکه او در فکر موضوع دیگر است و هیچ مشکل جسمی و روحی ندارم و پزشکی قانونی در نظریه خویش دقیق اعلام کرده است که صد درصد ازنظر جنسی سلامت بوده و هستم و هیچ مشکلی ازنظر نعوذ ندارم و با این وصف دادگاه بدوی را مقصر تشخیص و حکم به طلاق و با پرداخت مهریه خواهان را صادر نموده و نظر به اینکه عسر و حرج موردنظر شارع مقدس و قانونگذار ابداً در مانحنفیه مصداق نداشته و ندارد سپس آقای م.م. به وکالت از زوجه و پیرو تقاضای تجدیدنظرخواهی زوج لایحهای را به دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی تقدیم و در آن لایحه چنین عنوان نموده که پیرو تجدیدنظرخواهی آقای ر. زوج نسبت به دادنامه شماره 01392 ـ 4/7/91 دادگاه حقوقی شعبه 13 مشهد ضمن تقدیم تصویر وکالتنامه ابرازی به دادگاه محترم بدوی که ملصق به تمبر مالیاتی مرحله تجدیدنظرخواهی گردیده مراتب ذیل در مقام تبادل لـوایح معـروض میدارد 1ـ جای تأسف است که تجدیدنظرخواه با عنوان نمودن اکاذیبی داعیه زیر سؤال بردن احساسات و امیال طبیعی همسرش را دارد برابر که برابر ادعای موکله که گواهی پزشکی قانونی مضبوط در پرونده حاکی از صحت آن است مشارٌالیها هیچگونه مشکلی به لحاظ جنسی ندارد و کاملاً سالم است و حتی در طی دوران زندگی مشترک بارها از تجدیدنظرخواه خواسته است تا وی به پزشک جهت رفع مشکل خود مراجعه نماید که نامبرده هر بار با بهانهای استنکاف نمـوده است و 2ـ موکله زنی است ریز نقش که قد و قامت وی کمتر از یک متر و نیم میباشد و تجدیدنظرخواه مردی است تنومند با قد نزدیک به دو متر که موکله بههیچعنوان نمیتوانسته در برابر وی مقاومت در جهت انجام عمل زناشویی انجام دهد. که شعبه محترم 16 تجدیدنظر استان خراسان رضوی طی دادنامه شماره 02310 ـ 28/9/91 که در تأیید رأی شماره 1392 ـ 4/7/91 صادره از شعبه 13 دادگاه عمومی مشهد بیان داشته نظر به محتویات پرونده دادنامه معترضٌعنه بر اساس مستندات و دلایل موجود در پرونده و مطابق موازین قانونی صادر گردیده و از حیث رعایت اصول و تشریفات دادرسی نیز اشکالی بر آن وارد نیست و در این مرحله از دادرسی دلیل موجه و مؤثری که موجبات نقض و بیاعتباری آن را فراهم آورد ارائه نشده است ضمن ردّ تجدیدنظرخواهی مطروحه بهاستناد ماده 358 ق.آ در دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی دادنامه تجدیدنظر خواسته را عیناً تأیید و استوار مینماید در پی ابلاغ رأی به خوانده (زوج) و.خ. به وکالت از ع.ر. زوج تقاضای فرجامخواهی نموده است که ثبت به شماره 00166 ـ 25/10/91 فرجامخواهی گردیده و وکیل خوانده و فرجامخواه در فرجامخواهی خود چنین بیان داشته وکالتاً از طرف آقای ع.ر. مراتب اعتراض موکل را نسبت به دادنامه شماره 02310 ـ 28/9/91 صادره از شعبه 16 دادگاه تجدیدنظر استان خراسان که در تأیید دادنامه صادره از شعبه 13 دادگاه عمومی مشهد صادر گردیده و در تاریخ 5/10/91 به موکل ابلاغشده است به استناد مواد 368 و 371 ق.آ.د.م. تقاضای نقض حکم صادره را دارم و بیان نموده که در تمام مدت 3 سال که زوجین در دوران عقد بسر بردهاند علیرغم اصرار موکل به شروع زندگی مشترک زوجه به دلایل مختلف ازجمله تحصیل و عدم آمادگی حاضر به سکونت مشترک در منزل همسرش نبوده است موکل به دلیل علاقهای که به همسرش داشته حاضر به فروپاشی زندگی و جدایی نبوده و پس از گذشت مدتی زوجه بدون دلیل موجه اقدام به ترک منزل و استرداد جهیزیه خود نموده و با وجود تهیه وسایل مجدد توسط موکل حاضر به بازگشت نشده و مدت نزدیک به 2 سال است که در منزل پدر خود بسر میبرد و حتی حاضر به ملاقات با موکل نیز نمیباشد و علیرغم محکومیت در پروندههای متعددی ازجمله الزام به تمکین ردّ دعوی نفقه به دلیل عدم تمکین حاضر به بازگشت به منزل مشترک نبوده اگرچه چندین سال از تاریخ ازدواج زوجین میگذرد بنا به خواسته زوجه مدت بیش از 3 سال زوجین در دوران عقد بسر بردهاند پس از شروع زندگی مشترک ازآنجاکه زوجه تمایلی به ادامه زندگی با موکل نداشته به بهانه ترس شدید از مقاربت حاضر به نزدیکی نبوده و پس از مدتی نیز اقدام به ترک منزل نموده است با توجه به اینکه در حال حاضر زوجه با کتمان تمام وقایع تنها جهت رسیدن به خواسته اولیه خود (طلاق) و نداشتن دلیل موجه ، مدّعی عدم وقوع نزدیکی از سوی زوج گردیـده با توجه به انـکار مـوکل و نظـریه پـزشکی قانـونی بر سلامت زوج وظیفه دادگاه بدوی و تجدیدنظر تحقیق در صحت و یا عدم صحت ادعای زوجه بوده چراکه مطابق نظر پزشکی قانونی امکان اینکه عدم مقاربت منتسب به زوجه باشد نیز وجود داشته است دادگاه بدوی بدون انجام تحقیقات کامل، بر مبنای شک و احتمال عسر و حرج زوجه را محرز دانسته است و همین حکم بدون رفع نواقص عیناً به تأیید دادگاه تجدیدنظر نیز رسیده است ازآنجاکه عدم تمایل زوجه به زندگی مشترک با موکل سبب ممانعت وی در برقراری روابط جنسی گردیده است نظر قضات دیوانعالی کشور را بهسایر پروندههای مطروحه میان زوجه و نظریه کارشناسان جلب مینمایم با ترک منزل و استرداد جهیزیه از سوی زوجه موکل ناگزیر با تهیه منزل و اثاث البیت کامل که مورد تأیید کارشناس دادگستری واقعشده تقاضای الزام زوجه به تمکین را نموده که موجب دادنامه صادره از شعبه 42 دادگاه عمومی مشهد حکم الزام زوجه به تمکین صادرشده در تجدیدنظرخواهی زوجه از حکم صادره پرونده به شعبه 21 دادگاه تجدیدنظر استان خراسان ارجاع و قضات جهت ریشهیابی اختلافات و دلیل عدم تمایل زوجه به بازگشت بهمنزل مشترک ، زوجین را به واحد مشاوره اداره بهزیستی معرفی نمودهاند موکل هرگونه همکاری را با مشاوران جهت رفع مشکل به عملآورده ولی زوجه با اصرار به طلاق و جدایی حاضر به همکاری و رفع مشکل نشده است مطابق نظریه ارائهشده که به پیوست تقدیم شده مشکل زوجین در عدم وقوع نزدیکی با تشکیل جلسات مشاوره تخصصی زوجدرمانی و اختلافات جنسی کاملاً قابل حل است که نیاز به مشارکت زوجین و داشتن انگیزه در آنها بود و در نظریه مذکور اعلامشده زوج از انگیزه لازم برای مشارکت فعال و شرکت در برنامههای درمانی برخوردار بوده ولی زوجه که بههیچوجه حاضر به ادامه زندگی مشترک نمیباشد از انگیزه جهت مشارکت و درمان برخوردار نبوده است و همچنین زوجه جهت جمعآوری دلیل طلاق اقدام به طرح شکایت واهی رابطه نامشروع ع.هـ . موکل نموده که منجر به صدور حکم برائت قطعی موکل گردیده است ازآنجاکه زوجه اقدام به مطالبه مهریه خود به تعداد 500 سکه بهار آزادی نموده موکل بهموجب حکم قطعی دادگاه محکوم به پرداخت آن گردیده است حکم معترضٌعنه موجب خواهد شد زوجه با دریافت مهریه خود را مطلقه نماید و موکل بهشدت به همسر خود علاقهمند است و بههیچوجه حاضر به طلاق ایشان نمیباشد و عدم وقوع نزدیکی تنها به دلیل ممانعت همسرش بوده و تقاضای نقض حکم به دلیل عدم ارائه دلیل مبنی بر عسر و حرج از سوی زوجه را دارم در صورت نیاز به تکمیل تحقیقات جهت بررسی وضعیت روحی و جسمی زوجین تقاضای نقض حکم را دارد در مقابل لایحه اعتراضیه وکیل زوج ، وکیل زوجه نیز لایحهای تقدیم که مطالب قبلی را تکرار و بیان نموده که موکله اگر از همان لحظه اول انعقاد عقد نکاح قصد زندگی با فرجامخواه را نداشت 7 سال حاضر نمیشد با وی زندگی کند و باکره بماند و این موکله بوده است که بالاخره در حدود یک سال و نیم قبل در پی بروز رفتارهای مشکوک از ناحیه فرجامخواه موکله متوجه میشود همسرش با زنی اجنبی ارتباط نامشروع دارد که دیگر این موضوع اسباب اعتراض موکل به عدم مقاربت را فراهم میسازد و حاضر به تحمل چنین مشقتی نمیگردد که در این خصوص صرفنظر از آنکه کیفرخواست و قرار مجرمیت بر ع.هـ . فرجامخواه صادر گردیده ولی دادگاه رسیدگیکننده به موضوع با دیده اغماض بهموضوع نگریسته و بهرغم وجود شهود و شهادت مأمور 110 حاضر درصحنه جرم ، فرجامخواه را از اتهام نامشروع تبرئه نمودند در بند 3 وکیل زوجه میگوید جالب آنکه شعبه 21 دادگاه تجدیدنظر در مقام رسیدگی به دادخواست تجدیدنظر موکله از حکم تمکین موضوع را به کمیسیون ارجاع نموده که در سطر اول و دوّم نظریه کمیسیون عنوانشده ولی اضطراب زوجین و شخصیت وسواسی زوج میتوانسته از علائم مؤثر در شروع مشکل جنسی باشد و درنهایت تقاضای ابرام دادنامه معترضٌعنه موکل را خواستار شده است و پرونده به این شعبه توسط معاون محترم قضایی در تاریخ 28/11/91 ارجاع گردیده است متذکر میشود که وکیل فرجامخواه لایحهای نیز به شعبه محترم بیستوششم دیوانعالی تقدیم که با دستور رئیس محترم شعبه پیوست پرونده گردیده است.
هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای ربانینژاد عضو ممیّز و اوراق پرونده دادنامه شماره 02310 ـ 28/9/91 فرجامخواسته مشاوره نموده چنین رأی میدهد.
رای دیوان
با توجه به محتویات پرونده در خصوص اعتراض و فرجامخواهی (زوج) آقای ع.ر. فرزند م. با وکالت خانم و.خ. بهطرفیت فرجامخوانده (زوجه) خانم س.ر.نسبت به دادنامه شماره 02310 ـ 28/9/91 صادره از شعبه 16 دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی که در تأیید دادنامه 01392 ـ 4/7/91 صادره از شعبه 13 دادگاه عمومی مشهد با توجه به اینکه هشت سال از تاریخ عقد ازدواج زوجین میگذرد و زوجه هنوز باکره است و زوج از جهت غریزی هنگام همبستر شدن خود را ارضاء میکند و این زوجه است که در فشار غریزی قرارگرفته و ظاهراً همانطور که دادگاه ذکر نموده زوجه در عسر و حرج است لذا به دلیل حرج زوجه اصل حکم به الزام زوج به طلاق موجه و قابل ابرام است ولیکن چون علاوه بر الزام زوج به طلاق که موجب متلاشی شدن خانوادگی و زندگی مشترک میشود الزام زوج به پرداخت مهریه نیز مستلزم عسر و حرج آن نیز مشمول قاعده حرج است لذا میبایست زوجهای که مدّعی عسر و حرج است همه مهریهاش را در قبال طلاق بذل کند یا لااقل قسمت عمده آن را بذل نماید تا اولاً قرینه باشد بر صحت ادعای عسر و حرج که معمولاً زنهایی که خود را در عسر و حرج میبینند میگویند مهرم حلال جانم آزاد و ثانیاً مستلزم عسر و حرج زوج نباشد لذا ضمن نقض دادنامه فرجامخواسته به استناد بند ج ماده 401 از قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی پرونده به شعبه دیگر ارجاع میشود.
رئیس شعبه 26 دیوانعالی کشورـ عضو معاون
انصاری ـ ربانینژاد
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.