اعلام تعارض آراء صادره از شعب 27 و5 تجدیدنظر دیوان عدالت اداری.
این دادنامه به منظور رسیدگی به طرح دعوی آقای محمدتقی مقیسه به وکالت از آقای عبداله فتح اله زاده نور. با خواسته اعلام تعارض آراء صادره از شعب 27 و5 تجدیدنظر دیوان عدالت اداری. از سوی هیأت عمومی دیوان عدالت اداری با مشخصات پرونده، گردش کار و رأی زیر صادر شده است:
کلاسه پرونده : 295/88
شاکی : آقای محمدتقی مقیسه به وکالت از آقای عبداله فتح اله زاده نور.
تاریخ رأی: يکشنبه 21 تير 1388
شماره دادنامه :
محسوب احکام قضائی اتخاذ تصمیم مغایر دوگانگی در تصمیمات دولتی و عمومی است و قابل پذیرش نمیباشد. ثالثاً با ملاحظه دقیق طرح جامع ارائه شده از طرف شهرداری هیچ گونه منعی برای احداث محل تجاری در استفادههای مجاز در حد شهرهای مسکونی به نظر نمیرسد، خصوصاً اینکه در طرح مذکور استفادههای مجاز به دو دسته مسکونی و غیر مسکونی تقسیم شده و در احتساب ساختمانهای غیر مسکونی نیز میبایست بهداشتی و صنعتی و تجاری صراحتاً اشاره شده و مجاز شناخته میشدند، فلذا صدور پروانه تجاری در هدفهای مسکونی نیز مغایر با طرح جامع مورد استناد نیست. رابعاً تغییر شغل گرمابهداران عمومی در شرایط زمانی و مکانی موجود عملاً اجباری و خارج از حدود تصمیمات و اختیارات مالکین آنها است چون با تصمیم شهرداری حقوق مکتسبه اشخاص لحاظ نگردیده و موجب خسارات غیر قابل جبرانی برای قشری از طبقات زحمتکش جامعه خواهد شد و خواسته آنها نیز هیچ گونه مغایرتی و یا تضادی با قوانین موجود ندارد، فلذا شکایت مطروحه فوق وارد تشخیص و رأی به ورود شکایت و ابطال کلیه تصمیمات و اقدامات شهرداری دائر بر غیر تجاری شناختن محل گرمابههای عمومی صادر و اعلام میگردد. ج- شعبه پنجم تجدیدنظر در رسیدگی به پرونده کلاسه 82/584 موضوع تجدیدنظر خواهی شهرداری تهران نسبت به دادنامه شماره 959 مورخ 22/4/1382 به شرح دادنامه شماره 471 مورخ 23/4/1383 چنین رأی صادر نموده است، صرفنظر از اینکه توصیف کاربریهای تجاری واحدهای کسبی به نحوی که در مکاتبات شهرداری بدان اشاره میشود در تعریف قانونی مواد یک و 2 قانون تجارت مصوب 1311 در رابطه با تاجر و واحد تجاری نمیگنجد، معذلک نظر به اینکه شهرداری عمدتاً کلیه واحدهای کسبی و صنفی موضوع ماده 3 قانون نظام صنفی را که با اجازه شهرداری و یا توسط مالک قبل از مرداد ماه 1352 تاسیس شده باشد را تجاری معرفی مینماید و نظر به اینکه بر طبق بند 4 از ماده 4 قانون نظام صنفی آن دسته از صنوفی که با فعالیتهای خود قسمتی از نیازهای جامعه را تامین نموده و این فعالیت در زمینه تبدیل مواد به فرآورده و با خدمات فنی نباشد، صنف خدماتی نامیده میشود و گرمابهداران نیز در تعریف بند 4 از ماده 4 قانون نظام صنفی قرار دارند و صدور پروانه کسب از اتحادیه مربوطه و نظارت قانون هیأتهای نظارت صنفی و سایر مراجع قانونی مقرر در قانون نظام صنفی نیز موید این امر است که گرمابهداران با ارائه خدمات در توصیف ماده 2 قانون نظام صنفی قرار داشته
و همانگونه که محل اشتغال سایر واحدهای کسبی و صنفی و مشاغل و حرف عرفاً در تعریف کاربری تجاری قرار میگیرند محل گرمابه نیز به اعتبار محل کسب درآمد صاحب گرمابه و یا دارنده حقوق و کسب و پیشه آن تجاری محسوب خواهد شد. بنابراین منظور نمودن کاربری بهداشتی و یا مسکونی و غیر آن از طرف شهرداری برای محل گرمابه فاقد هرگونه توجیه قانونی و عرفی است، لذا با رد تقاضای تجدیدنظر خواه دادنامه شماره 959 مورخ 22/4/1382 صادره از شعبه سوم دیوان عدالت اداری که مفید مفاهیم قانونی فوق است، تایید و استوار میگردد. هیأت عمومی دیوان در تاریخ فوق با حضور رؤسا و مستشاران و دادرسان علیالبدل تشکیل و پس از بحث و بررسی و انجام مشاوره با اکثریت آراء به شرح آتی مبادرت به صدور رأی مینماید.
رأی هیأت عمومی
الف- تعارض در مدلول دادنامههای فوقالذکر محرز بنظر میرسد. ب- حکم مقرر در ماده 2 قانون تجارت در باب احصاء انواع معاملات تجاری و مدلول مادتین 2و4 قانون نظام صنفی کشور در مقام تعریف فرد صنفی و انواع صنوف مشمول قانون مزبور، مفید وجوه افتراق و تمایز عملیات تجاری و اقدامات خدماتی از یکدیگر و آثار و تبعات قانونی خاص مترتب بر هر یک از امور فوقالذکر است. نظر به اینکه تأسیس گرمابه و اداره آن حسب مقررات مذکور واجد ماهیت و خصوصیات امور تجاری نیست و از نوع امور خدماتی محسوب میشود، بنابراین دادنامه شماره 2938 مورخ 18/8/1387 شعبه بیست و هفتم دیوان مبنی بر رد شکایت شاکی به خواسته الزام شهرداری به صدور پایان کار تجاری برای گرمابه عمومی صحیح و موافق قانون است. این رأی به استناد بند 2 ماده 19 و ماده 43 قانون دیوان عدالت اداری برای شعب دیوان و سایر مراجع اداری ذیربط در موارد مشابه لازمالاتباع است./
هیأت عمومی دیوان عدالت اداری
معاون قضائی دیوان عدالت اداری
رهبرپور
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.