ابلاغ اوراق قضایی به موکل با وجود وکیل
درتاریخ : 1392/07/14 به شماره : 9209970907200696
موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور
این نمونه رای که در شعبه 12 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: وکالت در دعاوی، ابلاغ به وکیل، ابلاغ به موکل، اخطار رفع نقص
چکیده رای
با وجود وکیل، ابلاغ اوراق قضایی به موکل اعتبار ندارد و هرگونه اخطار از جمله اخطار رفع نقص، میبایست به وکیل ابلاغ شود.
خلاصه جریان پرونده
خانم ع.ر. فرزند ج. با وکالت خانم م.ح. وکیل پایه یک دادگستری، دادخـواستی به طـرفیت آقـای ح.ه. فـرزنـد ع. به خواسته صدور حکم طلاق به مجتمع قضایی شهید مفتح تقدیم داشته و به شعبه 277 ارجاع گردیده است. وکیل خواهان توضیح داده است که طبق مندرجات سند رسمی ازدواج به شماره 4409-5/4/71 دفتر ثبت رسمی ازدواج شماره 338 تهران، خواهان همسر دائمی خوانده با مهریه 114 عدد سکه تمام بهار آزادی میباشد و حاصل زندگی مشترک آنان دو فرزند دختر 15 ساله و پسر 14 ساله میباشد. طبق اظهارات موکل و مدارک ابرازی وی از سوء معاشرت و کتک کاریهای همسرش دچار مشقت و خوف فراوان بوده که آخرین گواهی پزشکی قانونی به شماره 1618 / م/14/1-31/1/90 صادر شده و در پرونده کلاسه 900796 بازپرسی موجود میباشد لذا مستنداً به ماده 1130 قانون مدنی صدور حکم طلاق درخواست میشود، شعبه مذکور با تعیین وقت دادرسی و دعوت از طرفین به تاریخ 30/6/1390 در وقت مقرر جلسه دادگاه را تشکیل، خوانده با وصف ابلاغ واقعی اخطاریه حضور ندارد، وکیل خواهان حضور دارد، خود خواهان نیز حضور ندارد. وکیل خواهان اظهار داشت خواسته بهشرح دادخواست تقدیمی است و اضافه کرده طبق اظهارات موکل طی سالها بین زوجین درگیری و کدورت به دلایل مختلف به وجود آمده و در برخی موارد زوجه با مراجعه به پزشکی قانونی و مرجع قضایی مبادرت به طرح شکایت نموده که مدارک مربوط به سالهای 82 پارگی پرده گوش و سال 85 که در منزل برادر زوجه در چمستان نور به شدت توسط زوج مضروب شده و آخرین برگ پزشکی قانونی مربوط به سال 1390 که در منزل مشترک توسط خوانده مضروب شده که در حال حاضر در شعبه 10 بازپرسی ناحیه 5 تهران مطرح میباشد به طوری که امکان ادامه زندگی مشترک برای وی با حدوث عسر و حرج و سوء معاشرت شدید زوج مقدور نمیباشد. دادگاه طی تصمیمی قرار ارجاع امر به داوری صادر و تذکر میدهد طرفین داوران خودشان را در مهلت مقرر معرفی نمایند، آقای ح.ه. به عنوان داور زوج معرفی و شرایط داوری به وی تفهیم گردید و آقای الف.ف. نیز به عنوان داور زوجه معرفی و شرایط داوری به تاریخ 19/7/1390 به وی نیز تفهیم گردیده و نامبرده نظریه خود را تقدیم و پیوست پرونده میباشد و بازپرسی شعبه 10 دادسرای ناحیه 5 تهران طی شرحی اعلام کرده در پرونده کلاسه 10 ب/900796 خانم ع.ح. علیه ح.ه. شکایتی دایر بر ایراد ضرب و جرح عمدی مطرح نموده که تحت رسیدگی است و داور زوج نیز نظریه داوری خود را تقدیم و ضمیمه پرونده میباشد. دادگاه پس از طی مراحل دادرسی بهشرح دادنامه شماره 2100-19/10/1390 مبادرت به صدور رأی مینماید، دادگاه استدلال کرده است به اینکه با احراز رابطه زوجیت و توجهاً به مخالفت زوج با طلاق و نظر به اینکه از ناحیه وکیل زوجه دلیل و مستندی در محکومیت زوج در محاکم کیفری از بابت ایراد ضرب و جرح عمدی زوجه ارائه نگردیده است و توجهاً به دادنامه شماره 279-28/6/1390 صادره از شعبه 274 دادگاه خانواده تهران در محکومیت زوجه به تمکین و بازگشت به زندگی مشترک، دعوی خواهان را غیر ثابت تشخیص و مستنداً به مفهوم مستفاد از مواد 1130 و 1133 قانون مدنی حکم به رد دعوی خواهان را صادر مینماید. پس از ابلاغ دادنامه خانم ع.ر. با وکالت خانم م.ح. طی دادخواست نسبت به دادنامه صادره تجدیدنظرخواهی کرده و پرونده به شعبه دوم دادگاه تجدیدنظر استان تهران ارجاع و شعبه یاد شده با تعیین وقت رسیدگی به تاریخ 21/3/1391 در وقت مقرر جلسه دادگاه را تشکیل داده. زوجه به همراه وکیل حضور دارد و تجدیدنظرخوانده ( زوج ) نیز حضور دارد تجدیدنظرخواه مطالب گذشته را بیان کرده و اضافه کرده است؛ این آقا با زنهای دیگر ارتباط دارد که مسایل را در خانه ضبط کردم تا اینکه تیرماه سال گذشته مجبور شدم خانه را ترک کنم. سئوال شد که آیا در حال حاضر با شوهرتان زندگی مشترک دارید. گفت خیر مدت یک سال است با ایشان نیستم خودم با دو فرزند زندگی جداگانه دارم و معلم آموزش و پرورش هستم. تجدیدنظرخوانده در دفاع گفت راجع به کتککاری، اسناد و مدارک مربوط به این خانم نمیباشد، گواهی پزشکی قانونی راجع به خواهر ایشان است که با شوهرش اختلاف داشتند و برای خودش استفاده کرده. راجع به ارتباط با دیگران با کسی ارتباط نداشتم با کسی اختلاف مالی پیدا کرده که قرار بود که مؤسسه بزنند که نشد، آن خانم را به من ارتباط داده و در مورد ضبط صدا نیز من قبول ندارم. سپس خانم ع.ر. اظهار داشت مهریه که 114 عدد سکه بهار آزادی است مطالبه مینمایم و با بذل آن در قبال طلاق موافق نیستم، نفقه معوقه را نیز مطالبه مینمایم، جهیزیه و کلیه اثاثیه در اختیار شوهرم میباشد و با ادامه زندگی مشترک نیز مخالف میباشم. دادگاه پس از استماع اظهارات طرفین و ملاحظه لوایح پیوستی ختم رسیدگی اعلام و مبادرت به صدور رأی مینماید که استدلال کرده است به اینکه رأی ( تجدیدنظرخواسته ) بر اساس قواعد و مقررات جاری اصدار یافته و ایراد و اعتراضی که موجبات گسیختن دادنامه بدوی را در نظر دادگاه فراهم سازد از ناحیه تجدیدنظرخواه به عمل نیامده و استناد استدلال محکمه نیز صحیحاً صادر شده است لذا به شرح دادنامه شماره 1324-17/7/1391 ضمن رد اعتراض معترض دادنامه تجـدیدنظرخواسته را تأیید مینماید. دادنامه مـذکور به تاریخ 2/8/1391 به وکیل تجدیدنظرخواه خانم م.ح. ابلاغ و نامبرده به وکالت از خانم ع.ر. طی دادخواست و لایحه پیوستی نسبت به دادنامه صادره فرجامخواهی کرده و پرونده به دیوانعالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع گردیده است. با بررسی ملاحظه میشود که موضوع فرجامخواهی به فرجامخوانده ارسال به علت تغییر محل زندگی بدون ابلاغ اعاده شده است، با بررسی اوراق پرونده ملاحظه میشود که از ناحیه وکیل فرجامخواه خانم ع.ر. دادنامه به شماره 121-23/2/1392 صادره از شعبه 1178 دادگاه عمومی جزایی تهران پیوست لایحه تقدیم شده که حاکی از محکومیت فرجامخوانده آقای ح.ه. به پرداخت دیه در حق فرجامخواه و تحمل 91 روز حبس و 20 ضربه شلاق به اتهام رابطه نامشروع میباشد و دادنامه مذکور بهشرح دادنامه شماره 443-16/4/1392 صادره از شعبه 41 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ضمن نقض محکومیت شلاق تأیید گردیده است. پرونده را طی تصمیمی بهشرح بینالهلالین ذیل به شعبه دوم دادگاه تجدیدنظر استان تهران اعاده میکند ( با بررسی اوراق پرونده ملاحظه میشود که موضوع فرجامخواهی و ضمایم آن برای فرجامخوانده ارسال ولی به علت تغییر محل زندگی بدون ابلاغ به نامبرده اعاده گردیده است لذا با توجه به گزارش دفتر این شعبه در پرونده در وضعیت فعلی قابلیت طرح در دیوانعالی کشور را ندارد و برای اقدام مقتضی به دفتر شعبه دوم دادگاه تجدیدنظر استان تهران اعاده میگردد ) شعبه مذکور به خود فرجامخواه اخطار رفع نقص کرده و اخطاریه به تاریخ 2/11/1391 به وی ابلاغ و از ناحیه مشارالیها نسبت اعلام نشانی فرجامخوانده اقدامی به عمل نیامده است، شعبه 2 دادگاه تجدیدنظر استان تهران پس از رسیدگی با استدلال به اینکه فرجامخواه با ملاحظه اخطاریه شماره 00580-21/10/1391 نسبت به رفع نقص موضوع تذکر دفتر دادگاه اقدامی به عمل نیامده است و این امر نیز متعاقب رأی فرجامی به شماره 289-29/3/1392 شعبه دوازدهم دیوانعالی کشور صورت پذیرفته لذا دادگاه به استناد ماده 383 قانون آیین دادرسی مدنی بهشرح دادنامه شماره 602-24/4/1392 قرار رد دادخواست فرجامی را صادر مینماید دادنامه مذکور به تاریخ 10/5/1392 به وکیل فرجامخواه خانم م.ح. ابلاغ و مشارالیها طی دادخواست و لایحه پیوست آن نسبت به دادنامه صادره فرجامخواهی کرده و پرونده به دیوانعالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع گردیده است با بررسی اوراق پرونده ملاحظه میشود که موضوع فرجامخواهی به فرجامخوانده ابلاغ شده و لایحه از ناحیه نامبرده واصل نگردیده است عمده اعتراض وکیل فوق در لایحه تقدیمی این است که حسب تبصره ماده 47 قانون آیین دادرسی مدنی هرگونه ابلاغ و اخطار میبایست به اینجانب و به نشانی مندرج در وکالتنامه ارسال گردد که در این مورد اخطاریه شماره 000580-11/10/1391 به موکل خانم ع.ر. ابلاغ شده که فاقد وجاهت قانونی بوده و قابلیت استفاده قانونی جهت رد دادخواست فرجامی را ندارد و تقاضای نقض قرار صادره را نموده است.
رای دیوان
با بررسی اوراق پرونده ملاحظه میشود که خانم م.ح. وکیل پایه یک دادگستری در وکالتنامه تقدیمی حق فرجامخواهی در دیوانعالی کشور را داشته و از ناحیه موکلش معزول نشده است و هرگونه اخطار از جمله اخطار رفع نقص در اجرای مقررات تبصره ماده 47 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی میبایست به وکیل مذکور ابلاغ میشد بنابراین شکایت وکیل یاد شده به وکالت از فرجامخواه وارد است و مستنداً به ذیل ماده 383 قانون مذکور دادنامه شماره 602-24/4/1392 صادره از شعبه دوم دادگاه تجدیدنظر استان تهران نقض و جهت اقدام قانونی پرونده به شعبه مذکور اعاده میگردد.
رئیس شعبه 12 دیوانعالی کشور – مستشار
طیبی – مصطفوی
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.