شرایط تحقق قتل عمد با عمل نوعاً کشنده
درتاریخ : 1391/10/20 به شماره : 9109970908400905
موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور
این نمونه رای که در شعبه 24 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: عمل نوعاً کشنده، قتل عمد، قصد فعلقتل عمد، عمل نوعاً کشنده، قصد فعل
چکیده رای
جرم قتل عمدی با عمل نوعاً کشنده، زمانی با ایراد ضربه به موضعِ حساس محقق میشود که مرتکب قصد ایراد ضربه به آن موضع را داشته باشد.
خلاصه جریان پرونده
پس از درگیری خانوادگی، آقای الف.ع. ولی طفل 12 ساله مقتوله به نام ز.ع. شکایت خود را علیه آقای ه.ک. مبنی بر ایراد ضرب با آچار به سر مقتوله به این شرح که پس از درگیری برادر شوهر دخترم به نام ه.ک. و ج.ک.، دامادشان به اسم م.ک. و ح.ع. با وی درگیر شدند ه.ک. با آچار به سر دخترم ز.ع. زد که دخترم افتاد زمین و با چاقو ج.ک. به دخترم زد بعد متواری شد دخترم در بیمارستان است از ه.ک. و ج.ک. و ح.ع. و دامادشان م.ک. شاکی هستم. در اظهارات بعد مدعی میشود که جغجغه دست ه.ک. بود که جغجغه را پرت کرد ولی ندیدم چه کسی با چاقو دخترم را زد. ج.ک. اظهار نموده است دعوا بین برادرم و همسرش که دختر آقای الف.ع. میباشد، بوده آقای الف.ع. در شکوائیه دوم خود علاوه بر افراد مذکور علیه ح.ع. و ن.ع. و خانم ش.م. نیز شاکی میگردد و مدعی است آچار مذکور که وسیله مجروحیت دخترش ز.ع. میباشد متعلق به ح.ع. است. مصدوم ز.ع. در بیمارستان فوت میکند. … پزشکی قانونی پس از معاینه جسد اعلام داشته که پارگی بخیه شده گیجگاه سمت چپ و چانه و تورم و کبودی اطراف چشم راست و چپ و تورم گیجگاه چپ و شکستگی واضح جمجمه در گیجگاه چپ دیده و لمس میگردد و شکستگی جمجمه و خروح مغز از استخوان سر دیده میشود و در آخر اعلام مینماید علت فوت، آسیب شدید مغز و عوارض ناشی از آن در اثر شکستگی جمجمه متعاقب اصابت جسم سخت و یا بالعکس معین میکند ولی در مورد ادعای ج.ک. مبنی بر ایراد ضرب با چاقو به شکم مقتوله پزشکی قانونی مطلبی ندارد و بالعکس میگوید در شکم و پشت آثار ضرب و جرح شکستگی استخوان دیده و لمس نمیشود فقط محل عمل تشخیص واتر شکمی مشهود است. متهم ه.ک. در تاریخ 24/01/90 به طور غافلگیر دست گیر میشود. (تاریخ حادثه 08/01/90) به وی اتهام قتل خانم ز.ع. تفهیم میشود میگوید قتل را قبول دارم که انجام دادم وقتی رفتیم به حاجی آباد به محض پیاده شدن آچار لاستیک پراید را برداشتم و به سمت ج. (برادرش) حرکت کردم من آهن را (آچار را) پرتاب کردم به سمت ج. که ز.ع. حرکت کرد برود داخل حیاط ج. درب را بست آهن را به سمت او پرتاب کردم و به سرش برخورد کرد که افتاد مادرش چند بار بلند کرد به زمین میزد من وقتی اصابت آچار به سر ز.ع. را دیدم و شلوغ شد خودم را به پراید رساندم و متواری شدم. متهم ه.ک. در دادسرا اظهار داشته وقتی دیدم برادرم ج. فرار میکند به طرف خانه الف.ع. (پدر خانم ج.) میرود آچار (جغجغه) را به طرف او و به قصد او پرت کردم ز.ع. در حالی که میرفت وارد حیاط شود برادرم ج. در را روی او بست آچار به سر ز.ع. خورد و او افتاد بلند شد نشست دوباره بیهوش شد مادرش دید افتاد او را بلند کرد و چند بار به زمین زد!!؟ من هم متواری شدم به وی اتهام قتل عمدی مرحومه ز.ع. تفهیم میشود میگوید قبول دارم ولی من هیچ قصد و غرضی با ایشان و خانواده او نداشتم به قصد برادرم رفته بودم چون او گناهی کرده بود من باید این جوری برخورد کنم. در صفحه 140 نیز میگوید پس از برداشتن آچار به طرف برادرم دویدم همه میدویدند ولی ج. ایستاده بود من به طرف ج. حرکت کردم وقتی آچار را دستم دید به طرف حیاط حرکت کرد در حالیکه ز.ع. با مادرش کنار دیوار ایستاده بودند من هم آچار را به طرف برادرم ج. پرتاب کردم وقتی آچار را پرت کردم مرحومه ز.ع. به طرف حیاط رفت میخواست وارد حیاط شود که ج. در را روی او بست مانع از ورود ز.ع. شد آچاری که برای ج. پرت کرده بودم به سر ز.ع. خورد به زمین افتاد بلند شد نشست نگاهی به دور رو برش کرد دوباره افتاد ف. مادرش او را بلند کرد چند بار به زمین زد؟!! من هم از صحنه متواری شدم. ج.ک. مدعی است وقتی که ز.ع. روی زمین افتاده بود یک ضربه به او زدم (قبلاً هم گفته بود یک ضربه به شکم اوزدم در حالیکه پزشکی قانونی تأیید نکرده است عضو ممیز) ج.ک. در تحقیقات 02/02/90 در حضور بازپرس منکر داشتن چاقو و ایراد ضرب به ز.ع. را منکر میشود. آقای الف.ع. و خانم ف. والدین مقتوله از قاتل فرزندشان شاکی و درخواست قصاص دارند. برگ انحصار ورثه مقتوله که محضر به پدر به نام الف.ع. و مادر ف. میباشد. در تاریخ 05/05/91 شعبه دادگاه کیفری با حضور نماینده دادستان و متهم ه.ک. به همراه وکیل تعینی و شکایت اولیاء دم مقتوله ز.ع. و شهود تشکیل میگردد. ابتدا نماینده دادستان از کیفرخواست صادره دفاع مینماید و درخواست مجازات متهم را دارد. سپس شکات الف.ع. و ف. اولیاءدم شکایت خود را تکرار مینمایند و پس از تکرار اظهارات قبلی درخواست قصاص دارند سپس به متهم ه.ک. اتهام قتل عمدی مرحومه ز.ع. تفهیم میشود، میگوید قبول دارم که مقتوله به علت اصابت آچار جغجغه به سر وی به وسیله پرت کردن من بوده است. هیچ خصومتی نبوده من قصد ترساندن برادرم را داشتم (در حالی که مدعی است الف.ع. خواهرم را زده بود) آچار را به قصد ترساندن برادرم آچار را برداشتم عصبانی بودم. از متهم سؤال میشود دختر بچه کجا بود میگوید من او را ندیدم و نمیدانم از کجا آمد تا وقتی که دیدم افتاد؟ (در حالی که متهم تا این مرحله دادرسی گفته است که دختر به سمت خانه فرار میکرد برادرم ج. در را بست مانع ورود او شد من آچار را به سمت برادرم پرت کردم به مقتوله اصابت کرد روی زمین افتاد عضو ممیز) من قصد زدن دختر بچه را نداشتم قصد ترساندن برادرم را داشتم و کسی هم به ز.ع. چاقو نزده است سپس خانم ث.الف. به عنوان مطلع اظهار داشته پس از رسیدن متهم به همراه دیگران در حالی که برادرش ج. و زن وی در داخل حیاط بودند یک چیزی پرت کرد دختر بچه بیرون از حیاط بود کنار درب با ج. که داخل حیاط بود با هم صحبت کردند بعد از آنکه آچار را پرت کرد رفتند داخل حیاط من دیگر چیزی ندیدم. سپس متهم میگوید شاهد خصومت شخصی دارد من شهادت او را قبول ندارم بین او و بستگان ما پرونده در جریان است. سپس شاهد دیگر به نام ر.ح. پس از اداء سوگند بیان میدارد من دیدم با جغجغه که در دستش بود از فاصله 2 ـ 3 متری پرت کرد بچه هم دم درب بود خواست درب را ببندد که ه.ک. جغجغه را پرت کرد و به آن بچه خورد و افتاد بعد ج.ک. برادر متهم بچه را بلندکرد و به زمین زد و عمداً این کار را کرد فاصله من تا درگیری دو متر بود (در حالی که قبلاً اظهار داشته بود که ج.ک. پس از افتادن مقتوله با چاقو به شکم وی زده) خانم ث.الف. هم میگوید در دست ج.ک. چیزی بود که با او به مقتوله زد ولی نمیدانم چه چیز بود (در حالی که قبلاً گفته بود با چاقو ج.ک. به شکم ز.ع. زد) متهم میگوید شهادت ر.ح. را قبول ندارم سپس ح.ع. به عنوان شاهد پس از اداء سوگند میگوید من در دعوای اول بودم ولی در دعوای دوم نبودم. سپس مطلع دیگر ج.ک. میگوید ه.ک. میخواست به طرف ج. برادرم آچار را پرت کند و به او نخورد که دختر از داخل کوچه آمد و به او خورد و افتاد من چاقو نداشتم سپس ج.ک. مطلع دیگر میآید من جلو درب پدر زنم نشسته بودم وقتی ه.ک. آمد من فرار کردم درب نیمه باز بود من بستم بچه پشت در گیر کرد و آچار که برادرم پرت کرده بود به او اصابت نمود. خانم ف. مادر ز.ع. اظهارات ج. را تکذیب مینماید. سپس خانم س.ع. که به عنوان مطلع (زوجه ج.) اظهار داشته ه.ک. وقتی رسید آچار جغجغه را پرتاب کرد خواهرم ز.ع. که دم درب بود به وی خورد. خواهرم رفته بود انبر دست برای پدرم بیاورد ج. هم داخل حیاط بود. ج.ک. هم که چاقو داشت به شکم خواهرم زد سپس متهم میگوید من اظهارات وی را قبول ندارم من ده متر با ز.ع. فاصله داشتم س.ع. در داخل حیاط بود دادگاه از متهم آخرین دفاع اخذ مینماید میگوید قتل عمدی نبوده است خصومتی نداشتم تصادفی آچار به وی خورده است. سپس وکیل متهم به دفاع میپردازد میگوید موکلم قصد قتل را نداشته قصد ضربه زدن به بچه را نداشته انگیزه ای برای قتل نبوده موضوع از مصادیق قتل عمدی نمیباشد لایحه تقدیم مینماید دادگاه پس از ختم جلسه دادرسی مبادرت به انشاء رأی میکند و به استناد بند ب ماده 206 ق 219 و 231 و 232 و 213 قانون مجازات اسلامی متهم ه.ک. را به قصاص نفس محکوم مینماید. این رأی مورد تجدیدنظرخواهی آقای الف.غ. به وکالت از متهم ه.ک. واقع، جهت رسیدگی به دیوانعالی کشور ارسال و به شعبه 24 ارجاع میگردد.
رای دیوان
نظر به محتویات پرونده و کیفیات منعکس در آن درخصوص تجدیدنظرخواهی آقای الف.غ. به وکالت از ه.ک. از رأی مذکور و با توجه به اینکه هدف متهم از پرت کردن آچار معلوم نیست اگر چه خودش مدعی است که به طرف برادرم پرت کرده ام به مقتوله اصابت کرده است به طور کلی پرت کردن آچار روشن است ولی هدف معلوم نیست. ثانیا:ً متهم سر مقتوله را که موضع حساس میباشد هدف نگرفته تا مشمول و از آخر بند ج ماده 206 قانون مجازات اسلامیباشد. ثالثاً: وقتی هدف از پرت کردن آچار توسط متهم معلوم نباشد هدف از ایراد ضرب به موضع حساس منتفی است. رابعاً: اظهارات شهود خانم ث.الف. و ر.ح. متفاوت است زیرا هر دو در مرحله اول شهادت خود مدعی شدهاند که پس از پرت کردن ه.ک. آچار را و افتادن دختر بچه 12 ساله ز.ع.، ج.ک. با چاقو به شکم ز.ع. زد که با نظریه پزشکی قانونی همخوانی ندارد بنابراین شهادت شهود شرعی نیست و قابل پذیرش نمیباشد. بنابراین قتل توسط متهم محرز است اما هدف از پرت کردن آچار توسط متهم مشخص نیست اگر چه به سمت جمعیتی باشد. ثانیاً: موضع حساس زمانی موضوعیت دارد که متهم قصد زدن همان موضع را داشته باشد. ثالثاً: شهادت شهود با توجه به متضاد بودن قابل پذیرش نیست بنابراین به استناد بند ب ماده 265 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری، رأی مذکور نقض و جهت رسیدگی به دادگاه همعرض دادگاه صادر کننده رأی تجدیدنظرخواسته ارجاع میگردد.
مستشار شعبه 24 دیوانعالی کشور ـ عضو معاون
شوشتری ـ بنیهاشمی
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.