پیام: فقدان رحم و نازایی زوجه از عیوب مجوز فسخ نکاح توسط زوج نبوده و درصورتی که توانایی باروری زوجه، به طور صریح شرط نشده و یا عقد متبایناً بر آن صفت واقع نشده باشد، زوج حق فسخ نکاح به این علت را ندارد.
مستندات: ماده 1123 قانون مدنی-
شماره دادنامه قطعی :
9409985183101431
تاریخ دادنامه قطعی :
1395/06/14
در تاریخ 94/9/26 آقای م. ع. با وکالت آقای الف.ر. بطرفیت خانم ز.س. ح. بخواسته فسخ ازدواج مورخ 1389/4/12 به شرح مندرج در دادخواست بانضمام پرداخت خسارات دادرسی طرح دعوی کرده است بدین توضیح حسب تصویر مصدق رونوشت سند ازدواج اینجانب در تاریخ 1389/4/12 خوانده محترم را به عقد دائم و شرعی خود در آوردم که اکنون که قصد بچه دار شدن داشته اند با مراجعه به پزشک متخص متوجه شده ام که خوانده فاقد رحم و نازا می باشد نظر به اینکه عقد ازدواج موکل بر مبنای شرط سلامت و بچه دار شدن زوجه واقع گردیده و اکنون متوجه بیماری نامبرده شده ام مستنداً به ماده 1128 قانون مدنی ضمن معرفی نامبرده به پزشکی قانونی جهت کشف حقیقت تقاضای اتخاذ تصمیم شایسته به شرح ستون خواسته را دارم 0 خانم ز.س. ح.ص. آقای م. الف.الف. را وکیل رسمی خود انتخاب کرده است در جلسه 1394/10/29 وکیل مطالب مندرج در دادخواست را مضموناً مرقوم داشته است و اضافه نموده « توجهاً به اینکه در اربعین حسینی سال جاری (94) با مراجعه به پزشک متوجه گردیده که همسرش اساساً فاقد رحم بوده و نازا می باشد در راستای قانون مدنی ( ماده 1128) تقاضای رسیدگی مینماید. وکیل خوانده در پاسخ اعلام میدارد اولاً دلیلی بر ادعای خواهان ارائه نشده و دعوی خواهان بدون دلیل و مدرک می باشد تقاضای رد دعوای خواهان را دارم ثانیاً بفرض آنکه ادعای خواهان مبنی بر باردار نشدن موکله درست باشد با توجه به اینکه مدت حدود 5 سال از ازدواج زوجین می گذرد و بر خلاف ادعای خواهان که گفته بتازگی قصد بچه دار شدن داشته اند ، از همان زمان عروسی زوجین تصمیم بر بچه دار شدن داشته اند و به همراه یکدیگر چندین بار به پزشک مراجعه نموده اند و خواهان با علم و اطلاع به شرایط موکل ، زندگی با موکله را ادامه داده است و در واقع اگر حق فسخی برای وی وجود داشته است بطور عملی اسقاط گردیده است چرا که وفق ماده 1131 قانون مدنی حق فسخ فوری است و به محض اطلاع باید اعمال گردد که فوریت آن لحاظ نشده است و علاوه بر فوری بودن ، خواهان بطور عملی حق فسخ را ساقط نموده است ثالثاً حتی بفرض آنکه ادعای خواهان و حق فسخ وی اثبات گردد با توجه به ماده 1101 قانون مدنی ( مفهوم مخالف آن ) بعد از نزدیکی ، حتی اگر ازدواج فسخ شود ، زن مستحق مهریه خواهد بود و بنابراین بایستی مهریه را پرداخت کند و در این صورت زوج نیازی به طرح دعوای فسخ ندارد و می تواند از حق طلاق استفاده کند. وکیل خواهان اظهار داشته اولاً همکار محترم مدعی عدم بچه دار شدن زوجه گردیده که در این خصوص همانگونه که در ستون دلایل و منضمات دادخواست تقدیمی درج گردیده تقاضای معرفی زوجه به پزشکی قانونی در راستای صدق ادعای موکل مبنی بر بچه دار نشدن مورد استدعاست. ثانیاً موکل در اربعین حسینی سال جاری ( یعنی در آذرماه 94)با مراجعه به پزشکی متوجه نازا بودن زوجه گردید لذا توجه به اینکه خیار فسخ در تاریخ اطلاع ملاک می باشد و توجهاً به اینکه قبلاً هیچگونه اطلاعی از بچه دار نشدن زوجه نداشته است لذا ادعای همکار محترم محکوم به رد است. ثالثاً در پاسخ به ادعای همکار محترم مبنی بر پرداخت مهریه ، صرفنظر از اینکه در فسخ نکاح منوط به پرداخت مهریه قبل از انجام فسخ نمی باشد بلکه ماده 1101 مفهوم مخالف نداشته و با مراجعه به متون فقه برای زوج حق مراجعه به مدلس (تدلیس کننده ) قرار داده است که در ما نحن فیه مدلس خود زوجه بوده لذا اساساً مهریه ای به وی تعلقی نمی گیرد. وکیل خوانده در ادامه اظهار داشته : زوجین مدت مدیدی است که برای حل مشکل خود به پزشک مراجعه نموده اند که در صورت لزوم امکان استعلام از پزشک و یا ارائه مدارک مربوطه وجود دارد. و ادعای زوج مبنی بر اینکه در آذر ماه سال 94 متوجه شده است کذب بوده و دلایل و مدارک خلاف آن ارائه خواهد شد و لذا در خصوص ادعای اسقاط حق فسخ بصورت عملی این دلایل و مدارک حاکی از آن می باشد. ادعای همکار محترم مبنی بر اینکه ماده 1101 مفهوم مخالف ندارد ، قانونی نبوده و مفهوم مخالف از این ماده براحتی قابل استنباط می باشد بنا به مراتب مذکور تقاضای رد دعوای خواهان را دارم. وکیل خواهان اظهار داشته صرفنظر از اینکه ادعای مطروحه صحیح نبوده بر فرض که موکل به پزشک مراجعه نموده باشد ابتداءً هرکس در صورت بچه دار نشدن به پزشک مراجعه نموده که علت را جویا شود اینگونه نمی باشد که سریعاً به دادگاه مراجعه نماید لذا بر فرض محال که موکل به پزشک مراجعه نموده باشد تنها در راستای علت بچه دار نشدن و اینکه اساساً زوجه بچه دار می شود یا خیر و اینکه بچه دار نشدن از ناحیه موکل بوده یا زوجه به پزشک مراجعه نموده است. بهر حال شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی سبزوار پس از یک سلسله رسیدگی بموجب دادنامه شمارة 9409975183101716 مورخ 1394/11/5 چنین رأی صادر کرده است « رأی دادگاه : در خصوص دعوی آقای م. ع. فرزند ع.الف. با وکالت آقای الف.ر. فرزند ع. وکیل دادگستری به طرفیت خانم ز.س. ح. فرزند س. با وکالت آقای م. الف.الف. وکیل دادگستری بخواسته رسیدگی و صدور حکم مبنی بر فسخ ازدواج مورخ 1389/4/12 به شرح مندرج در دادخواست و خسارات دادرسی بدین شرح که وکیل خواهان در دادخواست و جلسه دادگاه اجمالاً بیان داشته حسب تصویر مصدق رونوشت سند ازدواج موکل در تاریخ 89/4/12 با خوانده ازدواج کرده که اکنون قصد بچه دار شدن داشته اند با مراجعه به پزشک متخصص متوجه شده ام که خوانده فاقد رحم و نازا می باشد نظر به اینکه عقد ازدواج موکل بر مبنای شرط سلامت و بچه دار شدن زوج واقع گردیده و اکنون متوجه بیماری نامبرده شده ام به استناد ماده 1128 قانون مدنی ضمن معرفی نامبرده به پزشکی قانونی تقاضای اتخاذ تصمیم شایسته دارم وکیل خوانده در دفاع اظهار داشته است خواهان دلیلی ارائه نکرده است حدود پنج سال از ازدواج زوجین می گذرد از همان زمان عروسی زوجین تصمیم به بچه دار شدن داشته اند و چندین بار به پزشک مراجعه کرده اند و خواهان با علم و اطلاع به شرایط موکله زندگی با وی را ادامه داده است در واقع اگر حق فسخی برای وی وجود داشته باشد بطور عملی اسقاط گردیده است چون حق فسخ فوری است. دادگاه با توجه به محتویات پرونده نظر به اینکه عیوبی که در زن مجوز فسخ نکاح است در ماده 1123 قانون مدنی احصاء شده است فقد رحم و عدم نازائی از آن موارد نیست و این صفت هم در ضمن عقد شرط نشده است و از سوی وکیل خواهان دلیلی بر اینکه در مذاکرات هنگام خواستگاری و عند الخطبه این صفت شرط شده باشد و عقد مبتنی بر آن صفت واقع شده باشد ارائه نشده است فلذا دادگاه دعوی وی را وارد ندانسته و به استناد ماده 197 قانون آئین دادرسی مدنی حکم به رد آن صادر و اعلام می نماید. رأی دادگاه حضوری پس از ابلاغ ظرف بیست روز قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم تجدیدنظر استان خراسان رضوی می باشد »; آقای م. ع. طی دادخواست و لایحه پیوست نسبت به دادنامه شماره 3101716 یاد شده به شرح مندرج در آن ، تجدیدنظرخواهی کرده است. وکیل تجدیدنظرخوانده نیز لایحه دفاعیه خود را تقدیم داشته است و تقاضای رد تجدیدنظرخواهی و ابرام رأی بدوی را نموده است. شعبه 15 دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی بموجب شماره دادنامه 9509975133500057 مورخ 1395/1/23 به شرح منعکس در آن دادنامه بدوی را تأییدکرده است. این دادنامه (3500057) در تاریخ 95/2/9 به آقای م. ع. ابلاغ شده است مشارالیه در تاریخ 95/2/23 طی دادخواست و لایحه پیوست نسبت به دادنامه 950997533500057 -1395/1/23 صادره از شعبه 15 دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی به شرح مندرج در آن فرجام خواهی کرده است وکیل فرجام خواه مفهوماً مرقوم داشته که اولاً دادگاه بدون اخذ نظر مشاور مبادرت به صدور رأی نموده ثانیاً هر چند شرط قابلیت بارداری و بچه دار شدن جزو عیوب مجوز فسخ نکاح برای مرد در ماده 1123 قانون مدنی نمی باشد اما قانون مدنی در ماده 1128 شروطی که متبایناً عقد ازدواج بر آن واقع گردیده را مجوز فسخ قرار داده است که در ما نحن فیه با توجه به عرف مسلم جامعه ایران ، شرط بچه دار شدن زوجه ، باکره بودن نامبرده از از شروط بنایی و مسلم ضمن العقد ازدواج می باشد به نحوی که بیان شروط در مذاکرات هنگام خواستگاری و عندالخطبه نوعی توهین به زوجه می باشد لذا تقاضای نقض دادنامه معترض عنه را نموده است. پرونده به دیوان عالی کشور ارسال جهت رسیدگی به شعبه 19 دیوان ارجاع شده است. کلیه محتویات پرونده به هنگام شور قرائت می شود. هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای عبدالرضا کریمی صحنه سرائی عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده اجمالاً مبنی بر فرجام خواهی آقای م. ع. نسبت به دادنامه شماره 33500057- 95/1/23 صادره از شعبه 15 دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی مشاوره نموده چنین رأی میدهد:
رأی شعبه دیوان عالی کشور
در خصوص فرجام خواهی آقای م. ع. فرزند ع.الف. نسبت به دادنامه شماره 9509975133500057 مورخ 1395/1/23 صادره از شعبه 15 دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی نظر به محتویات پرونده چون فرجام خواه ایراد موجه و مؤثری که موجب نقض دادنامه فرجام خواسته شود بعمل نیاوره و اصول و قواعد قانون آئین دادرسی مدنی مد نظر قرار گرفته و استنباط دادگاه از دلایل و مدارک موجود در پرونده خالی از اشکال است بنا به مراتب فوق و به استناد ماده 370 قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی رأی فرجام خواسته نتیجتاً ابرام میگردد.
مستشاران شعبه 19 دیوان عالی کشور عبدالرضا کریمی
صحنه سرائی حیدرعلی حیدری