ابطال بخشنامه شماره 1031/35- 12/2/73 مدیریت نظارت و امور بانک‌ها.

ابطال بخشنامه شماره 1031/35- 12/2/73 مدیریت نظارت و امور بانک‌ها.

این دادنامه به منظور رسیدگی به طرح دعوی آقای مجتبی اعتمادنیا. با خواسته ابطال بخشنامه شماره 1031/35- 12/2/73 مدیریت نظارت و امور بانک‌ها. از سوی هیأت عمومی دیوان عدالت اداری با مشخصات پرونده، گردش کار و رأی زیر صادر شده است:

کلاسه پرونده : 27/75

شاکی : آقای مجتبی اعتمادنیا.

تاریخ رأی: شنبه 10 شهريور 1375

شماره دادنامه :

مقدمه:
شاکی طی دادخواست تقدیمی اعلام داشته است، بخشنامه مورد شکایت دست دادگاه‌ها را برای اجرای صحیح قانون بسته است ثانیاً تعارض شدیدی با مواد 311 و 313 قانون تجارت داشته و در واقع تعریف قانونی را از میان برده است زیرا قانون تجارت اصلاً ماهیتی برای وعده در چک پیش‌بینی نکرده و آنرا همچون پول نقد دانسته است که به محض ارائه باید کارسازی شود. این بخشنامه همچنین مخالف با ماده 4 قانون چک مصوب 1372 می‌باشد و از طرف دیگر در ماده 13 قانون صدور چک صدور چک‌های وعده‌دار جرم شناخته شده و قانون برای مرتکب آن مجازات در نظر گرفته است در صورتی که با اجرای این بخشنامه هر چه بیشتر مردم را تشویق به ارتکاب چنین اعمالی می‌گرداند و در آخر این‌که دست کلاهبرداران را که با استفاده از چک‌های وعده‌دار اموال مردم را به چپاول می‌برند بازگذاشته است. با توجه به مراتب ابطال آن مور تقاصاست. اداره حقوقی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به شکایت مذکور طی نامه شماره ح ق /2289- 21/4/1375 مبادرت به ارسال تصویر نامه شماره 2638- 16/4/1375 مدیریت نظارت و امور بانک‌ها نموده است. در این نامه آمده است، در ماده 310 قانون تجارت چک تعریف شده است. از آن‌جا که قانون صدور چک مصوب 1355 تعریفی از چک ارائه نداده چنین استنباط می‌گردد که قانونگذار تعریف و الزامات و شرایط مندرج در قانون تجارت را ملحوظ داشته و تعریف دیگری را ضروری ندانسته است موید این استنباط مواد 2 و 12 قانون یاد شده می‌باشد در قانون اصلاح موادی از قانون چک مصوب سال 1372 اگر چه انواع چک ذکر شده ولی در این قانون نیز تعریف مستقلی از آن نشده و نتیجتاً همان تعریف چک در قانون تجارت به قانون اخیرالتصویب نیز تسری می‌یابد. لکن از آن‌جا که در قسمت اخیر ماده 3 قانون اصلاح موادی از قانون چک آمده است که هرگاه در متن چک شریط برای پرداخت شده باشد بانک به آن ترتیب اثر نخواهد داد و از طرفی به موجب ماده 13 این قانون صدور چک سفید امضاء مشروط، تضمینی… ممنوع شده است علت ممنوعیت صدور چک مشروط در ماده 13 مبهم می‌باشد چرا که اگر بانک به شرط مندرج در چک ترتیب اثر ندهد و وجه آن را پرداخت کند ضمانت اجرای ممنوعیت صور چک مشروط مشخص نیست و محمل قانونی برای دارنده آن برای طرح شکایت نیز باقی نخواهد بود. بر اساس ماده (13) قانون اصلاح موادی از قانون صدور چک مصوب سال 1372 ضمانت اجرای ممنوعیت صدور چک (به‌عنوان تضمین یا مشروط یا وعده‌دار یا…) شکایت ذی‌نفع علیه صادرکننده و عدم پرداخت دانسته شده است. از آن‌جا که گیرنده چک با اوصاف مندرج در ماده 13 آگاهانه نسبت به دریافت چک اقدام می‌نماید اگر صدور چک وعده‌دار ممنوع و جرم باشد بدیهی است که گیرنده آن نیز نمی‌تواند در عنصر مجرمیت و وقوع بزه دخیل نباشد مشروح مذاکرات مجلس در زمان تصویب قانون مذکور حاکی از این است که متن اولیه ماده (13) با مخالفت شورای محترم نگهبان روبرو شده و پس از اعاده به مجلس شورای اسلامی در رسیدگی مجدد با اضافه نمودن (در صورت شکایت ذی‌نفع) به متن ماده مذکور این قانون با لحاظ کردن نظر شورای محترم نگهبان مبنی بر لزوم تحقق شرایط و سررسید از تصویب نهایی می‌گذرد. علیهذا با توجه به وظایف بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در امر نظارت بر بانک‌ها و مؤسسات اعتباری و ضرورت اعلام و ابلاغ مقررات و ایجاد رویه واحد بر اساس مقررات و در مقام رفع ابهام و پاسخ‌گویی به استعلام‌ها به منظور هدایت سیستم بانکی بر اساس موازین و مقررات مربوط مبادرت به صدور بخشنامه شماره 1031/35- 12/2/73 شده است. بدیهی است پاسخ‌گویی راجع به اظهارنظر سایر مراجع بانکی در خصوص عدم ضرورت صدور گواهی عدم پرداخت در چک‌های وعده‌دار به عهده این اداره نمی‌باشد.
هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ فوق به ریاست حجت‌الاسلام ‌و المسلمین اسماعیل فردوسی‌پور و با حضور رؤسای شعب دیوان تشکیل و پس از بحث و بررسی و انجام مشاوره با اکثریت آراء به شرح آتی مبادرت به صدور رأی می‌نماید.
رای هیات عمومی:
قانون اصلاح قانون صدور چک مفید الزام بانک به پرداخت وجه چک وعده‌دار قبل از سررسید آن نیست لذا بند یک (1) بخشنامه شماره 1031/35- 13/2/73 بانک مرکزی که متضمن این معنی می‌باشد خلاف قانون تشخیص داده نشد.
رئیس هیأت عمومی دیوان عدالت اداری
اسماعیل فردوسی‌‌پور

توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.