اثر طلاق در حال مرض مرد
آن چه در این مقاله خواهید خواند:
در این مقاله در ابتدا اثر طلاق در حال مرض مرد را بر ارث بردن زوجه از او در قالب ماده قانونی بیان می کند. در ادامه نویسنده شرایط این ارث بردن، دلیل ارث بردن زوجه، نوع بیماری، قابل پیش بینی بودن یا نبودن بیماری، زمان بیماری، شفا یافتن، ابتلای مجدد، تاریخ طلاق، زمان ازدواج، هدف ازدواج، زمان مرگ … را شرح می دهد. در ادامه متن کامل مقاله را خواهید خواند.
در ماده ۹۴۴ قانون مدنی آمده است: «اگر شوهر در حال مرض زن خود را طلاق دهد و ظرف یک سال از تاریخ طلاق به همان مرض بمیرد، زوجه از او ارث میبرد، اگر چه طلاق بائن باشد، مشروط بر اینکه زن شوهر نکرده باشد.»
این ماده در مورد طلاق متصل به فوت و فرض بقای زوجیت بحث میکند و میتوان گفت یک قاعده و یک استثناست؛ چرا که اثر طلاق بعد از عده انحلال نکاح است و زنی که در زمان فوت شوهر در زوجیت او نیست نباید از او ارث ببرد.
اما با وجود این مسئله وقتی این ماده را بر اساس فقه بررسی میکنیم نخستین نکتهای که میتوان به آن اشاره کرد شاید حرمت یا کراهت طلاقی است که شوهر در واپسین لحظات بیماری میدهد.
چرا که فردی که بیمار است در حکم آدم محجور است و نمیتواند در اموال و امور خود تصمیم درست و شایسته بگیرد به همین دلیل طلاق هم مثل معاملاتی دیگر که در این حالت انجام میدهد نفوذ ندارد و مؤثر در ارث نیست.
البته باید گفت که حکم این ماده شرایطی دارد که با توجه به آنها این استثنا برقرار است به این صورت که بیماری شوهر باید متصل به مرگ باشد تا زن بتواند از او ارث ببرد و اگر مرد از آن مریضی شفا یابد ارث بردن زن منتفی است هرچند که مرد بعد از شفا دوباره به آن بیماری مبتلا شود و ظرف یک سال بمیرد.
البته اگر ابتلا مجدد به همان بیماری اتفاقی نباشد و از نظر پزشکی قابل پیشبینی باشد زن ارث میبرد و حکم این ماده همچنان برقرار است نکته دیگر اینکه اگر زن در ظرف یک سال پیش از شوهر بمیرد مرد از او ارث نمیبرد ولی اگر زن خواهان طلاق باشد و شوهر اجبار به طلاق شود از شوهر ارث نمیبرد و حکم این ماده برقرار نیست و نیز زن نباید در طول این یک سال شوهر کند.
اما باید به این مسأله هم توجه کرد که اگر نکاح در دوران بیماری صورت گیرد با اینکه کاری مشروع است ولی به دلیل افزوده شدن همسر به تعداد وارثان ممکن است مشکلات و شبهاتی به وجود آورد که برای رفع این شبهه قانونگذار همخوابگی با زن را لازمه اراده جدی در نکاح میداند.
به این تعبیر که آمیزش با زن به دلیل نیاز شوهر به همسر بوده نه افزایش وارثان و انگیزه ضرر به آنها. بنابراین اگر مرد در آخرین لحظات بیماری زنی اختیار کند و با او هم آمیزش نداشته باشد این باعث میشود که جهت نکاح نامشروع باشد که برای جلوگیری از این هدف و نیز جلوگیری از ورود ضرر به وارثان این نکاح بیاثر شناخته شده است.
نکته آخر اینکه این حکم متعلق به طلاق متصل به مرضی است که متصل به مرگ باشد پس اگر شوهر از بیماری در زمان طلاق بهبود یابد و با حادثه دیگری فوت کند زن از او ارث نمیبرد پس در اینجا میبینیم که بطلان نکاح در این ماده یک فرض نسبی است و استثناست و چون استثناست باید از حکم ماده تفسیر محدود کرد.
آمنه رضایی
برگرفته از روزنامه ایران (تاریخ انتشار 1394/10/27)