اعتراض و تقاضای ابطال بندهای یک و دو تفاهم نامه بین وزارت کار و تامین اجتماعی.
این دادنامه به منظور رسیدگی به طرح دعوی آقای محب روحانی. با خواسته اعتراض و تقاضای ابطال بندهای یک و دو تفاهم نامه بین وزارت کار و تامین اجتماعی. از سوی هیأت عمومی دیوان عدالت اداری با مشخصات پرونده، گردش کار و رأی زیر صادر شده است:
کلاسه پرونده : 473/86
شاکی : آقای محب روحانی.
تاریخ رأی: دوشنبه 20 خرداد 1387
شماره دادنامه :
26/6/1369 بوده و با آن مباینت دارد با وجود قانون بیمه بیکاری و آییننامه اجرایی و صراحت آنها نیازی به صدور تفاهم نامه معترضعنه نبوده و تصویب و صدور چنین تفاهم نامهای از طرف وزیر کار و امور اجتماعی و مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی خارج از حیطه اختیارات و وظایف آنها میباشد لذا تقاضای ابطال تفاهم نامه فوق را دارد. وزارت کار و امور اجتماعی در پاسخ اعلام داشته است، قانون بیمه بیکاری یکی از شیوههای حمایتی از کارگرانی است که به طور غیر ارادی شغل خود را از دست داده باشند در طی سالهای 82-83 با توجه به افزایش تعداد مقرری بگیران و بالا رفتن هزینههای صندوق بیمه بیکاری، مسئولین سازمان تامین اجتماعی به منظور کاهش تعداد مشمولین و نیز هزینههای صندوق تصمیمات محدود کنندهای را اتخاذ نمودند که از صدور بخشنامههای یک جانبه گرفته تا طرح شاکی خصوصی به دیوان عدالت اداری که نهایتاً منجر به صدور دادنامه 8 مورخ 16/1/1383 هیأت عمومی دیوان عدالت اداری گردید. براساس رأی مذکور بیمه بیکاری کلیه کارگران دارای قرارداد مدت موقت، بیکاری از مصادیق غیر ارادی تلقی نگردیده و لذا این گونه کارگران علیرغم پرداخت 3درصد حق بیمه بیکاری، از حقوق حقه خود محروم و مشمول قانون بیمه بیکاری قرار نمیگیرند با توجه به اینکه تعداد کارگران اخراجی با صدور رأی فوقالذکر دیوان چه به صورت گروه و یا انفرادی روز به روز افزایش مییافت و تعداد آن به بیش از 30000 نفر رسید، دستگاههای مجری قانون بیمه بیکاری واحدهای تابعه همواره با سیل عظیمی از بیکاران معترض مواجه شدند، که گاهاً در برخی از استانها منجر به تنشهایی نیز گردید. سرانجام دو دستگاه مجری قانون بیمه بیکاری موافقت کردند تفاهم نامه 118739 مورخ 1/12/1384 را در ماده 9 تنظیم نمایند که به امضای مدیران ارشد دو دستگاه مزبور رسید. در بند یک تفاهم نامه مذکور کارگران قرارداد مدت موقت در صورتی که ماهیت کارشان دائمی باشد با داشتن حداقل یک سال سابقه در آخرین کارگاه مشمول بیمه بیکاری گردیدند و این مسئله سبب شده که اکثریت کارگران اخراجی که دارای بیش از یک سال سابقه پرداخت حق بیمه بودند و تحت پوشش بیمه بیکاری قرار گرفتند و افراد دارای سوابق کمتر از یک سال از این حیث خارج گردیدند. تفاهم نامه فوق موجب شد که عده زیادی از کارگران با بیش از دهها سال سابقه به حقوق حقه خود دست یابند و این تفاهم نامه باعث برخورداری کارگران ازبیمه بیکاری شده است نـه اینکه موجب محروم شدن ایشان ازحق و حقوق خود،
لذا تقاضای رد شکایت را دارد. سازمان تامین اجتماعی نیز در مقام دفاع اعلام داشته است، ماده 2 قانون بیمه بیکاری مصوب 26/6/1369 مقرر داشته «بیکار از نظر این قانون بیمه شدهای است که بدون میل و اراده بیکار شده و آماده کار باشد و…» بنابه تصریح مفاد ماده مذکور بیمه شده بیکار کسی است که بدون میل و اراده بیکار شده تا مشمول حمایتهای مقرر در قانون مزبور قرار گیرد. فلذا در صورتی که بیمه شده به دلیل اتمام قرارداد بیکار شود با توجه به اینکه وی در هنگام عقد قرارداد با علم و اطلاع از مدت قرارداد انتهای قرارداد را پیشبینی نموده است، بنابراین بیکاری وی از مصادیق بیکاری بدون میل و اراده تلقی نشده و از موضوع قانون مزبور خارج میباشد. لازم به ذکر است در این ارتباط، بند (و) ماده 10 قانون کار تعیین مدت قرارداد را از ارکان اساسی قرارداد برای کارهای با مدت معین قید نموده که در این صورت انعقاد قرارداد با اراده و رضایت کارگر و کارفرما محقق میگردد و با تمام و انقضاء مدت قرارداد مذکور موضوع از مصادیق بیمه بیکاری بدون میل و اراده محسوب نشده و از شمول قانون مزبور خارج میباشد در این راستا مفاد رأی هیأت عمومی دیوان عدالت اداری به شماره 8 مورخ 16/1/1383 کاملاً مؤید مطالب فوق میباشد. 2- شاکی مدعی است که وزارت کار و امور اجتماعی و سازمان تامین اجتماعی به بهانه اجرای دقیق قانون بیمه بیکاری و آییننامه اجرایی مربوطه و در راستای ایجاد وحدت رویه و جلوگیری از برخوردهای سلیقهای و اجرای سیاستهای جدید، تفاهم نامهای را در بند 9 تنظیم و جهت اجراء به واحدهای اجرائی سازمان ارسال و از تاریخ صدور جایگزین قانون بیمه بیکاری مصوب 26/6/1369 مجلس شورای اسلامی گردیده است. در حالی که استنباط شاکی از تفاهم نامه یاد شده با توجه به دلایل زیر صحیح نمیباشد زیرا، الف- با عنایت به تایید وحدت رویه یاد شده و رواج قراردادهای موقت اینکه عملاً اکثر قراردادهای حاکم بر روابط کار را قراردادهای موقت تشکیل میدهند لذا به منظور حمایت از کارگران موصوف، سازمان تامین اجتماعی علیرغم قانون مزبور و آراء صادره از هیأت عمومی دیوان و رأی وحدت رویه مذکور موافقت نمود با توجه به محدودیت منابع صندوق بیمه بیکاری صرفاً کارگران شاغل در فعالیتهایی با ماهیت دائم درصورت داشت یک سال سابقه در آخرین کارگاه ازتسهیلات قانون بیمه بیکاری بهره مندگردند که این امر جنبه ارفاقی داشته و در جهت حمایت از کارگران موصوف بوده که به تفاهم نامه بین دو دستگاه مجری قانون (مـاده 11 قانون بیمه بیکاری)
منتهی شده است. بند یک تفاهم نامه با توجه به مراتب یاد شده، به منظور تشخیص و شناسایی با ماهیت دایم از غیر دائم تبیین شده است با این توضیح که در صورت شاغل بودن کارگر در فعالیت با ماهیت دائم چنانچه وی در پایان قرارداد مدت معین بیکار گردد از مقرری بیمه بیکاری بهره مند خواهد شد و این موضوع نافی قسمت (الف) ماده 6 قانون بیمه بیکاری نمیباشد. زیرا داشتن حداقل یک سال سابقه کار، یکی از معیارهای تشخیص کار با ماهیت دائم میباشد تا در صورت بیکار شدن کارگران موصوف در پایان قرارداد بتوانند مشمول دریافت مقرری بیکاری قرار گیرند و دیگر آثار خاصی بر آن مترتب نمیباشد. با عنایت به مراتب فوق مشخص میگردد که سابقه پرداخت حق بیمه مقرر در بند (الف) ماده 6 قانون بیمه بیکاری با سابقه کار مندرج در بند یک تفاهم نامه با یکدیگر متفاوت بوده و محدودیتی از این حیث که بند یک تفاهم نامه سابقه پرداخت حق بیمه مقرره قانونی را افزایش داده متصور نبوده و حداقل سابقه کار مقرر در بند یک تفاهم نامه تنها معیار برای تشخیص نوع کار با ماهیت دائم از غیر دائم میباشد. ضمناً اضافه مینماید چنانچه بیمه شده با هر نوع قراردادی اعم از موقت و فصلی و … در اثناء کار اخراج شده و اداره کار نیز آن را تایید نماید مشمول مقررات بیمه بیکاری قرار میگیرد. بند 2 تفاهم نامه معترضعنه نیز مطابق قوانین و مقررات مربوط به بیمه بیکاری تنظیم گردیده است. بند مزبور مقرر میدارد، بیمه شده بیکار، وفق ماده 4 قانون بیمه بیکاری با معرفی اداره کار و امور اجتماعی مربوطه میتواند از مزایای قانون موصوف منتفع گردد وهدف دو دستگاه مجری از درج بند 2 تفاهم نامه، تسهیل در اجرای قانون و حفظ کارگران و ارائه خدمات مؤثر به آنان میباشد و مغایرتی با قانون مزبور ندارد و حضور نماینده سازمان به عنوان عضو کمیته هماهنگی تشخیص بیمه بیکاری، به جهت تعیین مدت سابقه پرداخت حق بیمه و احراز سایر شرایط مندرج در بند یک تفاهم نامه در بدو تقاضای بیمه شده میباشد و استناد شاکی به بند (ب) ماده 6 قانون بیمه بیکاری در خصوص عدم لزوم تعامل سازمان و اداره کار و امور اجتماعی وفق بند 2 تفاهم نامه معترضعنه موضوعیت نداشته، زیرا مقررات بند یاد شده مربوط به رعایت مواعد قانونی از طریق بیمه شده بیکار جهت اعلام مراتب بیکاری میباشد و مرجع تشخیص آن نیز هیأت حل اختلاف تعیین شده و از ایـن حیث ایراد شاکی فاقد وجاهت قانونی است، تقاضای رد شکایت را نمـوده است. هیأت عمـومی دیـوان عدالت اداری در تاریخ فوق بـا حضور رؤسـا و مستشاران و
دادرسان علیالبدل شعب دیوان تشکیل و پس از بحث و بـررسی و انجام مشاوره با اکثریت آراء بـه شرح آتی مبادرت بـه صدور رأی مینماید.
رأی هیأت عمومی
با عنایت به مراتب مندرج در لوایح جوابیه وزارت کار و امور اجتماعی و سازمان تامین اجتماعی و ضوابط مقرر در قانون بیمه بیکاری مصوب 1369 در باب استحقاق کارگرانی که بدون میل و اراده خود از کار بیکار میشوند به دریافت حقوق ایام بیکاری بر اساس مقررات و جداول مربوط و اینکه بندهای یک و 2 تفاهم نامه شماره 118739 مورخ 7/12/1384 منعقده بین وزارتخانه و سازمان مذکور در جهت هدف مقنن مبنی بر حمایت از کارگران بیکار تنظیم و تدوین شده است و مفاد آن متضمن تضییع حق کارگران مشمول قانون کار نیست، بنابراین مغایرتی با قانون ندارد و خارج از حدود اختیارات قانونی مربوط نمیباشد./
هیأت عمومی دیوان عدالت اداری
معاون قضائی دیوان عدالت اداری
مقدسیفرد
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.