استرداد اموال مسروقه
درتاریخ : 1391/10/12 به شماره : 9109970910600657
موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور
این نمونه رای که در شعبه 33 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: استرداد اموال مسروقه، سرقت، فقدان دلیل، قاعده مدعی و منکرسرقت، استرداد اموال مسروقه، فقدان دلیل، قاعده مدعی و منکر
چکیده رای
چنانچه در جرم سرقت، درخواست استرداد اموال، تقدیم دادگاه گردد و به علت فقد دلیل بر وجود اموال یاد شده، حکم برائت صادر گردد؛ با عنایت به اینکه حسب قواعد دادرسی اسلامی در صورتی که مدعی، بینه اقامه نکرد و دلیل و قرینۀ علمآور هم در پرونده نبود، وظیفه حاکم فیصله دعوی از طریق اعمال قاعده مدعی و منکر (البینه علی المدعی و الیمین علی المنکر) میباشد
خلاصه جریان پرونده
آقای ع.الف. و خانم ن.م. هر دو متهم به مشارکت در سرقت اموال مرحوم مقتول ح.ع. فرزند ک. هستند. با شکایت ولی دم در مورد اموال مسروقه حکم به رد اموال مسروقه صادر میگردد. خانم ن.م. از رأی صادره تقاضای تجدیدنظرخواهی مینماید. شعبه 17 تجدیدنظر استان با این استدلال که متهمین در پرونده دیگری محکوم شدهاند و ع.الف. در همین رابطه به قصاص محکوم شده و از بابت ایجاد رابطه غیر شرعی به تحمل شلاق محکوم شده و باید به اتهامات متعدد در یک شعبه رسیدگی شود، رأی صادره را نقض و پرونده به شعبه 17 کیفری استان ارسال و ارجاع میگردد. آقای د. خود را طی شرحی به عنوان وکیل خانم ن.م. معرفی مینماید و طی لایحهای تقاضای نقض رأی منقوض را نموده است. دادگاه در تاریخ 24/12/89 با حضور اعضاء، نماینده دادستان، متهمان تشکیل گردیده، نماینده دادستان تقاضای صدور حکم را نموده است. دادگاه خطاب به خانم ن.م.: حسب شکایت اولیای دم مرحوم ه. و کیفرخواست صادره متهمین به سرقت ده میلیون تومان وجه نقد، ساعت مچی مردانه، انگشتر طلای مردانه، تلفن همراه، یک دستگاه دوربین فیلمبرداری، ماشین پژو 206، یک عدد گردنبند طلا، چهار صد هزار تومان وجه نقد از خود دفاع کنید؟ ج: هیچ کدام از موارد مسروقه را قبول ندارم، در مورد سرقت خودرو، قبلاً حکم صادر شده، به شش ماه حبس و شلاق محکوم شده ام که اجرا شده، حالا 6 سال است زندان هستم تقاضا دارم در این مورد بررسی صورت گیرد. شاکی اظهار داشته: از اموال مسروقه فقط خودرو به من مسترد گردیده، بقیه را میخواهم. وکیل ن.م. اظهار داشته: هیچ دلیلی بر وجود سایر اموال، اقامه نشده تا ادعای سرقت قابل طرح باشد. دادگاه خطاب به ع.الف.، شکایت اولیاء دم مطرح میشود چه میگویید؟ ج: دوربین داخل ماشین بود و فکر کنم تعلق به خانم ن.م. باشد، هیچ یک از اقلام سرقت شده را سرقت نکردهام، در آن وضعیت ما به فکر این چیزها نبودیم، در آن موقعیت یا باید مرحوم را میکشتیم یا او مرا میکشت. در مورد خودرو قبلاً رأی صادره شده، زندان و شلاق هم اجرا شده، شکایت را قبول ندارم. شاکیه پرونده، خانم ک.ه. طی لایحهای اظهار داشته، متهمین، در پرونده کیفری به سرقت پول و اموال اعتراف کردهاند، تقاضای مطالبه پرونده را دارم (ص 213) و اضافه نموده قبلاً خانم ن. مبلغ 000/500/1 تومان در حضور افسر نگهبان زندان با اخذ رسید و آقای الف. مبلغ 000/200/1 توسط یکی از بستگان خود از اموال مسروقه مسترد نمودهاند؛ در این رابطه شاهد، رسید و مدرک دارم (ص 227 و 228) تصویر ضمیمه پرونده است. حکم قصاص هر دو متهم و محکومیت آنان به شلاق در دیوانعالی کشور تأیید شده است. در 18/7/1390 دادگاه با حضور اعضاء، نماینده دادستان تشکیل میگردد. خطاب به شاکی در صفحه 113 پرونده شما در مرجع انتظامی اقلامی را تحویل گرفتهاید، یک عدد کیف دوربین هندی کم، یک عدد دوربین فیلم برداری به همراه فیلم، یک عدد تلفن گوشی همراه، سیم کارت سوخته، چه توضیحی دارید؟ ج: از منزل برده بودند در آگاهی به من تحویل داده شد. س: در مورد سرقت ده میلیون تومان، ساعت، انگشتر طلا، چهار صد تومان وجه نقد چه دلیلی بر سرقت دارید، ضمن آن که متهمه گفته است با پول مورد بحث که حاصل فروش پیکان بوده، ماشین 206 خریده. ج: ماشین پژو را ش.ر. خریده بود، نمیدانم پسرم پولش را داده یا خیر. وکیل ن.م. طی لایحهای اظهار نموده: شاکی قبلاً شکایت کرده، رأی صادر شده، اجرا هم شده؛ سرقت جداگانه ای در شکایت جدید مطرح نشده، شاکی دلیلی بر مالکیت فرزند مرحومش بر اشیاء مورد نظر ارائه ننموده و بعضاً داشتن آنها غیر متعارف است، مانند: انگشتر طلا، گردنبند طلا، که مورد استفاده مرد مسلمان نیست. نگهداری ده میلیون پول در منزل هم عملی غیر معمول است و شاکیه دلیلی بر وجود آن ابراز نکرده و مورد انکار موکل است. تلقی سرقت هم از وجهی که قبل از مرگ بوده، انگیزه پرداخت و محل استفاده آن مجهول است تقاضای برائت دارم اگر چه باید ادعا رد شود. در تاریخ 23/1/1391 دادگاه با حضور اعضاء، نماینده دادستان و شاکی، متهم و وکیل وی تشکیل است نماینده دادستان تقاضای صدور حکم مقتضی را مینماید. دادگاه پرونده استنادی شعبه 112 را مورد بررسی قرار میدهد، با مطالعه آنها مطلبی از سرقت ده میلیون تومان مطرح نشده خطاب به شاکی: آیا پرونده دیگری هم وجود دارد؟ ج: شعبه سوم بازپرسی درباره اموال مسروقه از جمله ده میلیون تومان و چهار میلیون ریال مطالبی را متهمان بیان کردهاند. وکیل متهم گفته است: مقتول با ده میلیون تومان وسیله نقلیه را تبدیل کرده است. ع.الف. نیز اظهار داشته: [از] ده میلیون تومان بی خبرم دروغ است. در خانه مقتول بعید میدانم چنین پولی بوده باشد، چهار صد هزار تومان را به حسابم واریز کرده بود، نیاز مالی داشتم، قرض بوده، سرقت را قبول ندارم. خانم ن.م. گفته است: اتهامات را قبول ندارم شاکی قبل از طرح شکایت میگفت قصد اذیت کردن الف. را دارد من یک میلیون و پانصد هزار تومان در زندان قرض کردم به ایشان دادم، گفته بودم همسرم چهارصد هزار تومان داد تا به حساب الف. بریزم، قبول ندارم برای خلاصی خودم اینها را گفتم. این پول مال خودم بود، در دفتر آقای ش.ر. کار میکردم، تایپ میکردم، به دست آوردم، گوشی تلفن پیش همسرم بود با هم از آن استفاده میکردیم، شوهرم ساعت مچی استفاده نمیکرد، انگشتر طلا و گردنبند نداشته است وجه نقد نداشتیم. اتهامات وارده را قبول ندارم. دادگاه با اعلام ختم رسیدگی به شرح دادنامه شماره 22ـ26/1/1391 صادره از شعبه هفدهم دادگاه کیفری استان با این استدلال که دلیلی بر وجود اقلامی که ادعای سرقت آنها شده است، اقامه و تحصیل نگردیده و متهمان منکر سرقت هستند و مبلغ چهار صد هزار تومان در زمان حیات به حساب الف. واریز شده دادگاه وقوع سرقت را محرز ندانسته به استناد ماده 177 قانون آیین دادرسی کیفری رأی بر برائت هر دو نفر صادر نموده است. رأی صادره به شاکیه ابلاغ میگردد که به رأی صادره اعتراض مینمایند و اظهار داشته این دو نفر فرزندم را کشته اند. اموال وی را به سرقت برده اند. برای قتل هر دو محکوم شدهاند. اموال سرقت شده را در آگاهی به من تحویل داده اند، چگونه اموال کشف شده در آگاهی به من داده شده (در صفحه 112 پرونده بازپرس برای سرقت قرار منع تعقیب صادر کرده است که مورد موافقت دادیار اظهارنظر قرار نگرفته. عضو ممیز) پس از الصاق تمبر پرونده به دیوانعالی کشور ارسال و در تاریخ 3/4/1391 به این شعبه ارجاع میگردد.
رای دیوان
در پرونده کلاسه 00335 شعبه هفدهم دادگاه کیفری استان خانم ک. مدعی گردیده اقلامی از اموال مرحوم ح.ع. مورثش توسط ع.الف. فرزند ج. و خانم ن.م. سرقت گردیده و در دادنامه شماره 85/224 شعبه 112 دادگاه عمومی جزایی استرداد آنها مورد حکم قرار نگرفته است در نتیجه درخواست استرداد مابقی اموال را نموده است. شعبه 17 دادگاه کیفری استان در دادنامه تجدیدنظرخواسته به شماره 0022 مورخ 26/1/91 به علت فقد دلیل بر وجود اموال یاد شده و نیز سرقت آنها، ادعا را در این خصوص وارد تشخیص نداده و حکم بر برائت متهمان موصوف صادر نموده است. حال با عنایت به اینکه حسب قواعد دادرسی اسلامی در صورتی که مدعی، بینه اقامه نکرد و دلیل و قرینۀ علم آور هم در پرونده نبود، وظیفه حاکم فیصله دعوی از طریق اعمال قاعده مدعی و منکر (البینه علی المدعی و الیمین علی المنکر) میباشد که قهراً با لحاظ مسئله 2 (القول فی الجواب بانکار ج 2 تحریرالوسیله ص 418) حکم مقتضی صادر خواهد شد. با توجه به مراتب، دادنامه تجدیدنظرخواسته، نقض و پرونده در اجرای شق 2 بند ب ماده 265 قانون آیین دادرسی کیفری جهت رفع نقص به شعبه صادر کننده رأی ارجاع میگردد.
عضو معاون شعبه 33 دیوانعالی کشور ـ عضو معاون
اعتماد ـ جعفری
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.