مقدمه:
1. در پرونده کلاسه 14/63/537 شعبه چهاردهم دیوان، شاکی آقای عنبر تبریزی نژاد فرزند اسماعیل، به طرفیت هیأت تجدیدنظر بازسازی نیروی انسانی شعبه یک آموزش و پرورش، به خواسته اعتراض به حکم بازنشستگی، و اعاده به کار، شکایت نموده. که شعبه به شرح دادنامه شماره 1410 مورخ 11/12/1363 چنین رأی صادر کرده است. “با توجه به اینکه ماده 45 قانون بازسازی مصرح است: احکام هیأت‌های بدوی و تجدیدنظر باید مدلل و موجه باشد، و احکام صادره به جهات مذکوره غیر موجه و مدلل به نظر می‌رسد. نتیجتاً، شکایت وارد تشخیص و رأی به ابطال رأی هیأت تجدیدنظر بازسازی و رسیدگی مجدد، در هیأت تجدیدنظر مقرر در قانون رسیدگی به تخلفات اداری، صادر می‌گردد.
2. در پرونده کلاسه 14/62/1780 آن شعبه نیز، در مورد دعوی احسان… ارشد به طرفیت آموزش و پرورش به خواسته احقاق حق، به شرح دادنامه شماره 971 مورخ 7/8/63 چنین رأی داده است: با توجه به محتویات پرونده بازسازی، و دلایل موجود در آن، و تحقیقات انجام شده، رأی صادره از هیأت تجدیدنظر منطبق با قانون بازسازی است. و شکایت در این حد، مردود است.
3. در پرونده کلاسه 14/62/866 شاکیه ایران پورذهبی سعیدآبادی، به طرفیت اداره کل آموزش و پرورش استان زنجان، به خواسته: اعتراض به حکم اخراج، شکایت نموده، که شعبه به شرح دادنامه شماره 1406 مورخ 9/12/1363 چنین انشاء رأی نموده است: با عنایت به اینکه شقوق الف و ب ماده 11 قانون بازسازی، و ماده 45 قانون مزبور، رعایت نگردیده رأی به ابطال حکم هیأت تجدیدنظر، صادر گردید.
با اعلام تعارض آراء صادره فوق‌الذکر، از طرف آقای احسان.. ارشد، طی دادخواست، شماره 3430- 8/4/65، هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ 2/9/66 به ریاست حجت‌الاسلام حاج شیخ محمد علی فیض گیلانی و با شرکت رؤسای شعب تشکیل شد. و پس از بررسی آراء مذکور، و سوابق امر و تبادل نظر و مشاوره و اعلام ختم رسیدگی به اتفاق آراء اقدام به صدور رأی می‌نماید:
رای هیات عمومی:
آراء یادشده، از مصادیق آراء معارض، در موارد مشابه موضوع ماده 20 قانون دیوان عدالت، اداری، نبوده و لذا از این حیث قابل طرح و رسیدگی در هیأت عمومی دیوان تشخیص نگردید.
هیأت عمومی دیوان عدالت اداری
محمد علی فیض